08-17-2016, 05:31 PM
(آخرین ویرایش: 08-17-2016, 05:45 PM، توسط Punished Snake.)
(08-17-2016, 03:25 PM)Clegane نوشته است:اینکه من بیام با تزریق زورکی و اساسا بی ربط به موضوع بازی (اگر موضوعی در کار باشه)، محتوای اسرار آمیز، خشن، حتی جنسی، آدرسها یا سرنخهای کاملا نمادگرایانه و کلا از این دست محتوا، بازی بسازم، نمیشه اسمش رو بازی ساختن گذاشت. هرچند که طبق نوشته خودت این اساسا یک بازی به معنای تیپیکال هم نیست، صرفا یک محصول (مخلوق) هست یا به معنای شخصیترش یک تجربهاس که احتمالا از طریق مدیوم بازی به اشتراک گذاشته شده.مطلب تو و این حرفایی که زدم بهانهای شد تا وارد این بحث بشم، خیلی از محصولات سرگرمی مثل فیلم، سریال و بازی از این شیوه برای جذب مخاطب استفاده میکنن، مخاطبی که محتوا رو به معنای درستش متوجه نمیشه، بیشتر دنبال مضمون و موضوع جذاب و بحث برانگیزه. مخاطب مضمون زده و موضوع زده. مثال سینماییاش، با ارفاق اگر سینمایی فرضش کنیم، سریال True detective، هر دو فصلش، مدام از این دست آدرسها میده، با نماد و نشانه بازی میکنه، اما ربطش به خود سناریو و سریال مبهم و به نظرم بی ربطه.عین چنین مشکلی رو ما تو بازیها هم داریم. مثلا سری AC هم همین کارها رو مدام تکرار میکنه ولی به جز نسخه اول و دوم (اونم با ارفاق)، بقیه نسخههاش فقط داره با علائم و موضوعات بازی میکنه. اما چه موضوعاتی؟ موضوعاتی برای مخاطب مضمون و موضوع زده. مخاطبی که نسبت بین بازی و موضوع رو متوجه نمیشه. یعنی هر ننه قمری با کاشتن چندتا نماد و نشانه، میخواد بازی رو بحث برانگیز و مهم نشون بده به مخاطب. و این مشکل که به نظرم بین مخاطبها و حتی بازیسازها داره اپیدمیک میشه.
حالا به نظرت این جنس محصولات، چه بازی و چه غیر بازی، مخاطب رو فریب نمیدن؟ یا حرف مهمی دارن برای گفتن؟
Sad Satan رو تا اونجایی که تحلیلهاش رو خوندم اتفاقاً خیلی هم بیمعنیه و صرفاً زادهی ذهن یه روانپریش دیپ وبی هستش. با این تعریف که بعضی اثرها درگیر نمادزدگی شدن و ضعفهاشون رو پشت نمادهاشون قایم کردن موافقم؛ مثلاً فلان بازی میآد نقلقول از یه فیلسوف میذاره، بعد مخاطب وقتی معنیش رو نمیفهمه میگه عجب اثر هنری و فلسفیای هستش. دریغ از اینکه به قول شوپنهاور این دسته از اثرها پرتوپلانویس هستن و فلان نقلقولی که از یه آدم اسم و مسما بهم زده میآرن، هیچ ربطی به پیام اثر نداره. ولی بستگی داره اون بازی نمادگرا که حرفهاشو تو قالب پیچیدهگویی میزنه دقیقاً چه بازیای باشه. شاید دارم برداشت بدی میکنم، ولی با این کامنت حس میکنم مخالف بازیهایی مثل متال گیر و بایوشاک و سایلنت هیل و... کلاً بازیهایی هستی که میخوان مضمون خاصی رو به بازیکننده انتقال بدن. درسته فرم و مدیوم بازی «سرگرمی» هستش، ولی چه اشکالی داره مثلاً فلان بازی بیاد مضمون خاصی رو انتقال بده؟ بهشخصه من مشکلم با بازیهای الآن همین بیهدف و بیحرف بودنشون هست. اگرم بخوان حرفی بزنن نتیجهش میشه مثل «فانتوم پین» با همون نقلقولهای بیربط که بالاتر گفتم. لقمه رو میجون میذارن دهن مخاطب و اجازه فکر بهش نمیدن. پیامی هم ندارن اغلب. به مخاطب کمحوصلهی پاپکورنی پسند مدام باج میدن. ولی به نظرم اشکالی نداره فلان بازی مخاطبش رو وادار به فکر کردن کنه که مثلاً چه حرفی رو میخواست انتقال بده و مفهومش چی بود؛ مخصوصاً وقتی اون اثر پیام خوب و مثبتی داشته باشه. اینطوری اون پیام مثبت میتونه مخاطب رو آگاه کنه نسبت به بعضی مسائل و دغدغهها. چون بازی مثل یه رسانه میتونه تأثیر روانی بذاره تو دیدگاه شخص. هرچند بعضی بازیها پیامی ندارن و فقط ادا در مییارن. ولی بازیهایی هم هستن که واقعاً حرف مهمی دارن بزنن.
شاید منظورت رو بد برداشت کردم.
پ.ن: سریال True Detective از فصل دوم فاکتور بگیریم، فصل اولش خیلی خوب بود به نظرم. البته یه سری اشاراتی به پادشاه زردپوش و اینها میکنه که البته همونطور که گفتی به نظرم بیربط به سناریو هستش.