مطلبتو دوست داشتم فقط به دو دلیل:
اول اینکه نیت خیر داشتی و نه پرت و پلای الکی گفتن، اساسا دردنامهای شخصی بود برخاسته از یک مسئله شخصی.
دوم، به خاطر اینکه مطلب از خودت بود، از درون خودت و نه از بیرون، به این معنا که مطلب هرچقدر هم بد باشه، باز هم برای خودته و نه در خدمت چیز دیگهای بیرون از تو.
اما چند نکته:
- اساسا متن هدفش مبهم و تا حدی گنگه. اینکه چیزی رو بذاریم روی سیبل و نقد کنیم خیلی خوبه، اما اون چیز اینجا ظاهر مبهمه. جامعه؟ خانواده؟ فرهنگ؟ بنیاد؟ حتی اگر فرض کنیم همهی اینها باهم باشه، باز هم معنی پیدا نمیکنه. چطور همهی اینا، روی موضوع محوری "بازی" به هم ربط پیدا میکنه؟
- فرهنگ مقولهای به مراتب گستردهتریه و تابع خیل عظیمی از پارامترها، آوردنش تو این موضوع اون هم با چندتا آدرس ناسیونالیستی در باب فرهنگ، و زدن فرهنگ به خاطر عدم شناخت مقولهی بازی، کاری هست بیهوده و ابتر. حتی اگر سیبل فرهنگ باشه باید گفت چه فرهنگی و در چه جایگاهی. اساسا فرهنگ و طبق نوشته خودت فقر فرهنگی، خیلی کلیه و به موضوع بی ربطه. شاید میگفتی خانواده و جامعه سواد درک بازی ندارند بهتر میبود، که به نظر خودمم اون بخش از جامعه که مورد بحث هست + مدیران و حتی تولیدکنندگان داخلی، اصلا بی سواد هستند، به معنای فنی دقیقش.
- زدن اینور مرزیها به تنهایی کافی نیست. باید آسیب شناسی میشد و طرفی بستن از این موضوع.