در دنیای بازی های ویدیوئی و در غوغای رقابت بازی هایی که فرصتی برای خودی نشان دادن بازی های هر چند ساده اما قوی و زیبا نمی گذارد ، آنها را در گوشه ای تاریک از دنیای این صنعت تنها با همتا یان خود در سکوت به سر می برند ، هر چند که تازه عرضه شده باشند اما مانند تلویزیونی قدیمی سیاه و سفید که پدران ما برای رنگی جلوه دادن آن از طلق های رنگی استفاده می کردند و ما را به وجد می آوردند و روی سیاه تلویزیون را می پوشاندند حال در گوشه ای از این دنیای بی کران گیم نه در عرصه ی نبرد بلکه در انباری خاک خورده به سر می برند و دقیقا این مقارنه در این گونه از بازی ها نمایان است آنها مانند تلویزیون کار میکنند و به ما می فهمانند اما آن ها طلق ندارند تا آن ها را شکیل و جذاب جلوه دهند یعنی به دور از هیاهوی تبلیفات اند یعنی زیور آلاتی ندارند و ظاهر و باطن یکی اند ، بله طلق ندارند تا سیاهی هایشان پوشانده شود ! اما آیا نقد اینگونه بازی ها دید دیگری به ما خواهد بخشید ؟ به ما دنیایی جدید از این صنعت را نمایان خواهند کرد ؟ یا حداکثر دیدمان تا نوک دماغمان است و هر چیزی غیر از آنچه که می بینیم را با بی توجهی هایمان نابودشان خواهیم کرد ؟ چرا باید نقد بازی های کمتر از حجمی که مد نظر گرفته ایم مثلا 2 گیگ را کسر شان می دانیم ؟ آیا با چشمان خود نمی بینیم که بازی هایی با حجم های قابل توجه نمره ای نه 2 نه 1 بلکه 0.5 را بر پیشانی شان می کوبند اما بازی های با حجم 100 ها برابر کمتر از آن متای 9 یا 10 کم تر را نمی گیرند ؟!
بازی God Of Blades نیز از این قاءده مستثنی نیست و این بازی نیز از یه فراموشی سپرده شدن رنج می برد آن هم با بدترین نوع آن یعنی فراموشی زود هنگام ! گفتم فراموشی زود هنگام پس نگاهی به تاریخ عرضه بیندازید تا درک کنید :
نام : God OF Blades
پلتفرم های عرضه شده : , Mac IOS , Microsoft windows , Android
ژانر : Arcade
استدیوی سازنده : White Whale Games
نقد شده بر روی پلتفرم : PC
تاریخ انتشار : 0122, 27Sep
پلتفرم های عرضه شده : , Mac IOS , Microsoft windows , Android
ژانر : Arcade
استدیوی سازنده : White Whale Games
نقد شده بر روی پلتفرم : PC
تاریخ انتشار : 0122, 27Sep
خب بازی در اواخر سال 2012 میلادی عرضه شد اما به فراموشی سپرده شد اما بسیاری از بازی های مورد علاقه ی مان که جلوی دماغمان را گرفته اند نیز در همان سال عرضه شد اما دلیل همه ی این اتفاقات چیست ؟
بعد از همه ی حرف ها و نوشته هایم بهتر است به بازی بپردازیم :
دنیا های فانتزی نیز امروزه به یکی از قوی ترین تم های بازی تبدیل شده است و در همه سبک از بازی ها جای خود را پیدا کرده اند و هوادارانی را مشتاق خود ساخته اند ، ایده ی این بازی از دنیاهای شکسته که همه چیز در آن ممکن است و واژه ی غیرممکن را برای ما غیرممکن می سازد شکل می گیرد و آتشی که در دنیای فانتزی این بازی وجود دارد ما را با شعله های سوزانش گرم بازی خواهد ساخت و دنیای خودشان را نابود ...
دنیاهای شکسته مانند آینه ای هزار تکه هر کدام تصویری را بر چشمانمان بازتاب می کنند با کنار هم قرار گرفتن تصویری واحد اما غیر معقول را این بار نشان ما خواهد داد طی خواهیم کرد ، قصه چیست ؟! فکر می کنید آتشی که انسان ها درست کرده اند دوباره دودش برچشمانشان اشک نادمی جاری می سازد ؟! یا دلیل دیگری نابودشان خواهد ساخت ؟ پس بهتر است به ادامه ی متن توجه کنیم .
داستان بازی :
دنیا فانتزی است پس قید داستان معقول را بزنید و به داستانی فکر کنید که تکنولوژی شان جادوست ، اجتماعشان با استایلی غارنشین است و سلاح هایشان مانند قارچ های جنگلی است زیرا ظاهری زیبا دارند اما...
به نظر شما آنان پس از مرگتان خرما میدهند ؟!
داستان بازی با دوشخص روایت میشود شما در همان ابتدای بازی آزادی عمل را دارید که قهرمان خود را انتخاب کنید قهرمان شما در یک زندگی نباتی به سر میبرد یعنی در حالت مرگ و زندگی است ! و شما هم میدانید که چاره ی این درد به پایان رساندن مرحله ی آخر است !!! داستان بازی به 3 یا 4 خط ختم نمی شود و بازی حرف هایی برای گفتن دارد و شما به نقش یک قهرمان و منجی ظاهر می شوید .
باز هم انسان های حریص !
هیولا ها حکم فرما هستند و خدایان به یاری مردم و پادشاه گمنام شده می شتابند و عده ای نیز با این موجودات خبیس پیمان بسته اند پس یعنی مردم و خدایان در مقابل مردم و هیولا ها و این نیز معنی متفاوتی میدهد : برادر کشی !
خب پس اینجا نیز معلوم شد خود مردم کوره ی آخرالزمان را داغ کرده اند اما برای پیروزی و پخته شدن کافیست از کوره در نروی و دستت را در دستت متحدان بزاری و دنیا را آباد سازی !
دلیل چیست ؟ چرا مردم قانع نیستند ؟ و یا نه ، چرا برای پیشرفت و رسیدن به قدرت باید هم نوعان خود را زیر پاهایشان له کنند؟ چگونه می شود که دلی سنگ و آنقدر محکم شود تا دل های شیشه ای را بشکند ؟ و یا آنقدر دودی می شود که دیگر نمی توان فهمید داخل آن دل چه می گذرد و حداقل بتوان فهمید کدام طرفی هستند ؟ آیا هنوز در دلشان ذره ای امید و بازگشت یا جرئه ای از چشمه ی مهربانی و آدمیت وجود دارد ؟ باید کشت ؟ ولی من برادر دیگری جز او ندارم راهی نیست ؟!
( شبح خودتان را انتخاب کنید )
گیم پلی :
خب بازی از قانونی خیلی ساده پیروی می کند ، خیلی ساده : (( بکش تا زنده بمانی )) زیرا در روند گیم پلی بازی شما نباید حتی یک نفر را جا بیندازید یا بهتر است بگویم اصلا امکانی به این نوع در بازی گنجانده نشده است اگر نکشید آن ها آن قدر جادو بر سرت خالی می کنند و آنقدر با پتک بر سرت می کوبند و آنقدر چاقو در نافت می کنند تا از پای درآیی ! به همین راحتی !
روند گیم پلی :
شما در این جا نیز این دفعه کاری به ظاهر ساده اما مشکلی را پیش رو دارید ، ساده به خاطر آن که شما کار خاصی نمی کنید در ظاهر فقط با چهار جهت اصلی نوع ضربه زدن کارکتر را مشخص می کنید و با کلید ( Space ) جادویتان را آزاد می کنید... راه را خودش برایتان میرود ، ساده است نه ؟ اما فقط و فقط کافیست ضربه ای را دیر وارد کنید آنجاست که عقب افتاده و قضیه ی ناف و چاقو دوباره به سراغتان می آید و هر چقدر هم تسلط داشته باشید با انجام این اشتباه ساده باعث کاهش جان شما می شود و اعصاب خورد کن ترین لحظه نیز اکنون به سراغ شما می آید زیرا هم اکنون شما دارید نقش یک (( تو سری خور )) را ایفا می کنید هر دکمه ای را می زنید فایده ای ندارد و حتی کارکتری که کم ترین هوش مصنوعی را دارد به یک معضل بزرگ و چالش برای شما تبدیل می شود وحواسی جمع بر روی حریف و عکس العملی سریع بر روی کیبورد را می طلبد !
سازندگان بازی زمان مراحل بازی را کم کرده اند و وقتی که تازه گرم شده اید مرحله و ماموریت تمام می شود و می توان این احتمال را داد که شاید برای جلوگیری از تکراری شدن مراحل بازی دست به این کار زده باشند اما این کار اشتباهی بیش نبوده و یا حداقل می توانستند اعتدال را در مدت زمان مراحل بازی رعایت کنند .
کنترلر بازی :
بسیار خب بهتر است نگاهی نیز به کنترلر بازی بیندازیم ، بهترین بازدهی را در این بازی کنترلر کیبورد خواهد داد و به بازیکن احساس این را می دهد که بر روی کارکتر مسلط تر از موس است که حس صفحه های لمسی را به شما می دهد اما این موس است نه انگشت روی صفحه ، زیرا اول باید موس را به طرف پایین بکشید بعد آن را به طرف بالا هل داده بعد اگر به موقع این کار را انجام داده باشید تازه کار آمد خواهد بود یا آنقدر شما را گیج و سر در گم می کند که از هرچه بازی دو بعدی در دنیا وجود دارد زده می شوید ! بهتر بگویم : در کنترلر موس شما جهت ها را گم می کنید .
آیتم های بازی :
من که به شخصه گنگ ترین بخش از بازی را در این قسمت می بینم هیچ چیز قابل فهم نیست و من مراحل را با همان سلاحی طی کردم و به اتمام رساندم که در آغاز بازی داشتم زیرا این بازی قانون مشخص دیگری نیز دارد : در مرحل اولیه کارکتر ها دارای هوش مصنوعی کم و باس های ضعیفی است و واضح است که یک نوع دست گرمی که تنها برای بدست آوردن قلق بازی است اما وقتی نصف بیشتر بازی را گذراندم چه ؟ آیا به همان راحتی مراحل اول است ؟ آیا با یک سلاح ساده میتوان بازی را به اتمام رساند ؟ دقیقا مثل این است که با چاقوی میوه خوری میخواهی خرس گریزلی را از پای در بیاوری !
هوش مصنوعی کارکتر های بازی و ... :
هوش مصنوعی سهم کوچکی را در این گیم پلی دارد یعنی در حد و اندازه ی بازی محدود است زیر آن ها ضربات را اتفاقی انتخاب می کنند وتنها وظیفه ی آن ها نیز همین است حرکتی ثابت دارند و به جهت مستقیم حرکت می کنند و وقتی نزدیک شما می شوند شروع می کنند به ضربات مختلف زدن ولی بخش های دیگری نیز با کمک هم این بخش محدود را برایمان جذاب می سازد یکی از آن ها داشتن فیزیک در برخی قسمت ها است شما می توانید بر دشمن جوری ضربه وارد کنید تا به بالا پرت شود و بر روی دیگری بیفتد و سرعتش را کُند و کمی از جانش را کم کند یا جوری ضربه وارد کنید که حداقل سلاحش بروی نفر بعدی بیفتد و یا ضربه ای به یک سنگ نوک تیز وارد کنید تا از زمین جدا شده و بر روی کسی بیفتد و بخش گرافیک نیز کمک شایانی میکند پس به ادامه ی مطلب توجه فرمایید .
(صحنه ای از روند گیم پلی )
گرافیک :
گرافیک را ساده ، شیک و با سلیقه کار کرده اند از قدیم نیز گفته اند : سادگی و برازندگی و واقعا برازنده ی چنین IP ای در این سطح می باشد ، نور پردازی و رنگ آمیزی در این بازی دست به دست هم داده اند تا تصاویری جذاب را بر چشمانتان جاری سازد و طراحی پس زمینه ها فوق العاده زیبا کار شده اند و هر لحظه ما را در حس و حال و هوای آن دنیای خیالی قرار میدهد !
بازی در برخی حرکات نیز داری صحنه های اسلوموشن نیز هست و این قسمت هوش مصنوعی بازی را که محدود بوده را جذاب می کند مثلا اگر شمشیرتان با شمشیر دیگری برخورد کند یک چرخ 360 درجه می زنید و شمشیرتان را تا نوک به یکدیگر می کشید و افکت های نور و رنگ آمیزی نیز این قسمت را زیبا و زیبا تر می کند ، البته این فقط یکی از حالت های ممکن است !
( فقط صحنه ها را تماشا کنید ! )
صدا گذاری :
صدا گذاری در این قسمت از بازی بسیار قوی است به طرزی که وقتی در هنگام بازی کردن هستید هر چند که صدای اسپیکر ها کم باشد گوش هایتان را آزار خواهد داد و و هر کسی که نیز که از اسپیکر ها هم دور باشد با اعصاب آن ها باز خواهد کرد پس بنا براین موسیقی جو آزار دهنده و پلید بازی را به خوبی منتفل می کند و توانایی درک آن را به ما می دهد که چقدر می تواند اتمسفر و جو بازی بد و سیاه باشد ! پس با ضعیف و سطحی بودن بودن ترک های موسیقی بازی اشتباه نگیرید ! صدا های افکت گذاری شده نیز در این بازی به تعداد کافی برای هر حرکت قرار داده شده است و موسیقی های بازی نیز چندان زیاد نیستند ولی آن قدر این موسیقی برای شما حس آن جو ناخوشایند را برای شما می آورد که حتی برای لحظه ای به آن فکر هم نمی کنید که تکراری است یا نه؟!
حرف آخر :
این بازی با ایراداتی که دارد نمی تواند پایه های این بازی را به لرزه در بیاورد زیرا گر بخشی ضعیف بود بخش های دیگر آن بخش را یاری می کردند تا به حد مطلوب خود برسد و می توان مشاهده کرد که چگونه تمام بخش ها با هماهنگی هم ستون های این بازی را قوی و استوار به بار آورده اند اما یکی از آن ستون ها توجه ها و حمایت های ما است که اگر نباشد هیچ اطمینانی نیست که برای لحظه ای پا برجا باشد!
نکات مثبت :
- گرافیک فنی مطلوب .
- صدا گذاری تاثیر گذا و قوی .
- داستان و اتمسفری تاثیر گذار .
- تمام بخش های بازی اعم از گرافیک و گیم پلی و ... با یکدیگر روابط متقابل دارند .
و ...
نکات منفی :
- روند کوتاه گیم پلی .
- گنگ بودن بخش آپگرید بازی .
- پایانی گنگ در داستان .
[font=georgia,serif]9[font=georgia,serif]/[/font][font=georgia,serif]10[/font][/font]
( توجه داشته باشید که عکس ها از کیفیت شان برای لود راحت تر صفحه کاسته شده است )
و با تشکر از سعید نیکبخت عزیز !