08-23-2016, 10:33 AM
(08-23-2016, 12:46 AM)Clegane نوشته است: مطلبتو دوست داشتم فقط به دو دلیل:
اول اینکه نیت خیر داشتی و نه پرت و پلای الکی گفتن، اساسا دردنامهای شخصی بود برخاسته از یک مسئله شخصی.
دوم، به خاطر اینکه مطلب از خودت بود، از درون خودت و نه از بیرون، به این معنا که مطلب هرچقدر هم بد باشه، باز هم برای خودته و نه در خدمت چیز دیگهای بیرون از تو.
اما چند نکته:
- اساسا متن هدفش مبهم و تا حدی گنگه. اینکه چیزی رو بذاریم روی سیبل و نقد کنیم خیلی خوبه، اما اون چیز اینجا ظاهر مبهمه. جامعه؟ خانواده؟ فرهنگ؟ بنیاد؟ حتی اگر فرض کنیم همهی اینها باهم باشه، باز هم معنی پیدا نمیکنه. چطور همهی اینا، روی موضوع محوری "بازی" به هم ربط پیدا میکنه؟
- فرهنگ مقولهای به مراتب گستردهتریه و تابع خیل عظیمی از پارامترها، آوردنش تو این موضوع اون هم با چندتا آدرس ناسیونالیستی در باب فرهنگ، و زدن فرهنگ به خاطر عدم شناخت مقولهی بازی، کاری هست بیهوده و ابتر. حتی اگر سیبل فرهنگ باشه باید گفت چه فرهنگی و در چه جایگاهی. اساسا فرهنگ و طبق نوشته خودت فقر فرهنگی، خیلی کلیه و به موضوع بی ربطه. شاید میگفتی خانواده و جامعه سواد درک بازی ندارند بهتر میبود، که به نظر خودمم اون بخش از جامعه که مورد بحث هست + مدیران و حتی تولیدکنندگان داخلی، اصلا بی سواد هستند، به معنای فنی دقیقش.
- زدن اینور مرزیها به تنهایی کافی نیست. باید آسیب شناسی میشد و طرفی بستن از این موضوع.
سلام دوست عزیز.
واقعا باعث افتخار بندهست که چنین مقالهای در چنین فضایی انقدر مورد استقبال قرار میگیره و نشان از همفکری بسیاری از اعضای حوزهست.
در واقع این مطلب بیشتر شبیه به اعتراضنامه و یکجور دلنوشته بود که شاید لا به لای اون چند مورد انتقادی هم وجود داشت. با این حال بعید میدونم بشه اسم چنین مطلبی رو انتقاد گذاشت که خب مانعی نیست و هرکسی میتونه برداشت خودش رو از متن بالا داشته باشه. در رابطه با هدف مقاله هم همونطور که از اسمش مشخصه، من قصد داشتم یک سری موضوعات بسیـــار پیشِپا افتاده که حتی به حداقلهاش اهمیت داده نمیشه بپردازم. اولین قدم هم زندگیِ جامعه بازیبازان و سیاستهای نادرست چنین فضایی بود که به سه مورد، خلاصهوار اشاره کردم. با اینحال حرفهاتون قابل احترام و صحیحه و بنده هم سعی میکنم این موارد رو از مقیاسهای پایینتر شروع کنم و به قولی زیرذرهبینیتر نگاه کنم بهش.
اما یک موضوع دیگه. قطعا هدف بنده صرفا «زدن اینور مرزیها» و اعتراض به اینکه چی هست و چی نیست نبود. یک سری حداقلهایی تو جامعه فعلی وجود داره که یک فرد (به اصطلاح گیمر) بهش نیازمنده! حداقلهایی که در خارج از این مرز و بوم حتی بهش توجه هم نمیشه و اگر به کسی بگی برای یک بازیِ دو بعدی از شصتجا مجوز گرفتم بهت میخندن! اگر بهشون بگی ما تا به حال یک بازی با حضور شخصیتها مؤنث نداشتیم بهمون میخندن! منظور بنده این سوژههای خندهای بود که بیرون از اینجا حتی بهش توجه هم نمیشه و با خیال راحت ایدهپردازیشون رو میکنن. درحالی که منِ ایرانی نصف زمان ساخت بازیم رو باید صرف گرفتن مجوز از این و اون بکنم... به هرحال مرسی از نظرتون
واقعا باعث افتخار بندهست که چنین مقالهای در چنین فضایی انقدر مورد استقبال قرار میگیره و نشان از همفکری بسیاری از اعضای حوزهست.
در واقع این مطلب بیشتر شبیه به اعتراضنامه و یکجور دلنوشته بود که شاید لا به لای اون چند مورد انتقادی هم وجود داشت. با این حال بعید میدونم بشه اسم چنین مطلبی رو انتقاد گذاشت که خب مانعی نیست و هرکسی میتونه برداشت خودش رو از متن بالا داشته باشه. در رابطه با هدف مقاله هم همونطور که از اسمش مشخصه، من قصد داشتم یک سری موضوعات بسیـــار پیشِپا افتاده که حتی به حداقلهاش اهمیت داده نمیشه بپردازم. اولین قدم هم زندگیِ جامعه بازیبازان و سیاستهای نادرست چنین فضایی بود که به سه مورد، خلاصهوار اشاره کردم. با اینحال حرفهاتون قابل احترام و صحیحه و بنده هم سعی میکنم این موارد رو از مقیاسهای پایینتر شروع کنم و به قولی زیرذرهبینیتر نگاه کنم بهش.
اما یک موضوع دیگه. قطعا هدف بنده صرفا «زدن اینور مرزیها» و اعتراض به اینکه چی هست و چی نیست نبود. یک سری حداقلهایی تو جامعه فعلی وجود داره که یک فرد (به اصطلاح گیمر) بهش نیازمنده! حداقلهایی که در خارج از این مرز و بوم حتی بهش توجه هم نمیشه و اگر به کسی بگی برای یک بازیِ دو بعدی از شصتجا مجوز گرفتم بهت میخندن! اگر بهشون بگی ما تا به حال یک بازی با حضور شخصیتها مؤنث نداشتیم بهمون میخندن! منظور بنده این سوژههای خندهای بود که بیرون از اینجا حتی بهش توجه هم نمیشه و با خیال راحت ایدهپردازیشون رو میکنن. درحالی که منِ ایرانی نصف زمان ساخت بازیم رو باید صرف گرفتن مجوز از این و اون بکنم... به هرحال مرسی از نظرتون