12-28-2013, 10:30 PM
(آخرین ویرایش: 02-08-2014, 01:11 AM، توسط Punished Snake.)
عنوان: The Last of Us
سازنده: N@ughty Dog
ناشر: Sony Computer Entertainment
پلتفرم: PlayStation 3
تاریخ انتشار: June 14, 2013
ژانر: Action-Adventure, Survival Horror
این شرکت تابعه Sony Computer Entertainment می باشد. (First-Party)
صنعت: بازی های ویدئویی، سرگرمی های تعاملی
تاسیس: 1985 (به عنوان Jam Software)
1989 (به عنوان N@ughty Dog)
موسسان: Andy Gavin, Jason Rubin
محل: Santa Monica, California, United States of America
افراد کلیدی: Evan Wells (رئیس شرکت)
Christophe Balestra (رئیس شرکت)
Amy Hennig (کارگردان هنری سری Uncharted)
Neil Druckmann (کارگردان هنری The Last of Us)
Justin Richmond (کارگردان سری Uncharted)
Bruce Straley (کارگردان The Last of Us)
فرنچایز ها: Crash Bandicoot, Jak & Daxter, Uncharted, The Last of Us
آیا قبل از انتشار بازی به یاد دارید که ناتی داگ گفت در سه قسمت اشک شما را در می آوریم؟ اول بازی یکی از همان جا هایی می باشد که ممکن است اشک بریزید!
داستان بازی The Last of Us بی شک یکی از بهترین داستان های ساخته شده تا به حال می باشد که دارای شخصیت پردازی بسیار عمیقی هم می باشد، شخصیت اصلی داستان یعنی Joel یک مرد جوان است که با دخترش زندگی می کند و تمام زندگی خود را وفق دخترش کرده، به طوری که او حتی وقت نکرد به کالج برود! در روز تولد Joel، ویروس عجیبی به نام Cordyceps بر سطح آمریکا پخش می شود و این ویروس باعث می شود درگیری های زیادی در شهر رخ بدهد و تنها چیزی که جوئل دارد یعنی دخترش از بین برود، در همین اول متوجه شخصیت پردازی فوق العاده ی The Last of Us می شویم! در صحنه های آغازین بازی دیالوگ ها بسیار زیبا هستند و شما فکر می کنید که دارید یک فیلم سینمایی مشاهده می کنید! اول بازی شخصیت پردازی سارا به قدری به آن پرداخته شده که ممکن است بعد از دیدن مرگش بسیار ناراحت شوید و اینجاست که متوجه می شویم شخصیت پردازی این عنوان بسیار شاهکار است.
مرگ دختر جوئل آغازی بود برای شروع رنج و عذاب جوئل در بلند مدت. بیست سال از این ماجرا می گذرد و حال جوئل به همراه برادرش یعنی Tommy به منطقه ی قرنطینه شده ی نظامی در شهر Boston می روند، جوئل در حال حاضر با زنی به نام Tess در کار قاچاق سلاح هستند، قطعا کار قاچاق سلاح دردسر های خود را دارا می باشد و ممکن است در این بین خیانت هایی هم صورت گیرد! شخصی به نام رابرت به تس و جوئل خیانت کرده و حال این دو به سراغ او می روند برای پس گرفتن سلاح ها! اما در این بین اتفاق بسیار بزرگی می افتد که زندگی جوئل را دگرگون می سازد! تس و جوئل پس از بازجویی از رابرت می فهمند که او سلاح ها را به گروهی به نام کرم شب تاب "FireFlies" فروخته است، آنها به دنبال گروه FireFlies می روند و با زنی به نام مارلین رو به رو می شوند، مارلین به آنها پیشنهاد می کند برای پس گرفتن سلاح ها می توانند یک دختر را به مقصد اصلی FireFlies برسانند و به ازای آن سلاح های بیشتری دریافت کنند و با آزمایشاتی که بر روی دختر انجام می شود به کل ویروس Cordyceps را از بین ببرند، جوئل قبول می کند تا آن دختر یعنی همان Ellie را به مقصد FireFlies ها برساند تا هم ویروس را ریشه کن کند و هم سلاح های بیشتری دریافت کند.
Ellie بسیار ناگهانی وارد ماجرا می شود، برخلاف آنچه تصور دارید Ellie در اول کار بسیار روابط سردی با جوئل دارد و هر دو از یک دیگر متنفر هستند! ولی همین جاست که باعث می شود داستان The Last of Us نسبت به بقیه ی بازی ها متمایز شود، جوئل و الی که بسیار روابط سردی دارند شرایط سخت آخرالزمان آنها را کم کم به یک دیگر وابسته می کند، شخصیت پردازی اینجا و آشنا شدن این دو باعث می شود جوئل به الی به چشم سارایی جدید نگاه کند و الی به جوئل به چشم یک پدر نگاه کند و اینجاست که روابط پدر-دختری بین آنها شکل می گیرد، البته شخصیت پردازی در اینجا با زیرکی تمام کار شده و کم کم روابط پدر-دختری شکل می گیرد که این یکی از نقاط مثبت TLOU می باشد که باعث شده به داستان این عنوان بگوییم"آخرالزمان با روایتی دیگر".
بیوگرافی Joel
جوئل شخصیت اصلی بازی The Last Of Us است، او یکی از بازماندگان بعد از شیوع قارچ های Cordyceps می باشد، صداپیشه ی جوئل صداپیشه ی بسیار معروف یعنی Troy Baker می باشد که کار های درخشانی در کارنامه ی خود دارد. جوئل در سال 1980 (1983 هم ممکن است) در تگزاس چشم به جهان گشود و با برادرش Tommy بزرگ شد. او در نوجوانی با زنی که نامش معلوم نیست ازدواج کرد و صاحب دختری به اسم سارا شد، جوئل بخاطر پدر شدنش هرگز فرصت نکرد به کالج برود، هیچ اشاره ای هم به سرنوشت یا محل زندگی مادر سارا نشد، محل زندگی دقیق آنها در اطراف Austin شهر تگزاس بود. جوئل در یک ساخت و ساز مشغول به کار بوده است، احتمالاً به عنوان یک نجار، زیرا در مقدمه ی بازی در طول یک مکالمه ی تلفنی بین جوئل و تامی او به شدت اشاره به این دارد شغل خود را با پیمانکاری حفظ کند، همچنین میتوانید نقشه ی ساختمانی را بر روی میز جوئل در کنار تختش ببینید، در بالای قفسه ی کتابخانه ی اتاق هم چند کتاب به اسم منطقه ی ساخت و ساز به چشم میخورد. جوئل به موسیقی قبل از وقوع اتفاقات علاقه ی خاصی داشت و گیتار مینواخت و مجموعه ای گسترده از موسیقی های Vinyl در اتاقش نگه داری میکرد، و در حین بازی هم می بینیم که به الی اشاره می کند دوست داشته است که در قدیم یک خواننده شود.
بیوگرافی Ellie
الی یک دختر 14 ساله است، (در کمیک American Dreams 13 سال دارد) (صدا پیشگی او به دست Ashley Johnson انجام شده است) او بعد از شیوع ویروس ها به دنیا آمد، نام مادرش آنا بود، او در بوستون زندگی میکرد و زندگی بسیار سختی داشت، وی در آمریکا تنها کسی بود که بدنش در مقابل قارچ ها و ویروس ها اثری نداشت، برای همین دست به دست دیگران میگشت برای آزمایش های مختلف بر روی وی، به همین علت هیچوقت زندگی آرامی و وقف مرادی نداشت. او در یک یتیم خانه بزرگ شد، در یک منطقه ی قرنطینه شده، بعد از مرگ مادرش پرستاری به اسم Marlene سرپرستی الی را به عهده گرفت، او تعلیم هایی مانند اسب سواری دید و بعد از مدتی به دست جول سپرده شد تا او را به گروه Firefiles برساند تا از او واکسن بگیرند و بشریت را از این فلاکت به بیرون بکشند، او برخلاف نمایش ها و چهره اش که دیدیم دختری نسبتا پرخاشگر است و در اوایل آشنایی با جوئل با او روابط خوبی ندارد ولی الی به غیر از جول که دید کسی را ندارد کم کم آن دو روابطشان مانند پدر و دختر شد و در این دنیای بی رحم او کسی را به جز جول نداشت، الی موقعیت ها را به خوبی درک میکند و همیشه به جول کمک میکند و نقش بسزایی در بازی ایفا میکند.
گرافیک فوق العاده، تنوع محیط سرسام آور، قابل بازی بودن الی، بهترین فصل بازی و...
ماجراجویی در عمق آخرالزمان
گیم پلی TLOU از همان اول بازی شگفت انگیز است و نکات بسیار مثبتی را در خود جای داده است، محیط های بازی به شدت متنوع هستند و چرخش فصل باعث شده به هیچ وجه احساس نکنید مکان ها متنوع نیستند، در بازی هر چهار فصل سال وجود دارد و هر فصل نسبت به فصل دیگری تفاوت های بسیار فاحشی دارد، علاوه بر اینکه فصل تغییر می کند مکان ها هم بسیار فرق می کنند، در کل بخواهیم لوکیشن های بازی را نام ببریم شامل هفت شهر مختلف می شوند که عبارت اند از: Austin, Boston, Lincoln, Pittsburgh, Jackson County, Silver Lake و Salt Lake City می شوند، محیط های شهری وسیع هستند و به بسیاری از قسمت های آن سفر خواهید کرد، مانند خرابه های شهر، قبرستان شهر، بیمارستان ها، مراکز مختلف و... یکی دیگر از نکات مثبت TLOU به شمار می رود.
خوشبختانه جزئیات بازی اینقدر بالا است که تمامی شخصیت ها با عوض شدن فصل، لباس خود را متناسب با آن فصل عوض می کنند، به عنوان مثال در فصل زمستان جوئل و الی لباس های گرم و بیشتری می پوشند و در فصل بهار لباس های نازک و کمتر.
تنوع سلاح در بازی فوق العاده است و این سلاح ها به شش دسته ی مختلف و متفاوت تقسیم می شوند که شامل اسلحه های بزرگ مانند Shotgun, Hunting Rifle, Flametrowher, Assault Rifle, Brust Rifle, Semi Auto Rifle و Military Sniper می شوند و دسته ی دیگر شامل کلت ها مانند 9mm Pistol, Revolver, Shorty, El Diablo می شوند و دسته ی دیگر شامل اسلحه های سبک برای مبارزات تن به تن می شوند مانند 2x4, Baseball Bat, Pipe, Machete, Hatchet, Switchblade, Shiv می شوند و دسته ی آخر بمب ها هستند که شامل Molotov Cocktail, Nail Bomb, Smoke Bomb می شوند و باقی سلاح ها همچون تیروکمان، آجر و بطری وجود دارند، پس می توان گفت TLOU بالغ بر حدوداً 25 سلاح مختلف و متنوع را در خود جای داده است که برای عنوانی که سلاح یک المان اصلی می باشد بسیار زیاد است. البته باید گفت آجر و بطری در بخش مخفی کاری بسیار کاربرد دارند زیرا می توان با استفاده از آنها حواس دشمنان را پرت کرد.
دشمنان بازی هم انسان ها هستند و هم زامبی های مختلف، در بازی چهار نوع زامبی وجود دارد به نام های Runners, Clickers, Stalkers و Bloaters، هر کدام از زامبی ها قدرت های خاص و شکل های مختلفی دارند، به عنوان مثال Runners ها مانند همان زامبی های معمولی هستند که در حال تبدیل شدن به Clicker هستند، آنها نسبتاً سریع هستند، ولی برخلاف Runners ها Clickers ها زامبی های وحشتناک و کوری هستند که صدای کلیک دارند و از راه کلیک کردن کمی می توانند ببینند، آنها نسبت به Runners ها کند تر هستند ولی اگر شما را ببینند به راحتی شما را می کشند و برای مبارزه با آنها حتما باید از یک سلاح گرم یا سرد استفاده کرد، در اینجا به دشمنانی می رسیم که انسان هستند و به ویروس Cordyceps مبتلا نشده اند، آنها یا شکارچی ها هستند یا پلیس یا کسانی که دنبال غذا و... هستند، طبیعتاً در آخرالزمان انسان ها با قحطی های زیادی رو به رو می شوند و این امر باعث شده تا عده ای به مردم حمله کنن تا شاید غذایی یا آبی به دست آورند، جوئل و الی هم جزء دسته ی انسان های معمولی هستند، پس هنگامی که انسان ها این دو شخص را می بینند به سمت آنها حمله ور می شوند و برای خلاص شدن از شر دشمنان بازی دو راه را برای بازیباز به جا گذاشته است، یا به صورت مخفی از دشمنان فرار کند یا با استفاده از سلاح های خود به دل دشمن بزند و نبردی پر زد و خورد را به ارمغان آورد.
یکی دیگر از نکات عطف بازی این است که الی در بازی علاوه بر اینکه در بعضی مواقع قابل بازی است در زمانی هم که همراه جوئل می باشد به وی کمک های زیادی می کند، به عنوان مثال ممکن است در یک مبارزه او با پرتاب یک آجر حواس دشمنان را پرت کند. خوشبختانه هوش مصنوعی دشمنان عالی کار شده است، دشمنان همیشه برای نابود سازی شما از راه های مختلفی استفاده می کنند اما هوش مصنوعی بازی هم همچنان بی نقص نیست، مشکلی که در هوش مصنوعی وجود دارد (که البته بیشتر در حالات آسان تر اتفاق می افتد) این است که بعضی مواقع دشمنان اصلا الی را نمی بینند! که البته این مورد زیاد به چشم نمی آید و در کنار نقاط مثبت هوش مصنوعی این مشکل اصلا مسئله ی مهمی نیست.
الی و جوئل در طول بازی و زمانی که در کنار هم هستند دیالوگ های زیبایی می گویند و جزئیات آن بسیار زیاد است و یکی دیگر از نقاط مثبت TLOU دیالوگ های رد و بدل شده بین جوئل و الی می باشد.
همچنین یکی از ویژگی های TLOU قابلیتی است که در بازی های امروزی زیاد دیده می شود، این ویژگی قدیمی همان ویژگیی است که قبلا در Batman: Arkham Series, Assassin's Creed Series, Hitman Absolution دیده ایم و با آن آشنا هستیم، این قابلیت برخلاف بعضی از بازی ها که فقط آن را بدون هیچ استفاده ای قرار دادند ناتی داگ این قابلیت را بسیار کاربردی در بازی گنجانده به طوری که در بسیاری مواقع بازیکن تشویق می شود تا از این ویژگی استفاده کند.
به لطف انیمشین های نرم و روان این عنوان، مبارزات تن به تن فوق العاده کار شده اند، بازیکن وقتی شروع به مبارزه ی تن به تن می کند، جوئل به صورت اتوماتیک وار از اشیای اطراف برای مبارزه استفاده می کند و هر چیز بدربخوری برای مبارزه پیدا کند بر می دارد و به بدن دشمن می زند!
مبحث آخر مربوط به سیستم Crafting بازی می شود که بسیار در بازی کاربرد دارد، بازیکن با استفاده از آیتم هایی که در طول بازی به دست می آورد می تواند چیز های جدیدی مانند بمب بسازد که کشت و کشتار با آن بسیار لذت بخش است، خوشبختانه سیستم کرفتینگ بازی برخلاف بعضی از بازی ها ساده طراحی شده است که باعث می شود اشتیاق بیشتری برای کرفت کردن وسایل به وجود آید.
نکته ای که باعث شده آخرالزمان TLOU متفاوت باشد استفاده از معجزه ای به نام رنگ می باشد، پس باید گفت آخرالزمان TLOU زیباست!
آقای Gustavo Alfredo Santaolla (متولد 19 آگوست 1951) یک نوازنده ی اهل آرژانتین هستند که تا به حال برای فیلم های زیادی آهنگسازی کرده اند، آقای گوستاو در دو سال پیاپی برنده ی بهترین موسیقی برای فیلم های Brokeback Mountain در سال 2005 و فیلم Babel در سال 2006 شده اند.
ایشان به غیر از آن جوایز متعدد و بی شمار دیگری را درو کردند که از جمله ی این جوایز، برنده ی دو جایزه ی BAFTA برای فیلم Babel و The Motorcycle Diaries شدند، برنده ی جایزه ی Golden Globe بخاطر ساخت آهنگ "A Love That Will Never Grow Old" برای فیلم Brokeback Mountain شده اند، برنده ی دو جایزه ی Grammy، برنده ی 20 جایزه ی Latin Grammy و... نیز شده اند که همگی نشان از این می دهند که این آهنگساز بسیار هنرمند می باشد، تیم ناتی داگ خوشبختانه یک فرصت طلایی به دست آورد و در نهایت توانست آقای Gustavo را به عنوان آهنگساز این عنوان به ناتی داگ دعوت کند، با اینکه آقای گوستاو اولین بار بود برای یک بازی ویدئویی آهنگسازی می کردند باز آهنگ های بسیار فوق العاده ای را در بازی جای دادند که همگی دارای عمق و حسی خاص هستند و به جرئت می توان گفت TLOU در زمینه ی موسیقی چیزی کم نذاشته است.
ناتی داگ علاوه بر استفاده از آهنگسازانی معروف، از Voice Actor های معروف و خبره ای هم استفاده کرده است، مانند استفاده از آقای Troy Baker و خانم Ashley Johnson برای صداپیشگی جوئل و الی، هر دو صداپیشگی بی نقصی را انجام داده اند و مشکلی به بخش صدای شخصیت ها وارد نیست.
افکت های صداگذاری هم بدون مشکل انجام شده است و برای بسیاری از حرکات یک صدای مختلف صورت گرفته است، صدای اسلحه ها با واقعیت بسیار برابری دارد، صدای بارش باران بسیار زیبا کار شده، صدای بالا رفتن از یک شی بسیار با جزئیات کار شده و....
سر تا پا جزئیات!
آخرالزمان زیبا!
موتور گرافیکی TLOU انجین بسیار قدرتمند و اختصاصی خود شرکت N@ughty Dog یعنی N@ughty Dog Engine است، بازیکن وقتی وارد دنیای آخرالزمانی ناتی داگ می شود به سه علت حیرت زده می شود! علت اول جزئیات بسیار بالای محیط است، کنده کاری های روی زمین، جنازه های پخش شده، زباله های روی زمین ریخته شده، تکان خوردن برگ درختان به وسیله ی باد، خیابان های دست نخورده ای که از شکاف آنها گیاهان رشد کرده اند، وسایل خرابی که توی کوچه ها ریخته شده اند، آب هایی که در خیابان سرازیر شده اند، حرکت بر روی برف و بجای ماند رد پا و... همگی با جزئیات تمام کار شده اند و این همان علتی است که بازیکن را مات و مبهوت گرافیک خود می سازد.
دلیل دوم نورپردازی خارق العاده ی TLOU می باشد، مخصوصاً زمانی که در بین خرابه ها حرکت می کنید و نور از بین شیار ها و سوراخ ها وارد خرابه می شود و منظره ی زیبایی به وجود می آورد!
دلیل سوم استفاده ی طراحان گرافیکی بازی از رنگ های مختلف و زنده که باعث می شود آخرالزمان TLOU بسیار زنده به نظر برسد و این امر باعث شده شاهد یک گرافیک هنری شاهکار باشیم.
همچنین انیمیشن و فیزیک نیز خیلی خوب کار شده است، دویدن، پریدن، کاور گرفتن، به صورت نشسته راه رفتن، حرکت در برف و باران و... با جزئیات کار شده و هیچ عیبی به آن وارد نیست.
با توجه به اینکه TLOU در اواخر نسل بر روی کنسول هفت سال پیش و بر روی سخت افزاری پیچیده عرضه شد، گرافیک آن بوی یک گرافیک نسل هشتمی را می دهد که جزئیات بسیار بالایی در آن به کار رفته است.
موتور گرافیکی TLOU انجین بسیار قدرتمند و اختصاصی خود شرکت N@ughty Dog یعنی N@ughty Dog Engine است، بازیکن وقتی وارد دنیای آخرالزمانی ناتی داگ می شود به سه علت حیرت زده می شود! علت اول جزئیات بسیار بالای محیط است، کنده کاری های روی زمین، جنازه های پخش شده، زباله های روی زمین ریخته شده، تکان خوردن برگ درختان به وسیله ی باد، خیابان های دست نخورده ای که از شکاف آنها گیاهان رشد کرده اند، وسایل خرابی که توی کوچه ها ریخته شده اند، آب هایی که در خیابان سرازیر شده اند، حرکت بر روی برف و بجای ماند رد پا و... همگی با جزئیات تمام کار شده اند و این همان علتی است که بازیکن را مات و مبهوت گرافیک خود می سازد.
دلیل دوم نورپردازی خارق العاده ی TLOU می باشد، مخصوصاً زمانی که در بین خرابه ها حرکت می کنید و نور از بین شیار ها و سوراخ ها وارد خرابه می شود و منظره ی زیبایی به وجود می آورد!
دلیل سوم استفاده ی طراحان گرافیکی بازی از رنگ های مختلف و زنده که باعث می شود آخرالزمان TLOU بسیار زنده به نظر برسد و این امر باعث شده شاهد یک گرافیک هنری شاهکار باشیم.
همچنین انیمیشن و فیزیک نیز خیلی خوب کار شده است، دویدن، پریدن، کاور گرفتن، به صورت نشسته راه رفتن، حرکت در برف و باران و... با جزئیات کار شده و هیچ عیبی به آن وارد نیست.
با توجه به اینکه TLOU در اواخر نسل بر روی کنسول هفت سال پیش و بر روی سخت افزاری پیچیده عرضه شد، گرافیک آن بوی یک گرافیک نسل هشتمی را می دهد که جزئیات بسیار بالایی در آن به کار رفته است.
و در آخر
در پایان باید گفت TLOU عنوانی شاهکار و بی نقص بود که توانست حتی قبل از انتشارش منتقدان را انگشت به دهان بگذارد، عنوانی که در آخر نسل تحولی ایجاد کرد و باعث شد از نظر بسیار از منتقدان جهان بهترین عنوان سال شناخته شود! TLOU داستان زیبایی داشت، داستانی که آخرالزمانی و کلیشه ای بود ولی به لطف شخصیت پردازی آن، باعث شد داستان بی نظیری را ارائه دهد، TLOU نیز همچنان گیم پلی طولانی و خلاقانه ای داشت، گیم پلیی پر از جزئیات و ویژگی های مختلف مانند سیستم کرفتینگ و مبارزات تن به تن متفاوت و از همه مهم تر چرخش فصل که همه ی این نکات باعث می شود ارزش تکرار این عنوان فوق العاده زیاد شود، ناتی داگ در زمینه ی موسیقی و صداگذاری نیز از افراد کلیدی مانند آقای Gustavo Santaoalla استفاده کرد که امر باعث شد تا شاهد یکی از برترین موسیقی های سال باشیم! گرافیک TLOU با توجه به آنکه بر روی سخت افزاری محدود به هفت سال پیش پردازش می شود بی شک در لیست برترین گرافیک های جای بسیار ویژه ای دارد و باید گفت TLOU عنوانی است که ارزش یک بار تکرار را دارد و به همه این عنوان زیبا توصیه می شود.
در پایان باید گفت TLOU عنوانی شاهکار و بی نقص بود که توانست حتی قبل از انتشارش منتقدان را انگشت به دهان بگذارد، عنوانی که در آخر نسل تحولی ایجاد کرد و باعث شد از نظر بسیار از منتقدان جهان بهترین عنوان سال شناخته شود! TLOU داستان زیبایی داشت، داستانی که آخرالزمانی و کلیشه ای بود ولی به لطف شخصیت پردازی آن، باعث شد داستان بی نظیری را ارائه دهد، TLOU نیز همچنان گیم پلی طولانی و خلاقانه ای داشت، گیم پلیی پر از جزئیات و ویژگی های مختلف مانند سیستم کرفتینگ و مبارزات تن به تن متفاوت و از همه مهم تر چرخش فصل که همه ی این نکات باعث می شود ارزش تکرار این عنوان فوق العاده زیاد شود، ناتی داگ در زمینه ی موسیقی و صداگذاری نیز از افراد کلیدی مانند آقای Gustavo Santaoalla استفاده کرد که امر باعث شد تا شاهد یکی از برترین موسیقی های سال باشیم! گرافیک TLOU با توجه به آنکه بر روی سخت افزاری محدود به هفت سال پیش پردازش می شود بی شک در لیست برترین گرافیک های جای بسیار ویژه ای دارد و باید گفت TLOU عنوانی است که ارزش یک بار تکرار را دارد و به همه این عنوان زیبا توصیه می شود.
نکات مثبت: داستان و شخصیت پردازی فوق العاده، فصل اختتامیه، گیم پلی عالی، صداپیشگی های جوئل و الی، موسیقی های زیبا، گرافیک پر جزئیات
نکات منفی: ندارد!
امتیاز کل: 10/10نکات منفی: ندارد!
مطلب حدوداً 3900 کلمه بوده و اختصاصی فروم گیمفا است.
منتظر نظرات ارزشمندتون هستم.
منتظر نظرات ارزشمندتون هستم.