11-26-2015, 02:42 PM
(11-26-2015, 02:22 PM)SPIDERGOBLIN نوشته است:(11-26-2015, 02:19 PM)bahramnouraei نوشته است:دوست عزیز شما کتاب خداوند الموت رو بخون توی مقدمه درباره همین کلمه اساسین و حشاشین نوشته شده بعد این گروه هیچ دشمنی با سلجوقی ها نداشتند حتا پسر و برادر پادشاه سلجوقی به کمک این فرقه پادشاه شدند این فرقه فقط با خلیفه های عرب دشمنی داشت(11-26-2015, 02:00 PM)SPIDERGOBLIN نوشته است:(11-26-2015, 01:17 PM)Sina Assassin نوشته است: شایدم بیاد. تو IV که تو دیتابیس آبسترگو درمورد مصر باستان نوشته بود. یکی از اساسین های بزرگ ایرانی بوده. تو ویکی اساسین کلی راجع به اساسین های ایرانی نوشته بود. اما طبق شایعه ها توی ژاپنه. اما من امیدوارم بعدیش تو ایران باشه. چون اصل اساسین ها همون حشاشین ایران و الموتیان بودن. اگه بیان ایران خیلی جالب میشه. خیابونای ایران ولی چشمم آب نمیخوره. چون توی ایران سود یوبیسافت خیلی کمه برای pc.
دوست عزیز حشاشین هیچ ارتباطی به اساسینها ندارند رهبر اون گروه حشاشین حسن صباح بود و این فرقه از راه فروش دارو امرار معاش میکردند همچنین هدف این گروه نجات زبان فارسی بوده
عزیز من اساسین از حشاشین گرفته شده! عکسای قلعه الموت رو با نسخه 1 مقایسه کن!
بعد گروه حشاشین دقیقا یه چاقو روی مچشون داشتن! ولی اون چاقو رو با پارچه میبستن!
هدف این گروه تا جایی که یادمه مبارزه بر علیه حکومت سلجوقیان و برکنار کردن اونها بودش!
در کل این سری از گروه حشاشین الهام گرفته شده!
به نقل از ویکی پدیا:
نقلقول: حسن صباح (۴۶۴ قمری - ۲۶ ربیعالثانی ۵۱۸ قمری) از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کردند. مذهب وی و پیروانش شیعه اسماعیلیه نزاریه بود که شاخهای از پیروان امامان است اما به هفت امام اعتقاد داشتند و امامت را بعد از جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و مهدی موعود امام (آخر الزمان) را از نسل او میدانند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند. حسن صبّاح ، بنيانگذار دولت اسماعيليه در ايران [۱] و [۲] و [۳] و نيز بانى دعوت مستقل اسماعيليه نزارى است [۴]
نقلقول: حشیشیه یا حشاشین نامی است که مخالفان مسلمانِ اسماعیلیان نزاری بر آنان نهادند و سپس در زبانهای اروپایی به گونههای مختلفِ کلمه اساسین (به انگلیسی: Assassin) بدل شد.[۱]
اَساسین (به انگلیسی: ASSASSIN) نامی است که صلیبیون و اروپائیان قرون وسطایی به اسماعیلیان نزاری در دوران الموت، که گسترده حکمرانیشان، ایران و سوریه را به مرکزیت قلعه الموت شامل میشد، استفاده میشود.[۲] نام حشیشیه توسط صلیبیون از سوریه به اروپا منتقل شده و در شکلهای گوناگون ادبیات غربی جنگهای صلیبی، در متون عبری و یونانی به کار رفته است.[۳]
اسماعیلیان نزاری که یک گروه شیعی مهم بودند، در اروپای سده میانه به اسم «اساسین» معروف شدند. این نامگذاری از اصطلاح حشاش که خود مشتق از واژه حشیش است، و به معنای داروساز است ریشه گرفته است. جنگویان صلیبی و وقایع نگاران غربی آنها، که در دهههای آغازین قرن ۱۲ م در خاور نزدیک با اعضای این فرقه مذهبی برخورد کرده بودند، این اصطلاح را رواج دادند. اروپاییهای سده میانه که از دین اسلام و اعتقادات و اعمال دینی مسلمانان اطلاعی نداشتند، یک سلسله داستانهای به هم پیوسته را نیز دربارهٔ کارهای مرموز و سری حشاشین و رهبر آنها، شیخ الجبل (که پیرمرد کوهستان مینامیدند) شایع ساختند. با گذشت زمان، افسانه حشاشین در روایت مارکوپولو به اوج خود رسید؛ و واژه حشاشین که ریشه آن فراموش شده بود، به عنوان واژهای معمولی به معنی «آدمکش» وارد زبان انگلیسی شد. در واقع حشاشی (Assassin) در زبان انگلیسی به کسی گفته میشود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتلعام در جامعه میپردازد. فداییان فرقه اسماعیلی یا حشاشین با روش جانفشانی خود در صورت عدم انجام عملیات، کارهای خود را پیش میبردند.
نقلقول:
بازی «کیش یک آدمکش» الهام گرفته از طریقت حشاشین