امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
انتقام به سبک سامورایی | نقد و بررسی Metal Gear Rising: Revengeance
#11
سلام خدمت شما دوست عزیز
خیلی خوشحالم که این نقد نظر شما رو جلب کرد. 
در رابطه با اصطلاحات باید بگم: «اساسا تعریف اصطلاحات و کلمات فنی در هر نوشته باید در {} قرار بگیرند.»
در رابطه با داستان بازی باید بگم: بنده دقیقا می خواستم در رابطه با این مقوله ی ریشه های ژاپنی بازی صحبت کنم که به دلیل پرت نشدن نوشته از هدف اصلیش، این کار رو انجام ندادم. واقعا ژاپنی بودن بازی در بسیاری از صحنه های بازی - به خصوص آخرین کات سین بازی - بیداد می کنه! که از نظر من نکته ی منفی به حساب نمیاد و جذابیت خاصی به بازی بخشیده. منتقدین هم نشون دادن که از بازی هایی با این قالب، خوب استقبال می کنند. نمونش هم نمره ی کامل سایت معتبر و فوق العاده سخت گیر Gamespot هست که به بازی Bayonetta 2 نمره ی کامل رو داد. 
و اما در مورد مقایسه این عنوان با سایر عناوین H & S: درسته که MGR:R در موارد زیادی با سایر بازی های H & S متفوته، اما این حقیقت که تمام این عناوین در یک سبک و قالب کلی قرار می گیرند، غیر قابل انکاره و چه بسا همین عامل سبب میشه تا بسیاری از افراد به خود این اجازه رو بدهند که بتوانند این عناوین رو با هم مقایسه کنند؛ کسی هم نمی تونه این افراد رو مقایسه ی این عناوین سرزنش کنه. 
باز هم از شما بابت وقتی که برای مطالعه ی نقد بنده صرف کردید، کمال تشکر رو دارم.
[تصویر:  peter_popken_03.jpg]
!Praise Prince of Persia
پاسخ
#12
سلام و اینکه مثل همیشه خوب نوشتید
ولی خب من هم بعنوان بدمن ماجرا یه چند نکته درباره نحوه نوشتنتون بگم
اما اون چند نکته:
اول اینکه ماشاا... به مقدمه! میدونید، این نظر شخصی من هست که نباید نقد رو با طولش سنجید بلکه باید با محتواش سنجید، که در مورد نقد شما صدق میکنه. اما موردی که وجود داره اینه که نقدی جمع‌و‌جور با محتوای مناسب ارجحیت داره به نقدی مفصل ولی با همون محتوا. شاید پیچیده باشه! به زبان ساده، کیفیت در عین کوتاهی بهتره از کمیت و طولانی بودن. شاید این دوره و زمونه اقتضا میکنه که نوشته‌های کوتاه‌تر ولی درعین حال جامع عرضه بشن و شاید نباید همه ریز ودرشت یه بازی رو هم توی نقد آورد چون بعضیاشون گفتنش با نگفتنش زیاد فرق نداره.
از طرفی یه نقد باید اونقدر قوی باشه تا بتونه مخاطب رو با خودش همراه کنه و وقتی طولانی میشه این کار براش سخت‌تر هست. در مورد بعضی بازی‌ها شاید وادار به طولانی نوشتن بشیم ولی اون رو هم میشه طوری نوشت که متفاوت و در عین حال مخاطب پسند باشه؛ این موارد رو خودم هم دنبالشم تا بعضی وقتا که دست به قلم میشم اینطوری بنویسم  ولی بعضی اوقات هم نمیشه، پیش میاد S0 (24)
اما نکته دوم؛ حس میکنم که یک روش نوشتن دارید و هر بار که می‌نویسید شکل و قالب رو تغییر نمیدید؛ منظورم بخش بندی کردن نقدتون هست و دوباره هر بخش رو به بخش‌های کوچکتر تقسیم می‌کنید. این روش در درازمدت ممکنه موجب بشه خودتون رو تکرار کنید، همین الان هم این نوشتتون با نقد قبلیتون مقایسه کنید می‌بینید که بعضی جاها شباهت دارن، این مورد بدی نیست ولی در طولانی مدت ممکنه دیگه کلیشه‌ای بشه؛ مثلا پرداختن به داستان و شخصیت پردازی و استفاده از این کلمات( داستان و شخصیت‌پردازی) به کراّت در این نقد! و همچنین جمله اول بخش تحلیل داستان این نقد و نقد قبلیت رو ببیند :
نقد فعلی : " داستان در سری Metal Gear همیشه جزو ارکان اصلی به حساب می آید. "
نقد قبلی : " داستان در سری Prince of Persia همیشه جزو مهم ترین عناصر و نقاط قوت سری به حساب می آید. "
حالا شاید بگید خب چی بگم یا این روش منه یا اصلا به تو چه! S0 (94) البته ممکنه حق با شما باشه ولی اینجاست که قدرت یک نویسنده دیده میشه و اونم اینه که کمتر از کلمات کلیشه‌ای استفاده کنه ولی مفهوم رو برسونه؛ این یکی رو هم خودم در تلاشم تا بهش برسم S0 (24) 
اما در همون بخش داستان باید بگم اون قسمتی که به شخصیت Raiden می‌پرداختید، خیلی خوب بود و بقیه بخش‌ها هم با فاکتور گرفتن از اون دو نکته‌ای که گفتم خوب بود و از اون تیکه‌های طنزتون رو هم خوشم اومد.
خب خیلی طولانی شد، معمولا هر چند بار اینقدر طولانی نظر میدم که اینبار قرعه به نام نوشته‌ی شما افتاد؛ در کل قصدم به هیچ وجه تخریب نقد نبود فقط می‌خواستم یه بحث مفیدی برای دوستان علاقه‌مند باشه.
ممنون بابت نقدتون و موفق باشید.
[تصویر:  Last_Warrior.png]
پاسخ
#13
(07-06-2015, 04:29 AM)Last Warrior نوشته است: سلام و اینکه مثل همیشه خوب نوشتید
ولی خب من هم بعنوان بدمن ماجرا یه چند نکته درباره نحوه نوشتنتون بگم
اما اون چند نکته:
اول اینکه ماشاا... به مقدمه! میدونید، این نظر شخصی من هست که نباید نقد رو با طولش سنجید بلکه باید با محتواش سنجید، که در مورد نقد شما صدق میکنه. اما موردی که وجود داره اینه که نقدی جمع‌و‌جور با محتوای مناسب ارجحیت داره به نقدی مفصل ولی با همون محتوا. شاید پیچیده باشه! به زبان ساده، کیفیت در عین کوتاهی بهتره از کمیت و طولانی بودن. شاید این دوره و زمونه اقتضا میکنه که نوشته‌های کوتاه‌تر ولی درعین حال جامع عرضه بشن و شاید نباید همه ریز ودرشت یه بازی رو هم توی نقد آورد چون بعضیاشون گفتنش با نگفتنش زیاد فرق نداره.
از طرفی یه نقد باید اونقدر قوی باشه تا بتونه مخاطب رو با خودش همراه کنه و وقتی طولانی میشه این کار براش سخت‌تر هست. در مورد بعضی بازی‌ها شاید وادار به طولانی نوشتن بشیم ولی اون رو هم میشه طوری نوشت که متفاوت و در عین حال مخاطب پسند باشه؛ این موارد رو خودم هم دنبالشم تا بعضی وقتا که دست به قلم میشم اینطوری بنویسم  ولی بعضی اوقات هم نمیشه، پیش میاد S0 (24)
اما نکته دوم؛ حس میکنم که یک روش نوشتن دارید و هر بار که می‌نویسید شکل و قالب رو تغییر نمیدید؛ منظورم بخش بندی کردن نقدتون هست و دوباره هر بخش رو به بخش‌های کوچکتر تقسیم می‌کنید. این روش در درازمدت ممکنه موجب بشه خودتون رو تکرار کنید، همین الان هم این نوشتتون با نقد قبلیتون مقایسه کنید می‌بینید که بعضی جاها شباهت دارن، این مورد بدی نیست ولی در طولانی مدت ممکنه دیگه کلیشه‌ای بشه؛ مثلا پرداختن به داستان و شخصیت پردازی و استفاده از این کلمات( داستان و شخصیت‌پردازی) به کراّت در این نقد! و همچنین جمله اول بخش تحلیل داستان این نقد و نقد قبلیت رو ببیند :
نقد فعلی : " داستان در سری Metal Gear همیشه جزو ارکان اصلی به حساب می آید. "
نقد قبلی : " داستان در سری Prince of Persia همیشه جزو مهم ترین عناصر و نقاط قوت سری به حساب می آید. "
حالا شاید بگید خب چی بگم یا این روش منه یا اصلا به تو چه! S0 (94) البته ممکنه حق با شما باشه ولی اینجاست که قدرت یک نویسنده دیده میشه و اونم اینه که کمتر از کلمات کلیشه‌ای استفاده کنه ولی مفهوم رو برسونه؛ این یکی رو هم خودم در تلاشم تا بهش برسم S0 (24) 
اما در همون بخش داستان باید بگم اون قسمتی که به شخصیت Raiden می‌پرداختید، خیلی خوب بود و بقیه بخش‌ها هم با فاکتور گرفتن از اون دو نکته‌ای که گفتم خوب بود و از اون تیکه‌های طنزتون رو هم خوشم اومد.
خب خیلی طولانی شد، معمولا هر چند بار اینقدر طولانی نظر میدم که اینبار قرعه به نام نوشته‌ی شما افتاد؛ در کل قصدم به هیچ وجه تخریب نقد نبود فقط می‌خواستم یه بحث مفیدی برای دوستان علاقه‌مند باشه.
ممنون بابت نقدتون و موفق باشید.
سلام خدمت Last Warrior 
اول از همه می خوام به چند نکته اشاره کنم. اون بند اولی که در نقد خودم قرار دادم، مقدمه نیست. فضا سازی نام داره. یعنی به فراخور موضوع مقاله، زمینه های مناسب روانی رو در خواننده ایجاد کنیم. از فوایدش هم میشه به جذاب کردن نوشته اشاره کرد.بند بعدی مربوط به مقدمه ی مقاله میشه که دیگه در حداقل حجم خود قرار داره. نمیشه که از استاندارد های تعیین شده چشم پوشی کرد. در ضمن شما جوری از طولانی بودن صحبت می کنید که انگار نقد بنده 10000 کلمه داره! این نقد سر جمع 5000 کلمه ی مفید داره که از نظر حجم هیچ تضادی با استاندارد های تعیین شده نداره. با این وضع شما به نقد های استاد Van Ord چی میگید که اونقدر طولانی هست و بعضی ها به خسته کننده شدن مقاله در اواسط نقد اشاره کردند. به نظر من نقد یک بازی هر چقدر هم کوتاه باشه، تا زمانی که خواننده انگیزه ی جدی برای خوندن نقد رو نداشته باشه، اون نقد واسش از صد تا شاهنامه طولانی تره. از طرفی بنده هر بار که به نقدم نگاهی اجمالی میندازم، هیچ بخش قابل حذفی رو مشاهده نمی کنم. وقتی مطلبی در نقد بیان میشه باید دلیل و مدرک کافی براش ارائه بشه که ساده ترین راه، ارائه ی مثال هست؛ وگرنه چطور خواننده می تونه با نوشته ی من ارتباط برقرار کنه و به درک مطلب بنده دست پیدا کنه؟ مثلا وقتی من میگم MGR:R در بخش مبارزات موفق ظاهر شده، باید دلیل قانع کننده داشته باشم. اگر دلیل داشته باشم، خواننده دلیل من رو در ذهنش بررسی می کنه و میبینه که آیا با معیار های اون هم مطابقت داره یا خیر. در ضمن وقتی بنده به نقد یک بازی مشغول می شم، در برابر تمام خواننده های این نقد مسئولیت دارم تا به نقد تمام بخش ها بپردازم. چشم پوشی از نقد یک بخش می تونه مساوی با مخفی شدن یکی از مشکلات بازی بشه که ممکنه به مذاق خیلی ها خوش نیاد و بازی رو براشون به کابوس تبدیل کنه و اون وقت تمام انگشت های اتهام به سمت من منتقد بلند میشه که کاملا هم طبیعی هست. تمام این ها مواردی هستند که  نمیشه به همین سادگی ها ازشون گذشت و در نقد حذفشون کرد. در مورد اون نکته که گفتید ریز و درشت بازی رو در نقد نباید بررسی کرد، باید بگم: اگه دقت کرده باشید، می بینید که بنده در جزئیات فقط به نقاط ضعف اشاره کردم و کمی درموردشون توضیح دادم و در رابطه با کلی بخش از بازی هیچ صحبتی نکردم. چون به قول خودتون گفتن و نگفتنش فرق آنچنانی نداره. یک نکته هم بگم. بنده برای خسته کننده نشدن نوشته در بعضی مقاطع نقد سعی کردم تا با افزودن جملات طنز، به این مهم دست پیدا کنم.
اما درباره ی نکته ی دوم شما. بله. عموما نوشته های بنده قالبی مشابه دارند که البته نکته ی عجیبی به حساب نمیاد. به هر حال هر نویسنده ای سبکی داره که میشه نشانه هاش رو در هر نقدش مشاهده کرد. همین استاد Van Ord. نوشته هاش همیشه سبک ادبی رو دنبال می کنند که با خوندن اولین بند هر نقد ایشون، میشه به این نکته پی برد. البته بنده هم قبول دارم که گاهی جمله بندی نقد هام خیلی شبیه هم هست، اما این موضوع رابطه ی مستقیمی با عناوینی داره که بنده برای نقد انتخابشون می کنم. اگه نگاهی کوتاه به نقد های بنده بندازید، می بینید که عناوینی که نقد کردم، حداقل در یک چیز با هم مشابه اند. داستان قوی. البته این دلیل چندان قانع کننده نیست، اما بنده در تلاشم تا این مشکل هم برطرف بشه. خودم موقعی که داشتم اون جمله ی اول بخش داستان MGR:R رو می نوشتم، یاد جمله ی مشابه در نقد PoP افتادم اما هر کاری کردم نتونستم جمله ای بهتر و تاثیر گذار تر از جمله ی مذبور پیدا کنم. اما باز هم خودم متوجه شدم که نیاز به ایجاد تغییرانی در قالب نوشتاری هست.
اما نکته ی عجیبی که شما بهش اشاره کردید و گفتید که زیاد از کلمات شخصیت پردازی و داستان، برای من غیر قابل فهم هست. آیا شما کلمه ی جایگزینی برای این دو کلمه دارید؟ وقتی توضیحات در مورد بخش داستانی طولانی میشه، به طبع استفاده از این کلمات هم افزایش پیدا می کنه...
با تشکر از توجه دقیق شما دوست عزیز. 
(اوه اوه ببین. یه پا نقد نوشتم تو همین بخش!)
[تصویر:  peter_popken_03.jpg]
!Praise Prince of Persia
پاسخ
#14
(07-05-2015, 10:54 PM)Prince of Persia نوشته است: سلام خدمت PWLG عزیزخب مثل اینکه بحث طولانی رو در پیش داریم.
شخصیت پردازی Kevin، Boris و Courtney در حد سناریو هایی که واسشون نوشته شده بود، خوب بود. به خصوص برای Kevin و Boris. حالا درسته شخصیت Courtney یه مشکلات جزئی داشت که اصلا به چشم نمی یاد. Doktor هم که واقعا فوق العاده بود. هم ساده بود. هم منظبط که تعاملش با رایدن که شخصیتی سرزنده، خود سر و احساسی داشت، واقعا جالب بود. در ضمن یه نکته هست که باید متذکر بشم. بازی یه قابلیت خوبی داشت و اون این بود که میشد در هر زمان به گفتوگو با دوستان رایدن (به جز صحبت های اجباری و درون داستانی) پرداخت. این موضوع سبب میشد تا این شخصیت ها در ذهن بازیکنان به خوبی شکل بگیرند و این گقتوگو ها شخصیت پردازی اونها رو کامل می کرد. این از این.

I'm back Gameemag.ir_smiley (25)
Sorry for the delay S0 (25) (این جمله همیشه منو یاد اتزیو میندازه)
خب بریم سر وقت جواب جناب عالی (Prepare yourself)  S0 (6) :gameemag.ir_smiley (54):

شخصیت پردازی کوین و بوریس و کورتنی و دکتر، روی هم رفته نصف شخصیت پردازی"هل امریک" هم نمیشن! کلا نقش اینو دارن که چیزایی که خودمون میدونیم رو به خودمون بگن! اون codecها رو هم میدونم ولی همونم زیاد جالب نبود و باعث نمیشد به این 4نفر رو جذاب بکنه! تو سری متال گیر همیشه تو codecها یه حس رفاقت بین شخصیت اصلی و طرف مقابل وجود داشت که خب اوجش با "هل" بود ولی تو این انگار با خنده و صمیمیت الکی، مثلا میخواستن نشون بدن که خیلی با رایدن رفیقن براشون مهمه! حرفم اینه که کلا شخصیت های قوی ای نبودن! هیچکدوم نبودن نه تنها این چهارتا، بلکه کلا همه شخصیت ها ضعف زیاد داشتن. بازی اصلا به کسی بها نمیداد! خیلی سریع تموم میشد و جا برای پرداختن به داستان نمیذاشت!
داستان بازی حوب بود! خوب و فقط همین و در حد تعاریف شما نبود! پرش های یه دفعه ای داشت! مثلا یه جا رایدن اون بچه هه رو نجات میده بعد یه دفعه میبینیم سوار ماشین شده داره میره شهر! بعد همینجوری میفته به جون پلیس ها!
نقل‌قول: والا من نمی دونم تو دیگه از جون این باس ها چی می خواستی؟ Samuel و اون Armstrong که هیچی؛ هر دو هم عقیده ایم. ولی من در تعجبم که چرا شخصیت پردازی شخصیت Monsoon نظرت رو جلب نکرد! شخصیت پردازی ایشون حتی از Sam هم بهتر بود. صحبت هاش در کنار آسمون خراش در زیر هوای بارونی رو به یاد بیار. Monsoon آنچنان قشنگ صحبت کرد که من رو قشنگ قانع کرده بود؛ البته بعدش حرف های Raiden واسم خیلی قانع کننده تر بودن. Monsoon چنان ابهتی داشت که Sam کنارش جرات عرض اندام  نداشت و انگار ازش می ترسید. حالا درسته دو باس Sundowner و Mistra در حد باس های دیگه نبودند ولی همچین که شما میگی هم نصفه نبودند. Mistra که با صحبت درباره گذشته اش باعث ایجاد یه آشنایی نسبی برای بازیبازان شد. من که هرچی فکر می کنم می بینم بیشتر بازی ها حتی این پیش زمینه ها رو هم برای باس هاشون ارائه ندادن. همون DMC 5 مثلا. پردازش باس اخبار گو (فکر کنم اسمش News Man بود یا یه همچین چیزی. همونی که فقط کله داشت) خوب بود؟ اصلا پردازش شده بود مگه؟ یا خیلی از عناوین دیگه که فقط گفتن بکش تو با دلایلش چی کار داری؟! در کل باید بگم که خیلی کم پیش میاد که پردازش باس ها و دشمنان دیگه شاهکار باشه (جوکر) و نمیشه از همه ی باس ها این انتظار رو داشت.
مانسون رو کلا تو 10 دقیقه دیدیم و زدیم با دیوار یکیش کردیم، دیگه چیش باید یه ذهنمون نقش ببنده که حالا بخواد نظرمون رو هم جلب کنه؟ شما برو متال گیر سالید1 رو ببین! یکی میاد مثل آسلات که اولین باس بازیه و وقتی شکستش میدیم، نمیمیره و از صفحه داستان محو نمیشه و بازم باهاش برخورد میکنیم تا قشنگ تو ذهنمون نقش ببنده یا یکی مثل اسنایپر ولف باید دوبار باهاش بجنگیم که تا موقع کشتنش کوجیما به اندازه ای این شخصیت رو به ما میشناسونه که حتی دلمون نیاد بکشیمش و صحبت های لحظه آخرش هم آدمو نابود میکرد! شخصیت های مهم داستان نباید حضورشون در حد یه سُک سُک باشه و بعدش برن پی کارشون! واسه همین میگم سم عالی بود، واسه همین همه سم رو دوس دارن چون بهش بها داده شد و خودشو تو داستان نشون داد! مانسون با اونهمه ابهتش که میگی رو نابود کردیم ولی در حد اون دوئل خفن تو غروب آفتاب با سم بود؟ شخصیت پردازی قوی به این نیست که یه نفر بیاد با چهارتا پرت و پرت و دیالوگ فلسفی خوشو مثلا خیلی خفن نشون بده! جدا از اون همون ولف که فکر کنم اولین باس هم بود، ازش میشد چیز خفنی درآورد ولی خیلی راحت نابود شد و رفت پی کارش! میسترال هم همینطور! آشنایی نسبی بخوره تو سر کونامی S0 (25) وقتی دو دقیقه بعدش میزنیم لهش میکنیم دیگه آشنایی میخوایم چیکار؟
جالب اینجاس بیشتر از اینکه دیالوگ ها و کلا داستان بازی به شخصیت پردازی کمک کنه، موسیقی تِم هر شخصیت اینکار رو میکرد و همون یه ذره چیزی هم که از این باس ها میفهمیدیم، به واسطه آهنگی بود که موقع مبارزه باهاشون پخش میشد! حالا شما از DmC (نه DMC5) مثال زدید. خب اولا اینکه خیلیا با داستان بازی کلا مشکل داشتن، این به کنار ولی شخصیت پردازی باس بسیار خوب بود! اون news man که میگی، اسمش باب باربوس بود و شعارش هم just doing gods work بود! همین شعارش تو اول یه زمینه ای از این شخصیت برامون ایجاد تا موقعی که برسیم سر وقتش! اتفاقا شخصیت پردازیش حداقل از اون میسترال خیلی بهتر بود ولی اینجا نمیخوام زیاد توضیح بدم که از بحث خارج نشیم! انتظار داشتم وقتی از شاهکار صحبت میکنید، یکی بهتر از "جوکر" رو مثال میزدید! S0 (25) (آخه کجاش شاهکار بود؟)
نقل‌قول: می رسیم به رایدن.
چه انگیزه ای بهتر از انتقام وجود داره؟ همین اسنیک هم انگیزش تو نسخه ی 5 تقریبا همینه که احتمالا با پیشروی در داستان دچار تحولاتی میشه. درست مثل همین بازی که اولا قضیه کاری بود ولی با کمی پیشروی در داستان بازی وارد حالتی شخصی و در اواخر بازی هم که قالبی وطن پرستانه پیدا کرد. چه انگیزه ای بهتر از اینکه تلاش کنی تا هیچ کسی به سرنوشت تلخ تو دچار نشه؟ عصبی شدن رایدن در این نسخه هم کاملا منطقی هست. در متال گیر های دیگه همیشه مشغله های رایدن حالتی کاری داشتند ولی در این نسخه مسائل به شدت شخصی شدند. رایدن بار ها و بار ها با گذشته ی تلخش رو به رو شد و به خاطرش توسط دشمنان تحقیر شد. حالا می خوای عصبانی نشه؟ تو نسخه های قبلی هیچ وقت به طور مفصل به گذشته ی شوم رایدن اشاره ای نشده بود. دیالوگ هاش هم به نظر من که واقعا عالی بود. هیچ وقت حرف بی خودی نمی زد. انقدر جملات قشنگ به کار می برد که تعدادشون از دستم در رفته. چند تاش رو در بالا آوردم. این که میگی دیر قضیه رو میگرفت منو متعحب میکنه. رایدن این قدر تخصصی درباره ی هوش مصنوعی و دزدیدن مغز بچه ها حرف میزد که من در دکتر نبودنش شک کردم!
داداش بحث اسنیک کلا فرق میکنه! کوجیما با MGS2 یه بلایی سر همه آورد تا کسی جرئت نکنه درباره بازیش قبل از انتشار، پیش بینی ای بکنه! S0 (25) همین الانش هیچکس نمیتونه بگه چه چیزی ممکنه پیش بیاد تو 5 و خیلیا مطمئن نیستن حتی شخصیت اصلی بیگ باس باشه یا حتی به نظر عده ای ممکنه این skull face برخلاف تصور همه، نقش بسیار کوچکی در بازی داشته باشه! کلا بحث نسخه های منتشر نشده رو پیش نکش S0 (25)
داداش من کجای مشغله های رایدن حالت کاری داشت تو قبلیا؟ اگه حالت کاری داشت به خاطر اسنیک جفت دستای خودشو قطع میکرد؟ یا تو نسخه دوم که کلا سرتا پاش شخصی بود S0 (25)
اتفاقا این نسخه بیشتر حالت کاری داشت تا شخصی!

خب ببین من از داستان کلی خوشم اومد ولی به نظرم اصلا این داستان از اساس اشتباهه چون داستان رایدن تو متال4 تموم میشه و جک دلیلی برای جنگیدن نداشت که دلیل سطحی تامین مخارج خانواده رو میزنن تنگ بازی! در اصل قرار بود داستان بین نسخه 2 و 4 باشه که کوجیما میدونس پلتینوم از پسش برنمیاد واسه همین داستان رفت بعد4! بازم در کل داستان بازی خوب بود ولی یه جاهایی بی معنیه مثلا اونجا که سم میاد تو تلویزیون وسط میدون و پلیسا رایدن رو دوره میکنن و اونم صدای پر از ترس و وحشتشون رو میشنید ولی بازم میزنه همه رو میکشه و بازم به بازی ادامه میدیم و همه رو میکشیم رو الی آخر! خب الان این چی بود؟ اگه هدف رایدن درسته که خب درسته پس این صحنه رو نشون دادن که چی بشه؟ یه تامل دو دقیقه ای تا یه ذره شخصیت اصلی کتک بخوره؟ همین؟ خب همین صحنه نباید یه تردید کلی تو دل رایدن بوجود میاورد؟ 
مشکلم با شخصیت پردازی رایدن اینه که نمیتونم اینو با اون شاهکاری که تو متال4 دیدم مقایسه کنم!  این رایزینگ خیلی وقت پیش بازی کردم و متاسفانه خیلی چیزاش یادم نیست ولی بعضی قسمت ها بود که یه سری چیزای خیلی تابلو رو نمیفهمید و آدم به عقلش شک میکرد! S0 (25)
بازم میگم داستان کلی خیلی خوب بود ولی ایرادات جزئی زیادی داشت!
[تصویر:  8f3_sfv_ed.jpg]
?So who you gonna be when the reaper come knocking
Actions speak louder than words, so stop talking
So watch me break out of this cage
I fight now, I wont change
پاسخ
#15
لطفا عنوان رو اصلاح کنید Revengeance هستش نه Revenge
[تصویر:  image-43.jpg]

من یادمه...
پاسخ
#16
بازی باحالی بود.
مخصوصا خشونتش که حرف نداشت.
نقد کاملی بود خسته نباشید
[تصویر:  dishonored-2-hd-wallpaper.jpg]
!!!!!  This Will Kill Me
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقد و بررسی بازی مافیا officialamir 1 1,994 05-10-2023, 04:01 PM
آخرین ارسال: برنا زرین
  بررسی بازی The Quarry : فیلم خوب، بازی معمولی علی امینی 0 1,101 06-14-2022, 03:46 PM
آخرین ارسال: علی امینی
  بررسی بازی Lego Star Wars: The Skywalker Saga ساسان گیمر 0 1,127 04-18-2022, 11:40 AM
آخرین ارسال: ساسان گیمر
  زنگ ورزش | نقد و بررسی FIFA 14 White Fang 23 8,563 02-28-2022, 03:36 PM
آخرین ارسال: alireza663
  نقد و بررسی گوشی سامسونگ a51 pishrotech 0 1,279 10-20-2021, 07:48 PM
آخرین ارسال: pishrotech

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان