07-21-2015, 02:18 AM
نه برای یک کشور
نه بخاطر طرز فکری
نه برای عدالت
نه بخاطر افتخار
قدرت نمیخواهد
آیندهای را نخواهد ساخت
و عشقی در میان نیست
صلح را برقرار نمیکند
فقط به خاطر انتقام
اسنیک (مار) باز خواهد گشت
جهنم به پا خواهد کرد
و همه را با آتش انتقام خود خواهد سوزاند
در بیرون از بهشت مردان به شیطان تبدیل خواهند شد
سیا*ست و سیا*ستمداران؛ کثیفترین شغل و مقام در لباسی شیک و زیبا. افرادی که فقط یک چیز برایشان مهم است منافع خودشان، آنها برای تأمین این منافع همه را قربانی میکنند حتی کشور خود را میفروشند و عجیب این است که با دلایل منطقی کار خود را توجیه میکنند. متأسفانه عدهای عاشق وطن مادری که حاضرند جان خود را در راه آزادی و دفاع از میهن خویش دهند، بازیچه دست چنین افرادی هستند و وقتی دیگر قابل استفاده نباشند مانند یک دستمالکاغذی کهنه و کثیف دور انداخته میشوند. او نیز جز خدمت به کشورش آرزویی نداشت و در این راه حوادث بسیاری را تحمل کرد. دوستانش را از دست داد، اعضای بدنش تکهتکه شد و هزاران درد را تحمل کرد فقط برای اینکه به وطنش خدمت کند، اما حالا همان افرادی که او را قهرمان این کشور معرفی میکردند دشمنش شدهاند ولی او دست نخواهد کشید. حالا هدفش این است که ارتش خود را بسازد تا بتواند به مردم کشورش خدمت کند. در کنار هدف اصلی خود که ساختن یک بهشت برای سربازان است باید به دنبال هدف دیگری هم باشد هدفی که بعد از دیدن صحنهی سوختن Mother Base باید آن را به سرانجام برساند او حالا یک هدف شخصی نیز دارد.
Big Boss یا Venum Snake (اسمی که نشان دهنده احساسات اوست) میخواهد انتقام بگیرد.
بهزودی قرار است طرفداران سری متال گیر تلخترین خداحافظی عمرم خود را انجام دهند چرا که بهاحتمالزیاد MGS:TPP آخرین عنوان از این سری خواهد بود. اما نگران نباشید این بازی بدون شک یکی از بهترین عناوین این فرانچایز و همینطور بهترین پایان برای داستان سری متال گیر است. هر چه انتظار و آرزو در مورد این بازی دارید بهزودی در برابر چشمهایتان خواهید دادید شاید در کنار این خداحافظی تلخ، شیرینترین تجربه عمرتان را به دست آورید.
نام بازی: Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
سازنده: Kojima Productions
ناشر: Konami
تاریخ انتشار: 1 ستامبر 2015 ( 10 شهریور)
پلتفرم: PS3, PS4, X360, XONE
با 15 روز تاخیر برای PC منتشر خواهد شد
مار کهنهکار| گیم پلی
نمیخواهم کلیشهای مقاله را پیش ببرم و برای شما تمام شخصیتهای داستان را بازگو کنم و با اسپویل ماجراهای قسمتهای قبل باعث شوم که شما لذت تجربه عناوین قبلی این سری را از دست بدهید. میخواهم از همین ابتدا با توضیحات در مورد گیم پلی بازی دلیل کافی برای اینکه چرا این بازی شاهکاری تمامنشدنی خواهد بود را برایتان بازگو کنم و به وقتش به داستان بازی هم خواهیم پرداخت. اما در ابتدا باید به شما نشان دهم حتی بدون دانستن یک خط از داستان بازی میتوانید از این بازی لذت ببرید. دقیقاً اینکه از کجا توضیحاتم را شروع کنم کمی سخت است بگذارید با جهان بازی آشنا شویم. تابهحال دو محیط از بازی به نمایش درآمده است یکی منطقهای استوایی با جنگلهای سرسبز و دقیقاً در مقابل آن بیابانهای خشک و بیآب علف افغانستان که البته مکانهای بازی به همین دو مورد ختم نمیشود و احتمالاً شاهد نقاط مختلفی دیگر از جهان خواهیم بود مانند مکانهای برفی یا شهری، اما اگر شما فقط یکی از این محیط را مشاهده کنید به تنهایی برای ماجراجویی در آن به چند روز زمان نیاز دارید؛ برای مثال سازندگان به این مورد اشاره کردهاند که منطقه افغانستان وسعتی بیست برابر کل اردوگاه حاضر در نسخه MGS: Ground Zero را داراست. در چنین محیطی کاملاً آزاد هستید و میتوانید هر کاری که دلتان بخواهد انجام دهید سازندگان دست شما را کاملاً باز گذاشتهاند و هیچ محدودیتی در انجام کارهای خود ندارید. مأموریتهای اصلی بازی در هر منطقه مشخص است و برای انجام هر کدام از آنها میتوانید با استراتژی خود پیش بروید. در انجام مأموریتهای اصلی، فقط برای شما مشخص میشود که این مکان، هدف را بکشید یا زنده دستگیر کنید در همین حد نه راهی و نه محدودیتی دیگر این ابتکار خودتان است که چگونه چالش مورد نظر را انجام دهید. اما آزادی در بازی انگار حتی در مأموریتهای اصلی هم تأثیر بیشتری دارد، شما میتوانید به انتخاب خود آنها انجام دهید و هیچ محدودیتی در ترتیب انجام آنها ندارید بنابراین از مأموریت شماره 7 شروع کنید داستان و بازی دچار هیچ مشکلی نخواهند شد، البته اینگونه نیست که وسط مأموریت اصلی برای یک مرحله فرعی بتوانید به نقطهای دیگری از نقشه نقلمکان کنید در این صورت در مأموریت اصلی شکست خواهید خورد.
حالا سؤال اصلی این است که اگر در بازی این چنین آزادی عملی وجود دارد پس چرا سازندگان مخفیکاری را مهمترین مشخصه بازی قرار دادهاند؟ جوابش ساده است، مکانیسم مخفیکاری در این عنوان به حدی عالی کار شده است که شما نمیخواهید از آن دست بکشید به حدی انجام مأموریتها به شیوه مخفیکاری لذتبخش است که شاید حتی یکبار هم در بازی از روش اکشن و پر سروصدا استفاده نکنید. اما اینگونه هم نیست که نتوانید این مکانیسم را در بازی اجرا کنید برعکس به حدی امکانات Big Boss در این نسخه کامل است که حتی میتوانید کل اردوگاه دشمن را با خاک یکسان کنید. البته دلیل دیگری هم وجود دارد آن دشمنان شما هستند. این بار دشمنانی که با آنها مواجه هستید نهتنها از هوش مصنوعی فوقالعاده برخوردارند بلکه به هر نوع امکانات و سلاحی که تصورش را بکنید مجهزند و از این رو درگیری با آنها بسیار سخت و طاقتفرسا است و اگر هم دیده شوید چند ثانیه بازی به حالت حرکت آهسته درمیآید و میتوانید آن دشمن را خلاص کنید. اما سخن از آزادی عمل در انجام مأموریتها به میان آوردیم بهتر توضیحات کاملتری در مورد آن داشته باشیم. وقتی مأموریتی را انتخاب کردید، نوبت انتخاب همراه، وسیله نقلیه و امکانات مورد نیاز برای انجام آن است؛ برای مثال بیش از هشت نوع تجهیزات اضافی و کمکی مثل C4 نارنجکهای مختلف مثل دودزا، انفجاری و ... را میتوانید همراه داشته باشید در کنار آن میتوانید از هشت آیتم خاص دیگر مثل سیگار فانتوم (با توجه به اینکه یک شبانهروز در بازی هفت ساعت در دنیای واقعی است با این وسیله زمان را میتوانید سریعتر پیش ببرید) یا باکس معروف این بازی را همراه داشته باشید.
هدف فردی در یک پایگاه است و شما باید او را دستگیر کنید. خب راه اول نفوذ به پایگاه و دستگیری او میتواند باشد. در بازی میتوانید یک همکار در کنار خود داشته باشید و اینجا هم دستتان باز است حیوان، انسان، روبات یا حتی موجودات فضایی (البته این نمونه آخر دیده نشده است، اما از استاد هیچ بعید نیست!) از این تنوع بیشتر میخواهید؟ نکته اصلی در مورد این همراهان این است که در نمایشهای بازی مثلاً Quiet ؛ یک دختر لال اما اسنایپری بسیار حرفهای با توانایی نامرئی شدن و سرعت فوقالعاده، DD یک سگ یا گرگ، اسب و یک ربات به نام D-Walker استفاده شد، اما همه این گزینه امکان دارد در هنگام تجربه برای شما در دسترس نباشد یا حتی با همراهان دیگری مواجه شوید؛ مثلاً امکان دارد DD را در هنگام بچگی پیدا نکنید و او را به پایگاه نفرستید که همین عامل باعث میشود او در لیست همراهان شما مشاهده نشود. باید اشاره کنم که تمام این همراهان خود شخصیسازی مخصوصی دارند که باز تنوع آنها را بیشتر میکند. حضور آنها کاملاً در انجام مأموریتها تفاوت ایجاد میکنند؛ برای مثال همان مأموریت نام برده را در نظر بگیرید، وقتی Quiet همراهتان باشد میتوانید در نقاط استراتژیک نقشه او را مستقر کنید، خود به دل دشمن بزنید و از پشتیبانی او بهرهمند شوید تا به حال یک مورد اشتباه در هوش مصنوعی همکاران دیده نشده و این ارزش وجود آنها در مأموریتها را دوچندان میکند. حالا فرض کنید DD همراه شما باشد او همیشه در نزدیکی Big Boss قرار دارد و میتواند با شامه قوی خود بدون بررسی قبلی محیط مکان دشمنان بازی را به شما لو دهد، او توانایی حمله به افراد حاضر در اطراف خود یا پرت کردن حواسشان بهوسیله پارس کردن را دارد. اگر همراه با D-Walker در یک مأموریت شرکت کنید کمی اکشن بازی بیشتر میشود چرا که آن به مسلسلی قوی مجهز است و البته میتواند با بررسی محیط تمام دشمنان بازی را نمایان سازد. مطمئناً وقتی D-Walker در کنارتان باشد این نگرانی وجود دارد که اگر از بین بروند چه اتفاقی برایش رخ میدهد و جواب این است برگشت خودکار به Mother Base و دوباره تعمیر شدن آن. اما صحبت از مقر اصلی Venum Sanke در بازی، Mother Base، شد پس بهتر است کمی در مورد آن اطلاعات کسب کنید. یکی از بزرگترین و بهترین پایگاههایی که در عمرتان دیدهاید، این مکان هر آنچه نیاز دارید در خود جای داده است و از آن بهتر به هر شکلی که دوست دارید میتوانید آن تغییر دهید. در این مکان شما سربازهای خود را آموزش میدهید، مهمات و ادوات نظامی خود را نگهداری میکنید. امکان حمله به این پایگاه وجود دارد؛ بنابراین باید سربازانی برای محافظت از آن قرار دهید یا با ساخت روباتها و پهپاد های پرنده امنیت آن را فراهم کنید. حتی ممکن است مکانهایی برای سرگرمی و خوش گذارانی نیز در آن وجود داشته باشد.
در بازی سیستمی به نام Fulton Recovery وجود دارد که بهوسیله آن میتوانید هر چیزی که قابل جابهجا کردن باشد را به Mother base منتقل کنید حالا منظور از هر چیزی چیست؟ آدم، وسایل نقلیه مثل تانک یا جیپ، سلاحهای سنگین مثل مسلسل یا خمپاره و حتی حیواناتی مثل بز یا سگهای وحشی، حالا این موارد در پایگاه به چه درد میخورد؛ خب سربازان دشمن در صورت بیهوشی و رسیدن به پایگاه میتوانند به عنوان نیرو خودتان مورد استفاده قرار گیرند، آنها را میتوانید ارتقا دهید و به مأموریت بفرستید، از وسایل نقلیه میتوانید برای ارتش خود استفاده کنید و خب بز هم شاید به درد شیر دوشیدن میخورد! حرف از حیوانات شد امیدوارم در کنار این همه آزادی عمل، در بخش حیوانات نیز قرص اسهالی قرار دهند در یک تریلر 30 دقیقهای از بازی حیوانات همراه Big Boss دو سه باری رفع حاجت نمودند که حالا حیوانند و بحث سر این موضوع نیست بدبختی آن است که اگر شما به این مشتقات کثیفی که از این همراهان گرامی باقی میماند با جیپ برخورد کنید واژگون میشوید و گردنتان میشکند. برای انجام یک مأموریت مسلماً سلاحها نقش مهمی دارند نمیدانم چگونه این بخش را برایتان توضیح دهم، اما منوی سلاحهایی که اسنیک در پایگاه خود دارد شما را به یاد بازی استودیو Gear Box یعنی Borderland میاندازد به حدی تعداد سلاحهای مشاهده شده در گیم پلی MGS:TPP زیاد بود که فکر استفاده تمام آنها در بازی را باید فراموش کنید؛ برای مثل اگر تریلر این بازی را مشاهده کنید چیزی در حدود 50 نوع سلاح دورزن (Snip) فقط طراحی شده است. تمام سلاحها را میتوانید به سبک خودتان شخصیسازی کنید و این توانایی حتی تا گلولههای سلاح موردنظر هم قابل دسترسی است و نزدیک به 12 نوع ارتقا مختلف میتوان روی یک سلاح اعمال نمود؛ برای مثال حتی اگر از تنوع فوقالعاده زیاد سلاحها هم بتوان گذشت فقط برای بخش صدا خفه کن سلاحها نزدیک به 10 قطعه میتوان مشاهده کرد که واقعاً بینظیر است. در بازی با توجه به سبک انجام مأموریت باید لباس متناسب با آن را انتخاب کنید و استفاده از لباس همرنگ محیط به استتار شما کمک شایانی خواهد کرد.
دشمنان شما تماماً توانایی متفاوت و مخصوص به خود را دارند که با بررسی آنها از دور میتوانید به این نکته پی ببرید و به روشی که دوست دارید آنها را کشته یا بیهوش کنید، خلع سلاح کنید یا از آنها اطلاعات بگیرید. در بازی باید تا میتوانید از دید دشمنان دور بمانید یا آنها را به هر طریقی شده به سمت خود کشانده و به نحوی شرشان را کم کنید. برای این کار میتوانید مثلاً از پارس DD یا ایجاد صدا بهوسیله بازو مصنوعی Big Boss استفاده کنید. در بازی دشمنان رفتاری کاملاً پویا و متفاوتی دارند؛ مثلاً طبق ساعت مشخصی پستها عوض خواهد شد یا آنها به خوردن و خوابیدن مشغول میشوند. در روز تعداد سربازان کم اما دید وسیعتری دارند و در شب تعدادشان افزایش پیدا کرده ولی دیدشان محدودتر شده و به راحتی شما را نخواهند دید. دشمنان به هر صدایی واکنش نشان میدهند مگر وقتی که شما یکی از آنها بهوسیله Fulton به هوا میفرستید و صدای فریاد هرچقدر هم بلند باشد افراد حاضر در اطراف او متوجه نخواهند شد. در وسط مأموریت اگر تصمیم به تغییر یکی از سه سلاح خود گرفتید میتوانید بهوسیله IDriod از پایگاه آن را درخواست کرده تا بهوسیله پست سفارشی هوایی برایتان ارسال شود. با این کار اصطلاحاً با یک تیر میتوانید دو نشان را بزنید، اول رسیدن به موقع سلاح دقیقاً جایی که نیاز دارید و دوم استفاده برای Nack Out کردن یکی از دشمنان با مشخص کردن محل فرود آن بروی سر او که لذت خاصی هم میتواند داشته باشد.
اما IDriod چیست؟ در بازی تمام ارتباطات شما با Mother Base بهوسیله IDriod انجام میشود و شما هر گونه کمک، تقاضا مهمات یا وسیله که داشته باشید باید به کمک این وسیله آن را سفارش دهید. دیگر تواناییهایی این وسیله نشان دادن نقشه، علامتگذاری نقاط دلخواه روی آن، دیدن فعالیت دشمنان در صورت اینکه از قبل بهوسیله دوربین آنها را مشخص کرده باشید و ... است. برای تغییر سلاحها در حین بازی باید اول یک منو باز شود و بعد سلاح مورد نظر را انتخاب کنید که کمی به خاطر چند لایه بودن این بخش در تریلر گیجکننده به نظر میرسد. اما جعبه معروف این سری فراموشمان نشود که این بار پیشرفتهتر از گذشته در MGS:TPP وجود دارد، نهتنها حالا میتوانید از این جعبه برای مصارف قبلی استفاده کنید بلکه حالا اگر دشمن متوجه شود که شما در جعبه حضور دارید، میتوانید سریع از قسمت جلو آن به بیرون پریده و پشت سنگر یا زیر بوتهای پنهان شوید. البته این تنها تفاوت آن با نسخههای قبلی این وسیله نیست در بازی میتوانید روی جعبه را با عکسهای متفاوت و جالب تزیین کنید تا توجه دشمنان جلب شود البته دویدن درون جعبه و سر خوردن، هنوز هم طبق سنت همیشگی وجود دارد. نکات ریز بسیار جالبی هم در تریلرها دیده میشود که ذکر کردن آنها خالی از لطف نیست؛ مثل شلیک به نارنجک پرتاب توسط Quiet،استفاده از خشاب به عنوان وسیلهای برای پرت کردن حواس دشمنان، جمعآوری الماس و نکات بسیار دیگری که باید تا زمان عرضه بازی صبر کرد و تا خودتان آنها را تجربه کنید. در بازی شاهد چندین نکته عجیب و یا اغراق در نمایش بعضی از آنها هستیم؛ برای مثال همان قضیه سیستم Fulton که از آدم گرفته تا کانتینر چند تنی را به یک روش به آسمان میفرستد، فریاد دشمنان بازی در هنگام بالا رفتن توسط این بالونها که کسی متوجه آنها نمیشود یا مبارزات تنبهتن بازی که ضربات اسنیک را به حدی سنگین نمایش میدهد که احساس میکنید دشمن نگونبخت در جا میمیرد که شاهد هستیم فقط بیهوش میشوند. البته این نکات به نوعی باعث خاص شدن این نسخه شده است و شاید هم کمی بازی را متفاوت از همتایان خود نشان دهد. اما دلیل اصلی آن ذهن سازنده این سری یعنی استاد کوجیما است که همیشه میخواهد عجیب و جذاب عناوین زیر دست خود را بسازد و این نکته در Ester Egg های نسخههای قبلی او نیز دیده میشود. تمام نکات بازی گفته شد جز یکی که قلم افتاده است و آن نوستالژی از نسخههای قدیمی این سری یعنی بازوی مصنوعی Big Boss هست که اگر تمام راهحل های ذکرشده برای انجام مأموریت جواب نداد مثل یک موشک قوی شلیک میشود و میتوانید آن را کنترل کنید تا وقتی که به هدف مورد نظر برسید و بعد خدایش بیامرزد!
مار خشمگین| داستان
همانطور که قبلاً ذکر کردهام قرار نیست در این بخش اسپویلی صورت بگیرد به همین دلیل کلیتی از داستان بازی را برایتان شرح میدهم. با توجه به سخنان سازندگان بازی تریلر اولیهای که Phantom Pain نام داشت و بعدها مشخص شد این تریلر همان MGS جدید است فصل ابتدایی بازی خواهد بود. Big Boss شخصیت اصلی این بازی بر اثر حادثهای ناگوار که در انتهای نسخه Ground Zero افتاد به کما میرود، اما بعد از 9 سال بالاخره بیدار میشود. هنوز به درستی که به هوش نیامده است که متوجه میشود افرادی، بیمارستانی که او در آن حضور دارد را به آتش کشیدهاند و احتمالاً به دنبال وی هستند. در اینجا فردی به نام اسماعیل به او کمک میکند که از این مهلکه فرار کند، اما 9 سال کما زمان کمی نیست و اسنیک نمیتواند حتی به درستی روی پاهای خود بایستد. به هر ترتیبی شده با کمی چاشنی شانس موفق میشود که بهوسیله یک خودرو از این حادثه فرار کند ولی باز در بین راه مورد حمله قرار میگیرد که این بار یکی دیگر از شخصیتهای مهم این عنوان یعنی Ocelot او را نجات میدهد و از اینجا داستان آغاز خواهد شد و بیگ باس به دنبال انتقام یاران خود و کسانی که آن بلا را بر سر Mother Base آوردند، میرود. یکی از نکات بسیار خوب MGS:TPP این است که دلیل ماجراهای بازی داستان نسخههای قدیمی بازی نیست و مربوط به نسخههای MGS:GZ و MGS:Peace Walker میشود. به نوعی داستان بهگونهای پیش میرود که حتی اگر داستان کل این سری را حتی تا به حال نخوانده یا تجربه نکرده باشید بهراحتی میتوانید آن را درک و تجربه کنید. خود آقای کوجیما در مورد داستان MGS:TPP اینگونه توضیح میدهد:
نقلقول:کسانی که سری متال گیر را تجربه نکردهاند، از آنجایی که شخصیت اصلی بازی بهطور احساسی به مخاطب معرفی میشود میتوانند عمیقاً از بازی لذت ببرند.البته کسانی که نسخههای سفیر صلح و گروند زیرو را تجربه کردهاند دلایل بیشتری برای انتقام خواهند داشت.
داستان این بار شخصیتر و تاریکتر به نظر میرسد همین دلایل باعث روایت جذابتر و عامهپسندتری خواهد شد. انگار شخصیتپردازی در بازی بسیار قوی کار شده است و این را میتوان از تریلری که مربوط به DD و چگونگی آشنایی او با Big Boss است، مشاهده کرد که از همان بچگی چگونه با او آشنا میشود و بعد در مأموریتها همراهیاش میکند. با توجه به اینکه زمان داستان بازی بین نسخههای سه و چهار این سری است شخصیتهای مهم نسخههای چهاردر این بازی هنوز در سن نوجوانی هستند. در این نسخه شخصیتهای معروفی از این سری چون Ocelot ،Kazuhira Miller هم حضور دارند و دیدن آنها برای طرفداران این سری خالی از لطف نیست. دربازی میانپردههای نسبتاً زیادی وجود دارد اما بیشتر آنها کوتاه و مختصر است که باعث میشود روایت داستان خستهکننده به نظر نرسد و در کنار این نکته قبل و بعد از یک مأموریت شما بهمانند سریالهای تلویزیونی عوامل سازنده بازی را مشاهده خواهید کرد که شاید انتقامی به سبک کوجیما از شرکت سازنده باشد که نام او را از روی کاور بازی حذف کردهاند. هنوز دقیقاً معلوم نیست این عنوان چند مرحله دارد؛ برای مثال منطقه افغانستان که بیشترین نمایش بازی را شامل میشود دارای 12 مأموریت اصلی است و با توجه به گفته سازندگان نزدیک به 150 ساعت برای پایان کامل مأموریتهای اصلی زمان باید صرف کرد که بعید هم نیست. یکی دیگر از نکتههای بخش داستانی این است که با تجربه نسخه GZ میتوانید یک پیشزمینه عالی در مورد داستان بازی به دست آورید. اما دقیقاً معلوم نیست هدف Big Boss در بازی چه شخصی است و نکات مبهم بسیاری در داستان بازی وجود دارد. واقعاً شخصی که در تریلرها دیده شد و Skull Face نام دارد مسبب تمام این اتفاقات است؟ اصلاً ما با بیگ باس واقعی روبرو هستیم؟ در این 9 سال چه اتفاقاتی برای شخصیتهای مختلف بازی رخ داد و هزاران سؤال دیگر که تا تجربه این عنوان و کسب جوابهای آن باید صبر نمود.
مخفیکاری به همراه دوستان| Meral Gear Online
کانتر به سبک متال یا شاید هم بتلفیلد با مخفیکاری! باید بخش آنلاین بازی را اینگونه توصیف کرد. البته در این بخش قرار نیست 64 نفر در چند جناح بر سر هم آوار شوند بلکه مخفیکاری حرف اول و آخر را میزند و حتی نوعی Mode در این بخش وجود دارد که باید یک تیم تمام مرحله را به مخفیکاری پیش ببرد. در این قسمت از بازی آبوهوا کاملاً انتخابی است و میتوانید در هوای بارانی یا برفی به شکار دشمنان بپردازید. تعداد بازیکنان موجود در هر نقشه 12 تا 16 نفر خواهد بود که قابلقبول است و بیشتر از این مقدار مکانیسم مخفیکاری را زیر سؤال میبرد. اینگونه که معلوم است سازندگان سخت روی این بخش وقت گذاشتهاند و چندین مکانیسم در گیم پلی بازی را گسترش دادهاند، مثل نشانهگذاری دشمنان در بخش تکنفره بازی که در قسمت آنلاین هم وجود دارد اما تمام بازیکنان همتیمی میتوانند آن را مشاهده کنند. نقشههای بازی احتمالاً همان محیطهای بخش داستانی بازی است، اما دیگر کاملاً باز و در دسترس نخواهد بود. در تریلر این بخش شاهد گرفتن سلفی بودهایم که انگار یک نمایش برای معرفی آن نبوده است و واقعاً توانایی سلفی گرفتن در MGO وجود دارد. در قسمتی دیگر از همان تریلر تیمی که بهصورت مخفیکاری در حال پیشروی بودند مشاهده شد از قابلیتهایی مثل سرعت سریعتر و نامرئی شدن برخوردارند و در مقابل تیم حریف هم میتواند با تله گذاری در اطراف محل محافظت خود افراد تیم روبرو را گرفتار کند و حالا تلهها چیست؟ بالونهای مربوط به سیستم Fulton یا سگهای عروسکی برای عاشق شدن دشمنان! در این بخش همکاری بسیار مهم و حیاتی است و باید تمام اعضای تیم با هم فعالیت کنند تا بتوانند به هدف مورد نظر دست یابند. این بخش میتواند با پتانسیل بالا خود در کنار قسمت کمپینگ بازی زوج بسیار خوبی را تشکیل دهند اما هنوز عرضه آن همراه این عنوان کاملاً مشخص نیست.
مار خوش خطوخال| گرافیک
FOX Engine قدرت خود را میخواهد با این عنوان به همگان ثابت کند. شاید بهتر است بگوییم این بار با یک گرافیک واقعاً زیبا و روان روبرو هستیم. انیمیشن دویدن اسنیک واقعاً عالی کار شده است و وقتی با سرعت میدود در کنار روانی حرکت او ،صدای به هم خوردن لباسهایش هم به خوبی نشان میدهد. سازندگان برای او سنگ تمام گذاشتهاند؛ جزئیات صورت او و زخمهای آن نشاندهنده تجربه و دردهای فراوان او است. یکی از نکات بسیار جالب و قدرتمند موتور فاکس توانایی خلق فیزیکی بدون نقص و نمایش Drew Distance فوقالعاده است. کافی است طوفان شن در بازی شروع شود تا کاملاً این موضوع را درک کنید چرا که واقعاً چشم را نمیبینید و شما دشمنان اطراف خود را در فاصله بسیار نزدیک هم نخواهید دید. فیزیک تخریب پذیری اجسام و محیط عالی است، چندین بار در تریلر شاهد تخریب برجک یا وسایل نقلیه هستیم که بسیار زیبا توسط سازندگان در بازی تعبیه شده است. محیطهای به نمایش درآمده از این عنوان واقعاً زیبا و وسیع هستند و با اینکه در بخش افغانستان با یک صحرا روبرو هستیم هیچ تپه یک شکل یا تکراری دیده نمیشود که نشان میدهد سازندگان تمام محیط را جزبهجز طراحی کردهاند. طراحی شخصیتهای همراه Big Boss واقعاً زیبا و مثالزدنی است و همه آنها چندین پوشش مخصوص برای خود در دسترس دارند. محیط بازی کاملاً برای مخفیکاری ساختهشده و پر از مانع و محل سنگر گیری است تا شما بتوانید بهوسیله آنها از دید دشمن مخفی بمانید.
گرافیک هنری و فنی بازی هر دو در یک درجه قرار دارند و نمیتوان ایراد اساسی، با توجه به نمایش دیده شده از بازی، به آنها گرفت. دشمنان بازی نیز با وسواس خاصی طراحی شدهاند، وقتی عکس سربازانی که توسط استیک بیهوش و به مقر فرستاده شدهاند در تریلر نشان داده شد از نظر ظاهری هیچ شباهتی به هم نداشتند و همه طراحی مخصوص به خود را دارا بودند. یکی از شاهکارهای MGS:TPP که من تا به حال آن را در هیچ بازی دیگری مشاهده نکردهام نورپردازی این عنوان است. هیچ کلمهای نمیتواند آن را وصف کنید جز واقعیت یعنی این! در بازی وقتی بخواهید وارد اتاقی شوید به خاطر نور زیادی که در روز وجود دارد شما در ابتدا تمام محیط را سیاه مشاهده میبینید و در ادامه کمکم چشم بیگ باس به نور اتاق عادت میکند و میتوانید به راحتی اطراف را مشاهده میکنید این نشان میدهد نورپردازی در این بازی هیچ جای اشکالی ندارد، این ویژگی نکته بی اهمیتی نیست و اوج قدرت موتور این بازی را به نمایش میگذارد. بافتهای بازی نیز از دور که نکته خاصی ندارد و بدون عیب در تریلرها به نظر میرسید، از نزدیک هم علفهای محیط بازی خشک و بدون روح مانند بیابان طراحیشدهاند. هندلینگ خودروها وسایل نقلیه بازی کاملاً عادی و راحت بوده و میتوانید از رانندگی و هدایت آنها لذت ببرید. پویایی و زندگی حتی در بیابانهای بازی هم کاملاً مشخص است و حیوانات وحشی به خوبی و با غریزهای کاملاً واقعی طراحی شدهاند. انفجارهای بازی هیچ کمی و کاستی ندارد، سلاحها واقعاً با اینکه تعداد زیادی هستند بسیار با دقت ساختهشده و هر کدام با توجه به نوع آنها نشانه مخصوص به خود را دارند برای مثال برای Shotgun در بازی یک نشانه دایرهای و برای مسلسلهای سبک یک نشانه سه خطی بهصورت مثلث در نظر گرفته شده است. Mother base شبیه به سکوهای نقتی بزرگ است و در همه جای آن میتوانید بخشهای مختلفی را احتمالاً اضافه یا کم کنید. در کل با توجه به اینکه تمام نکات ذکر شده از نمایش گیم پلی این بازی نتیجهگیری شده است پس باید بخش گرافیک بازی را واقعاً بدون عیب و زیبا دانست.
سکوتی گوشنواز| موسیقی و صداگذاری
اولین نکته که توجه شما را جلب میکند موسیقیهای بازی است که تماماً مربوط به سالهای دهه 1970 تا 80 میلادی و جز بهترینهای آن زمان است. در بازی میتوانید هر زمان که دوست داشتید بهوسیله IDriod به موسیقی موردعلاقه خود گوش دهید و یا در بالگردی که شما را به سمت مأموریتهای مشخص شده میبرد موسیقی مورد علاقه خود را پخش کنید. در بازی و هنگام مخفیکاری برای تمرکز بیشتر هیچ گونه موسیقی پخش نخواهد شد مگر اینکه در اطراف شما ضبطصوتی توسط دشمنان روشن و در حال پخش آهنگی باشد. صدای انفجارهای بازی و سلاحها از کیفیتی عالی برخوردارند و حتی استفاده از سلاحها سنگین با صدا خفه کن صدای بیشتر نسبت به سلاحهای سبک تولید میکند که بهخوبی دقت سازندگان نشان خواهد داد. در بازی برخورد با اجسام صدا تولید میکنند و تولید صدا یعنی متوجه شدن دشمنان از حضور شخصی در اطرافشان است، پس باید حتی جلوی پای خود را به دقت نگاه کنید. استاد کوجیما بهترین گزینهها برای صداگذاری شخصیتهای بازی استفاده کرده است، آقایان Troy Baker و Kiefer Suterland گل سرسبد صداپیشگان این عنوان هستند. بدون شک سازندگان در همه قسمتهای بازی به دنبال بهترین هستند. Ludvig Forssell، سرپرست آهنگسازان MGS:TPP در مورد تلاش آنها برای خلق بهترین تجربه ممکن اینگونه توضیح میدهد:
نقلقول: ما از تعداد زیادی جلوههای صوتی و آواهای مختلف استفاده کردهایم به نحوی که بازیکن احساس کند در منطقه درستی وجود دارد و در حال رفتن به سمت راه درست است.
آغاز یک افسانه| سخن پایانی
اینجا بخش پایانی مقاله است اما برای بازی ماجرا هنوز آغاز نشده است و تا عرضه آن باید انتظار کشید؛ اما نه انتظار دیدن آن بلکه برای تجربه این عنوان باید دقیقها شمرد چرا که با نمایشهای دیده شده از بازی واقعاً هیچگونهای نتیجهای جز شاهکار بودن این عنوان نمیتوان گرفت. واقعاً باید به کوجیما آفرین گفت، او نشان داد هر بار که اراده کند میتواند یک عنوان بهتر خلق کند انگار این مرد تمامنشدنی است. بهتر است تقویم خود را ورق بزنید و تاریخ 10 شهریور امسال را علامت بزنید یا در گوشی خود یادداشت بگذارید و منتظر این عنوان باشید و حتماً اگر دوست دارید داستان بازی را تا مغز استخوانهای خود حس کنید به دنبال تجربه دو عنوان قبلی این سری بروید یا بهطور کامل داستان آنها مطالعه کنید شاید این کار عطش شما را تا زمان عرضه بازی کاهش دهد.
خب 2 صبح بالاخره مقاله تموم شد یه تشکر می کنم از علی جلیلی عزیز و کورش جان اسم انگلیسشون دیگه حال ندارم بنویسم خودشون ببخشن دیگه اساتید آکادمی که طبق معمول به ما لطف داشتن پیشتیبان ما بودن خیلی ازشون تشکر می کنم امیدوارم مقاله مورد توجه شما قرار بگیره ممنون از همه دوستان
من رو با نظراتتون خوشحال کنید( 1 2 روزی نیستم به محض برگشتن جواب می دم)