04-20-2016, 03:14 AM
اگر از شما پرسیده شود فرض کنید در دنیای آخرالزمانی رابرت کرکمن حضور دارید و باید با تمام خطرهای این دنیای به انتها رسیده مبارزه و مقابله کنید، چه پاسخ میدهید؟ نسل جوان ما نه از اسلحه استفاده شخصی کرده و نه خطری جدی آن را تهدید کرده است، حال، در وسط یک دنیای جهنمی پرتاب میشود و باید در مقابل واکرها زنده بماند. یادم هست یکی از دوسان جواب جالبی به این سوال داد؛ او گفت که اگر این اتفاق رخ دهد و دنیای بی خطر و آرام ما به آخرالزمان تبدیل شود، همان اول دست به خودکشی میزند. اما شاید افرادی دیگر (ترجیحا بازیباز)، راه دیگری را بر میگزینند؛ آنها خود را قوی و با تجربه میسازند و تا روزی که بمیرند، مبارزه میکنند. شاید با خود فکر کنید عجب آدمهای مقاوم و خوبی! اما حقیقت چیز دیگری است. هر چه بیشتر زنده بمانی و بیشتر در برابر این موج عظیم مقاومت کنی، بیشتر شبیه آنها میشوی. این مقاومت کردن مانند یک باتلاق نامرئی است که انسان را به طور نا محسوسی به درون خود میکشد. تا جایی که به راحتی آدم میکشی، در برابر کشته شدن انسانهای دیگر و دوستانت بی تفاوت میشوی و به خود که میآیی، میبینی شدهای مانند یک واکر.
میشون را که میشناسید؛ در سخت ترین شرایط و لحظات تسلیم نمیشود و خم به ابرو نمیآورد. صحنههای اکشن بازی با اسلو موشن و فنون زیبای میشون عالی از کار درآمده است
[font=tahoma]اگر یادتان باشد در قسمت اول، میشون و دو نفر از دوستانش در مخفیگاه گروهی تجاوزگر گیر افتادند و حتی تا سر حد مرگ نیز پیش رفتند اما در قسمت دوم همه چیز، روی دیگری به خود میگیرد. میشون به همراه پیت و سم نقشه فرار میریزند و موفق نیز میشوند. اگر یادتان باشد در نقد قسمت پیشین اشاره کردم که ریتم روایی بازی بسیار سریع و هیجان انگیز است. این ریتم هیجان انگیز در قسمت دوم به اوج خود رسیده است. سکانس فرار میشون و دوستانش از قلمرو آدم بدهای بازی آنقدر زیبا و استادانه کارگردانی شده است که آن را میتوان با سکانسهای هالیوودی مقایسه کرد. این ریتم روایی تند و لذت بخش در سراسر قسمت دوم وجود دارد و بازیباز را همیشه آماده باش و خیره به نمایشگر نگه میدارد. البته Give No Shelter از یک اصل اساسی سری The Walking Dead غافل نمانده و «تعلیق» را حداقل برای یک بار درون بازی قرار داده است. زیرا تا آرامشی نباشد، طوفان اهمیت خود را از دست میدهد.[/font]
سکانس ابتدایی قسمت دوم عالی کارگردانی شده است.
[font=tahoma]به هیچ کس اعتماد نکن
همانطور که میدانید در سری بازیهای The Walking Dead و در البته در صحنههای اکشن، همواره باید آماده دکمه زنیهای سریع باشید و حواستان جمع باشد اما خیلی کم پیش میآید که شخصیت تحت کنترلرمان یک رزمی کار حرفهای و آشنا به شمشیر بازی باشد. حضور میشون در این فصل کوچک، این نکته مثبت را به وجود آورده است. میشون هیچ گاه از اسلحه گرم در مبارزات استفاده نمیکند و با استفاده از کاتانای خود سر از تن دشمنان جدا میکند، همین ویژگی باعث شده در بازی سکانسهای صحنه آهسته جذابی را با هنرنمایی میشون تماشا کنیم و از آنها لذت ببریم. اینکه میشون یک شخصیت دست و پا چلفتی بی اعتماد به نفس نیست، حس خوبی به بازیباز میدهد. اما شاید وقتش رسیده باشد که نکات مثبت را کنار زنیم و روی دیگر سکه را ببینیم. اگر از شخصیت میشون چشم پوشی کنیم، شخصیتهای دیگر داستان، مانند پیت یا سم (که بیشترین سهم در داستان پس از میشون را دارند) به هیچ وجه خوب پرداخت نشدهاند. در بازی صحنهای وجود دارد که با صدای بلند با پیت صحبت میکنید و او ناراحت میشود؛ بلافاصله در بالای صفحه عبارت «پیت یادش میماند» را مشاهده میکنید. زمانی پرداخت یک شخصیت خوب است که با مشاهده این جمله نگران شوید و با خود بگویید “یعنی چه میشود”، نه اینکه برایتان اهمیتی نداشته باشد.
[/font]
[font=tahoma]میشون در قسمت دوم سرانجام از این حقه محبوب خود استفاده میکند. حقهای که ابتدا از کامیک بوکها الهام گرفته شد.[/font]
[font=tahoma][font=tahoma]این قضیه پرداخت نامناسب شخصیتهای جانبی زمانی بدتر میشود که بدانید شخصیتهای منفی بازی نیز چنگی به دل نمیزنند و در حد یک آدم بد معمولی باقی میمانند. به نظر میرسد تل تیل نخواسته (یا نتوانسته) داستانی تعریف کند که مانند سریهای اصلی درگیر کننده و به یاد ماندنی شود. The Walking Dead: Michonne یک سری فرعی فوقالعاده هیجان انگیز است اما به هیچ وجه عمق ندارد.نکتهای که شاید در نقد قسمت اول به آن اشارهای نشد، استفاده سازندگان از Letterbox در بازی است. به محض اینکه صحنههای اکشن و هیجان انگیز بازی آغاز میشوند، Letterbox نمایان میشود و سکانسها را زیباتر و البته سینمایی تر میکند. به نظر میرسد تل تیل قصد استفاده از این عنصر را در بازیهای بعدی خود نیز دارد.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]این انسانهای کثیف تر از زامبی…[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اما به غیر از داستان اصلی، فلش بکهایی نیز از گذشته میشون در بازی مشاهده میکنیم. خوشبختانه این گذشته تلخ، در قسمت دوم بهتر از اولین قسمت به نمایش در میآیند و ما قصه تلخ و ناراحت کننده میشون را میدانیم. میشون بخت برگشته که از محل کار به خانه میرسد، با دنیای آخرالزمانی مواجه میشود و حال، مشخص نیست دو دختر وی زندهاند یا مرده. اینطور که از توهمهای میشون برمیآید، این دو دختر کوچک مردهاند و چون میشون در آن زمان برای کمک در خانه حضور نداشته، خود را مقصر اصلی این اتفاق میداند. در هر حال تنها یک قسمت از فصل کوچک The Walking Dead: Michonne باقی مانده و این قضایا باید به سرانجامی برسند. باید دید با توجه به کوتاه بودن قسمتها، این اتفاق چگونه رخ میدهد. قسمت دوم The Walking Dead: Michonne قطعا پیشرفتهای جزئی اما تاثیرگذاری در روند داستان خود داشت اما ضعف اصلی این فصل هنوز پا برجا است و تغییری نکرده است. منتظر قسمت سوم این عنوان هستیم.[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font]
پیش به سوی هیجان
دیگر نیازی به توضیح نیست که The Walking Dead: Michonne یک فصل کوچک از سری بازی The Walking Dead استودیوی تل تیل است و ۳ قسمت دارد. بدیهی است که این فصل کوچک با قسمت اول نتوانست به موفقیت برسد و روایت داستان آن از چند لحاظ (که در نقد قسمت اول به آنها اشاره شد) ضعف داشت. حال، قسمت دوم این فصل کوچک منتشر شده و قصد بررسی آن را داریم. خیلی خوشحال نباشید، نمیخواهم بگویم که قسمت دوم انقلابی به پا کرده و قسمت اول اول را فراموش کنید و از این حرفها؛ قسمت دوم نیز ضعفهای روایی زیادی دارد اما قطعا ریتم روایی بازی آنقدر تند و هیجان انگیز است که نمیگذارد در یک ساعت زمان بازی، چشمتان به جای دیگری غیر از نمایشگر باشد. فقط به خاطر داشته باشید که ادامه متن اسپویلرهای داستانی زیادی دارد پس اگر قسمت دوم یا حتی اول را بازی نکردهاید و قصد تجربه آنها را دارید از خواندن ادامه مطلب خودداری کنید.میشون را که میشناسید؛ در سخت ترین شرایط و لحظات تسلیم نمیشود و خم به ابرو نمیآورد. صحنههای اکشن بازی با اسلو موشن و فنون زیبای میشون عالی از کار درآمده است
[font=tahoma]اگر یادتان باشد در قسمت اول، میشون و دو نفر از دوستانش در مخفیگاه گروهی تجاوزگر گیر افتادند و حتی تا سر حد مرگ نیز پیش رفتند اما در قسمت دوم همه چیز، روی دیگری به خود میگیرد. میشون به همراه پیت و سم نقشه فرار میریزند و موفق نیز میشوند. اگر یادتان باشد در نقد قسمت پیشین اشاره کردم که ریتم روایی بازی بسیار سریع و هیجان انگیز است. این ریتم هیجان انگیز در قسمت دوم به اوج خود رسیده است. سکانس فرار میشون و دوستانش از قلمرو آدم بدهای بازی آنقدر زیبا و استادانه کارگردانی شده است که آن را میتوان با سکانسهای هالیوودی مقایسه کرد. این ریتم روایی تند و لذت بخش در سراسر قسمت دوم وجود دارد و بازیباز را همیشه آماده باش و خیره به نمایشگر نگه میدارد. البته Give No Shelter از یک اصل اساسی سری The Walking Dead غافل نمانده و «تعلیق» را حداقل برای یک بار درون بازی قرار داده است. زیرا تا آرامشی نباشد، طوفان اهمیت خود را از دست میدهد.[/font]
سکانس ابتدایی قسمت دوم عالی کارگردانی شده است.
[font=tahoma]به هیچ کس اعتماد نکن
همانطور که میدانید در سری بازیهای The Walking Dead و در البته در صحنههای اکشن، همواره باید آماده دکمه زنیهای سریع باشید و حواستان جمع باشد اما خیلی کم پیش میآید که شخصیت تحت کنترلرمان یک رزمی کار حرفهای و آشنا به شمشیر بازی باشد. حضور میشون در این فصل کوچک، این نکته مثبت را به وجود آورده است. میشون هیچ گاه از اسلحه گرم در مبارزات استفاده نمیکند و با استفاده از کاتانای خود سر از تن دشمنان جدا میکند، همین ویژگی باعث شده در بازی سکانسهای صحنه آهسته جذابی را با هنرنمایی میشون تماشا کنیم و از آنها لذت ببریم. اینکه میشون یک شخصیت دست و پا چلفتی بی اعتماد به نفس نیست، حس خوبی به بازیباز میدهد. اما شاید وقتش رسیده باشد که نکات مثبت را کنار زنیم و روی دیگر سکه را ببینیم. اگر از شخصیت میشون چشم پوشی کنیم، شخصیتهای دیگر داستان، مانند پیت یا سم (که بیشترین سهم در داستان پس از میشون را دارند) به هیچ وجه خوب پرداخت نشدهاند. در بازی صحنهای وجود دارد که با صدای بلند با پیت صحبت میکنید و او ناراحت میشود؛ بلافاصله در بالای صفحه عبارت «پیت یادش میماند» را مشاهده میکنید. زمانی پرداخت یک شخصیت خوب است که با مشاهده این جمله نگران شوید و با خود بگویید “یعنی چه میشود”، نه اینکه برایتان اهمیتی نداشته باشد.
[/font]
[font=tahoma]میشون در قسمت دوم سرانجام از این حقه محبوب خود استفاده میکند. حقهای که ابتدا از کامیک بوکها الهام گرفته شد.[/font]
[font=tahoma][font=tahoma]این قضیه پرداخت نامناسب شخصیتهای جانبی زمانی بدتر میشود که بدانید شخصیتهای منفی بازی نیز چنگی به دل نمیزنند و در حد یک آدم بد معمولی باقی میمانند. به نظر میرسد تل تیل نخواسته (یا نتوانسته) داستانی تعریف کند که مانند سریهای اصلی درگیر کننده و به یاد ماندنی شود. The Walking Dead: Michonne یک سری فرعی فوقالعاده هیجان انگیز است اما به هیچ وجه عمق ندارد.نکتهای که شاید در نقد قسمت اول به آن اشارهای نشد، استفاده سازندگان از Letterbox در بازی است. به محض اینکه صحنههای اکشن و هیجان انگیز بازی آغاز میشوند، Letterbox نمایان میشود و سکانسها را زیباتر و البته سینمایی تر میکند. به نظر میرسد تل تیل قصد استفاده از این عنصر را در بازیهای بعدی خود نیز دارد.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]این انسانهای کثیف تر از زامبی…[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اما به غیر از داستان اصلی، فلش بکهایی نیز از گذشته میشون در بازی مشاهده میکنیم. خوشبختانه این گذشته تلخ، در قسمت دوم بهتر از اولین قسمت به نمایش در میآیند و ما قصه تلخ و ناراحت کننده میشون را میدانیم. میشون بخت برگشته که از محل کار به خانه میرسد، با دنیای آخرالزمانی مواجه میشود و حال، مشخص نیست دو دختر وی زندهاند یا مرده. اینطور که از توهمهای میشون برمیآید، این دو دختر کوچک مردهاند و چون میشون در آن زمان برای کمک در خانه حضور نداشته، خود را مقصر اصلی این اتفاق میداند. در هر حال تنها یک قسمت از فصل کوچک The Walking Dead: Michonne باقی مانده و این قضایا باید به سرانجامی برسند. باید دید با توجه به کوتاه بودن قسمتها، این اتفاق چگونه رخ میدهد. قسمت دوم The Walking Dead: Michonne قطعا پیشرفتهای جزئی اما تاثیرگذاری در روند داستان خود داشت اما ضعف اصلی این فصل هنوز پا برجا است و تغییری نکرده است. منتظر قسمت سوم این عنوان هستیم.[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font]
Darkness travels along my sight...Opening the windows to reveal the light
BAT#