10-09-2017, 06:23 PM
از بین تمام کمپانی های بازیسازی دنیا این یوبی سافت است که با آغوش باز پذیرای بازی های جهان باز شده است. ساختن این سبک از بازیها بسیار زمان بر و پر هزینه است و معلوم نیست که نتیجه اش خوب از آب در بیاید، حتی برای یک کمپانی در حد و اندازه های یوبی سافت این ریسک بزرگی است. حالا اگر بخواهید یک فرنچایز پر طرفدار را تبدیل به یک بازی جهان باز کنید ریسکش دوچندان خواهد شد.
اما یوبی سافت، خوب یا بد، با بازیهایی مانند Assassin’S CreeD، Far Cry و Watch Dogs کلیشهای را برای این سبک از بازی ها ایجاد کرده است که Tom Clancy’s Ghost Recon: Wildlands نیز در همین گروه جای میگیرد. نتیجه یک بازی عظیم و زیبا است، بازی ای که در عین حال شبیه یک بسته نامرتب از کارهایی است که باید انجام شود. این بازی نیاز به یک جهت دهی بهتر دارد تا شما را در میان حجم زیاد محتوای co-op هدایت کند.
به عنوان یک عضو بی نام گروهی فوق حرفهای، شما وظیفه دارید که شخصیت خود را از میان گزینههای فراوانی که پیش رویتان قرار دارد بسازید و سپس به سمت بولیوی حرکت کنید. نگاه Wildlands به کشور بولیوی شامل مجموعه عظیمی از مناظر مختلف است. کوهستانهایی در بازی وجود دارد که برای اسنایپرها ایدهآل است ولی پوشش کافی ندارد، محیطهای صحرایی که نه ارتفاع و نه پوشش مناسبی در آنها پیدا نمیشود، و جنگلهایی که میتوان در آنها بدون دیده شدن از این طرف به آن طرف حرکت کرد. تعداد زیادی پایگاههای نظامی و غیرنظامی هم در بازی وجود دارد که برای جهت یابی خیلی به درد میخورند.
دلیل حضور شما در بولیوی در همان دقایق اولیه بازی توضیح داده میشود، این کشور توسط یک کارتل مواد مخدر به نام سانتا بلانکا تبدیل به مرکزی برای ترانزیت مواد مخدر شده است. این کارتل توسط شخصی به نام ال سوئنو اداره میشود. وظیفه شما به عنوان تیم Ghost این است که فعالیت این کارتل را به صورت سیستماتیک مختل کنید و از شر نیروهای نظامی فاسد آنها خلاص شوید. نقشه این براندازی به طرز عذابآوری آشناست؛ انجام ماموریتهای تکراری (قتل آدم خلافکارها، علامت زدن مواد مخدر، بازجویی از ستوانها و دنبال کردن کاروانهای ترانزیت مواد مخدر) برای براندازی افراد پایین و میان ردهی این کارتل، تا کم کم راهتان به سمت رییس بزرگ باز شود.
با اینکه دلیل شما برای حصور در بولیوی آشکار به نظر میرسد، ولی برای کارهایی که آنجا انجام میدهید توضیح مناسبی وجود ندارد. وایلدلند، در ظاهر یک بازی اکشن در امریکای مرکزی است، اما اگر عمیقتر به آن نگاه کنیم پذیرش مداخله امریکا در کشورهای دیگر است. اینکه بازی خیلی راحت تیم Ghosts را به عنوان آدم خوب های داستان میداند یک جهت گیری ناخوشایند در داستان آن ایجاد میکند. به احتمال زیاد شما از تیم Ghosts خیلی خوشتان نیاید، چرا که مشتی آدم عوضی و بی اخلاق هستند و اگرچه توجیح رفتارشان رسیدن به هدفی درست است ولی کارهایی که انجام میدهند از نظر اخلاقی سوال برانگیز است.
به همین خاطر پیشنهاد میکنم بازی را بدون در نظر گرفتن داستانش، شخصیتهایش و سیاستهایش انجام دهید. همانند یک شوتر دیگر که در آن میتوانید به آدم بدها با اسلحههای مختلف شلیک کنید، در این صورت بازی برای تجربههای co-op نیز بسیار جذاب خواهد بود. گذشته از این ها به نظر میرسد یوبی سافت باز هم یک بازی پر از باگ را روانه بازار کرده است، و همچنین طبق معمول تمام نقشه بازی را پر از آیتم های مختلف کرده است تا از پیدا کردنشان لذت ببرید. البته در مورد وایلدلندز این قابل درک است، چراکه قرار است 4 نفر به طور همزمان این بازی را تجربه کنند و یوبی سافت نمی خواهد که پلیرها با کمبود لوازم روبرو شوند.
ساختار وایلدلندز هم گیج کننده و هم حیرت آور است، و شما را وادار میکند که در محیط بازی بچرخید که البته با وجود انواع وسایل نقلیه مانند موتور و ماشین و هلیکوپتر، کار لذت بخشی خواهد بود. در سرتاسر نقشه بازی بسته های اطلاعاتی پنهان شده است که جمع آوری آن ها به شما کمک میکند تا ماموریت اصلی بازی را راحت تر به پایان برسانید. به دلیل تعداد زیاد نشانگرها روی نقشه کمی طول میکشد تا بفهمید که الان باید چه کار کنید ولی کم کم به آن عادت خواهید کرد.
در وایلدلندز، Skill Pointها، قطعات اسلحهها و حتی خود اسلحهها باید در بازی پیدا شوند تا بعدا قابل استفاده باشند. احساس می کنم یوبی سافت در این زمینه خیلی زیاده روی کرده است و این کار از جذابیت بازی میکاهد. جمع کردن آپگریدها میتوانست جالب باشد ولی به شرطی که احساس پیشرفت در بازی را منتقل می کرد، با یک داستان نه چندان قوی و مراحل تکراری، احساس میکنید که در یک نقطه متوقف شده اید. من و دوستانم یکی از باس های بازی را شکست دادیم، بدون اینکه متوجه شویم در حال مبارزه با یک باس هستیم، در واقع بازی آن فراز و فرودهای لازم را ایجاد نکرد که ما احساس کنیم این ماموریت با ماموریتهای قبلی تفاوت دارد.
باگهای بازی هم گاهی باعث خنده میشوند و گاهی باعث میشود بازی را رها کنید و دیگر به سراغش نروید. از فلش زدن دیوانه وار آسمان، تا ناپدید شدن هم تیمیهایتان و هر چیزی که دلتان بخواهد در وایلدلندز پیدا میشود.
گذشته از تمام اینها من اوقات خوشی را در این بازی سپری کردم، و پیشنهاد من به شما این است که اگر با دوستانتان بازی میکنید حتما ارتباط صوتی را فعال کنید، چرا که زیبایی بازی با هماهنگی تیمی دوچندان خواهد شد. اینکه یک اسنایپر از روی یک تپه شما را پشتیبانی کند واقعا احساس فوق العاده ای دارد، اینکه می بینید دشمنان شما یکی یکی در مقابلتان بر زمین میافتند و میدانید که این کار دوستتان است واقعا لذت بخش است.
چیزهایی که وایلدلندز در برابر شما قرار میدهد آنقدر زیاد است که حاضر میشوید از تمام مشکلات آن چشم پوشی کنید. ردیف طولانی سلاح های بازی بسیار واقع گرایانه طراحی شده اند و شلیک کردن با آنها حس خوبی را به شما منتقل خواهد کرد. سایر امکانات تاکتیکی بازی ، مانند شلیک همزمان نیز در صورتی که با دوستانتان بازی کنید بسیار جذاب خواهند بود.
نتیجه کار یوبی سافت یک بازی Ghost Recon است که شباهتی به Ghost Recon ندارد، و یک بازی آنلاین که گویا توانایی رساندن همه پلیرها به خط پایان را ندارد. وایلدلندز تمام زیبایی های یک بازی گران قیمت جهان باز را دارد، طراحی کشور بولیوی در این بازی شاید بزرگترین و بهترین دنیایی است که یوبی سافت از زمان Assassin’S CreeD Brotherhood تا کنون خلق کرده است. ولی در نهایت با باگهای زیاد، داستان ضعیف، و تکراری بودن از عظمت کار میکاهد. مشکلات باعث شکست این بازی نمی شوند اما تواناییش را در رسیدن به اوج به شدت محدود می کنند.
اگر دوستانی دارید که این بازی را با آنها انجام دهید، این بازی انتخاب خوبی برای شما است ولی بازی های جهان باز بهتری در بازار هست که می توانید به سراغشان بروید.
عملکرد دستگاه MSI GP62 7RD در اجرای بازی خیلی خوب بود. بازی را بر روی بالاترین تنظیمات گرافیکی قرار دادم. میانگین فریم ریتی که GP62 ارائه کرد 50fps بود. از نظر کیفیت تصویر بسیار فوق العاده بود و مرا حسابی راضی کرد. کیفیت صدای اسپیکرها قابل قبول است اما برای یک تجربه گیمینگ بی عیب و نقص مناسب نیست. من ترجیح میدهم از هدفون های قابل اعتمادم استفاده کنم. کیبوردهای سفارشی SteelSeries همچنان محبوبترین کیبوردهای لپتاپی است که دستانم آن را لمس کرده. حتی می توانم بگویم آن ها را به کیبوردهای مکانیکی خودم نیز ترجیح میدهم. سیستم خنک کننده دستگاه هم بدون مشکل و بدون سر و صدای اضافی کارش را به خوبی انجام میدهد. اگرچه در محل قرار گیری دست کمی گرما احساس میشود که آزار دهنده است و خیلی دوست داشتم که این گرما را زیر دستم احساس نکنم. در کل از نظر من MSI GP62 در اجرای Ghost Recon Wildlands نمره خیلی خوب را کسب می کند.
اما یوبی سافت، خوب یا بد، با بازیهایی مانند Assassin’S CreeD، Far Cry و Watch Dogs کلیشهای را برای این سبک از بازی ها ایجاد کرده است که Tom Clancy’s Ghost Recon: Wildlands نیز در همین گروه جای میگیرد. نتیجه یک بازی عظیم و زیبا است، بازی ای که در عین حال شبیه یک بسته نامرتب از کارهایی است که باید انجام شود. این بازی نیاز به یک جهت دهی بهتر دارد تا شما را در میان حجم زیاد محتوای co-op هدایت کند.
به عنوان یک عضو بی نام گروهی فوق حرفهای، شما وظیفه دارید که شخصیت خود را از میان گزینههای فراوانی که پیش رویتان قرار دارد بسازید و سپس به سمت بولیوی حرکت کنید. نگاه Wildlands به کشور بولیوی شامل مجموعه عظیمی از مناظر مختلف است. کوهستانهایی در بازی وجود دارد که برای اسنایپرها ایدهآل است ولی پوشش کافی ندارد، محیطهای صحرایی که نه ارتفاع و نه پوشش مناسبی در آنها پیدا نمیشود، و جنگلهایی که میتوان در آنها بدون دیده شدن از این طرف به آن طرف حرکت کرد. تعداد زیادی پایگاههای نظامی و غیرنظامی هم در بازی وجود دارد که برای جهت یابی خیلی به درد میخورند.
دلیل حضور شما در بولیوی در همان دقایق اولیه بازی توضیح داده میشود، این کشور توسط یک کارتل مواد مخدر به نام سانتا بلانکا تبدیل به مرکزی برای ترانزیت مواد مخدر شده است. این کارتل توسط شخصی به نام ال سوئنو اداره میشود. وظیفه شما به عنوان تیم Ghost این است که فعالیت این کارتل را به صورت سیستماتیک مختل کنید و از شر نیروهای نظامی فاسد آنها خلاص شوید. نقشه این براندازی به طرز عذابآوری آشناست؛ انجام ماموریتهای تکراری (قتل آدم خلافکارها، علامت زدن مواد مخدر، بازجویی از ستوانها و دنبال کردن کاروانهای ترانزیت مواد مخدر) برای براندازی افراد پایین و میان ردهی این کارتل، تا کم کم راهتان به سمت رییس بزرگ باز شود.
با اینکه دلیل شما برای حصور در بولیوی آشکار به نظر میرسد، ولی برای کارهایی که آنجا انجام میدهید توضیح مناسبی وجود ندارد. وایلدلند، در ظاهر یک بازی اکشن در امریکای مرکزی است، اما اگر عمیقتر به آن نگاه کنیم پذیرش مداخله امریکا در کشورهای دیگر است. اینکه بازی خیلی راحت تیم Ghosts را به عنوان آدم خوب های داستان میداند یک جهت گیری ناخوشایند در داستان آن ایجاد میکند. به احتمال زیاد شما از تیم Ghosts خیلی خوشتان نیاید، چرا که مشتی آدم عوضی و بی اخلاق هستند و اگرچه توجیح رفتارشان رسیدن به هدفی درست است ولی کارهایی که انجام میدهند از نظر اخلاقی سوال برانگیز است.
به همین خاطر پیشنهاد میکنم بازی را بدون در نظر گرفتن داستانش، شخصیتهایش و سیاستهایش انجام دهید. همانند یک شوتر دیگر که در آن میتوانید به آدم بدها با اسلحههای مختلف شلیک کنید، در این صورت بازی برای تجربههای co-op نیز بسیار جذاب خواهد بود. گذشته از این ها به نظر میرسد یوبی سافت باز هم یک بازی پر از باگ را روانه بازار کرده است، و همچنین طبق معمول تمام نقشه بازی را پر از آیتم های مختلف کرده است تا از پیدا کردنشان لذت ببرید. البته در مورد وایلدلندز این قابل درک است، چراکه قرار است 4 نفر به طور همزمان این بازی را تجربه کنند و یوبی سافت نمی خواهد که پلیرها با کمبود لوازم روبرو شوند.
ساختار وایلدلندز هم گیج کننده و هم حیرت آور است، و شما را وادار میکند که در محیط بازی بچرخید که البته با وجود انواع وسایل نقلیه مانند موتور و ماشین و هلیکوپتر، کار لذت بخشی خواهد بود. در سرتاسر نقشه بازی بسته های اطلاعاتی پنهان شده است که جمع آوری آن ها به شما کمک میکند تا ماموریت اصلی بازی را راحت تر به پایان برسانید. به دلیل تعداد زیاد نشانگرها روی نقشه کمی طول میکشد تا بفهمید که الان باید چه کار کنید ولی کم کم به آن عادت خواهید کرد.
در وایلدلندز، Skill Pointها، قطعات اسلحهها و حتی خود اسلحهها باید در بازی پیدا شوند تا بعدا قابل استفاده باشند. احساس می کنم یوبی سافت در این زمینه خیلی زیاده روی کرده است و این کار از جذابیت بازی میکاهد. جمع کردن آپگریدها میتوانست جالب باشد ولی به شرطی که احساس پیشرفت در بازی را منتقل می کرد، با یک داستان نه چندان قوی و مراحل تکراری، احساس میکنید که در یک نقطه متوقف شده اید. من و دوستانم یکی از باس های بازی را شکست دادیم، بدون اینکه متوجه شویم در حال مبارزه با یک باس هستیم، در واقع بازی آن فراز و فرودهای لازم را ایجاد نکرد که ما احساس کنیم این ماموریت با ماموریتهای قبلی تفاوت دارد.
باگهای بازی هم گاهی باعث خنده میشوند و گاهی باعث میشود بازی را رها کنید و دیگر به سراغش نروید. از فلش زدن دیوانه وار آسمان، تا ناپدید شدن هم تیمیهایتان و هر چیزی که دلتان بخواهد در وایلدلندز پیدا میشود.
گذشته از تمام اینها من اوقات خوشی را در این بازی سپری کردم، و پیشنهاد من به شما این است که اگر با دوستانتان بازی میکنید حتما ارتباط صوتی را فعال کنید، چرا که زیبایی بازی با هماهنگی تیمی دوچندان خواهد شد. اینکه یک اسنایپر از روی یک تپه شما را پشتیبانی کند واقعا احساس فوق العاده ای دارد، اینکه می بینید دشمنان شما یکی یکی در مقابلتان بر زمین میافتند و میدانید که این کار دوستتان است واقعا لذت بخش است.
چیزهایی که وایلدلندز در برابر شما قرار میدهد آنقدر زیاد است که حاضر میشوید از تمام مشکلات آن چشم پوشی کنید. ردیف طولانی سلاح های بازی بسیار واقع گرایانه طراحی شده اند و شلیک کردن با آنها حس خوبی را به شما منتقل خواهد کرد. سایر امکانات تاکتیکی بازی ، مانند شلیک همزمان نیز در صورتی که با دوستانتان بازی کنید بسیار جذاب خواهند بود.
نتیجه کار یوبی سافت یک بازی Ghost Recon است که شباهتی به Ghost Recon ندارد، و یک بازی آنلاین که گویا توانایی رساندن همه پلیرها به خط پایان را ندارد. وایلدلندز تمام زیبایی های یک بازی گران قیمت جهان باز را دارد، طراحی کشور بولیوی در این بازی شاید بزرگترین و بهترین دنیایی است که یوبی سافت از زمان Assassin’S CreeD Brotherhood تا کنون خلق کرده است. ولی در نهایت با باگهای زیاد، داستان ضعیف، و تکراری بودن از عظمت کار میکاهد. مشکلات باعث شکست این بازی نمی شوند اما تواناییش را در رسیدن به اوج به شدت محدود می کنند.
اگر دوستانی دارید که این بازی را با آنها انجام دهید، این بازی انتخاب خوبی برای شما است ولی بازی های جهان باز بهتری در بازار هست که می توانید به سراغشان بروید.
عملکرد دستگاه MSI GP62 7RD در اجرای بازی خیلی خوب بود. بازی را بر روی بالاترین تنظیمات گرافیکی قرار دادم. میانگین فریم ریتی که GP62 ارائه کرد 50fps بود. از نظر کیفیت تصویر بسیار فوق العاده بود و مرا حسابی راضی کرد. کیفیت صدای اسپیکرها قابل قبول است اما برای یک تجربه گیمینگ بی عیب و نقص مناسب نیست. من ترجیح میدهم از هدفون های قابل اعتمادم استفاده کنم. کیبوردهای سفارشی SteelSeries همچنان محبوبترین کیبوردهای لپتاپی است که دستانم آن را لمس کرده. حتی می توانم بگویم آن ها را به کیبوردهای مکانیکی خودم نیز ترجیح میدهم. سیستم خنک کننده دستگاه هم بدون مشکل و بدون سر و صدای اضافی کارش را به خوبی انجام میدهد. اگرچه در محل قرار گیری دست کمی گرما احساس میشود که آزار دهنده است و خیلی دوست داشتم که این گرما را زیر دستم احساس نکنم. در کل از نظر من MSI GP62 در اجرای Ghost Recon Wildlands نمره خیلی خوب را کسب می کند.
»» همین الان عضو شوید «« . »» معرفی و نقد بازی ها ««