کمپانی های زیادی هستند که فکر میکنند، میتوانند بازی ترسناک بسازند مثلا یکی از این استودیو ها Day 1 Studios، است که با مدعی بودن بر ترسناک بودن بازی 3 FEAR خود را نشان داد که نمیتواند یک بازی بسازد که حتی کمی ترس در آن حس کنیم ولی خوب نشان داد که میتواند یک بازی co-op تمیز و زیبا با گیم پلی اعتیاد آور و نوآوری های جدید بسازد و همین گیم پلی بود که توانست نمره 8 از 10 را از IGN و یا 7.5 از 10 را از GameSpot دریافت کند. در کنار این استودیو، استودیوی تازه تاسیس Red Barrels همین ادعا را پیش از عرضه ی اولین بازی خود یعنی OutLast را داشت ولی حال که بازی منتشر شده همچین ادعایی زیاد مشاهده نکرده ایم.
نام : Outlast
سازنده : Red Barrels
ناشر : Red Barrels
پلتفرم ها و تاریخ انتشار : ( PC ( 4 September 2013 و PS4 ( اوایل 2014 )
سبک : Survival horror
ترس از یک تیمارستان!
روایت داستان در یک بازی ترسناک بسیار حیاتی است این داستان است که محل اتفاقاتات و زمان و شیوه این اتفاقات را بیان میکند. در بازی OutLast داستان در یک شب تاریک، درباره یک روزنامه نگار به اسم Miles Upshur که یک ایمیل ناشناس به او میرسد که درباره ی اتفاقات مخفی ارتش و د.ولت در تیمارستان در دل کوه خبر میدهد، Miles به دلیل حرفه ی خود با همراه دوربین فیلم برداری برای تحقیقات از این تیمارستان مرموز میرود نام تیمارستان Mount Massive Asylum است و طبق اطلاعاتی که دریافت میکند این تیمارستان قبلا در سال 1945 توسط نازی ها برای تحقیقات آزمایشی تاسیس شد در سال 1967 برای پناهندگان این مکان تبدیل شد و در همان سال سه پناهنده به شکل مرموزی کشته شدن، در سال 1971 فعالیت های مخفیانه ای در آن شکل گرفت و دیده شد و در سال 1972 توسط سازمان سیا بسته شد و در نهایت شرکت خیریه ی Murkoff Psychatric در سال 2009 آنجا را به یک تیمارستان تبدیل کرد ولی در سال 2013 خبر هایی شنیده میشود که این تیمارستان منطقه ای خطرناکی تبدیل شده و پلیس و نیروهای ضد شورش در آنجا مستقر شده اند ولی از آنها اطلاعاتی درز نکرده است، برای همین Miles به آنجا رفته تا در صحت این اطلاعات را دریابد. جالب است که بدانید 70 درصد داستان بازی با نوشته هایی که خود Miles مینویسد و یا پرونده هایی که پیدا میکند روایت میشود دیالوگ های زیادی برقرار نمیشود و از همه بدتر شخصیت پردازی درباره Miles اصلا وجود ندارد حتی یک عکس از او دیده نمیشود. در ادامه داستان Miles وقتی به سمت در تیمارستان میرود چند عدد ماشین های حمل نفر مربوط به ارتش را جلوی در تیمارستان مشاهده میکند، به سمت در ورودی تیمارستان میرود ولی در قفل است پس از مکان دیگری میرود، او با استفاده از آهن ها و چوب هایی که برای رنگ کردن دیوار استفاده میشود بالا میرود و ضمن ورود منظره خونی و ترسناکی میبیند ولی باز کنجکاو میشود و به راه خود پیش میرود و وقتی به مکانی میرود جنازه ها، سر های بریده شد و اجساد آویزان را مشاهده میکند صدای تنفس اش سریع میشود و در ادامه راه سربازی زخمی و آویزان را مشاهده میکند که نفس های آخرش را میزند. سرباز به Miles هشدار میدهد که فرار کند و از تیمارستان خارج شود و همین امر باعث میشود Miles نظرش را تغییر دهد و به جای تحقیقات از آنجا برود او به راه خود میرود و اولین هیولای عجیب را میبینید او سعی میکند از آن دوری کند هیولا به سمت در میرود و در را میبندد، Miles از کناره ای میرود، ولی همان هیولای زشت Miles را میگیرد و او را پرت میکند، Miles در حالت نیمه بیهوش بر روی زمین افتاده و فردی روانی روی آن نشسته ، نام آن فرد Martin Archimbaud است، او یک کشیش افراتی است که میگوید خدا تو را فرستاده تا مشکلات را حل کنی شما در طول بازی او را بسیار ملاقات میکنید و همین باعث میشود بازی داستان مذهبی پیدا میکند.
شاید الان با خواندن متن بالا بگویید که این بازی داستان بسیار زیبایی دارد ولی این زیبایی اول داستان فقط در اول داستان وجود دارد و این مقدمه زیبا پتاسیل خوبی برای یک داستان پیچیده دارد و حالا که فردی مذهبی و دیوانه هم وارد شده انتظار یک بازی با داستان زیبا در سبک بهشت و جهنم و .... داریم ولی متسفانه ما با یک داستان ساده و ابتدایی طرف هستیم و جایی برای شما علامت سوال به وجود نمی آورد مگر در شخصیت Miles Upshur و یا در پایان بازی.
مراقب دوربین باش!
Miles Upshur فردی است که حتی نمیتواند یک مشت بزند پس انتظار نداشته باشید، شاتگان پیدا کنید و به دشمنان حمله کنید مخ آنها بپاشانید ، تنها وسیله ی قابل استفاده دوربین فیلم برداری شما است، همین دوربین کمک شایانی به شما میدهد. شما میتوانید با این دوربین زوم کنید تا دشمنان را راحتر پیدا کنید و یا میتوانید با زدن یک دکمه حالت دید در شب را فعال کنید که و تنها کاری که میتوانید با این دوربین انجام دهید دیدن و ظبط کردن است و جالب است بدانید برای اینکه حس ترس در بازی کمی نمایان شود بازیساز ها بعد از گذشت نیمی از بازی دوربین به محلی سقوط میکند و صفح تصویر آن میشکند پس همین امر کمی جذاب میشود ولی ترسی شما را پی نمیگیرد فقط دیدتان را کمی سخت تر میکند. البته اگر از دید در شب استفاده کنید باتری شما تمام میشود پس باید برای بدست آوردن باتری باید کمی جست و جو کنید ولی به شما پیشنهاد میکنم اگر پنج عدد باتری پیدا کردین دیگر برای پیدا کردن پنج تای دیگر تلاش نکنید (ظرفیت نگهداری فقط 10 تا است) زیرا شما با همان 5 تا میتوانید بازی را پیش ببرید و در هین راه رفتن بدون هیچ جست و جویی در مسیر اصلی باتری پیدا میکنید. هسته ی اصلی بازی بر پایه فرار و دیودن برنامه ریزی شده همان طور که گفتم Miles حتی نمیتواند مشت بزند و حتی نمیتواند کسی را هل بدهد، فقط شما میتوانید بدوید و از موانع ها بگذرید ، تنوع زیادی در انجام ماموریت ها زیاد دیده نمیشود مثلا Miles باید سه عدد باتری را به مکانی وصل کند و یا دو عدد فلکه را بچرخاند و در کنار آن یک کلید را بزند و یا سه عدد دکمه را بزند ..... دقت کنید همش عدد سه جلوی چشممان است ولی این سه ها در مکان های مختلفی اند و شما یک نواختی و تکراری بودن را زیاد حس نمیکنید و در ما بین این ماموریت ها ، تعقیب و گریز های زیادی خواهید دید با موجودات متنوع که گاهان در مواقعی واقعا ترسناک عمل میکنند در برخی از مراحل شما باید از مکانی خارج شوید و یا همان سه فلکه را بچرخانید ولی موجودی مانع کار شما میشود پس باید در کمد ها، زیر تخت ها، زیر میز ها و یا در محلی تاریک بشینید تا شما را نبیند و در صورت دیدن باید به سرعت محل را ترک کنید و در را ببندین و قایم شوید، نکته ای که بار ها تکرار میشود این است که به عنوان مثال 10 عدد کمد وجود دارد و شما در یکی از آنها قایم شدین موجودی که دنبال شما است در بیشتر موارد نزدیک به 85 درصد کمد بقلی را میگردد و همین قانون زیر تخت ها هم صدق میکند این عمل بسیار زیبا است ولی نه اکثر اوقات زیرا که تکراری میشود و 15 درصد دیگر امکان این را دارد که کمد را یا زیر تخت را درست انتخاب کند که شما میگیرد و به سمتی دیگر پرت میکند. نکته ی جالب گیم پلی نرمی و روان بودن حرکت کاراکتر بازی است به عنوان مثال اگه شما بنشینید میفمید که واقعا حرکات کاراکتر از روی حرکات واقعی گرفته شده، او کوچک و جمع میشودی و برای بهتر حرکت کردن یک دستان را بر روی زمین میگذارید و آرام حرکت میکنید و یا اگر نزدیک دیوار بروید دست او به صورت خودکار به دیوار میخورد و اگر کنار در باشید بازد Q و یا E سر خود را میچرخاند و اگر در نزدیکی دری باشید کمی بیرون را نگاه میکند و اگر در حال دویدن باشید پشتتنان را میبیند در بازی حتی میتوانید در را بگیرید و از لای در نگاه کنید و آرام در را باز کنید.
چهره ی نه چندان زشت ترس!
دیگر همه ی ما از انجین قدرتمند آنریل 3 خبر دارید از این انجین که میتوان بازی هایی چون Gears of War 3 ،Mass Effect 3 و Batman Arkham City اشاره کرد که به خوبی عمل کرده اند ولی همین انجین بسیار قوی میتواند ضعیف ترین ها (در حد افتضاح) را هم در بر داشته باشد مثل بازی هایی نظیر X-Men: Destiny که نمونه ی خوبی برای نابود کردن کل ابهت آنریل 3 اشاره کرد. گرافیک بازی Outlast در مقایسه با بازی ها در حد متوسط است ولی برای یک بازی دانلودی بهترین گرافیک را دارد و بدانید که اکثر بازی در شب و محل های تاریک رخ میدهد پس شما برای دیدن باید از حالت دید در شب استفاده کنید و این حالت باعث میشود کمی دید شما مختل میشود پس فکری خوبی است که مشکلات گرافیکی را پنهان کرد مخصوصا در مورد بافت های بازی که زیاد زیبا نیستند و همچنی تنوع وسایل محیط در تاریکی به کل نابود میشود و گفته سازندگان را به خوبی به شما اطلاع میدهد که میگوید : (( بازی تو بکن! گیر نده )).
ترس از انقراض صدای بقا!
مهم ترین، اصلی ترین و حیاتی ترین بخش، حتی حیاتی تر از بخش داستان بخش صدا و صدا گذاری است. همین صدا باعث میشود وقتی که شما در پیاده رو راه میروید و ناگهان موتوری پشت شما بوق میزند و شما مانند مجموعه کارتون های والت دیزنی 12 متر و 5 سانتی متر پرتاپ میشوید و یک ایست قلبی کوتاه مدت و برگشتن و به دشنام کشیدن موتوری میشود. خوشبختانه Red Barrels در این ضمینه به خوبی و در حد عادی عمل کرده است به عنوان مثال غولی در بازی وجود دارد که با گفته های خود مانند Little Pig شما را سر حد مرگ می ترساند مخصوصا مواقعی که شما نمیدانید او کجاست و اصلا فکر نمیکنید که کسی در آنجا باشد، ناگهان از پشت شما ظاهر میشود شما را میگیرد و شما را پرتاب میکند ولی هنوز صدا ها تمام نشده بعد از پرتاب، شما به محل امنی فرار میکنید و در جایی مخفی میشوید همان غول دنبال شما می آید صدای ترسیدن Miles را به خوبی میتوانید بشنوید که به صورت ماهرانه و زیبایی کار شده. از دیگر صدا ها میتوان به صدای که دشمنان شما به در میکوبند و یا صدای راه رفتن شما در آب اشاره کرد که همه به خوبی کار شده و قابل قبولی است. از دیگر نکات میتوانید به موسیقی اشاره کرد البته موسیقی زیادی در بازی شنیده نمیشود مگر در مواقع تعقیب و گریز که در این مورد هم به خوبی کار شده و یا ضرب های محکمی که وقتی دشمنان شما را میبینند که همین باعث میشود که وقتی شما ناگهانی کسی را میبینید، بترسید.
مضخرف بود ولی حال داد !
تیتر بالایی که نوشتم جمله ای است که امکان گفتن آن توسط شما پس از اتمام بازی زیاد است، بازی OutLast را نمیتوانیم یک بازی ترسناک نام ببریم (هر چند که صحنه های ترسناک به ندرت داشت) ولی میتوان یک بازی جذاب با گیم پلی ای روان صدا گذاری عالی نام برد ولی از نظر داستان مقدمه ی خوب و پتانسیل بسیار خوبی دارد که استفاده نشد از نظر گرافیک محیط تاریک بهانه ی خوبی برای لاپوشانی کردن مشکلات است.
داستان : اگر این داستان برای فیلم ساخته میشد حتما موفق بود و یا اگر پتانسیل داستان را نویسنده درک کرده بود حتما داستان خوبی داشت 10 / 5
گیم پلی : انتظار ما از گیم پلی تا حدودی بر طرف شد، سبک جدید فرار بسیار جذاب است 10 / 8.5
گرافیک : گرافیک بازی قابل قبول است ولی بافت ها زیاد جذاب نیست 10 / 7
صدا گذاری و موسیقی : بهترین بخش کار شده بخش صدا و موسیقی است، که همین بخش خوب باعث شده اندک ترس بازی را به شما القا کند 10 / 9
نمره کل : 10 / 7.5
+ : یک بازی جذاب با ایده هایی جالب - گیم پلی ای روان - صدا گذاری عالی که موجب به وجود آوردن حس ترس در بازی میشود - گرافیک قابل قبول مخصوصا برای یک بازی دانلودی - برخی از صحنه ها واقعا ترسناک است
- : داستانی نچسب - بافت های نه چندان دل چسب - پایان بندی مبهم - عدم شخصیت پردازی Miles Upshur - محیط های کم جزییات - کم بودن ترس بازی