*تمامیِ مطالبی که در ادامه میخوانید تنها "نظرات" نویسنده هستند*
کنفرانسی که "سونی" در پاریس برگذار کرد را ندیدم و فکر نکنم که قصد دیدن آن را هم داشته باشم، در نتیجه نمیتوانم در مقدمه و برای تعریف از بازیای که میخواهم تریلرش را تحلیل کنم بگویم: "لحظاتی قبل از پخش شدن تریلر، سکوت تمام حضارِ حاضر را خفه کرد و در حالی که همه گیج و منگ باقی مانده و منتظر پخش شدن تریلری از بازیای که کوچکترین اطلاعی نداشتند که چه میتواند باشد بودند، تریلر شروع به پخش کرد و قدرت همه در درک، شعور و تحلیل از بین رفت و همچنان گیج و منگ باقی ماندند، تا این که کارگردان بازی آمد و آنها را از مخمصهای که در آن گرفتار شده بودند نجات داد." البته ناگفته نماند که با کلیک اشتباهی بر روی یکی از موارد موجود در لیست "آخرین ارسالهای انجمن" بهسوی یک تاپیک خبری از همین بازی هدایت شده و متوجه شدم که کارگردان بازی مورد نظرم که "دیوید کیج" (David Cage) میباشد، حرفهای سنگینی راجع بهمفاهیم انسان و ربات بودن زده است، که خب مسلما قرار نیست آنها را اینجا بگویم (راستش را بخواهید فقط دو خط اولی از آن تاپیک خبری را خواندم و حقیقت این است که دقیقا هم مطمئن نیستم که دیوید کیج چه گفته، اما خب بگذریم...) و میخواهم که خودم از زبان خودم و نه از زبان بازیساز "افسانهای(...)"،دیوید کیج، آن "حرفهای سنگین" را اگر به ذهنم رسیدند به خورد شماها بدهم. خب بهاندازه کافی تا همینجا هم "حرفهای سنگین" زدم، پس بهتر است که بقیهی آنها را برای بقیهی تحلیل بگذارم و بگذرم(...) تا به خود بازی برسم.
کیفیت نسبتا بد تصاویر بهخاطر این است که همهی آنها را خودم گرفتهام
تریلرِ خفن و جذاب بازی با ورود ما به دیترویت و خوشآمدگوییِ سادهی بیلبوردی، همانند تقریبا هر شهر بزرگ دیگری در دنیا، صورت میگیرد. یکی از موارد جالبی که نظر مرا در ابتدای تریلر به خودش جذب کرد این بود که در این بزرگراهی که ماشینهای مختلف در حال حرکت هستند، ما هم داریم به این شهر در قالب یکی از رانندههای آن ماشینها نگاه میکنیم.
با توجه به تصاویری که تاکنون قرار دادم، با این که بازی در آینده رخ میدهد، اما به نظر نمیآید که از آن دسته از آیندههای دور باشد که چیزی به غیر آسمان خراشهای بزرگ و براق بر روی سطح زمین پیدا نشده و تکتک مردم عجیبترین وسایل نقلیهای که تا به حال دیده شده است را داشته باشند. شاید بازی بهجای این که آن قدر دور برود، ما را تنها به آیندهی نزدیک و پیش رویمان، برای مثال شاید 20 الی 40 سال دیگر، برده است. اگر دقت کنید میبینید که در عکسهای بالا مدلهای خانهها، ماشینها، کارخانهها، ساختمانها و خیابانها تفاوتهای آنچنانیای با چیزهایی که هماکنون در عصر خودمان موجود هستند ندارند و میتوان گفت که کاملا هم مشابه هستند.
محصولاتی برای فروش
شاید بزرگترین سوالاتی که در حال حاضر درباره داستان بازی برای من ایجاد شده این است که در خود تریلر نشان داده شد که این رباتهای فوقالعاده پیشرفته و هوشمند انساننما توسط خود انسانها و یا اگر دقیقتر بخواهم بگویم، توسط شرکتی به نام Cyberlife تولید و عرضه میشوند و با توجه به تصویری که در زیر قرار میدهم میتوانم بگویم که مهمترین وظیفهی آنها راحتتر کردن زندگی انسانها است، اما شخصیت اصلی بازی که "کارا"(Kara) نام دارد طوری در طول تریلر صحبت میکند که انگار تمامی این موجوداتِ الکتریکیای که به شکل انسان طراحی شدهاند در واقع همانند انسانها از درک و شعور بالایی برخوردار بوده و میتوانند همانند آنها احساسات را به خوبی تجربه کنند، میخواهند همانند انسانها زندگی خودشان را داشته باشند و آنچنان از این مسئله که نقش بردههای عصر مدرن را برعهده دارند راضی نیستند. خب با گفتن تمامی این حرفها بهتر است که خود سوالات را هم مطرح کنم. اگر دقیقا چنین باشد، این رباتهای پیشرفته تهدیدی برای بشریت محسوب نمیشوند؟ اگر آنها این قدر پیشرفته هستند، چرا تا به حال زندگی خودشان را از سر نگرفته و از این بردگی در نیامدهاند؟
انسانها از وجود این رباتها ناراضی هستند
بهنظر میرسد که دیوید کیج هم تاحدودی به سوالاتی که در بالا مطرح کردهام فکر کرده، چرا که همانطور که در تصاویر بالا میبینید، صرفا همهی انسانها از وجود این دستگاههای الکتریکی راضی نیستند. همچنین همانطور که پیشتر توضیح دادم متوجه شدیم که این رباتها برای فروش ساخته میشوند، اما به نظر میآید که تعدادی از آنها کاملا خود مختار بوده و هیچ اربابِ انسانیای ندارند و در واقع در حال تجربه زندگی خودشان هستند. همانند خود "کارا" و خیلی از رباتهای دیگر که دیدیم دارند به راحتی در خیابانهای شهر قدم میزنند و حتی در مواقعی که باران میبارد چترهای خود را هم در میآورند تا خیس نشوند. البته با نگاهی دقیقتر متوجه شدم که آنهایی که چترهایشان را در آوردهاند تا خیس نشوند، در واقع برای اربابهای انسانیشان این کار را کردهاند تا آنها را از شر قطراتی که از آسمان میبارد در امان نگهدارند. اما خب اگر بخواهیم این مسئله را در نظر بگیریم و بگوییم که کاملا خود مختار نبوده و همیشه مطیع ارباب انسانیشان هستند، پس چرا چنین هوش و ذکاوت بالایی برای گفتن حرفهایی به سنگینی حرفهای "کارا" دارند؟
همچنین ناگفته نماند که مدلهای مختلفی از رباتها در طول تریلر موجود بودند، همانند مدلی به نام AX 400 (مدلِ "کارا")، مدل RK 218 (رباتی که بهنظر میآمد در لباس یک آتش نشان است)، مدل LM 100 (رباتهایی که با لباسهای آبی دیده میشدند و از بقیهی رباتها رباتیتر به نظر میآمدند) و مدل RK 200 (مدلی که پشت ویترین برای فروش قرار داده شده بود). هدف از گفتن تمامی اینها این بود که بالاخره به این حرفی که در حال حاضر میخواهم بزنم برسم. همانطور که کاملا مشخص است، مدلهای مختلف از یک محصول به این دلیل بهوجود میآیند تا با مدلهای دیگری که موجود است تفاوت داشته باشند و برتریهایی نسبت بهآنها ارائه بدهند. پس در نتیجه تمامی رباتهای موجود در بازی هم یک کارایی را نداشته و از یک سطح مساویِ شعور، منطق و احساسات بهره نمیبرند. راستش را بخواهید مدل LM 100 به نظر من از بقیهی مدلهای نشان داده شده ضعیفتر بوده و کمترین واکنشهای انسانی را از خودش در طول تریلر نشان داد. اما از طرفی مدلِ "کارا" AX 400، که جدیدترین مدل از این رباتهای هوشمند است، میباشد و در نتیجه طبیعی است که امکانات بیشتر و سطح بالاتری نسبت به بقیهی رباتها داشته باشد و بتواند چنین مسائلی را درک کند و میخواهد بیشتر از یک بردهی ساده برای فروش باشد. با در نظر گرفتن تمامی این موارد، باز هم میپرسم، چرا "کارا" این قدر آزادانه حرکت میکرد؟ چرا انسانهایی که وظیفهی ساخت این محصولات را برعهده داشتند تصمیم گرفتند که چنین قدرت درکِ انسانیِ بالایی را برای مدل "AX 400" تدارک ببینند؟
البته نمیگویم که فقط مدل AX 400 است که میتواند اینگونه باشد. مطمئنا آن ازدحام عظیم از اعتراض کنندگان به رباتها در طی تنها یک شب و با عرضه تنها همین مدل بهخصوص بهوجود نیامده و مطمئنا مدلهای دیگر هم توانایی درک انسانی را (شاید کمتر از مدل AX 400) دارند.
حرفهای "کارا" در طول تریلر و تمامیِ این چیزهایی که خودم تا اینجا سرهم کردم مرا به یاد سخنان شخصیت اصلی فیلم "بازی تقلید" (The Imitation Game) با هنرپیشگی "بندکیت کامبربچ" (Benedict Cumberbatch) انداخت که میگوید:
نقلقول:اکثر مردم میگن که ماشینها نمیتونن مثل انسانها فکر کنن. اما خب این سوال که آیا "ماشینها میتونن مثل انسانها فکر کنن؟" در کل سوال احمقانهای هست. مسلما ماشینها نمیتونن مثل انسانها فکر کنن. ماشینها چیزهای متفاوتی هستن و بههمین دلیل نحوه فکر کردن اونها هم با انسانها تفاوت داره. سوال جالب در واقع این هست که "آیا فقط بههاطر این که یه چیزی نمیتونه مثل انسانها فکر کنه، به این معنی هست که اون چیز اصلا فکر نمیکنه؟". ما انسانها به همدیگه اجازه میدیم که چنین تفاوتهایی با هم داشته باشیم. تو ممکنه از توتفرنگی خوشت بیاد، من از اسکی روی یخ خیلی بدم میاد، تو وقتی فیلمهای غمگین میبینی گریه میکنی، من به گرده حساسیت دارم و... در کل نکتهی داشتن سلیقههای متفاوت مگه این نیست که مغز های ما به شکل متفاوتی کار میکنن و در نتیجه میشه گفت که ماها متفاوت فکر میکنیم؟ اگر ما میتونیم این چیزها رو درباره انسانها بگیم، چرا نتونیم همینها رو به مغز هایی که با استفاده از مس، سیم و آهن ساخته شدن بگیم؟