به نام خدا
نام انیمه: NORAGAMI
سبک: شونن، اکشن، سوپرنچرال، کمدی
چه چیزی باعث میشد که انسان خدایان را برای خود تصور کند؟ شاید ناتوانی در مورد مسائل طبیعی بود؟ یا برای اینکه نیازهای معنوی خود را برطرف کند؟ به طور مثال هنگامی که رعد و برق را میدید شاید با خود میگفته زئوس خشمگین است! اما هیچکدام از اینها مهم نیست، تنها چیزی که مهم است این است که ان خدایان تخیلی هر چقدر هم که بیمصرف بودند ایده خوبی برای ساخت فیلمها و بازیها بودند و همیشه یک سوژه داغ حساب میشوند. یکی از مواردی که انها به خوبی استفاده شدند در انیمه نوراگامی است. خدایان در این انیمه بر اساس ارزوها شکل میگیرند، پس از ان مردم برای انها معبد میسازند و همیشه در یادها میمانند. به طور مثال بیشامون یک خدای اقبال هستش و به همین خاطر همیشه در یادها میمانند و هرگز فراموش نخواهد شد ولی خدایی مانند رابوساما که یک خدای فاجعه است به راحتی از ذهنها پاک شده و سپس برای همیشه ناپدید میشود.
سلاخ یا ناجی؟ پشت این چهره مظلوم چه چیزی پنهان شده؟
داستان
رابو ساما، رابو ساما التماست میکنم به من کمک کنی
"اروزت رو بلند و واضح شنیدم" همه چیز با همین جمله از طرف یاتو شخصیت اصلی داستان شروع میشود. او یک خدای جنگ فراموش شده است به همین دلیل اسم خود و شمارهاش رو بر روی دیوارها و مکانهای عمومی مینویسد و در ازای 5 ین هر کاری را قبول میکند. تنها به این دلیل که ناپدید نشود و همچنین پول لازم برای درست کردن معبد خود را محیا کند، بله درست متوجه شدید یاتو حتی یک معبد هم برای خود ندارد به همین دلیل شبها در معبد یکی دیگر از خدایان به تنجین ساما میخوابد. به همین دلیل شینکی او از این وضع خسته شده و او را ترک میکند. شینکیها روح انسانهای مرده هستند که خدایان با گذاشتن اسم بر روی انها از انها به عنوان اسلحه استفاده میکنند. خدایان به کمک شینکیها میتوانند ایاکاشیها را نابود کنند. ایاکاشی تصویر ناامیدیهای انسانها هست که باعث میشوند انسانها دست به انجام کارهایی مانند خودکشی بزنند. پس از اینکه شینکی یاتو او را ترک میکند داستان ناگهان به سمت هیوری میرود، دختری دبیرستانی که به همراه دوستان خود دارد اگهی گربهای گمشده را میبیند که سرورم نام دارد. او برای لحظه ای یاتو را میبیند که به سمت خیابان میدود که سرورم را نجات دهد و اصلا به اتوبوسی که از طرف دیگر میاید توجه ندارد به همین دلیل هیوری به سمت او میدود تا نجاتش دهد او یاتو را به انطرف پرتاب میکند و اتوبوس برخوردی نسبتا شدید با او میکند. هیوری که بیهوش شده است در بیمارستان به هوش میاید و از دوستان و خانوادهاش سراغ پسری را میگیرد که نجاتش داده اما هیچکس به طور کامل او را به یاد نمیاورد و حتی کسی نمیداند بعد از ان او کجا رفته؟ به هر حال هیوری تا روز بعد باید در بیمارستان بستری بماند.
رابو ساما، رابو ساما التماست میکنم به من کمک کنی
پس از این اتفاق با اینکه یاتو را یک بار دیگر هم در بیمارستان میبیند اما باز هم او را به خوبی به یاد نمیاورد پس روز بعدش پس از مدرسه به دنیال همان گربه یعنی سرورم میرود تا شاید با پیدا کردن ان گربه بتواند به یاد اورد که ان پسر مرموز چه کسی بوده است؟ در نهایت شب هنگامی که از همه چیز ناامید شده است، تاگهان یک ایاکاشی به شکل غورباقه را میبیند که دارد یاتو را تعقیب میکند یاتو هم به دلیل نداشتن شینکی به همراه سرورم دارد فرار میکند. هیوری به کمک یاتو میرود و پس از کشمکشهایی خطرناک سرانجام موفق میشوند که از دست ان ایاکاشی فرار کنند.
هنگام برگشت یاتو به هیوری بدن فیزیکیش را نشان میدهد و هیوری متوجه میشود که در تمام این مدت این روحش بوده است که با یاتو همراه بوده و همچنین دمی نیز دراورده که در اصل رابط روح و جسم فیزیکش است. به نوعی هیوری به خاطر ضربهای که خورد و دیدن مکرر یاتو ساکنی از هیگان و شیگان است، یعنی دنیای زندگان و مردگان، او میتواند صدای ایاکاشیها را بشنود و حتی انها را ببیند. به همین دلیل هیوری که از این موضوع به شدت ترسیده است از یاتو درخواست کمک میکند، یاتو نیز به او میگوید در ازای 5 ین حاضر است که به او کمک کند. و این اتفاق شروع ماجراجویی های پر خطر و جالب هیوری و یاتو است.
هنگام برگشت یاتو به هیوری بدن فیزیکیش را نشان میدهد و هیوری متوجه میشود که در تمام این مدت این روحش بوده است که با یاتو همراه بوده و همچنین دمی نیز دراورده که در اصل رابط روح و جسم فیزیکش است. به نوعی هیوری به خاطر ضربهای که خورد و دیدن مکرر یاتو ساکنی از هیگان و شیگان است، یعنی دنیای زندگان و مردگان، او میتواند صدای ایاکاشیها را بشنود و حتی انها را ببیند. به همین دلیل هیوری که از این موضوع به شدت ترسیده است از یاتو درخواست کمک میکند، یاتو نیز به او میگوید در ازای 5 ین حاضر است که به او کمک کند. و این اتفاق شروع ماجراجویی های پر خطر و جالب هیوری و یاتو است.
کسی که تمام اتفاقات زیر سر او است، نورا
یاتو اول از همه به یک شینکی نیاز دارد، تا بتواند دوباره کارهایش را شروع کند. او به کمک هیوری یک شینکی نوجوان پیدا میکند که علیرغم اینکه میداند شینکیهای نوجوان پر دردسر هستند او را قبول میکند. او نام این شینکی را یوکینه میگذارد ولی یوکینه از وضع زندگی یاتو راضی نیست و همچنین دزدی هم میکند. او با این کارها به یاتو اسیب شدیدی میرساند زیرا شینکی و اربابش احساسات یکدیگر را درک میکنند و به نوعی اگر شینکی کار بدی بکند به اربابش اسیبی جدی میرساند و حتی اگر اعمال بدش ادامه یابد باعث مرگ اربابش میشود. که یاتو این ریسک را میپذیرد و حتی تا پای مرگ هم میرود اما به کمک کوفکه( خدای بدبختی) نجات پیدا میکند.
تمرکز داستان بر روی نورا است، نورا یعنی شینکی که چندین ارباب دارد. یاتو مدتها پیش یک نورا را به خدمت گرفته بود و حال نورا که میبیند یوکینه جای او را گرفته است حسودی میکند و میخواهد که خود دوباره شینکی یاتو شود. البته این فقط ظاهر قضیه است و در باطن او دارد مقدمه چینی میکند برای کشتن یاتو به وسیله رابوساما( خدای فاجعه) که اینروزها کمتر کسی او را به یاد دارد. شاید با خود بگویید که یاتو چه ارتباطی با رابو ساما دارد؟ یاتو در گذشتههای دور انسانهای زیادی را کشته بود و در یکی از این کارها رابوساما نیز با او همراه بوده است به همین دلیل انها شناختی دورادور با هم دارند. و تمامی این اتفاقات با دزدیدن حافظه هیوری شروع میشود تا یاتو را هر چه بیشتر برای حمله تحریک کند.
تمرکز داستان بر روی نورا است، نورا یعنی شینکی که چندین ارباب دارد. یاتو مدتها پیش یک نورا را به خدمت گرفته بود و حال نورا که میبیند یوکینه جای او را گرفته است حسودی میکند و میخواهد که خود دوباره شینکی یاتو شود. البته این فقط ظاهر قضیه است و در باطن او دارد مقدمه چینی میکند برای کشتن یاتو به وسیله رابوساما( خدای فاجعه) که اینروزها کمتر کسی او را به یاد دارد. شاید با خود بگویید که یاتو چه ارتباطی با رابو ساما دارد؟ یاتو در گذشتههای دور انسانهای زیادی را کشته بود و در یکی از این کارها رابوساما نیز با او همراه بوده است به همین دلیل انها شناختی دورادور با هم دارند. و تمامی این اتفاقات با دزدیدن حافظه هیوری شروع میشود تا یاتو را هر چه بیشتر برای حمله تحریک کند.
یاتو چه لطفی به او کرده است که ادعا میکند به یاتو مدیون است؟
کلیت داستان این است که البته بنده انرا به طور خیلی خلاصه اوردهام و شخصیتهای بیشتری در ان حضور دارد، از جمله بیشامون و کازوما که در فصل بعد یکی از تاریکترین نقاط زندگی یاتو یعنی قتلعام شینکیهای بیشامون را فاش میکند. همانطور که متوجه شدهاید یاتو یک خدای خبیث بوده است که البته با وجود اینکه 2 فصل از پخش انیمه نوراگامی میگذرد هنوز بسیاری از نقاط داستان کور هستند.
یکی از نکات خوب داستان بالانس خوب بین طنز و جدی شدن است. یعنی داستان نه به طور کامل به لودگی کشیده میشود و نه خیلی جدی و خشک میشود و همیشه این حد وسط را حفظ میکند. شخصیت پردازی نیز یکی دیگر از نکات بسیار خوب داستان است. بیننده به خوبی میتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند و انها را درک کند. شما یاتو را به عنوان کسی که هرگز نتوانسته به ارزویش برسد میپذیرید، یوکینه را به عنوان نوجوانی که از همه چیز محروم شده است، هیوری دختری است که فک میکند تنها کسانی که به فساد کشیده نشدهاند خدایان هستند و ما بی اطلاع بودن او را درک میکنیم. واقعیت این است که انها نیز درگیر مادیات شده اند و حتی برای رسیدن به اهدافشان از کشتن دیگران و حتی همنوعانشان نیز هیچ ابایی ندارند.
مبارزات نیز بسیار پر هیجان و درگیر کننده ساخته شدهاند مخصوصا مبارزه اخر که یاتو با رابوساما درگیر میشود بسیار پر هیجان ساخته شده است و تا اخرین لحظات نیز شما را با خود همراه میکند.
طراحی چهرهها به خوبی کار شده است و کاملا رساننده شخصیت اصلی افراد هستند. به عنوان مثال شما ترکیبی از بیرحمی و زیبایی را به سادگی در صورت بیشامون حس میکنید. البته در مواقعی خاص شخصیتها حالت صورتشان به شکلی خاص درمیاید که بیشتر حالت طنز و دارد و در لحظات جدی داستان ما چنین چیزی را مشاهده نخواهیم کرد. لحظه تبدیل شینکیها به سلاح هم نیز بسیار جالب کار شده است و همچنین موقعی که یک ایاکاشی میمیرد لحظه پس از ان بسیار جالب طراحی شده. یکی دیگر از نکات خوب طراحی این انیمه، شکل جالب ایاکاشیها هست. انها اکثرا به شکل حیوانات هستند ولی گاهی به شکلهایی تخیلی نیز در میایند. البته رنگارنگ بودن ایاکاشیها با شخصیت کثیف انها تضاد جالبی ایجاد کرده است.
خدای اقبال و خدای بدبختی، کدامیک پیروز است؟
اوپنینگ انیمه نیز بسیار قشنگ کار شده است و اهنگی که در تیتراژ ابتدایی گذاشته شده است بسیار زیبا است و کاملا ذات اکشن و طنز انیمه را به نمایش میگذارد. اندیدنگ نیز بسیار جالب کار شده است و به خوبی رابطه احساسی بین هیوری، یاتو و یوکینه را به نمایش میگذارد.
به صورت کلی دیدن این انیمه زیبا به تمامی دوستداران انیمه پیشنهاد میشود و هیچ عنوان از داستان زیبای این انیمه محروم نشوید. به خصوص اگر به ژانر ماوراالطبیعه و اکشن علاقه دارید البته رگه هایی از سبک عاشقانه نیز در ان دیده میشود که به دلیل اینکه رابطه هیوری و یاتو هرگز از یک دوست فراتر نمیرود این رگهها قدرت پیدا نمیکنند و فقط به طور خیلی نامحسوسی دیده میشوند.
نکات مثبت: بالانس خوب بین طنز و جدی بودن، مبارزات زیبا، طراحی خوب
نکات منفی: حضور بی دلیل بیشامون
به صورت کلی دیدن این انیمه زیبا به تمامی دوستداران انیمه پیشنهاد میشود و هیچ عنوان از داستان زیبای این انیمه محروم نشوید. به خصوص اگر به ژانر ماوراالطبیعه و اکشن علاقه دارید البته رگه هایی از سبک عاشقانه نیز در ان دیده میشود که به دلیل اینکه رابطه هیوری و یاتو هرگز از یک دوست فراتر نمیرود این رگهها قدرت پیدا نمیکنند و فقط به طور خیلی نامحسوسی دیده میشوند.
نکات مثبت: بالانس خوب بین طنز و جدی بودن، مبارزات زیبا، طراحی خوب
نکات منفی: حضور بی دلیل بیشامون
امتیاز کل:9