06-27-2013, 10:39 AM
بتمن با از بین بردن افراد استرینج بالاخره به محل هوگو استرینج میرسه :
- تو نبردی ، تو نمیتونی ببری . من ، هوگو استرینج ، جانشین تو هستم . من گاتهام رو نجات دادم .
بتمن با لگد استرینج رو پرت میکنه و میره سراغ کامپیوتر های اتاق استرینج :
- بتمن :اوراکل ، این مکان رو متوقّف کن .
- اوراکل :باعث افتخارمه .
- استرینج : تو داری همه چیزو خراب میکنی .
بتمن اونو به دستگاه های توی اتاق میکوبه و بعد صورت استرینج رو میچسبونه به دیوار شیشه ای که از پشت شیشه ها نمای شهر رو میبینیم که درحال نابودیه :
- نگاه کن چیکار کردی .
- با شکوهه ، اینطور نیست ؟
بعد صدای کامپیوتر رو میشنویم و وقتی بتمن میره پیش کامپیوتر روی مانیتور کامپیوتر نوشته شده که پروتوکال 10 غیر فعال شده : - کارت تمومه استرینج .
من دوستان قدرتمندی دارم بتمن . این فقط شروعه . تو نمیتونی منو متوقّف کنی ، به زودی من سپاهی که فراتر از درکت باشه رو رهبری میکنم . من به چیزی دست پیدا کردم که بتمن هیچ وقت نمیتونه بهش دست پیدا کنه .گاتهام برای همیشه از تشکر میکنه از هوگو ... استرینج .
ناگهان راش الگول از پشت شمشیرش رو به بدن استرینج فرو میبره:
- راش : کار تو تو این کار تمومه ، پروفسور استرینج .
- استرینج : چرا ؟ من هر کاری که تو خواستی رو انجام دادم .
- راش : واقعا . تو اثبات کردی که بتمن از تو بهتره. بزار بمیره ، کارآگاه .
- بتمن : اون عروسک خیمه شب بازی تو بود ، راش . چرا ؟
- استرینج : تو گفتی من مییتونم جایگزینت کنم .. این ... تصوّر ما بود .
- راش : و تو از دیدن اون ناموفق شدی . وقتی تو با شخصیت بتمن اومدی پیش من ، من بهت این فرصت رو دادم تا بتونی ثروتت رو بهبود ببخشی ، بهبود بخشیدن تو با ابتکارهای محدود برای نقشه تو . تو نزدیک شدی ، ولی منو ناامید کردی .
- بتمن : اون داره میمیره راش . اون به مراقبت پزشکی نیاز داره : الان !
- راش : هر کاری دوست داری بکن ، کارآگاه . اون همین الانشم برای من مرده .
- استرینج : من خیلی نزدیکم ... فقط یکم بیشتر بهم فرصت بده .
- راش : خیلی دیره . من فرصت دوّمی بهت نمیدم . این روز خوبیه ، کارآگاه .
- خوب ؟ مردم دارن میمیرن !
- راش : جهان دلش برای اونا تنگ نمیشه ، تو چرا باید دلت تنگ بشه ؟ به کار من نگاه کن .تو استرینج رو شکست دادی ولی این ، این فقط شروعشه . با من بیا ، ما این جهان رو پاک میکنیم .
- بتمن : هرگز ، تو داری اشتباه میکنی راش . تو به چبزی که همیشه دربرارش میجنگیدی تبدیل شدی ، و من تو رو متوقّف میکنم .
- راش : من شک دارم .
- استرینج : کامپیوتر : پروتوکال ... 11 ... رو فعال کن ...
- راش : داری چیکار میکنی ؟
- استرینج : کلمه ... عبور : ... وین .
پروتوکال 11 منفجر کردن ساختمون بود ، بتمن به سمت راش میدوه و خودش و راش رو از شیشه میندازه بیرون و پشت سرش ساختمون منفجر میشه ، بتمن به سمت راش میره و اونو میگیره تا نجاتش بده ، ولی راش شمشیرش را از جلو وارد بدن خودش میکنه تا هم خودش و هم بتمن رو بکشه ولی بتمن میفهمه و اونو رها میکنه و اون خودش رومیکشه و روی دروازه ی یکی از ساختمون میوفته و بدنش از اون آویزون میمونه و بتمن روی یه ساختمون فرود میاد که ناگهان از یه تلوزیون تصویر جوکر پخش میشه که به بتمن میگه که تالیا رو داره و اگه نیاد اونو میکشه ولی تالیا از بتمن میخواد که به اون اهمیت نده و جون خودشو نجات بده و بتمن به دنبال سیگنال ردیابی که تالیا به سینه اش زده بود میره و به محل تئاتر منارچ میرسه و اونجا جوکر رو درحالی که تفنگش رو به سمت تالیا گرفته میبینه :
- عجله کن و سر جات بشین بتمن . نمایش داره شروع میشه .
- بزار درباره ی این صحبت کنیم .
- حالا میخوای صحبت کنی ؟ خیلی دیره ، بتمن ! دارو رو بده به من .
- ولی دارو الان دست توئه .
ناگهان تالیا تفنگ جوکر رو از دستش در میاره و با شمشیر راش اونو میکشه و به بتمن میگه :
- مشکل حل شد .
- تو به این کار نیاز نداشتی .
- چرا ؟ تو هیچوقت اینکارو نمیکردی . تو برای من انتخاب دیگه ای نذاشتی .
- همیشه یه انخاب وجود داره .
- من باید نجاتت میدادم ( در حالی که دارو رو به بتمن میده ) . هارلی کوئین اینو برای اون دردیده بود ، من برگردوندمش .
بتمن سر جنازه جوکر میره و به یاد میاره که همیشه دوتا جوکر وجود داشته و یاد تالیا میوفته که جوکر اصلی تالیا رو از پشت با گلوله میزنه و اون در حالی که از بتمن معذرت میخواد میمیره و دارو از دستش میوفته و غلطان غلطان میرسه به جنازه جوکر تقلّبی و بتمن میگه :
- هیچ وقت تو نبودی !
- نه همیشه . خوب ، گاهی اوقات . گیج کننده س نه ؟ میدون من فقط میخواستم بدونم اگه من جای تو بودم چی میشد . فقط بیا بگیم ، زمان هایی مثل این فقط این مهمه که ظاهر رو نگه داری . اما اول ، اگه پسر خیلی خوبی باشی . دارومو . بده . بهم .
ناگهان جوکر تقلّبی بلند میشه و دارو رو تو خودش میبلعه و به یوغول تبدیل میشه :
- جوکر : خانمها و آغایان . برای یه شب فقط ، بدرستی وایستید ، و یه شغل خوب رو ببینید ، من به شما یه CLAYFACE (صورت خاکی ) رو میدم .
- بتمن : حتی به نظر نمیرسید که تو اینجا باشی ، Karlo . چرا با جوکر متحد شدی ؟
- کارلو : راحته . نقش زندگی !
- بتمن : آخرین ... شانس !
بتمن بعد از یه مبارزه چند مرحله ای اونو شکست میده و با شمشیر تالیا اونو تیکه تیکه میکنه و جوکر بهش میگه :
- تو داری باعث میشی من برای رسیدن به معالجه م دیر برسم ! منظورم اینه ، این شبیح این نیست که یه دختر رو فدا کنی تا دیگران رو نجات بدی ، اینطور هست ؟ اوه متاسّفم ، خیلی زوده ؟ تغییر منظره ممکنه به کم کردن درد کمک کنه ؟
و جوکر چندین بمب که تو بدن کارلو جاسازی کرده بود و الان دور بتمن پخش شده بودن رو منفجر میکنه و بتمن و کارلویی که به دلیل حرارت الان دوباره زدنه شده بود رو به طبقه پایین میبره . بتمن دوباره اونو شکست میده و دارو رو به دست میاره نیمی از اونو میخوره و جوکری که شکست خورده رو به بتمن میگه :
- از سر راهم برو کنار ، خفاشی . من یه تاریخ با فناناپذیری به دست آوردم .
بتمن شمشیر رو به سمت دستگاهی که کنار جوکر هستش پرتاب میکنه و باعث می شه تا همه چیز نابود بشه و بعد صفحه سیاه میشه و وقتی که بتمن به هوش میاد ، جوکر از بتمن می خواد که سریع دارو رو به اون برسونه :
- سریع ، دارو . منتظر چی هستی . یالا ! من دوست دخترت رو کشتم ، گاتهام رو مسموم کردم ... حتی صبحونه هم نیست . ولی خوب چی ؟ ما همه مون میدونیم که تو بالاخره منو نجات میدی .
- هر تصمیمی که هر وقت گرفتی با مرگ و بدبختی پایان می پذیره . مردم میمیرن . من تو رو متوقّف میکنم . تو هم فقط دوباره سعی میکنی که انجامش بدی .
ناگهان جوکر با یک چاقو از پشت به بتمن حمله میکنه و بازوی بتمنو زخمی میکنه و باعث میشه دارو از دست بتمن بیوفته زمین و بشکنه و جوکر دیوانه وار به خوردن قطره هایی که روی زمین ریخته میکنه ولی فایده نداره :
- الان خوش حالی ؟
- میخوای یه چیز جالب بدونی ؟ حتی بعد از همه ی کار هایی که کردی ، من تو رو نجات میدادم .
- (جوکر در حالی که نفس های آخرش رو میکشه ) اون واقعا ......... خیلی خنده داره .......
و بعد جوکر میمیره بتمن جوکر رو بر میداره و به بیرون سالن تئاتر میاد (این صحنه دقیقا مثل صحنه ای هستش که اول بازی دیدیم ) و همه مردم مبحوط به اون نگاه میکنن و از او میپرسن که چه اتفاقی افتاده ولی بتمن بدون اینکه با کسی صحبت کنه جنازه جوکر رو روی یکی از ماشین های پلیس میزاره و میره و به این ترتیب بازی با مرگ جوکر که به طور بسیار غم انگییزی رغم زده شد ، پایان میپذیرد .
پایان
- تو نبردی ، تو نمیتونی ببری . من ، هوگو استرینج ، جانشین تو هستم . من گاتهام رو نجات دادم .
بتمن با لگد استرینج رو پرت میکنه و میره سراغ کامپیوتر های اتاق استرینج :
- بتمن :اوراکل ، این مکان رو متوقّف کن .
- اوراکل :باعث افتخارمه .
- استرینج : تو داری همه چیزو خراب میکنی .
بتمن اونو به دستگاه های توی اتاق میکوبه و بعد صورت استرینج رو میچسبونه به دیوار شیشه ای که از پشت شیشه ها نمای شهر رو میبینیم که درحال نابودیه :
- نگاه کن چیکار کردی .
- با شکوهه ، اینطور نیست ؟
بعد صدای کامپیوتر رو میشنویم و وقتی بتمن میره پیش کامپیوتر روی مانیتور کامپیوتر نوشته شده که پروتوکال 10 غیر فعال شده : - کارت تمومه استرینج .
من دوستان قدرتمندی دارم بتمن . این فقط شروعه . تو نمیتونی منو متوقّف کنی ، به زودی من سپاهی که فراتر از درکت باشه رو رهبری میکنم . من به چیزی دست پیدا کردم که بتمن هیچ وقت نمیتونه بهش دست پیدا کنه .گاتهام برای همیشه از تشکر میکنه از هوگو ... استرینج .
ناگهان راش الگول از پشت شمشیرش رو به بدن استرینج فرو میبره:
- راش : کار تو تو این کار تمومه ، پروفسور استرینج .
- استرینج : چرا ؟ من هر کاری که تو خواستی رو انجام دادم .
- راش : واقعا . تو اثبات کردی که بتمن از تو بهتره. بزار بمیره ، کارآگاه .
- بتمن : اون عروسک خیمه شب بازی تو بود ، راش . چرا ؟
- استرینج : تو گفتی من مییتونم جایگزینت کنم .. این ... تصوّر ما بود .
- راش : و تو از دیدن اون ناموفق شدی . وقتی تو با شخصیت بتمن اومدی پیش من ، من بهت این فرصت رو دادم تا بتونی ثروتت رو بهبود ببخشی ، بهبود بخشیدن تو با ابتکارهای محدود برای نقشه تو . تو نزدیک شدی ، ولی منو ناامید کردی .
- بتمن : اون داره میمیره راش . اون به مراقبت پزشکی نیاز داره : الان !
- راش : هر کاری دوست داری بکن ، کارآگاه . اون همین الانشم برای من مرده .
- استرینج : من خیلی نزدیکم ... فقط یکم بیشتر بهم فرصت بده .
- راش : خیلی دیره . من فرصت دوّمی بهت نمیدم . این روز خوبیه ، کارآگاه .
- خوب ؟ مردم دارن میمیرن !
- راش : جهان دلش برای اونا تنگ نمیشه ، تو چرا باید دلت تنگ بشه ؟ به کار من نگاه کن .تو استرینج رو شکست دادی ولی این ، این فقط شروعشه . با من بیا ، ما این جهان رو پاک میکنیم .
- بتمن : هرگز ، تو داری اشتباه میکنی راش . تو به چبزی که همیشه دربرارش میجنگیدی تبدیل شدی ، و من تو رو متوقّف میکنم .
- راش : من شک دارم .
- استرینج : کامپیوتر : پروتوکال ... 11 ... رو فعال کن ...
- راش : داری چیکار میکنی ؟
- استرینج : کلمه ... عبور : ... وین .
پروتوکال 11 منفجر کردن ساختمون بود ، بتمن به سمت راش میدوه و خودش و راش رو از شیشه میندازه بیرون و پشت سرش ساختمون منفجر میشه ، بتمن به سمت راش میره و اونو میگیره تا نجاتش بده ، ولی راش شمشیرش را از جلو وارد بدن خودش میکنه تا هم خودش و هم بتمن رو بکشه ولی بتمن میفهمه و اونو رها میکنه و اون خودش رومیکشه و روی دروازه ی یکی از ساختمون میوفته و بدنش از اون آویزون میمونه و بتمن روی یه ساختمون فرود میاد که ناگهان از یه تلوزیون تصویر جوکر پخش میشه که به بتمن میگه که تالیا رو داره و اگه نیاد اونو میکشه ولی تالیا از بتمن میخواد که به اون اهمیت نده و جون خودشو نجات بده و بتمن به دنبال سیگنال ردیابی که تالیا به سینه اش زده بود میره و به محل تئاتر منارچ میرسه و اونجا جوکر رو درحالی که تفنگش رو به سمت تالیا گرفته میبینه :
- عجله کن و سر جات بشین بتمن . نمایش داره شروع میشه .
- بزار درباره ی این صحبت کنیم .
- حالا میخوای صحبت کنی ؟ خیلی دیره ، بتمن ! دارو رو بده به من .
- ولی دارو الان دست توئه .
ناگهان تالیا تفنگ جوکر رو از دستش در میاره و با شمشیر راش اونو میکشه و به بتمن میگه :
- مشکل حل شد .
- تو به این کار نیاز نداشتی .
- چرا ؟ تو هیچوقت اینکارو نمیکردی . تو برای من انتخاب دیگه ای نذاشتی .
- همیشه یه انخاب وجود داره .
- من باید نجاتت میدادم ( در حالی که دارو رو به بتمن میده ) . هارلی کوئین اینو برای اون دردیده بود ، من برگردوندمش .
بتمن سر جنازه جوکر میره و به یاد میاره که همیشه دوتا جوکر وجود داشته و یاد تالیا میوفته که جوکر اصلی تالیا رو از پشت با گلوله میزنه و اون در حالی که از بتمن معذرت میخواد میمیره و دارو از دستش میوفته و غلطان غلطان میرسه به جنازه جوکر تقلّبی و بتمن میگه :
- هیچ وقت تو نبودی !
- نه همیشه . خوب ، گاهی اوقات . گیج کننده س نه ؟ میدون من فقط میخواستم بدونم اگه من جای تو بودم چی میشد . فقط بیا بگیم ، زمان هایی مثل این فقط این مهمه که ظاهر رو نگه داری . اما اول ، اگه پسر خیلی خوبی باشی . دارومو . بده . بهم .
ناگهان جوکر تقلّبی بلند میشه و دارو رو تو خودش میبلعه و به یوغول تبدیل میشه :
- جوکر : خانمها و آغایان . برای یه شب فقط ، بدرستی وایستید ، و یه شغل خوب رو ببینید ، من به شما یه CLAYFACE (صورت خاکی ) رو میدم .
- بتمن : حتی به نظر نمیرسید که تو اینجا باشی ، Karlo . چرا با جوکر متحد شدی ؟
- کارلو : راحته . نقش زندگی !
- بتمن : آخرین ... شانس !
بتمن بعد از یه مبارزه چند مرحله ای اونو شکست میده و با شمشیر تالیا اونو تیکه تیکه میکنه و جوکر بهش میگه :
- تو داری باعث میشی من برای رسیدن به معالجه م دیر برسم ! منظورم اینه ، این شبیح این نیست که یه دختر رو فدا کنی تا دیگران رو نجات بدی ، اینطور هست ؟ اوه متاسّفم ، خیلی زوده ؟ تغییر منظره ممکنه به کم کردن درد کمک کنه ؟
و جوکر چندین بمب که تو بدن کارلو جاسازی کرده بود و الان دور بتمن پخش شده بودن رو منفجر میکنه و بتمن و کارلویی که به دلیل حرارت الان دوباره زدنه شده بود رو به طبقه پایین میبره . بتمن دوباره اونو شکست میده و دارو رو به دست میاره نیمی از اونو میخوره و جوکری که شکست خورده رو به بتمن میگه :
- از سر راهم برو کنار ، خفاشی . من یه تاریخ با فناناپذیری به دست آوردم .
بتمن شمشیر رو به سمت دستگاهی که کنار جوکر هستش پرتاب میکنه و باعث می شه تا همه چیز نابود بشه و بعد صفحه سیاه میشه و وقتی که بتمن به هوش میاد ، جوکر از بتمن می خواد که سریع دارو رو به اون برسونه :
- سریع ، دارو . منتظر چی هستی . یالا ! من دوست دخترت رو کشتم ، گاتهام رو مسموم کردم ... حتی صبحونه هم نیست . ولی خوب چی ؟ ما همه مون میدونیم که تو بالاخره منو نجات میدی .
- هر تصمیمی که هر وقت گرفتی با مرگ و بدبختی پایان می پذیره . مردم میمیرن . من تو رو متوقّف میکنم . تو هم فقط دوباره سعی میکنی که انجامش بدی .
ناگهان جوکر با یک چاقو از پشت به بتمن حمله میکنه و بازوی بتمنو زخمی میکنه و باعث میشه دارو از دست بتمن بیوفته زمین و بشکنه و جوکر دیوانه وار به خوردن قطره هایی که روی زمین ریخته میکنه ولی فایده نداره :
- الان خوش حالی ؟
- میخوای یه چیز جالب بدونی ؟ حتی بعد از همه ی کار هایی که کردی ، من تو رو نجات میدادم .
- (جوکر در حالی که نفس های آخرش رو میکشه ) اون واقعا ......... خیلی خنده داره .......
و بعد جوکر میمیره بتمن جوکر رو بر میداره و به بیرون سالن تئاتر میاد (این صحنه دقیقا مثل صحنه ای هستش که اول بازی دیدیم ) و همه مردم مبحوط به اون نگاه میکنن و از او میپرسن که چه اتفاقی افتاده ولی بتمن بدون اینکه با کسی صحبت کنه جنازه جوکر رو روی یکی از ماشین های پلیس میزاره و میره و به این ترتیب بازی با مرگ جوکر که به طور بسیار غم انگییزی رغم زده شد ، پایان میپذیرد .
پایان
![[تصویر: 63972110648605793199.jpg]](http://axgig.com/images/63972110648605793199.jpg)
