08-18-2015, 11:27 PM
بنام خدا.
سلام به همه دوستان خوبم. در تاپیک قرار است هر کسی چه مدیر ارشد باشه یا یه کاربر ساده داستان گیمر شدن خودشو مفصل برامون تعریف کنه. خیلی مقدمه چینی نمیکنم قوانین رو میگم و داستان گیمر شدن خودم یعنی (مسعود کاظمی) معروف به لئوناردو رو براتون بنویسم.
و اما قوانین:
1-اسپم ممنوع.
2-از بکار بردن الفاظ رکیک در داستان جدا خودداری کنید.
3-سعی کنید داستان را به طور زبانی بنویسید تا کتابی.
خب شروع میکنیم:
داستان گیمر شدن من از جایی شروع میشه که من 5 سالم بود و مکتب نمیرفتم ولی پدرم همیشه بهم میگفت انگلیسی رو یاد بگیر به دردت میخوده. اقا اینقدر گفت تا بالاخره ماهم انگلیسی رو شروع کردیم اونم از کتاب Active یک، کتاب که تموم شد بابام ازم امتحان گرفتو منم امتحانوو عالی دادم نمره کامل رو گرفتم. حالا بخاطر این رفتیم با پدرم یه دونه میکرو با بازیهای تانک بازی و سوپر ماریو. آقا کارم شده بود این تا این برادم بزرگم که مدرسه میرفتم توی کلاس 10 شاگرد اول کلاس شد و پدر ما هم بهش هیچی نداد فقط بهش پول داد تا هر کاری که دلش میخواد رو بکنه اونموقع تو شهر ما تازه Play Station 1 رو آورده بودن از قضا این برادر ما هم یه دوست داشت توی کار تعمیر این جور چیزا بود.
برادرم پولو بهش داد گفت برام یه دونه پلی استیشن 1 بگیر اونم توی کار خیلی حرفه ای بود. ساعت 6 بعد از ظهر بود که دینگ دینگ این دوست برادرم با پلی استیشن و دو تا بازی مشتی اومد. برادرم که تا اون موقع اصلا با این چیزا سروکار نداشت، دوستش مفصل همه دکمه ها رو واسش گفت که چجوری باید دسته رو بگیره و ....، حالا که نوبت بازی هاشد براش یه فوتبال 98 آورده بود(برادرم عشق فوتباله) و همرای یه کراش آقا تا برادرم این فوتبال رو دید ذوق مرگ شد.
بعدش یه دو دست با دوستش بازی کردن و کلا داداشم با فوتبال جا افتاد. حالا که اونا پلی استیشن رو ول کردن منم رفتم و دسته رو گرفتم همین جوری داشتم دکمه هارو میزدم که یهو با یه ضربه سر توپ رو توی دروازه قرار دادم از اونجا بود که من فهمیدم من برای بازی کردن به دنیا اومدم.
بعدش کم کم بازیها زیاد شد تا تکن رو خریدیم آقا کلا یه استادی بودم برای خود با 3 نفر (Marshal Law,Eddy,Brian Fury) طرف که 8 نفر برمیداشت رو با 2 تا از نفرام حذف میکردم. تا اینکه PS2 اومد و ماهم رفتیم خریدیم و اونجا بود که با بازی های افسانه آشنا شدم، بله God of War اون موقع برادرم منو نمیذاشت تا با PS2 بازی کنم میگفت خیلی بازی میکنی آخر این خراب میشه.
یه روز برادرم God of War 1 رو آوردم داشت بازی میکرد که رسید به غولی که شبیح مار بود و 3 تا سر داشت آخر که مرد دوباره برگشت منم همینجوری گفتم ببین دهن اون ماره همینجوری که باز نیست برو تو ببین شاید چیزی پیدا وقتی که رفتم بعله بعدش کلید اطاقی که بسته بود رو پیدا کردم و بازهم من پیل بردم که باید یه گیمر باشم.
تاجایی پیشرفت کردم که منو داداشم باهم مسابقه گذاشته بودیم که کی زودتر GTA VC رو تموم میکنه باورتون نمیشه من اول شدم.
تا اینکه از دنیا کنسول خداحافظی کردم و پیوستم به PC. که باهاش بیشتر بازیها رو کردم. تا اینکه با این سایت و انجمن آشنا شدم و حالا شدم یه گیمر واقعی.
جالب بود، خوشتون اومد بهم توی نظرات بگید و داستان های خودتون رو هم بنویسید، فقط اون دکمه هست شکل قلب داره روی اونم یه کلیک بکنید.
سلام به همه دوستان خوبم. در تاپیک قرار است هر کسی چه مدیر ارشد باشه یا یه کاربر ساده داستان گیمر شدن خودشو مفصل برامون تعریف کنه. خیلی مقدمه چینی نمیکنم قوانین رو میگم و داستان گیمر شدن خودم یعنی (مسعود کاظمی) معروف به لئوناردو رو براتون بنویسم.
و اما قوانین:
1-اسپم ممنوع.
2-از بکار بردن الفاظ رکیک در داستان جدا خودداری کنید.
3-سعی کنید داستان را به طور زبانی بنویسید تا کتابی.
خب شروع میکنیم:
داستان گیمر شدن من از جایی شروع میشه که من 5 سالم بود و مکتب نمیرفتم ولی پدرم همیشه بهم میگفت انگلیسی رو یاد بگیر به دردت میخوده. اقا اینقدر گفت تا بالاخره ماهم انگلیسی رو شروع کردیم اونم از کتاب Active یک، کتاب که تموم شد بابام ازم امتحان گرفتو منم امتحانوو عالی دادم نمره کامل رو گرفتم. حالا بخاطر این رفتیم با پدرم یه دونه میکرو با بازیهای تانک بازی و سوپر ماریو. آقا کارم شده بود این تا این برادم بزرگم که مدرسه میرفتم توی کلاس 10 شاگرد اول کلاس شد و پدر ما هم بهش هیچی نداد فقط بهش پول داد تا هر کاری که دلش میخواد رو بکنه اونموقع تو شهر ما تازه Play Station 1 رو آورده بودن از قضا این برادر ما هم یه دوست داشت توی کار تعمیر این جور چیزا بود.
برادرم پولو بهش داد گفت برام یه دونه پلی استیشن 1 بگیر اونم توی کار خیلی حرفه ای بود. ساعت 6 بعد از ظهر بود که دینگ دینگ این دوست برادرم با پلی استیشن و دو تا بازی مشتی اومد. برادرم که تا اون موقع اصلا با این چیزا سروکار نداشت، دوستش مفصل همه دکمه ها رو واسش گفت که چجوری باید دسته رو بگیره و ....، حالا که نوبت بازی هاشد براش یه فوتبال 98 آورده بود(برادرم عشق فوتباله) و همرای یه کراش آقا تا برادرم این فوتبال رو دید ذوق مرگ شد.
بعدش یه دو دست با دوستش بازی کردن و کلا داداشم با فوتبال جا افتاد. حالا که اونا پلی استیشن رو ول کردن منم رفتم و دسته رو گرفتم همین جوری داشتم دکمه هارو میزدم که یهو با یه ضربه سر توپ رو توی دروازه قرار دادم از اونجا بود که من فهمیدم من برای بازی کردن به دنیا اومدم.
بعدش کم کم بازیها زیاد شد تا تکن رو خریدیم آقا کلا یه استادی بودم برای خود با 3 نفر (Marshal Law,Eddy,Brian Fury) طرف که 8 نفر برمیداشت رو با 2 تا از نفرام حذف میکردم. تا اینکه PS2 اومد و ماهم رفتیم خریدیم و اونجا بود که با بازی های افسانه آشنا شدم، بله God of War اون موقع برادرم منو نمیذاشت تا با PS2 بازی کنم میگفت خیلی بازی میکنی آخر این خراب میشه.
یه روز برادرم God of War 1 رو آوردم داشت بازی میکرد که رسید به غولی که شبیح مار بود و 3 تا سر داشت آخر که مرد دوباره برگشت منم همینجوری گفتم ببین دهن اون ماره همینجوری که باز نیست برو تو ببین شاید چیزی پیدا وقتی که رفتم بعله بعدش کلید اطاقی که بسته بود رو پیدا کردم و بازهم من پیل بردم که باید یه گیمر باشم.
تاجایی پیشرفت کردم که منو داداشم باهم مسابقه گذاشته بودیم که کی زودتر GTA VC رو تموم میکنه باورتون نمیشه من اول شدم.
تا اینکه از دنیا کنسول خداحافظی کردم و پیوستم به PC. که باهاش بیشتر بازیها رو کردم. تا اینکه با این سایت و انجمن آشنا شدم و حالا شدم یه گیمر واقعی.
جالب بود، خوشتون اومد بهم توی نظرات بگید و داستان های خودتون رو هم بنویسید، فقط اون دکمه هست شکل قلب داره روی اونم یه کلیک بکنید.
![[تصویر: 3zkb_photostudio_1466754140244.jpg]](http://uupload.ir/files/3zkb_photostudio_1466754140244.jpg)
سپاس از Lightninghero