01-31-2013, 07:57 PM
استودیوی Ubisoft Toronto این هفته برای اولین بار چشم مطبوعات را به جدیدترین نسخه از سری بازیهای Splinter Cell یعنی Blacklist باز کرد و نمایندگان مطبوعات در پاریس، سن فرانسیسکو و تورنتو اقدام به امتحان کردن Blacklist کردند.
متن زیر، ترجمه Hands-On نوشته شده از بازی توسط Mitch Dyer از وبسایت IGN است.
Perfectionist؛ خود را آماده سختترین Splinter Cell تا این لحظه کنید.
درجه سختی Perfectionist در Blacklist حتی با استعدادترین افراد در Splinter Cell را نیز مجازات خواهد کرد. در حالی که چالش مرسوم سری که خود را در درجه سختی Hard نشان می داد و هوش مصنوعی که سم را مجاب به تفکر برای حرکت بعدی خود می کرد، همچنان حضور دارد، درجه سختی Perfectionist او را حتی بیشتر به چالش خواهد کشید و در نقطه ضعف قرار خواهد داد:
• دشمنان از روبرو در مقابل حمله مقاومت خواهند کرد.
• Sonar Goggle پشت دیوارها را نشان نخواهد داد.
• Mark & Execute غیر فعال است.
بسیاری از مواردی که در Conviction مجبور به قبول آنها شدیم، در بلک لیست ناپدید شده است (که بسیار برای طرفداران قدیمی خوشآیند است). Blacklist ناگهان کند و سنگین، تاکتیکی تر و روشمندتر شده و بازیکنان را مجبور می کند در مورد قدم بعدی خود فکر کنند؛ حتی اگر فکر هم نکنند، بازی آن ها را از راه مشکل ترش مجاب به این کار می کند.
Perfectionist برای همه نیست اما یکی از مواردی است که به Blacklist کمک می کند هویت خودش را در سری تعریف کند. بله، BLacklist دنباله و بر پایه Conviction است، اما بر پایه Chaos Theory نیز هست. در واقع یک جایی وسط این دو قرار میگیرد. در واقع BL دارد Splinter Cell کلاسیک را به دوران مدرن میکشاند بدون اینکه به گذشته برگردد.چیز اصلی که Blacklist را از عناوین قبلی جدا می کند، Paladin، مرکز اصلی عملیات Sam Fisher و در واقع خانه جدید سازمان تازه تاسیس Fourth Echelon است. Paladin دلیلی است برای پخش شدن عملیات های مامورین Splinter Cell در سرتاسر دنیا؛ اما هدفی بالاتر از این دارد. اینجا جایی است که افراد گروه را انتخاب می کنید، اطلاعات بیشتری در مورد گروه تروریستی جدیدی به نام مهندسین بدست می آورید و ماموریتهای جانبی پرتعداد بلک لیست را انتخاب میکنید. هر فرد کلیدی در داستان فیشر، یک هدف جدید به آن اضافه میکند، که این موارد یا به داستان اصلی بر میگردد یا آپگریدهایی که هر فرد ارایه میدهد. به عنوان مثال Charlie Cole هکری است که مسوول گجت های سم است. یکی دو لطف کوچک به او بکنید، در مقابل افزایش کارکرد و آپگریدهای گجتهای خود را تضمین کنید. از طرف دیگر، قابل اعتمادترین مشاور سم، Anna Grimsdottir، مرکز paladin را کنترل و مدیریت میکند. خریدن آپگرید اسلحه از گریم، برتری قابل ملاحظهای به سم در ماموریتها خواهد داد. به عنوان مثال اضافه شدن رادار. اینکه این ماموریتهای جانبی دقیقا دربردارنده چیست، همانند بسیاری دیگر از محتوای بلک لیست، رازی باقی میماند که تا زمان عرضه بازی پاسخی برایش وجود ندارد.
مورد مهم دیگر در مورد Paladin این است که سه بخش کمپین، Co-op و Multiplayer را به طور یکپارچه کنار هم قرار میدهد. از روی یک پنل کنترل مرکزی، میتوانید از ماموریت اصلی، به انجام ماموریتی در بخش Co-op بپردازید، بدون خارج شدن از محیط بازی. Ubisoft Toronto در مورد اینکه آیا سم میتواند بازیکن دومی را در ماموریت اصلی به بازی دعوت کند یا نه و اینکه این مورد چگونه بر سیر روایی داستان تاثیر خواهد گذاشت یا اینکه اصلا این شخص چه کسی می تواند باشد، هیچ گونه توضیحی نمیدهد. به همین ترتیب، توضیحی نیز در مورد بخش محبوب Spies vs Mercs که در حال توسعه در Ubi Montreal است، نمیشنویم.
دلیل اصلی اینکه IGN اقدام به امتحان بلک لیست و نوشتن Hands-on کرد این بود که ببیند به طور کلی، بازی کردن Blacklist چه حسی دارد. صادقانه بگویم، محیط Paladin مرا یاد Mass Effect انداخت. راه رفتن و صحبت کردن با اعضای گروه، خریدن آپگرید برای اسلحه ها و لباس سم و وارسی نقشه، خیلی حس بودن در Normandy را دارد. اما در عملیات، بلک لیست خیلی سریع و آشنا به نظر میرسد. حفظ مومنتوم در واقع نیرو محرکه هر ماموریت است. اینکه از این مومنتوم برای گریختن و عبور مخفیانه سریع یا درگیری با دشمنان استفاده کنید، به شما برمیگردد.
بلک لیست اَعمال شما در بازی را بر سه مورد طبقه بندی میکند و به شما امتیازات متفاوتی بر طبق آن اعمال میدهد. Ghost به نظر بیشترین امتیاز را در خود دارد، اگرچه ریسک بزرگی نیز هست. زیرا در این روش به هیچ وجه نباید کسی را بکشید و این یعنی بسیاری از مدت زمان بازی را در صورتی طی میکنید که هیچ امتیازی دریافت نکرده اید و این به این معنی است که کوچکرین غفلت باعث میشود هر چه رشتهاید پنبه شود. روش Panther روشی سریعتر و در عین حال همتراز با روش قبلی، برای بدست آوردن امتیاز است اما با این کار و کشتنهای مخفیانه و بی سر و صدا، باید بر اخلاقیات خود پا بگذارید. در همین حین روش Assault نیز وجود دارد که برای بدست آوردن امتیازات مشابه دو حالت قبل، باید بر انسانیت خود پا بگذارید!
من یک ماموریت در Benghazi انجام دادم که در اکثر اوقات به صورت Ghost بود. هیجانی که از عدم درگیری و گذشتن مخفیانه از یک گروه از دشمنان وجود دارد به همان اندازه قتل عام کردنشان، لذت بخش است. اسلحه ها و گجت های غیر کشنده نیز بسیار لذت بخش هستند. گاز خواب آور (یکی از گجت های جدید سم) در شرایطی که طرفتان پرحرفی میکند بسیار پرکاربرد است در حالی که تیروکمان مجهز به Sticky Shocker یک ابزار بیهوش کننده بسیار مفید است، اگرچه انتهای ماموریت شما را مجبور به درگیری میکند. نجات دادن هدف ماموریت که در حال بازجویی شدن است (آندری کوبین را از Convicion به یاد دارید!؟) نیاز به درگیری مستقیم و در نتیجه کشتن بازجوهای درون اتاق دارد که این مورد اختصاص به انتهای مرحله داشت. من نتوانستم راهی برای دور زدن و ورود مخفیانه پیدا کنم بنابراین مستقیم به دل دشمن زدم. ضد حال بود ولی خُب مقصر خودم بودم!
ماموریت بعدی که بیشتر به مذاق من خوش آمد و بسیار بیشتر به Splinter Cellهای کلاسیک نزدیک بود، در لندن اتفاق می افتاد. یک مپ شب هنگام بارانی، در کارخانه ای متروک، بهترین بستر برای امتحان کردن مهارت های Pantherـی من بود. اسنایپرهای روی پشت بام را به پایین پرت کردم، سوت زدم و نگهبان بخت برگشته را به درون مجرای آسانسور انداختم، لباسها و گلوهای زیادی را برای اینکه بدون جلب توجه مخفی بمانم، پاره کردم، هواپیماهای بدون سرنشین دشمن را زدم، از Sticky Camera برای عبور از توده دشمنان استفاده کردم و حتی دشمنانی که به چیزی شک نکرده بودند را هم از بالای لولهها کشتم. البته طراحی مراحل به گونهای است که به سادگی با هر استایلی خود را تطبیق میدهد. طراحی مراحل باز و بینظیر بازی به گونهای است که دهها موقعیت برای فرار، حمله، نفوذ، واژگون کردن و هدایت کردن به بازیکن میدهد. پنجره، لوله، طناب و نردبان همگی موقعیتهای گوناگونی برای مسیرهای عمودی و آلترناتیو به بازیکن میدهد. کشف کردن راههای جدید دقیقا به اندازه تمام کردن یک مرحله از راهی دیگر، رضایت بخش است.
گذشته از تمام اینها، BLacklist همانند همه Splinter Cellهای گذشته در مورد پاداش اعمال شماست. انجام اهداف و چلنجهای موجود در شبکه Shadownet (که بعدا اطلاعاتی از آن داده خواهد شد) به سم پاداش میدهد؛ اهداف و چلنجهایی مانند کشتن پنج نفر با اسلحهای خاص یا کشتن یک نفر با متدی خاص. تجربیات بدست آمده در Co-op و Spies vs Mercs، در بخش کمپین نیز قابل استفاده هستند. هر جوری که تصمیم بگیرید بلک لیست را بازی کنید، چرخه رضایت بخش آن با امکان تجربه و اکتشاف آپشنهای مختلف، شما را در خود غرق خواهد کرد.لینک منبع کپی برداری شده از بازی سنتر
متن زیر، ترجمه Hands-On نوشته شده از بازی توسط Mitch Dyer از وبسایت IGN است.
Perfectionist؛ خود را آماده سختترین Splinter Cell تا این لحظه کنید.
درجه سختی Perfectionist در Blacklist حتی با استعدادترین افراد در Splinter Cell را نیز مجازات خواهد کرد. در حالی که چالش مرسوم سری که خود را در درجه سختی Hard نشان می داد و هوش مصنوعی که سم را مجاب به تفکر برای حرکت بعدی خود می کرد، همچنان حضور دارد، درجه سختی Perfectionist او را حتی بیشتر به چالش خواهد کشید و در نقطه ضعف قرار خواهد داد:
• دشمنان از روبرو در مقابل حمله مقاومت خواهند کرد.
• Sonar Goggle پشت دیوارها را نشان نخواهد داد.
• Mark & Execute غیر فعال است.
بسیاری از مواردی که در Conviction مجبور به قبول آنها شدیم، در بلک لیست ناپدید شده است (که بسیار برای طرفداران قدیمی خوشآیند است). Blacklist ناگهان کند و سنگین، تاکتیکی تر و روشمندتر شده و بازیکنان را مجبور می کند در مورد قدم بعدی خود فکر کنند؛ حتی اگر فکر هم نکنند، بازی آن ها را از راه مشکل ترش مجاب به این کار می کند.
Perfectionist برای همه نیست اما یکی از مواردی است که به Blacklist کمک می کند هویت خودش را در سری تعریف کند. بله، BLacklist دنباله و بر پایه Conviction است، اما بر پایه Chaos Theory نیز هست. در واقع یک جایی وسط این دو قرار میگیرد. در واقع BL دارد Splinter Cell کلاسیک را به دوران مدرن میکشاند بدون اینکه به گذشته برگردد.چیز اصلی که Blacklist را از عناوین قبلی جدا می کند، Paladin، مرکز اصلی عملیات Sam Fisher و در واقع خانه جدید سازمان تازه تاسیس Fourth Echelon است. Paladin دلیلی است برای پخش شدن عملیات های مامورین Splinter Cell در سرتاسر دنیا؛ اما هدفی بالاتر از این دارد. اینجا جایی است که افراد گروه را انتخاب می کنید، اطلاعات بیشتری در مورد گروه تروریستی جدیدی به نام مهندسین بدست می آورید و ماموریتهای جانبی پرتعداد بلک لیست را انتخاب میکنید. هر فرد کلیدی در داستان فیشر، یک هدف جدید به آن اضافه میکند، که این موارد یا به داستان اصلی بر میگردد یا آپگریدهایی که هر فرد ارایه میدهد. به عنوان مثال Charlie Cole هکری است که مسوول گجت های سم است. یکی دو لطف کوچک به او بکنید، در مقابل افزایش کارکرد و آپگریدهای گجتهای خود را تضمین کنید. از طرف دیگر، قابل اعتمادترین مشاور سم، Anna Grimsdottir، مرکز paladin را کنترل و مدیریت میکند. خریدن آپگرید اسلحه از گریم، برتری قابل ملاحظهای به سم در ماموریتها خواهد داد. به عنوان مثال اضافه شدن رادار. اینکه این ماموریتهای جانبی دقیقا دربردارنده چیست، همانند بسیاری دیگر از محتوای بلک لیست، رازی باقی میماند که تا زمان عرضه بازی پاسخی برایش وجود ندارد.
مورد مهم دیگر در مورد Paladin این است که سه بخش کمپین، Co-op و Multiplayer را به طور یکپارچه کنار هم قرار میدهد. از روی یک پنل کنترل مرکزی، میتوانید از ماموریت اصلی، به انجام ماموریتی در بخش Co-op بپردازید، بدون خارج شدن از محیط بازی. Ubisoft Toronto در مورد اینکه آیا سم میتواند بازیکن دومی را در ماموریت اصلی به بازی دعوت کند یا نه و اینکه این مورد چگونه بر سیر روایی داستان تاثیر خواهد گذاشت یا اینکه اصلا این شخص چه کسی می تواند باشد، هیچ گونه توضیحی نمیدهد. به همین ترتیب، توضیحی نیز در مورد بخش محبوب Spies vs Mercs که در حال توسعه در Ubi Montreal است، نمیشنویم.
دلیل اصلی اینکه IGN اقدام به امتحان بلک لیست و نوشتن Hands-on کرد این بود که ببیند به طور کلی، بازی کردن Blacklist چه حسی دارد. صادقانه بگویم، محیط Paladin مرا یاد Mass Effect انداخت. راه رفتن و صحبت کردن با اعضای گروه، خریدن آپگرید برای اسلحه ها و لباس سم و وارسی نقشه، خیلی حس بودن در Normandy را دارد. اما در عملیات، بلک لیست خیلی سریع و آشنا به نظر میرسد. حفظ مومنتوم در واقع نیرو محرکه هر ماموریت است. اینکه از این مومنتوم برای گریختن و عبور مخفیانه سریع یا درگیری با دشمنان استفاده کنید، به شما برمیگردد.
بلک لیست اَعمال شما در بازی را بر سه مورد طبقه بندی میکند و به شما امتیازات متفاوتی بر طبق آن اعمال میدهد. Ghost به نظر بیشترین امتیاز را در خود دارد، اگرچه ریسک بزرگی نیز هست. زیرا در این روش به هیچ وجه نباید کسی را بکشید و این یعنی بسیاری از مدت زمان بازی را در صورتی طی میکنید که هیچ امتیازی دریافت نکرده اید و این به این معنی است که کوچکرین غفلت باعث میشود هر چه رشتهاید پنبه شود. روش Panther روشی سریعتر و در عین حال همتراز با روش قبلی، برای بدست آوردن امتیاز است اما با این کار و کشتنهای مخفیانه و بی سر و صدا، باید بر اخلاقیات خود پا بگذارید. در همین حین روش Assault نیز وجود دارد که برای بدست آوردن امتیازات مشابه دو حالت قبل، باید بر انسانیت خود پا بگذارید!
من یک ماموریت در Benghazi انجام دادم که در اکثر اوقات به صورت Ghost بود. هیجانی که از عدم درگیری و گذشتن مخفیانه از یک گروه از دشمنان وجود دارد به همان اندازه قتل عام کردنشان، لذت بخش است. اسلحه ها و گجت های غیر کشنده نیز بسیار لذت بخش هستند. گاز خواب آور (یکی از گجت های جدید سم) در شرایطی که طرفتان پرحرفی میکند بسیار پرکاربرد است در حالی که تیروکمان مجهز به Sticky Shocker یک ابزار بیهوش کننده بسیار مفید است، اگرچه انتهای ماموریت شما را مجبور به درگیری میکند. نجات دادن هدف ماموریت که در حال بازجویی شدن است (آندری کوبین را از Convicion به یاد دارید!؟) نیاز به درگیری مستقیم و در نتیجه کشتن بازجوهای درون اتاق دارد که این مورد اختصاص به انتهای مرحله داشت. من نتوانستم راهی برای دور زدن و ورود مخفیانه پیدا کنم بنابراین مستقیم به دل دشمن زدم. ضد حال بود ولی خُب مقصر خودم بودم!
ماموریت بعدی که بیشتر به مذاق من خوش آمد و بسیار بیشتر به Splinter Cellهای کلاسیک نزدیک بود، در لندن اتفاق می افتاد. یک مپ شب هنگام بارانی، در کارخانه ای متروک، بهترین بستر برای امتحان کردن مهارت های Pantherـی من بود. اسنایپرهای روی پشت بام را به پایین پرت کردم، سوت زدم و نگهبان بخت برگشته را به درون مجرای آسانسور انداختم، لباسها و گلوهای زیادی را برای اینکه بدون جلب توجه مخفی بمانم، پاره کردم، هواپیماهای بدون سرنشین دشمن را زدم، از Sticky Camera برای عبور از توده دشمنان استفاده کردم و حتی دشمنانی که به چیزی شک نکرده بودند را هم از بالای لولهها کشتم. البته طراحی مراحل به گونهای است که به سادگی با هر استایلی خود را تطبیق میدهد. طراحی مراحل باز و بینظیر بازی به گونهای است که دهها موقعیت برای فرار، حمله، نفوذ، واژگون کردن و هدایت کردن به بازیکن میدهد. پنجره، لوله، طناب و نردبان همگی موقعیتهای گوناگونی برای مسیرهای عمودی و آلترناتیو به بازیکن میدهد. کشف کردن راههای جدید دقیقا به اندازه تمام کردن یک مرحله از راهی دیگر، رضایت بخش است.
گذشته از تمام اینها، BLacklist همانند همه Splinter Cellهای گذشته در مورد پاداش اعمال شماست. انجام اهداف و چلنجهای موجود در شبکه Shadownet (که بعدا اطلاعاتی از آن داده خواهد شد) به سم پاداش میدهد؛ اهداف و چلنجهایی مانند کشتن پنج نفر با اسلحهای خاص یا کشتن یک نفر با متدی خاص. تجربیات بدست آمده در Co-op و Spies vs Mercs، در بخش کمپین نیز قابل استفاده هستند. هر جوری که تصمیم بگیرید بلک لیست را بازی کنید، چرخه رضایت بخش آن با امکان تجربه و اکتشاف آپشنهای مختلف، شما را در خود غرق خواهد کرد.لینک منبع کپی برداری شده از بازی سنتر