10-31-2015, 06:59 PM
مدت هاست در سکوت به سر برده ام. مدت هاست که حقایق و باورها و اعتقادات ذهن آشفته ام را در خودم مخفی نگه می دارم و با تمام وجود سعی میکنم تا آن ها را نمایان نکنم. اما همین چند روز پیش بود که چیزهای بدی دیدم و با خود گفتم، دیگر کافیست! بس است سکوت هایی که برای جلب توجه نکردن میان عوام مردم اختیار می شوند. با خود گفتم: می خواهم صحبت کنم!
من را «جوگیر» صدا بزنید، به من بگویید چرا انقدر «غر» میزنی، چرا انقدر «بهانه و ایراد» میگیری، چرا دائماً به دنبال «اصلاح» هستی و چرا همیشه تقلا میکنی تا «حقایق» حاضر و قابل رویت یا ندیده و خاموش را به میان بیاوری و «ذهن» ها را آشفته کنی؟ این حرف ها را کنار بزنید، بیایید یک بار با هم فکر کنیم. بیایید «فکر» کنیم و ببینیم چی درست است و چی غلط. خواهشمندم این متن را تا آخر دنبال کنید.
آن اوایل وقتی می دیدم گیمرها بر سر انحصاری ها و کنسول هایشان بحث های تعصبانه می کنند، تعجب می کردم و افسوس می خوردم و ناراحت می شدم… مدتی گذشت، دیدم در سایت های انگلیسی و جامعه های گیمری دیگر هم این بحث ها وجود دارد، پس گفتم یک مسئله طبیعیست و حتی جذاب. هر وقت هم صحبت از این گونه بحث ها و جنجال ها می شد، از آن ها دفاع می کردم و می گفتم کار خوب و مفیدی است. اما به تازگی به باور دیگری رسیده ام. به تازگی جرئت پیدا کرده ام که بگویم «آن ها هم اشتباه می کنند». باز هم در فکر فرو رفتم و دیدم نه! آن ها اشتباه می کنند، ولی نه همیشه و نه همه شان و این بحث هایشان با تمسخر و توهین و… همراه نیست. «وای! چه جنایت بزرگی می کنند که کنسول رقیب را خریده اند! چه کفر و گناه و معصیتی که سلایقشان با ما متفاوت است… باید آن ها را بکوبیم، باید تحقیرشان کنیم، باید خفه شان کنیم، باید مسخره شوند، نباید نظر بدهند… آثار ما شاهکار هستند و آثار آن ها “خز”. بازی های ما فوق العاده اند، گرافیک بازی های ما بی نظیر است… دستگاه ما قدرت خیلی بیشتری دارد و این یعنی اصالت! این یعنی پیروزی! این یعنی ادعا…» و تازگی ها «او بچه است، سنش به این چیزها نمی رسد… او شعور ندارد که بخواهد این بازی ها و فلان شرکت را درک کند، او اطلاعاتش کم است، او از صنعت گیم چیزی نمی فهمد…»
مانده بودم، متعجب بودم، سوال می پرسیدم… چرا به سلایق و نظرات هم احترام نمی گذاریم؟ غیر از این است که عقاید هرفرد نسبت به آثار و «کنسول» مورد علاقه اش ناشی از تجربیات و علایق و افکار شخصی اش هستند؟ آری، ناراحت می شوم! می خواهید بدانید چرا انقدر این موضوع ناراحتم می کند و برایم مهم است؟ می گویم…
من یگ گیمرم… با زدن یک دکمه دری را به روی ماجراهای باورنکردنی و بزرگ و خارق العاده، پر از دوستی ها، محبت ها، خوبی ها، خوشی ها و زیبایی های زندگی باز می کنم. من درک بالایی دارم. من دنیاهایی را نجات داده ام که شخصیت های آن نمای شخصیت ها و انسان های زندگی واقعی هستند. من دنیاهایی را نجات داده ام و قهرمان بازی هایی داشته ام که فقط در رویا می توان آن ها را پیدا کرد. آن هایی که گیمر نیستند نمی توانند این همه زیبایی و قشنگی و اتفاقات خارق العاده را درک کنند، آن ها درک نمی کنند، اما من درک خیلی بالایی دارم. من یاد گرفتم که فقط به خودم فکر نکنم، دید من بزرگتر شد. شخصیت، شعور، صبر، تصمیم گیری، فداکاری و در نهایت خوبی را از بازی ها و قهرمانانم در ماجراهای حماسی و بزرگ یاد گرفتم. چه تعامل و چه تجربه ای! آن ها من بودم و من آن ها. و عظمت تمامی این ماجراها و قصه ها و داستان ها، این گونه مشاجره ها را برایم آزاردهنده می کنند، ارزش این بازی ها را برایم کم می کنند و برای همین است که ناراحتم. برای همین است که «گیر» می دهم. چه چیزی از این ها یاد گرفتیم؟ آیا هنوز هم مشاجره های ما ارزش ناراحت کردن هم نوعمان را دارند؟! آیا احترام گذاشتن و ارزشِ رفتارهای تعاملی را نیاموختیم؟
حال بخاطر ۱۶۰ پیکسل بیشتر بر روی صفحه، هم نوع خود و مهم تر، یک گیمرِ هم تجربه با خودمان را ناراحت می کنیم، آزرده خاطرش می کنیم، او را مورد تمسخر قرار می دهیم و به او سرکوفت می زنیم. چه کنفرانس زیبایی بود و چه نمایش های قشنگی! چه داستان ها، دنیاها و شخصیت های زیبا و فوق العاده ای… اما ارزش این ها با بحث های توهین آمیز و حقیر ما پایین آمدند و در نهایت، بجای تاثیرگذار بودن و به تفکر فرو بردن، افرادی را ناراحت کردند و عامل دعوا و مشاجره پستِ ما شدند. در آخر از شما می پرسم، آیا ارزش تمامی این زیبایی ها و تجربه های قشنگی که از این بازی ها بدست می آورید با این ها کم و کوچک نمی شوند؟
چند روز پیش، ناراحتی و رفتار زشت افرادی را دیدم که خود دائما از «فن بازی» فاصله می گرفتند و چه درک و فهم و شعور بالایی از بازی های ویدئویی داشتند… اما کجا رفت؟ «نمره فلان بازیِ انحصاریِ فلان کنسولِ فلان شرکت ۹۶ است و بالاترین نمره شما نود و چند! چه شرم و چه چیز مسخره ایست واقعا! آری، ما برتریم…» بحث های بر سر بازی ها و بخصوص داستان و… آن ها بسیار جذاب هستند، حتی شاید جذاب تر از خودِ بازی ای که انجام می دهیم، اما همه موافق این هستید که در آن، افراد دیگر و افرادی که هم نظر دیگران نیستند نباید مورد تحقیر، اهانت و تمسخر قرار بگیرند؟
ما نویسنده ها، بازی ها را نقد می کنیم و نظر شخصی مان را بر اساس تجربه ای که بدست آورده ایم (که خودِ این تجربه ممکن است با عوامل زیادی همچون محیط و زمان تجربه بازی و دید نویسنده متغیر باشند) می گوییم: «اینجا اگر اینطوری بود، بهتر می شد و ای کاش اینجا را اینگونه می ساختند و غیره…» کاربرها هم در همه سایت ها و رسانه ها (تحلیل ها، صفحات متاکریتیک بازی ها و…) نظرات خود را می گویند و تنها تفاوتشان با ما نحوه استفاده از لغات و نگارش است (+ تعداد عناوینی که تجربه کرده اند و مقدار آشنایی آن ها با استانداردهای تولید یک اثر). پس بنابراین هرکسی آزاد است نظر شخصی اش را بگوید و همه موظف هستند به آن احترام بگذارند که این چیزی بدیهی است. چیز عجیب دیگری دیدم… در جواب ها، «فن بازی» صورت می گرفت و عده ای می گفتند «چرا مدیریت توجهی به اوضاع ندارد؟» اعتقاد دارم که این مسئله ای نیست که به مدیریت احتیاج داشته باشد… فقط کافی بود این ارزش ها را بیاد بیاوریم…
بیایید این بی احترامی ها و ارزش های از دست رفته و بی ملاحظگی ها و تمسخرها و ادعاهای توخالی را کنار بگذاریم و جوّی صمیمی، حتی دوستانه تر و برادرانه تر از قبل را در رسانه و جامعه گیمینگ خود ایجاد کنیم… هرچه نباشد، اینجا از معدود جاهایی است که بازیکنان درک می شوند و افکار خود را با یک دیگر از بهترین بازی ها و شاهکارهایشان به اشتراک می گذارند.
با تشکر از وقتی که برای مطالعه این نوشته ی بنده حقیر گذاشتید، عرفان استادی