چشمانم را باز میکنم... تفنگی در دست دارم و زرهی بر تن، کمی دورتر انسان های بیشماری با همین چیزی که در دست من است به یکدیگر شلیک میکنند من هم جلو میروم این ابزار به ظاهر زیبا را بالا میآورم و... یک نفر کشته شد، جلوتر میرویم زنی را میبینم که دارد سینهخیز به آنطرف میدان میرود نمیخواهم او را بکشم راستش را بخواهید دلم برایش میسوزد اما نیرویی غیرارادی دستم را بالا میآورد، کمکم حس میکنم دیگر دلم برای او نمیسوزد انگار رحم و عاطفه را از وجودم گرفتهاند، زن را نشانه میگیرم... ناگهان احساس میکنم میخی سوزان در سرم فرو رفته است، نیرویم کمتر و کمتر میشود دستی به پشت سرم میکشم و میفهمم که تیرخوردهام، کمکم چشمانم بسته میشوند و... باردیگر چشمانم باز میشوند اما اینبار دیگری اسلحهای در دست ندارم، زرهی بر تنم نیست و در دوردست ها فقط ویرانی و جنازه های مردم دیده میشود نه مردمانی که درحال قتلعام یکدیگر هستند، احساس میکنم گرسنه و خسته هستم، بهراستی آیا این همان جنگی است که در آن بودهام...همه ی ما گیمرها در عمرمان دستکم یک بار عنواین شوتر را تجربه کردهایم؛ عناوینی که بیشترشان به ما فقط یک چیز را نشان میدهند: جنگ؛ چیزی که در این بازی ها طوری نشان داده میشود انگار لذتی است که در عمر هرکس فقطیکبار پیدا میشود، انگار چیزیست که برای خوشبختی انسان ها بهوجود آمده است و در این دنیا تنها راه حل مشکلات مردم است اما قبول کنید که همه ی ما یا بهتر بگویم اکثریتمان این موضوع را قبول داریم و از جنگیدن لذت میبریم ولی چیزی که در هیچ یک از این بازیها بهخوبی تصویر کشیده نمیشود فجایع پس از جنگ است، فجایعی که این بار 11bit studios طوری آنها را به جهانیان نشان داده که نظرات بسیاری را پس از بازی کردن این عنوان درمورد جنگ تغییر داده است و این عنوان چیزی نیست جز بازی تحسین شده ی This war of mine.
نام بازی: This war of mine
ناشر: 11bit studios
سال انتشار: 2014
سبک: survival(بقاء)
پلتفرم ها: PC, PS4, Xbox One, IOS, Android
This war of mine یکی از معدود بازی هایی است که در داستانش جنگ را بدون تفنگ و اسلحه به تصویر میکشد؛ شما در بازی This war of mine در نقش غیرنظامی هایی هستید که باید در میان جنگی سخت زنده بمانید. داستان بازی به ظاهر در همین چند کلمه خلاصه میشود اما موارد دیگری نیز وجود دارند که به داستان بازی هیجان و تازگی میبخشند؛ هیچ پیج و خمی در طول بازی دیده نمیشود و بازی به صورت نیمه خطی ادامه پیدا میکند تا اینکه ناگهان کودکانی به خانه ی شما میآیند و از شما درخواست کمک میکنند چراکه مادرشان مریض احوال است و نمیتواند برای آنها کاری بکند حال انتخاب با شماست که بروید و به این کودکان کمک کنید که در اینصورت خانه بدون محافظ میماند و یا درخواستشان را رد کنید که عذاب وجدانی سخت به همراه دارد؛ از اینجا غافلگیریهای بازی آغاز میشود و شما را درگیر چالش فکری نیز میکند چرا که هر اتفاقی که در اینگونه مواقع ممکن است پیشبیاید، دیده میشود و این تنها انتخاب های شما هستند که میتوانند وضعیت را تغییر دهند. درست است که داستان خاصی در بازی وجود ندارد اما شخصیت های مورد بازی دارای پیشینهای هستند که میتواند جالب باشد. این پیشینهها و سوابق نشان دهنده ی گذشته ی فرد بهصورت خلاصه هستند و ویژگیهایی را برای شخصیت ها بهوجود میآورند. در طول بازی میتوانید به شخصیت های قابل بازیتان افرادی را اضافه کنید یا در مواقعی آن ها را از دست بدهید که در هردو حالت سودها و زیانهایی نصیب شما میشوند. گروه های مختلفی مانند گروهک های تروریستی، غارتگران و... و همچنین افراد متفاوت در سطح شهر پخش شدهاند که شاید جالب باشد بدانید سربازان نیز در این گروهها پیدا میشوند؛ سربازانی که اینبار بر خلاف همیشه دشمن شما هستند و هیچ رحمی حتی نسبت به دوستان و همرزمان خود ندارند و اینجاست که میفهمید بازی هایی مانند سریCOD همیشه هم واقعیت را به ما نشان نمیدهند.
کودکان که از شما کمک میخواهند و این تصمیم شما خواهد بود که چه کار کنید
گیمپلی بازی به صورت کلیکی است و در دو کلمه ی کاوش و زنده ماندن خلاصه میشود که هرکدام زیرشاخه های بسیاری دارند. وجود سیستم روز و شب در بازی یکی از ویژگی هایی است که به بازی جذابیت خاصی میبخشد؛ در هر یک از این دو زمان شما باید کار های متفاوتی انجام دهید. در روز تلاش شما برای انجام کارهای اساسی و حیاتی برای زنده ماندن گروه است و در این زمان شما میتوانید از عمده ویژگی های جالب بازی بهره ببرید؛ ویژگیهایی مانند: سیستم کرفتینگ، خواب، جستجو و تعمیر محلزندگی، درمان، غذاخوردن و....
همانگونه که در روز خود را آماده میکنید، در شب نیز کار اصلی شما شروع میشود؛ شما در شب باید به جستجو و جمعآوری منابع و دارو و غذا بپردازید. هنگام شب شما باید شخصیتی را انتخاب کنید که به کاوش و جستجو ی منابع در نقاط مختلف نقشه بپردازد، باید شخصیتی را انتخاب کنید که از خانه در مقابل دیگران محافظت کند( فکر نکنید که فقط شما بلد هستید دزدی کنید!) و فردی دیگر به استراحت بپردازد. یکی از هیجانانگیزترین قسمتهای بازی همین قسمت دزدی در شب است؛ در شب شما باید برای تأمین منابع مورد نیاز خود به محله های دیگر سرکشی کنید و از خانه هایی که هیچ شناختی از آنها ندارید وسایل بدزدید! البته همهچیز به این سادگی نیست که شما بروید و وسایل را بردارید و بروید بلکه باید با احتیاط وارد خانه شوید و حتما( توصیهای که حتی خود سازندگان بازی نیز به آن اشاره کردهاند) قبل از بازکردن در، از سوراخ کلید آن به داخل نگاه کنید که مبادا ناگهان همزمان با باز شدن در، یک گلوله هم مستقیم به مغزتان شلیک شود. همچنین در هنگام ورود به خانه صداهایی که تولید میشوند به صورت دایره هایی قرمز رنگ نشان داده میشوند که گاه ممکن است صدای پای یک انسان باشند و گاه صدای باد. سیستم تغییر فصل نیز در بازی وجود دارد که با تغییر هر فصل منابع و نحوه ی بهدست آوردن آنها تغییر پیدا میکند. شخصیت های شما در بازی ممکن است خسته، گرسنه، ناراحت، افسرده، شاد و... شوند که باید با توجه به وضعیت آنها که در پایین صفحه و در کادر شخصیت ها نشان داده میشود در آن لحظه با آنها رفتار کنید. یکی دیگر از جذابیت های بازی وجود ویژگی های مخصوص هر شخصیت است که بر اساس پیشینه ی او بهوجود میآید؛ برای مثال شخصی قبلا بازیکن فوتبال بوده و الان ویژگی خاصش سریع دویدن است و از این قبیل موارد. موارد جالب دیگری نیز در بازی وجود دارند که برای تجربه ی لذت بخشتر بازی از آنها نام نمیبرم.
جزئیات بازی در حد خوبی هستند
گرافیک دوبعدی بازی در حد یک بازی پرچمدار طراحی نشده است و جزئیات بسیار زیادی در آن دیده نمیشود. تم سیاه و سفیدی بر بازی سایه افکنده است که علاوه بر زیباتر کردن آن حس و حال غمانگیزی را به بازی میبخشد . شخصیت های بازی طوری طراحی شدهاند که نه میتوان گفت خوب است نه میتوان از طراحی آنها ایراد گرفت و البته این نکته را هم در نظر بگیریم که بازی دو بعدی بقاء است و نمیتوان روی جزء به جزء بازی و شخصیتها را به طور حرفهای کار کرد . لایهای نقاشی مانند نیز بر روی بعضی قسمت های بازی کشیده شده است که زیبایی گرافیکی بازی را کمی فانتزی هم میکند. نورپردازی بازی در سطح خوبی قرار دارد، در روز در قسمت های شکسته ی خانه از نورهایی شکسته پر میشوند که خب درحدی هم قرار ندارند که خیره کننده و جالب باشند. در شب نیز چون نورهای داخلی خانهها بیشتر و بیشتر میشوند طبیعتا کار سازندگان نیز برای نورپردازی بهتر این صحنه ها بیشتر میشود، البته 11bit studio در این قسمت حداکثر سعی خود را کرده است ولی چندان افکتهای خاصی در نور پردازی ها دیده نمیشود و شاید بهترین آنها دیده شدن نور ها از پشت در بسته و افکت بلور یا همان مات باشد.
پسزمینه ی این عنوان یکی از مواردی بود که مرا جذب خودش کرد، پس زمینه ای سرد با حال و هوایی که جنگ را بیشتر به نمایش میگذارد. پس زمینه همزمان با تعویض فصل ها عوض میشود ولی تم سیاه و تیره اش همچنان پا برجا میماند؛ در این قسمت بیشتر درختان سیاه و کمی دورتر دود و خرابه هایی را میبینیم که نماد ویرانی های جنگ هستند. افکت های برف و باران نیز در بازی وجود دارند که علاوه بر تأثیر گذاری اندک بر روی گیمپلی اتمسفر و جو بازی را تغییر میدهند که برای فهمیدن حرفهای من حتما باید خود آنها را تجربه کنید.
محلزندگی شما... خرابهای بیش نیست
موسیقی پسزمینه همیشه و در هر بازی احساسات مخاطب را به بازی میگیرد و با تغییر دادن خود باعث تغییر احساسات پلیر میشود. در عنوان This war of mine نیز این موسیقی است که احساس دلسوختگی و همدردی با شخصیت ها را برای شما به ارمغان میآورد. محیط و داستان بازی، اتمسفر سنگین، محیط سرد و تاریک و گسترشدهندهای که از آن صحبت خواهد شد همه و همه یک طرف و موسیقی تأثیرگذار بازی در طرف دیگر؛ البته من نمیخواهم بگویم که موسیقی بازی تک و تنها باعث شده که بازی اینهمه تحسین و تمجید را از منتقدان و گیمران دریافت کند ولی باید قبول کنیم که این تراکها رسالت خود را به خوبی به پایان رساندهاند. از طرف دیگر قبول دارم که موسیقی بازی خوفناک و مرموز است و بیشتر به درد بازی های ژانر وحشت میخورد اما قبول کنید که حس ناراحتی و سوزی که این 8 قطعه با خود به همراه دارند بر روی مخاطبان اثرگذار است؛ همین خود من که تا به حال تراک هایی جز آهنگ های GTA را که آنها هم برای دیگران بودند گوش نکرده بودم هماکنون در حال شنیدن قطعه یThings Right and Wrong هستم که واقعا گوشنواز و تأثیرگذار است.
میرسیم به تنها گسترش دهنده ی بازی که توانست افنخارات بازی را بیشتر و بیشتر کند. این گسترشدهنده که The Little Ones نام داشت به مدتی پیش برای کنسول های Xbox One و PlayStation4 عرضه شد که کودکان جنگ زده را به بازی اضافه میکرد. با این کار 11bit studio عملا نشان داد که بازیThis war of mine را برای نشان دادن جنگ بدون سانسور و دروغ ساخته است و هدف دیگری از ساخت این بازی ندارد؛ درواقع اگر با خرید این گسترشدهنده هنگام بازی اشک در چشمانتان جمع شود هیچ تعجبی ندارد چون گاهی اوقات در بازی صحنههایی پدید میآیند که واقعا باعث تأثر و ناراحتی شما میشوند.
حتی کودکان نیز پیشینهای برای خود دارند
سخن آخر اینکه بازی This war of mine برای کسانی ساخته شده که از جنگ و خشونت در بازیخسته شدهاند، برای کسانی ساخته شده که دیگر نمیخواهند قهرمان تفنگ و شمشیر بهدست باشند و برای کسانی ساخته شده که میخواهند داستانی جدید و تأثر برانگیز را تجربه کنند. شاید نقاط ضعفی در بازی وجود داشته باشند که در ابتدا مانع ارتباط شما با بازی و محیط آن شوند اما آرام آرام در دل بازی غرق خواهید شد تا جایی که دیگر قدرت خارج شدن از آن را نداشته باشید شاید به همین خاطر است که هیچگاه همه نگفتند که این بازی فوقالعاده است. از نظر هنری بازی در جایگاه خوبی قرار دارد و بهراحتی جو سنگینش را به شما القا میکند اما از نظر داستان و گیمپلی باید خودتان عنوان را تجربه کنید تا بتوانید نظر دهید. خلاصه اینکه اگر از دنیای پر از خشونت و کلیشهای بازیهای اکشن خسته شدهاید پیشنهاد میکنم حتما مزه ی این بازی را بچشید.
نقاط قوت: تنوع داستان، نبود هیچگونه سانسور در رابطه با جنگ، موسیقی عالی، وجود ویژگی های خاص مانند تصمیمگیری
نقاط ضعف: باگ های فراوان، نبود تعادل در رابطه با کرفتینگ و منابع محیط، پتانسیل بالا برای تکراری شدن، محدوده ی دید کوچک
امتیاز بازی: 10/8 این نقد بر اساس نسخه ی PC نوشته شده است.