دیالوگ های ماندگار بازی ها

[good boys]

شبگرد:زندگی لحظاتی داره که می فهمی مرگ بدترین کابوس نیست.

[BadBoy4Ever]

کانر کنوی assassins creed 3

برای آخرین بار میگم، اون مرد دشمن توعه و تا زمانی که یا آبروتو نبره یا نکشتت متوقف نمیشه !

[good boys]

dying light
کرین:من کجام؟
محافظ:اینجا بهشته نمی تونی ببینی؟
محافظ:باشه به اندازه کافی شوخی کردم .یه سر به اتاق 190 بزن.رئیس مختصر می خواد ببینتت

[Mr. Lord]

اولین دیدار مایکل و ترور پس از 9 سال در GTA V

مایکل پس ازدیدن ترور: ترور؟
ترور: مایکل...
مایکل: از اینکه میبینمت خیلی خوشحالم مرد
ترور: هممم،آره،شرط میبستم ، البته،من یکی که فقط نبودم! .... زنده!! ... این چیزِ بزرگی نیست؟ (اشاره به وقایع ی نه سال پیش که مایکل یک مرده محسوب شد و پس از ان دیگر پیدایش نشد و ترور هم توی این مدت فکر کرده بود او مرده!)
مایکل: آره خب، خوبه... من توی یک وضعیت دشوار گیر کرده بودم!
ترور: همم.تو به من میگفتی داداش..آره... بعدش مرگ جعلی خودتو به بهترین دوستت نگفتی و بعدش یه همچین قصری رو درست کردی ،اونوقت توی اوضاع دشوار بودی؟
مایکل: هی تو داری زود قضاوت میکنی!
ترور: آره؟ بنظرت چیز دیگه ای واسه قضاوت هست؟
مایکل: مدت زمان طولانی ای گذشته مرد،من تو این مدت در حال حفاظت بودم،من هنوز هستم!
ترور: این فوق العاده هست،مگه نه؟..این فوق العاده است..(رو به سوی جمع)-->متاسفم..من متاسفم..اخلاق من کجا رفته،درسته؟

[Cpt. John "Soap" MacTavish]

1-Call of Duty MW2
وقتی که توی مرحله Gulag میرید، پرایس رو پیدا کنید، وقتی که Soap تفنگ رو، روی سر پرایس میگیره:
Price:Soap?
Soap:Price?
بعدش یکی از سربازا که علامت تعجب شده میگه:Who is Soap?

2- یکی از جملاتی که بعضی وقتها آدرنالین خونمون توی سری Modern Warfare میرفت بالا:
On My Mark.

[BadBoy4Ever]

Elizabeta Torres: Everyone's a rat

Niko Bellic: Not me

الیزابت : همه خائن شدن
نیکو : به غیر از من

[Javad RmR]

جوکر: به دیوونه خونه خوش اومدی بتمن. من واست تله ساخته بودم و تو هم با اقتدار توش سقوط کردی. مهمونی رو شروع کنید

ریدلر (زمانی که معماهایش را حل می کردیم): چی؟ تموم کردی؟ تقلب که نکردی؟ مطمئنی جواب ها رو از توی اینترنت پیدا نکردی؟

[Cpt. John "Soap" MacTavish]

وقتی که ترور میاد پیش فرانکلین و عمه فرانکلین و دوستان دارن شعار میدن که یهو

ترور میگه:خفه خون بگیرین.

دوباره ترور:ممنون.

بعدش که میخواد از روی نرده ها بپرده پاش گیر میکنه و میوفته، یعنی تا آخر مرحله که یادش میوفتادم میخندیدم.

[Dark Vampire]

?Elizabeth:booker...are you afraid of god
booker:no but i m afraid of you
الیزابت:بوکر..تو از خدا میترسی؟
ب.کر:نه ولی از تو میترسم

[Seed]

"War. War never changes."
این بالای ماله fallout 3 بود یعنی جنگ.جنگ هیچوقت عوض نمیشه

"War has changed.”
اینم ماله mgs4 که میگه جنگ عوض شده