01-12-2017, 03:22 PM
(01-12-2017, 03:10 PM)Hidden Shadow نوشته است:با اون حرفتون موافقم که گفتین دیگه بخش مولتی پلیرا بیش تر توی بازی ها می بینیم متاسفانه درسته حیف واقعا یک بازی خوب با داستان فوق العاده دیگه نداریم به غیر از مورد های خاص مثل god of war.اصلا از اون موقع که بازی شد فقط گرافیک داستان کم رنگ تر شد در صورتی که بازی اصلش اون طراحی و شخصیت هاشن.من کار به بحث قبلیتون ندارم فقط این حرفتونا تایید کردم شرمنده یک دفعه پریدم وسط.(01-12-2017, 01:23 PM)Devil Prince نوشته است:دوست عزیزمون "Qeiji" جوری گفتند داستان کلیشه و گیم پلی تکراری و خسته کننده من فکر کردم بازی هایی سالیانه رو میگند که هر ساله بیرون میان و چیزی هم عرضه نمیکنند. آخه اگه این موارد رو داشت حتماً یک گرافیک کاغذی و یک صداگذاری ضعیف و کهنه هم داشته دیگه؛ ناراحت نباش بگو.....(01-11-2017, 07:34 PM)Hidden Shadow نوشته است:
البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که یک بازی خلاقانه نیاز به یک ایده داره و همینجوری نیست که یک دفعه یک شرکت معتبر یه بازی جدید و با خلاقین ناب بده -هزارتا مرحله داره همین اجرا گذاشتن یک طرح- (از یوبی سافت تشکر میکنم، ولی دوست دارم با مدیریت درست مثل THQ نشه. این شرکت خلاقیت های جالبی از خودش نشان میده که بخاطر همین هم درگیر شرکت هایی نظیر ویوندی شده. همچنین باید با یک پایان اساسی رشتهی مجموعه اساسین رو پاره کنه وگرنه تبدیل به یک جسد بی حان و پیکر مثل COD میشه ولی باز هم دوستش داریم! چرا؟ نمیدونیم؛ شاید بخاطر اینکه معروفه و خیلی باهاش خاطره داریم پس مجبوریم تا آخر عمر همه نسخه هاشو بخریم! ولی بالاخره یه جا باید خودشو جمع کنه.
پس خلاقیت برای استودیو های مستقل ریسکش خیلی خیلی کمتره چون که فوقش تعطیل میکنن و یا اینکه میرن با یک ناشر مثل سونی (مثال نو منز اسکای) و در صورت شکست قرار داد میبندن و ضربه وارده رو به برند هم پخش میکنن.
ولی شما اگر با خلاقیت به جایی نرسید اون موقعه هست که باید با تمامی دارای هاتون خداحافظی کنید و کلمه ضرر رو بفهمید. الان ویوندی چرا افتاده به جون یوبی سافت چون ریسک خیلی میکنه که بیشترش به ضررشه.(Steep ضرر خالص بود) اساسین دیگه اون برادرهود و بلک فلگ نیست واچ داگز نامی بود که دیگه نفس آخرش بود تو این قسمت. چقدر دوست داریم آخه پارکور بزنیم یا هک کنیم.
الان شما میگید باید از خلاقیت قدردانی بشه، پس چرا The Last OF Us به حقش تو اون مراسم (مثلاً مهم) نرسید؟ خلاقیت نداشت؟ خلاقیت نداشت پس چرا هنوز هم برای نسخهی دومش لحظه شماری میکنند؟ با تمام احترامی که به راکستار میزارم تو 2013 هم با عنوانش همچین معجزهای هم نکرد، بازیش خیلی خوب بود ولی لست یک آی پی جدید بود که کار بزرگی کرد.ولی چون که نسخهی پنجم مجموعهی بینظیر *GTA* بود لست رو ناکام گذاشت. بماند از ابعادی از GTA IV هم پسرفت داشت و....
پس امسال هم آنچارتد 4، آنچارتد بود! آنچارتدی که نسخه دومش سبک رو از نو تعریف کرد! پس کلاً منتقدا دوست ندارند یک انحصاری (گوتی؛ اصلاً برام نیست ارزشش) بشه. مبارک بیلیزارد و دوستان طرفدارش باشه، مشکلی نیست؛ بالاخره اگه یک آیپی یه دفعه بیاد درو کنه حق لست با متای 95 بود.......(90 )
در کل، خلاقیت نیاز به پشتیبانی داره، نیاز به یک ایده مطمعن داره. الان اگه ناتی داگ پشتش سونی نبود میتونست همزمان برروی دوتا پروژه کار کنه؟ قطعاً نه؛ و مدام آنچارتد میساخت که اون هم طبق خواستهی شما "پایان یک دزد" شد.حالا ما دیگه پرداخت درست ایده کاری نداریم. اون دیگه بحث ـش جداست ... با این که ریسک خلاقیت و نوآوری برای چه شرکتی زیاده و دلیلش چیه هم کاری نداریم که بازم بحث ـش جداست. بحث یوبی هم که کلا یه چیز دیگست! (یکم بحث داره منحرف میشه) ...قسمت بولد شده: بله گفتم "باید" بشه که نمیشه. گفتم که الان دید مخاطب تغییر کرده و زرق و برق رو فقط میبینه! در ضمن لطفا TLoU رو قاطی این آثاری که درمورد ـشون حرف میزنیم، نکنید! قضیه ی این بازی کلا جداست! اتفاقا به نظر من TLoU اصلا لایق این حجم ستایش نبود. حالا شما میگید به حقش نرسید؟! بازی، قشنگ Over Rate (فکر کنم معادل فارسی نداره!) شده بود. یه داستان سینمایی و خیلی حرفه ای و شخصیت پردازی های بی نقص داشت که باعث شده بود هیچکی نتونه گیم پلی خسته کننده و تکراری بازی رو ببینه. تازه الان ـه که یه عده فهمیدن بازی اونجوری که می پرستیدن ـش نیست. کلیت و اسکلت بندی داستان هم همونطور که Qeiji گفت، کاملا کلیشه ای و تکراری بود، اما توجه به جزئیات و یه سری شاخه و برگ دادن ها و روایت سینمایی بازی، این بخش بازی رو به کمال رسونده بود ... دیگه خلاقیت آنچنانی تو بازی دیده نمیشد! یکی دو تا المان کوچیک که قبلا تو بازی دیگه ای دیده نشده رو که الان اکثر بازی های بزرگ دارن! بحث سر چیز دیگه ای ـه که تو پاراگراف 3 درموردش حرف زدم! (خواهش میکنم دیگه بحث این بازی رو ادامه ندیم که بحث شیر تو شیر میشه! اگر خواستید، بعدا تو پروفایل ـمون بحث ـش رو میکنیم)یه نکته هم درمورد بخشی که نارنجی کردم، بگم:دوست من اصلا خلاقیت و نوآوری و این چیزها ربطی به محبوب بودن و موردانتظار بودن یه بازی ندارن. الان مگه فیلم های ابرقهرمانی مارول چیز جدیدی رو به مخاطب میدن؟ همون داستان کلیشه ای رو برای بار هزارم ارائه میدن، مردم هم با کله میرن تو سینما میبیننش! بازم حرف بالام رو تکرار میکنم. زرق برق! مخاطب امروزی الان برده ی این شده! داستان بتلفیل 1 هیچی نداره، اما انقدر پر زرق و برق ـه که یه عده هیچ ایرادی درش نمی بینن! (یه مثال ساده بود. بحث اینو دیگه خواهشا وسط نکشید. )نکته ی دیگه این که بحث ما درباره ی یه سری ایده و المان کوچیک نیست. بحث سرِ ایده های انقلابی ـه؛ مثلا کاری که GTA III کرد یا اولین DMC که ساخته ی همین کامیا و میکامی ـه (اسم هاشون قرینه ـست!). البته ای بعیده دیگه مثل اینا بیاد. الان منظور بیشتر معطوف بازی هایی که میان و یه دفعه استاندارد های سبک حودشون رو چندین پله میبرن بالا و میشن الگوی بقیه بازی ها (دقیقا همونطور که Tyrion گفت). یه چیزی مثل Oblivion. یا CoD که اومد شوتر Run & Gun رو معرفی کرد و خودشو از شوترهای کلاسیک جدا کرد یا همین سری Souls که قشنگ زد مفهوم "چالش" رو متحول کرد و الان اگه نگاه کنید، می بینید اکثرا دارن به سمت همین ایده گرایش پیدا میکنن. به نظر خود من و خیلی های دیگه، سری Souls اومد یه زیر شاخه ی جدید به سبک Action-Role Playing Game اضافه کرد ... بحث سر این بازی ها و این جور ایده هاست ...یه حرفی هم درباره ی پسرفت GTA V نسبت به IV زدید. متاسفانه اینجا جای بحثش نیست؛ بحث این قضیه خیلی گسترده ـست. فقط بگم که راکستار هنوز داره نون همون انقلابی که با GTA III کرد رو میخوره. نوش جونش!دوست من یکم داری متعصبانه حرف میزنی. بابا خوبه 3 تا آنچارتد قبلی همه گوتی شدن. در ضمن بحث اصلا سر گوتی شدن نیست! گوتی اصلا معیار درستی نیست! اولین DMC خودش پدر H&S جدیده ـه (منظورم H&S ایرومتریکی که تو Diablo دیدیم نیست) یه گوتی هم نگرفته. یه جمله ی خیلی قشنگ Tyrion گفت که باید با آب طلا نوشت، زد سردرِ صنعت گیم و یا هر عرصه ی هنری دیگه ای:نقلقول:همه این ها در حالیه که سازنده به پول و سرمایه میگه گور باباش، به بیننده هم میگه گور باباش و اون چیزی که میخاد رو نشون میده، حالا موفق شد یا نه هم مهم نیست، چون اون موفقیت اصلی توی دل سازنده است. میدونه همون چیزی که خواسته رو ساخته.سیمای یه هنرمند واقعی تو این دو خط خلاصه شده. تعریف بهتری واسه یه هنرمند واقعی و اثرش وجود نداره! هیچکدوم از عناوین سری Souls گوتی نشدن، اما از ارزششون کم شده؟ به هیچ وجه. یه بار یکی از دوستان (فکر میکنم آقای یونس بهرامی بود) یه حرف قشنگی زد: «ارزش سری Souls رو تازه الان دارن درک میکنن.» اکثرا ارزش واقعی این جور اثرها بعد از چند سال و وقتی سیر تکاملی صنعت، زیر ذره بین میره، درک میشه. البته این حرف هایی که زده شد درمورد یه سری بازی خیلی خاص ـن. نمیشه به همه تعمیم ـش داد. مثلا یه گروه دیگه بازی هم هستن که همون موقع دیده میشن و الگو قرار میگیرن (بحث اولیه ی ما هم سر همین ها بود که بعد گسترش پیدا کرد). همین DMC که زمینه ساز خلق God of War و خیلی از H&S های امروزی بود ...اما درمورد حرف های Tyrion عزیز:راستش من زیاد با سینمای کلاسیک و کلا سینمای قبل 2000 آشنایی ندارم و فقط یه سری آثار خیلی معروف ـش رو دیدم، یه حرفی زدی که با تمام وجود قبولش دارم. درباره ی لذت عقلانی و همون جهان بینی کارگردان، حرف زدی. گاهی شده یه فیلم کلاسیک دیده باشم و وقتی از دید کارگردان به مسائل نگاه کردم، کاملا تاثیرشو رو خودم احساس کردم. همونطوری که گفتی داستان اصلی چیز آنچنانی واسه گفتن نداره، اما اون تصویرسازی های فوق العاده از مسائل کار خودشو کرده و تاثیر ـش رو گذاشته و حتی دیدم رو به یه سری از مسائل تغییر داده! نمیدونم همین بود منظورت یا نه، اما دیگه اینجور آثار نه چندان عامه پسند تقریبا منقرض شدن و باید تو همون سینمای کلاسیک دنبال ـشون رفت.پاراگراف آخر حرفات هم قبول دارم، اما بعید میدونم دیگه تا اون حد پیش بره. تاریخ سینما هم همین ـو میگه. همونطور که گفتی فیلمسازی تا حدودی گسترش پیدا کرده، اما به همه گیر شدن نرسیده. گیم هم تقریبا همینطوری ـه. شاید ساخت بازی کمی آسون بشه، اما دیگه به اون حد کمال که فرصت بازیسازی واسه همه یکسان بشه نمیرسه! به قول یه فیلمی: بعضی رویاها واسه تحقق یافتن، بیش از حد خوب ـن! اما در اصل مطلب موافقم! اصلا از این به بعد Tyrion هرچی گفت من باهاش موافقم!اون قضیه ی اسپیلبرگ هم منظورم کیفیت کلی فیلم هاش نبود. صددرصد بهتر از اسپیلبرگ و کامرون هست! منتها چون اسم اینا در رفته، خواستم مثال آشناتری بزنم. منظور من اون ایده های نابش بود که قبلا تو هیچ فیلم دیگه ای ندیده بودیم و یه جورایی منبع الهام سازنده های بعدی بود و الان دیگه خبری ازشون نیست (البته میدونم از منظر تو که دنبال کننده ی آثار هنری و خاص هستی، این آثار نیمه تجاری ارزش آنچنانی ندارن!).
P.S: بحث شدیدا داره فلسفی، پیچیده و کمرشکن میشه!P.S #2: هنرشناسی در بازی های ویدئویی | جلد اول
الان 3 سال از اون روز میگذره و ما بازیهای زیادی رو انجام دادیم بخاطر همین حس میکنم این بازی چیزی برای عرضه نداشت. حتی نسخهی ریمیستر 2014 هم متای درخشانی گرفت و مهر تاییدی بر شاهکار بودنش بود ..... از این بگذریم؛ چون نه من میتونم شما رو راضی کنم و نه شما اینجانب رو
پاسخ رو کوتاه میدم تو پی نوشت ها.
P.N1: والا همیشه وقتی بحث شروع میشه نمیشه جلوی انحراف اون رو گفت برای مثال شما هم به EA و بتلفیلد 1 اشاره کردید بنده همه به یوبی پس انحراف تو بحث اگر از سر قصد نباشه بنظرم مورد نداره. دعوایی هم نیست چون خلاصه یک جاهایی تعصب جلوی چشم میاد اما چه خوب است کنارش بزاریم.
P.N2:راکستار هم بالاخره باید نگرش جدیدی در پیش بگیره. GTA V نسبت به GTA IV بدتر نباشه، بهتر نیست. اون موضوع هایی که این جا نمیشه گفت هم عاملی هست تا قشر عظیمی رو به این بازی وفادار نگه داره.
P.N3:تو مراسم TGA (مثلا برای عدهای معتبره) تنها و تنها آنچارتد 2 تونست دست منتقدان رو توی حنا بزاره. بفتا و دایس و.... رو خیلی ها (به جرات) خیلی ها پوچ میشمارند.
P.N3:این موضوع غیر قابل انکار هست که بخش مولتی پلیر رو زین پس بیشتر قرار تو عناوین ببینم و با دوستان بزنیم پس داستان زیبا هم آرزوست.
P.N4:همیشه مسیر رو کسی برنامه ریزی میکنه با نواقص، کس دیگری میاد نقص هاشو تعمیر میکنه و آسفالتش میکنه که مثالش همان DMC و GOW هستش