مجموعه داستان و رمان های حامد زاهدی

[Hamed Zahedi]

با درود فراوان خدمت یکایک کاربران سایت و انجمن حرفه ای گیم فا.

حامد زاهدی هستم،نویسنده ی رمان و داستان های کوتاه.سال نو را تبریک عرض می نمایم و امیدوارم سالی پر از برکت و سلامتی پیشرو داشته باشید.

هدف از ایجاد این تاپیک،قرار دادن تعدادی از داستان های اینجانب برای مطالعه عموم می باشد.از این رو تقاضا دارم پس از مطالعه ی قسمت های داستانها،نظرات و انتقادات و پیشنهادات خود رو در همین زمینه بیان کنید.

با سپاس فراوان.

---

درودی دوباره.

داستانی که برای امروز آماده کرده ام،بالغ از 1 سال از تاریخ Write ! آن میگذرد.داستان طولانی و پر از حادثه می باشد و باز هم کاراکتر مورد علاقه ی خودم شرلوک،برای گشودن معمایی دیگر آغاز به کار میکند

ثبت شده در مجله ی استارگیمر

بخش اول

صفحه ی دوم بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

صفحه ی دوم بخش سوم

صفحه ی سوم بخش سوم

صفحه چهارم بخش سوم

[Hamed Zahedi]

در گیم ایمگ هم مدتی عضو بودم و یه سری از داستان های سازنده های جووونه اونجا رو هم خودم نوشتم

[Hamed Zahedi]

داستان کنت دراکولا در 4 قسمت نوشته و ثبت شده در مجله ی استارگیمز می باشد.از این رو جهت زیبایی و رنگ آمیزی خاصی که تصاویر و محیط داستان بر شخص وارد میکند،از صفحات عکس گرفته و با کیفیت HD آپلود نموده ام.

در اینجا 2 قسمت از این داستان رو میتوانید مطالعه می فرمایید.

برگ اول



برگ دوم



برگ سوم

منتظر نظارات سازنده ی شما نیز هستیم...

[MR.TANGO]

به همه توصیه میکنم این 3 صفحه رو بخونن
چون عالیه

[GamerStation]

عالي بود خسته نباشيد

به اميد موفقيت روز افزون شما 74:

[dark]

ایول خوشم اومد گیمر74:

[Hamed Zahedi]

با درودی دوباره.

در این داستان کوتاه،اینبار کاراگاه قصه ما ناخودآگاه به ماجرایی راه پیدا میکند که طی جریاناتی که در داستان خواهید خواند متوجه ی فساد در نیروی پلیس شهر لندن میشود و ...

صفحه ی اول


صفحه ی دوم

موفق باشید74:

[dark]

حتما از روی داستان های شما سری بازی های شرلوک رو ساختند؟؟05:

[Hamed Zahedi]

حتما از روی داستان های شما سری بازی های شرلوک رو ساختند؟؟05:

ممنون از لطف تون ولی متاسفانه داستان هایی که نوشتم مخصوصا شرلوک هولمز در راز قتل پرنسس مینا و کنت دراکولا در حال حاضر توی محیط نت به چرک نویس هایی تبدیل شده اند که هیچکی بهشون توجه خاصی نداره ! دیگه کسی واسه ی متن و عبارت های تایپ شده ارزشی قائل نیست و ترجیح میدن تلوزیون تماشا بکنن به جای خوندن کتاب !
یه زمانی بود که کسی واسه کارهام خیار هم پوست نمی کند ! تصمیم گرفتم یه داستان تو ذهن برو حادثه ای بنویسم که خواننده برای خوندن خط بعدی لحظه شماری کنه ! اینجا بود که کنت دراکولا رو نوشتم...کنت دراکولا آخرین داستانی بود که نوشتم،از عمد به چهار قسمت تبدیلش کردم.2 تا رو نوشتم و توی محیط نت پخش کردم و واقعا استقبال بی نظیری از داستان شد،اما به خاطر کم لطفی که قبلا نسبت به من کرده بودن،هیچ وقت دو قسمت بعدی رو ننوشتم !باور کنید با اینکه بیش از یک سال و نیم از انتشار دو بخش اول میگذره هنوز هم ایمیل هایی دارم که درخواست شده دوبخش بعدی رو هم بنویسم و منتشرکنم اما شتر در خواب بیند پنبه دانه گه لپ لپ و گه دانه دانه !!


راستی عذر میخوام که سفره ی دلم رو باز کردم و سرتون رو درد آوردم..74:

[Alpha]

یک دونه باشی29:29: