مروری بر سری بازی های assassins creed

[MOSTAFA.SHZ]

سلام امروز یه نتیجه کلی از سری بازی های اساین رو براتون نوشتم امیدوارم لذت ببرید


بیو گرافی دزموند


در بیو گرافیش چیز زیادی به دست نیاوردم و چون سایت هم خارجی بود چیز زیادی نفهمیدم شرمنده که در مورد دزموند کم مینویسم


دزموند مایلز شخصی که در شهری مانند مصایاف در وسط یه بیابان به دنیا آمده و در 16 سالگی به خاطر سوء ظن به سرپرستانش آن مکان را که در آن حدود 40 نفر زندگی میکردند که همه نوادگان اساسین ها بودند ترک کرد و می خواست که دنیای اطرافش را ببینداو 9 سال در شهر متصدی بار در یک قهوه خانه [font=Verdana]حالا یه چیز دیگه نمیتونم بگم بود حدود 9 سال را در آن قهوه خانه کار میکرد و به خاطر این که برای گواهینامه موتور سیکلت خودش از اثر انگشتش استفاده کرده بود توسط شرکت ابسترگو شرکت یا آزمایشگاهی که توسط تمپلار ها برای پیدا کردن همون سیب خودمون به دنبال نوادگان اساسین ها بودند تا بتونند دنیا رو به دست بگیرند
[/font]
برخی از صفات اکتسابی و انتسابی دزموند
همزمان با الطایر 25 ساله در اساسین 1 دزموند نیز 25 ساله بود
گروه خونی الطایر کانر و اتزیو و دزموند آ مثبت بوده
دزموند فردی بی مهارت بوده و پس از دعایی که نا خود آگاه شنیده شده به صفت چشم عقاب رسیده
هیدن بلید دزمون د از پدربزرگش به او رسیده


ac1
Altairs chronicles
در سال 1191 از طرف المعلم استادش دستور گرفت تا جام شراب مقدس را پیدا کرده و به المعلم بدهند

المعلم:یه مدرکی پیدا کردم
الطایر:چه مدرکی؟؟
هیچ چیز درست نیست
الطایر:همه چیز درست و ممکن است
!!
الطایر و دو همراهش
malik و kadar در این ماموریت با هم بودند
الطایر بدون توجه به قوانین اساسین ها مبنی بر نکشتن افراد غیر نظامی پیرمردی در ورودی غار را به قتل رساند
وقتی خود سر و بدون انجام هز گونه مخفی کاری سعی در کشتن یکی از شوالیه های معبد به نام
robert de sable را دارد به مکان دیگری پرتاب میشود و برادر مالک نیز به قتل میرسد
..وقتی خبر شکست به گوش المعلم میرسد المعلم عصبانی میشود بعد از مدتی خبر شکست
robert به مصایاف حمله میکند ولی المعلم اورا متقاعد میکند و به او چند تن از نیروهای خود را به وی نشان میدهد که حاضر به فدای جان خود هستند
پس از این الطایر به اولین درجه اساسین ها تنزیل میگردد و المعلم به او میگوید برای بازگرداندن اعتبار های قبلی خویش باد 9 نفر که عوامل اطلی جنگهای صلیبی بودند از طرف مسلمان و مسیحی به قتل برساند..پس از کشتن نفر نهم یعنی
robert de sable او تمام حقایق را بر او آشکار میسازد و میگوید که المعلم خود یک تمپلار هست و حاضر نیست قدرت را با کسی تقسیم کند و هدف اصلی او گنج در معبد سلیمان بئده تا کنترل ذهن مردم را بدست گیرند وقتی الطایر این حرف ها را باور نمیکند به مصایاف میرود و همه یمردم را هیبنتزیم شده میبیند و اساسین ها نیز به او حمله میکنند اما تنها شخصی که هنوز سالم است
abbas دوست صمیمی الطایر و چند تن از دوستان وی هستند وقتی الطایر به حیات قصر میرسد تمامی حقایق بر او آشکار میشود و بعد از مدتی المعلم را میکشد و المعلم به او میگوید که تو بردی هدیه ات را بردار ولی الطایر میگوید این باید نابود شود و المعلم به او میگوید که تنها راه اتمام جنگهای صلیبی نابود شدن این گوی هست
..
.............................................................................................................

ac2
داستان assassins creed 2 با اتزیو آغاز میشود...او جوانی کله شق سر به هوا بوده و همیشه الاف در خیابان ها بوده والبته عااااااااااااااشق دختری به نام cristina بوده پس از مرگ پدرش و دو برادرش او دیگر تنهاست و وقتی که به اتاق مخفی پدر خود میرود در میابد که باید راه پدر خود را که یک assassin بوده ادامه دهددر ادامه او به مادر و خواهر خود را به نزد یکی از آشنایان پدرش که او نیز assassin بوده در یک مسافرخانه میفرستد..او با هنرمند و نقاش ماهر به نام آشنای leonardo davinchi آشنا میشود که سلاح های جدید را از جمله چتر نجات hidden blade دوم اتزیو و دستکش و.....برای اتزیو طراحی میکند بعد از تمام اتفاقات اتزیو مامور میشود تا چند تن از تمپلارهای اصلی آن زمان را به قتل برساند..بعد از به دست اوردن اطلاعاتی به علت فاش شدن موقعیت مادرش و در خطر بودن جانش قبل از پایان ماموریتش از فلورانس سعی به فرار دارد.او یکی از دوستان قدیمی پدرش به نام mario را ملاقات میکند که اتزیو را یه شهر کوچک خود راهنمایی میکند
در قسمت بعدی این بازی اتزیو تمام تمپلار های هدف خود را به قتل میرساند

در قسمت چهارم که ماموریت اتزیو به پایان رسیده است او سعی به شناخت جد خود یعنی الطایر دارد او پس رفتن به مصایاف در میابد که مصایاف به دست تمپلارها تصرف شده و پس از دستگیری و رسیدن به در اصلی کتابخانه مخفی الطایر در میابد که باید دنبال کلید های این در بگردد..او پس از رفتن به قسطنطنیه با فردی به abbas آشنا میشود بعد نیز با خواهر وی sofia آشنا میشود که به کمک صوفیا تمام کلید ها را پیدا کرده و به مصایاف باز میگردد و پس از باز کردن در میفهمد که هیچ کتابی در آن کتابخانه نیست!!بعد از این که تمام کتاب ها به دست پسرش به تمامی کشور ها ارسال میکند به علت این که این کتاب ها به دست تمپلار ها نرسد هیچ کتابی باقی نمیگذارد ولی اتزیو به هدف خود رسیده بود و سرنوشت اجداد خود را دریافته بود!!!
...............................................................................................................................

ac3
این سری بازی با داستان نوجوانی به نام کانر آغاز میشود.کسی که سوختن دهکده و افراد قبایلش را با چشمان خود دید و در همان کودکی با چارز لی آشنا شد و میدانست که این آتش سوزی کار وی بوده..پس از رسیدن به دوران جوانی و یاد گرفتن فنون شکار و...راهش از راه دوست صمیمیش تا مدتی قطع میشود..او به پیش فردی به نام achelies میرود و هرچه سعی مکند او را به آموزش خود وا دارد موفق نمیشود ولی وقتی شبی مزدوران سعی دارند achelies را به قتل برسانند و کانر متوجه میشود و توانایی های خود را نشان میدهد achelies مجاب به آموزش وی شد او در ابتدا به کانر گفت که ماموریت اصلی وی به قتل رساندن اشخاص مهمی از تمپلار ها بوده است که سردسته ی آن ها پدر او بوده با این که چارزلی در بالاترین رتبه شناخته میشود((در عکس ها))ولی همین چارزلی به دست پدر کانر عضوی از تمپلار ها شده بود.در ادامه به علت اوضاع وخیم کشور گروهی از خود آمریکایی ها سعی به شورش و مستقل شدن هستند که سر دسته آن ها george washington که اولین ر ی ی س ج م ه و ر آمرکا نیز بوده..کانر در جنگ های بزرگ موفق به کشتن اشخاص مهم شد در اصل با یک تیر دو نشان را میزند هم به مردم بیچاره کمک میکند و هم وظیفه خود را به پایان میرساند..کانر بعد از مدتی در میابد که نوبت به پدر کانر رسیده است پدر کانر نیز این را میداند و طی درگیری با کانر کشته میشود..در این درگیری کانر به شدت زخمی میشود ولی با این وجود چارزلی را نیز به قتل میرساند
..............................................................................................
تغییرات ظاهری اشخاص و اسلحه ها
1.گرافیک::ac1 در سال 2007 منتشر شد و در آن زمان گرافیک خیره کنندهای داشت در ادامه نیز گرافیک بازی ها شماره به شماره فزایش پیدا کرد
2.لباس الطایر لباس ساده ای بود ولی درشماره های بعد لباس ها شماره به شماره پیچیده تر شده

3.اسلحه ها::در ac1 الطایر دارای شمشیر hidden blade وخنجر بود.

ac3..ac2 در این شماره شمشیر ها حتی به نسبت دو شماره بعدی تنوع بیشتری پیدا کرد..اتزیو دارای 2 هیدن بلید شد و میتوانست خنجر های متنوع تر و اسلحه های سنگین را نیز حمل کند و توان حرید زره نیز وجود داشت.crossbow نیز یک قابلیتی دیگر برای این بازی بود

ac rev :در این شماره ضمن اضافه شدن hook blade بمب های متنوع نیز وجود داشت

ac3:به جای شمشیر در اصل tomahak سلاح اصلی این بازی بود و فقط از بمب ها بمب دودزا وجود داشت و به جای crossbow کمان کلاسیک یا bow وجود داشت

کپی برداری منوووووووووووووووووووووووووووووع مردم تا نوشتم کپی با ذکر منبع:گیمفا

[Amir Fenix]

دلم واسه دزموند میسوزه در فقر و بد بختی بزرگ شده25:41:

[mohammad13]

ممنون از نقدتون.74:
من از این بازی لذت بردم.

[Ruthless]

عالی بود29:29:
[font=Arial]منظورت از abbas در رولیشن یوسف تاظیم بود دیگه[/font]60:[font=Arial]
[/font]

[Mr.Psycho]

خیلی حال کردم ممنون74:

[Momielo]

عالی بود29:29:
[font=Arial]منظورت از abbas در رولیشن یوسف تاظیم بود دیگه[/font]60:[font=Arial]
[/font]

این عباس رو ما تو خاطرات الطییر میبینیم که بعد مرگ المعلم Apple رو بالای یه برجی هدایت میکنه که البته از کنترولش خارج میشه.......یادت اومد دوست عزیز24:

[Ruthless]

عالی بود29:29:
[font=Arial]منظورت از abbas در رولیشن یوسف تاظیم بود دیگه[/font]60:[font=Arial]
[/font]

این عباس رو ما تو خاطرات الطییر میبینیم که بعد مرگ المعلم Apple رو بالای یه برجی هدایت میکنه که البته از کنترولش خارج میشه.......یادت اومد دوست عزیز24:

نه دیگه مگه عباس اصلا خواهر داشت.
عباس تو قسطنطنیه بود.
بعد اسم خواهرشم سوفیا بود.
اون منظورش یوسوف بود که اول ورود اتزیو به قسطنطنیه(کونستانتینو) اونو با شهرش اشنا کرد.
تو این یه مورد با من بحث نکنین لطفا چون عصبانی میشم.66:
66:

[Mr.Psycho]

من که فقط بازی میکنم کاری به شخصیت ها زیاد ندارم

[MOSTAFA.SHZ]

خیلی خوشحالم که همتون خوشتون اومد74:74:74:74:

[mehdi etzio]

ممنون برای نقد زیباتون29:
من همیشه عاشق اساسین کرید هستم مخصوصا اتزیو عزیز29: