Saeed Aghababai
نقلقول: عجیبه نظرتون واقعا در مورد منتقدها. هیچ کس در دنیا تا به حال به داستان سری سولز خرده ای نگرفته و نه یکی از منتقدهای سایت های بزرگ بلکه همشون از داستان بازی تعریف کردن و روایت داستان برپایه محیط رو تحسین کردن. نمیدونم چطور میگید که از داستان گذشتن و ریسک نکردن و.... تنها یه سری کاربرا و بحث های بین اونها هست که داستان رو الکی میدونن چون متوجهش نشدن.
در مورد اتن کارتر هم همینطور. میتونید نقدهای بازی رو در دنیا که اتفاقا همگی هم ازش تعریف کردن بخونید و حتی نقد سایت خودمون رو که نوشته من هست که در همه جا اشاره شده این بازی کاملا داستان محوره و داستانش برگ برنده اش هست. کسی از داستان این بازی خرده ای نگرفته و همه یکصدا تعریف کردن ازش. این عناوین از همون اول هم ارزششون معلوم بود و همه می دونستن فقط موضوع اینجا بود که در اندازه ای که حقشون بود ارزششون رو نمی دونستن و با گذشت زمان هی بیشتر این ارزش گرامی داشته خواهد شد.
خب همونطور که فکر می کردم، دوستان اشتباه برداشت کردن. اول از همه بگم که برخلاف چیزی که شما دوستان تصور کردید، حرف من بین خوب و بد نیست؛ بین عالی و شاهکار ـه! بنده کی گفتم کسی به داستان سری سولز خورده گرفته؟! اون حرفی هم که درباره ی سلیقه ی اکثر مخاطب ها و منتقد ها زدم، یه چیز کلی و حقیقت محض بود. شما به راحتی می تونید این قضیه رو در تعداد طرفداران بازی های RPG ببینید. از خیلی ها که دلیل نپسندیدن داستان این بازی ها رو جویا میشی، میگن داستانش رو نمی تونیم درک کنیم و خیلی سخته درکش! حالا دارک سولز رو در نظر بگیرید که دیگه بین بقیه نور الی نور ـه! این از این. حالا برمیگردیم به بحث عالی و شاهکار. بله هیچکس به داستان ایرادی نگرفت. ولی به نظر من اونجور که باید هم ازش تعریف و تمجید نکردن. بزارید یه داستان کوتاه برای درک بهتر حرفام تعریف کنم (اگه حال دارید!). قبل از خریدن بازی DS II به سایت گیم اسپات سر زدم و نقد مشترک KVO و یه دوست دیگه رو کامل خوندم. نقد کاملا جنبه ی مثبتی داشت ... از همه ی قسمت های بازی تعریف شده بود، اما حرف زیادی درباره ی داستان زده نشده بود. شاید تک و توک و بین هر بند گهگاهی به داستان اشارات کوتاهی میشد. با توجه به شناختی که با خوندن تعداد زیادی از نقد های KVO پیدا کرده بودم، متوجه شدم که داستان در حدی ـه که انتظارات از یه بازی گیم پلی محور رو برآورده کنه و شاهکار یا مثلا یه چیز توپی نیست. بازی رو انجام دادم و منم با همین منطق جلو رفتم تا اینکه چند هفته بعد مجله ی بازی رایانه رو خریدم و نقد DS II رو که 6 صفحه فضا اشغال کرده بود و خیلی مفصل بود، خوندم. منتقد (اسم شریفشون یادم نمیاد) چنان زیبا و قشنگ داستان رو تحلیل کرده بود که آدم کیف می کرد. بازی رو New Game کردم و دوباره شروعش کردم. 180 درجه دیدم به داستان تغییر کرد. متوجه شدم چیزهایی رو از دست داده بودم که شیرازه (TRUE?!) ی داستان بود. اونجا بود که کلمه به کلمه ی حرف های ایشون تو بازی واسم هجا شد! یه تیکه از تحلیل ایشون از داستان رو پایین ذکر می کنم: (البته با کمی تغییرات به دلیل یاری نکردن حافظه!)
داستان بازی برخلاف چیزی که به نظر میرسد، به شدت غنی و جذاب است. داستان یک لایه ی سطحی دارد که برای همه قابل رویت است، اما مهم ترین بخش داستان در زیر این لایه پنهان شده است .... هرکس به اندازه ی ظرف خود داستان را که مانند باران بر چهرهی مخاطبین میریزد، درک می کند. شخصی ممکن است حتی قطره ای از داستان را هم در ظرف خود نیابد و با بی اطلاعی کامل از داستان، بازی را ترک کند یا کسی دریایی از این اطلاعات و جزئیات داستانی را به دست آورد و در آنها غرق شود ....... داستان بازی مانند دایره ای است که مدام میچرخد. درست در همان لحظه ای که فکر می کنید داستان بازی به اتمام رسیده است، درواقع از نو آغاز شده است. مانند سه گانه ی ماتریکس. هیچ ماتریکسی از بین نمی رود بلکه با پایان هر یک، هزاران ماتریکس دیگر آغاز می شود ... (البته باید ذکر کنم که قلم ایشون خیلی خیلی زیباتر بود و من انقدر بد توصیفش کردم. از همینجا از ایشون عذرخواهی می کنم).
حالا شما به من بگید. کدوم نقد داستان رو اونطور که باید توصیف کرده بود؟! منظور من این ـه. اگه منتقدی که به گفته ی خودش بیش از 100 ساعت بازی رو تجربه کرده بود و بازی مورد علاقه اش بوده، باید اینطوری داستان رو تحلیل می کرد؟! بازم تاکید می کنم. بحث خوب و بد نیست. بحث نقد شاهکار و نقدِ عالی ـه. آقای VO کارش رو انجام داد و کسی نمی تونه بهشون ایراد بگیره، ولی منتقد بازی رایانه با قلمش جادو کرد (حداقل واسه من) و به زیبایی ارزش های داستان رو ریخت بیرون! یه جورایی VO مثل فوتبالیستی که تو بازی به خوبی وظیفه اش رو انجام میده و یه گل میزنه، اما اونور این یکی دوستمون فراتر از انتظارات و وظایفش عمل می کنه و هتریک می کنه!
اولا که این لینکی دادید یه بازی دیگس. شما کلا اشتباه گرفتید بازی رو!
ثانیا بازم مثل همون قضیه ی بالا تعریفاتشون در حد یه داستان خوب یا نهایتا خیلی خوب بود در حالی که داستان یه چیز استثنایی بود. ثالثا خب یه بازی داستان محور باید هم برگ برنده اش داستانش باشه. اینم نداشته باشه که دیگه تعطیله! خسته نباشه منتقدی که فقط همینو بگه! نگاه باید ریزتر باشه. من به شخصه هیچ جا جز تحلیل های داستانی که بعد نقدها منتشر شد، ندیدم که از روایت منحصر به فرد و نشانه های عالی بازی حرفی زده شده باشه. برگ برنده ی بازی این بود. برگ برنده ی بازی دست نوشته های هدفمندش بود. ولی همه رفتن به معمای نوآورانه، آزادی عمل و اتمسفر بازی چسبیدن و ... . انگار اصلا متوجه عمق داستان و محتویاتش نشدن (حالا درمورد بایوشوک یه صحبت هایی میکردن که خود کن لوین تو خونه شون ارور میداد.) نقد یه سایت معروف که انقدر مضحک بود که با همون مقدمه ی نقد میشد فهمید ایشون هیچی از داستان نفهمیدن! البته نمی خوام همه ی منتقد ها رو زیر سوال ببرم. این جور بازی ها خیلی خاصن و نقدشون هم به طبع شدیدا سخته و معمولا چیزی که کار رو سخت تر هم میکنه، ظاهر غلط اندازشون ـه؛ (من خودم تا پایان دوم، به عمق هنر سازنده ها پی نبرده بودم) وگرنه تو سایر بازی ها و اکثر مواقع منتقدها استادانه عمل میکنن و حرفی نمیشه زد دربارشون.
Tyrion
نقلقول: والا جایی که من یادمه کوین ون اورد و کلهم مجله اج از همون اول دهن خودشون رو سرویس کردن از بس گفتن Lore، Lore، عظمت داستانی و این چیزا. نمیدونم چطور همچین حرفی میزنی دویل پرنس جان
سلام
مجله ی اج که من کلا طرفدارش نیستم و فقط عکس روی جلدش رو نگاه می کنم! پس نظری در موردش نمیدم، اما کوین ون اورد. تا جایی که من نقد های DS I و DS II رو خوندم، هیچ حرکت این چنینی ندیدم از ایشون. Lore؟ یادم نمیاد که ایشون اصلا از لفظ لُر (!) استفاده کرده باشن. ایشون به زور فقط تو نقد DS I گفتن داستان بازی اونطور که فکر می کنید، بی هدف نیست! نه مثالی؛ نه دلیلی؛ نه هیچی ...
نقلقول: You might expect that such thin storytelling might lead to aimlessness, but Dark Souls is anything but aimless, in part due to the structure and design of its large, seamless world.
والا من هیچ عمل سرویس شدنی در این نمی بینم! همین تیکه هم احتمالا با زور سردبیرشون نوشته! نقد نسخه ی دوم هم که اگر تکنیکالی (به قول خارجکی ها) بخوایم بگیم، هیچی نگفته (شاید من دارم اشتباه می کنم. استدعا دارم که اگر در اشتباهم، بنده ی حقیر گمراه رو به صراط راست هدایت کنید! اشتباه کردن عیب نیست. نپذیرفتن و تعصبی عمل کردن عیبه!) ولی تو بین بعضی بند ها و پراکنده اشارات کوتاهی کرده که داستان خوبه! همین ...
ضمنا تلفظ درست اسمم Devil Prince ـه ( ایرلندی باید تلفظ شه با کشش فراوان!
) تریون خوشتیپ!
نقلقول: میتونم منبع رو بخوام؟ بدون هیچ غرض و جانب گیری اینُ میگم. صرفاً کنجکاو شدم، چون تا جایی که یادمه دیمون سولز رو به شدت تحسین کرد کوین ون اورد. و یکی از باعث و بانیهای معروف شدن سری سولز و کلاً میازاکی بود!
خیر. نمیشه! :)
بفرمایید.
این نقد نسخه ی
Demon Souls که کوین شیطون بلا از لفظ Extremely Hard در نکات منفی استفاده کرده و اینم از نقد
DS I و
DS II که همچین چیزی دیده نمیشه که هیچ تو متن تعریفش رو هم کرده! And That's How A man Changes. البته اصلا توهینی در کار نیستا. منم بودم شاید همین کار رو میکردم. بحث اینه که چطور شرایط رو منتقد تاثیر میذارن. اگه از DS استقبال نمیشد، چه بسا که ایشون تو نقد قسمت های بعدی حتی بدتر از این مورد ایراد می گرفت!
ضمنا تو نکات مثبت لفظ داستان دیده نمیشه (البته یه جا یه چیزی گفته که یکم به شک افتادم) و با توجه به شناختی که از نقد های ایشون دارم این یعنی داستان فقط طوری ـه که نشه ازش گیر اساسی گرفت و ... (بالا توضیح دادم همین رو). اتفاقا دقیقا همونطور که گفتی آقای ون اورد خیلی از بازی تعریف کرد؛ مخصوصا از گیم پلی، محیط، باس ها و کلا همه چی جز داستان! بر منکرش لعنت ... اما بحث چیز دیگریست!
خیلی وقت بود بحث به این خوبی نداشتیم ...