07-31-2017, 12:08 AM
مصاحبه علي محمديان با محمد پيام بهرام پور
مصاحبه با محمد پيام بهرام پور در مورد تجربيات سمينار خبرگي در کسبوکار آنتوني رابينز
در اين گفتگو با محمد پيام بهرام پور به تجربيات او از شركت در سمينار خبرگي در کسبوکار آنتوني رابينز پرداختهایم
در مورد اختلاف روش يادگيري شرکتکنندگان ايراني در سمينار و شرکتکنندگان اروپايي مطالبي بیانشده است كه بسيار جذاب و کاربردی است
نكات بسيار مهمي درزمینهٔ كاهش اخلاف بين حجم دانستهها و حجم عملكرد در اين فايل صوتي بیانشده است،گاهي پيشنهاد میشود کمتر كلاس آموزشي جديد برويد و کمتر كتاب جديد مطالعه كنيد تا بتوانيد عمق مطالب یاد گرفتهشده را بهخوبی درك كنيد،براي مثال گاهي ممكن است براي درك يك كتاب بايد آن كتاب را چهار يا پنج بار مطالعه كرد
جملهی معروف زير را سرلوحهی زندگي خود قرار دهيد تا به موفقیتهای بزرگي برسيد:
امروز کارهایی رو میکنم که دیگران حاضر نیستند انجام بدهند تا فردا کارهایی رو بکنم که دیگران نمی تونند انجام بدهند.
در پايان همين مقاله هم هداياي رايگاني براي شما داريم
براي دانلود رايگان فايل صوتي مصاحبه از روشهای زير اقدام كنيد:
دانلود از طريق لينك مستقيم
دانلود از طريق پيكو فايل
مشاهده در آپارات
متن مصاحبه:
علي محمديان:سلام وقت بخير علي محمديان هستم از وبسایت آموزشي درياي اميد دات كام،خدمت آقاي محمد پیام بهرام پور هستيم،آقاي بهرام پور بهتازگی از سمينار خبرگي در کسبوکار آقاي آنتوني رابينز برگشته،يه مصاحبهی كوچيك باهاشون داريم و مي خوايم يه چندتا نكته ازشون بگيريم در مورد تجربيات سفرشون.آقاي بهرام پور ميشه خودتون رو معرفي كنيد؟
محمد پیام بهرام پور:سلام به شما،وقتتون بخير من محمد پيام بهرام پور هستم مربي و مدرس سخنراني و فن بيان و خيلي خوشحالم كه در خدمت شمام
علي محمديان:آقاي بهرام پور در مورد مطالب گفته شده تو سمينار و اینکه آقاي آنتوني رابينز ،(كه)ميشه گفت پدر انگيزشي دنيا هستند ديگه تقريبا،مطالبي دارين كه به درد جامعه ي خودمون بخوره؟
محمد پيام بهرام پور: ببين توني رابينز مطالب خيلي خوبي راجع به کسبوکار گفت.پنج روز يك برنامهی ۶۰ ساعته بود،۱۳ ساعت هرروز بدون استراحت آموزش هاش بود كه البته دو روز و نيم اش خودش بود ،دو روز و نيم مدرسهای ديگه اي بودن.
بديهيات کسبوکار را بسيار زيبا گفت،اینکه ارزشافزوده داشته باشيد،اینکه پيشنهاد خوب بدين،مزيت رقابتي داشته باشيد،حسابداريمون چطور باشه؟،هزينه ها رو چطور كاهش بديم؟،چطور رقابت بكينم؟،چطور توي سازمان مديريت بكنيم؟
همهی اینها كامل گفته شد و اینها به نظر من بديهيات بيزينسه كه همه بايد بدونن،ولي خوب احساس میکنم اين مطالب رو با مبلغ پایینتر میشد خيلي راحتتر به دست آورد اما مطالب،مطالب خیلی خوبي بود
علي محمديان:تفاوت ديدگاه كساني كه آمده بودند سمینار آقاي آنتوني رابينز و كساني كه توي كشور خودمون ميان سمينار و براي آموزش شركت میکنند،اين تفاوت ديدگاهه چطوره و شما چطور ديديد؟
محمد پیام بهرام پور:ببنيد،مخاطبهای ما عموماً دنبال حاشیهاند،عموماً نه همه. و اونجا عموما دنبال محتوا اند،اینجا خوب مثلاً كلاس دير شروع شه،زود شروع شه يه صحبت میکنند،سالن سرد باشه گرم باشه يه حرف میزنند
اسلايد خوب باشه بد باشه يه حرف میزنند،خيلي انتقاد از حاشيه زياده.
اونجا يك سالن با دماي ۱۶ درجه بود،يعني يخ.صندلیها كيفيت بسيار بدي داشت با اینکه بلیت ۸۰۰۰يورو بود،صندلیها شماره نداشت،اسلایدها بد بود،سخنران ۲٫۵ روزش فقط توني رابينز بود،خيلي مشكلات وجود داشت كه اگر تو ايران بود راهپيمايي میکردند ملت اصلاً(به حالت شوخي و خنده)ديگه گذشته بود از اين فضا،ولي خوب هیچکس اعتراض نمیکرد
ولي اينجا رو اتفاقات جنبي اعتراض خيلي زياده و رو محتوا کمترين بحث.ببينيد همینالان اينجا يك كلاس تموم شد،نظرسنجیها رو بيارم بهتون قول میدم غالباً راجع به حاشيه اس:سرده،گرمه،كولر فلان.اينا خوبه ولي واسه كولر نيومديم كه،خوب شخص مي تونست بهجای اینکه مثلاً ۱۰ ميليون پول بده بياد الآن سره اين كلاس،بره دوتا كولر بخره خونشون.مي دونيد داستان يه مقدار اشتباه مي شه و اين خيلي بده و به نظر من باعث ميشه حواسمون به چیزهای ديگه پرت بشه و آموزش رو خوب جدي نگيريم
من هیچوقت نمیدیدم اینقدر راجع به محتوا حرف زده بشه،همهاش راجع به محتوا حرف میزدند طوري كه خوده من كلافه شده بودم ديگه
علي محمديان:تو ايران يه چيزي كه خيلي مرسومِ اينه كه مردم ما همهچیز رو مي گن مي دونيم،ميدونيم و يه اختلافي هست بين حجم دانستههاي ما و حجم عملکرد ما،اين اختلاف رو چطور ميشه كاهش داد؟چون اين اختلاف هرچي بالاتر ميره انسان خودبهخود پيش خودش احساس بدبختي بيشتري ميكنه،يعني خود تخريبي بيشتري انجام ميده.
محمد پیام بهرام پور:ببينيد بحث يادگيري معني پيدا ميكنه زماني كه تبديل بشه به اقدام.ما بايد يه سيستمي داشته باشيم كه آموزش هامون تبديل بشه به اقدام يعني اگر آموزشي ببينيم اما اقدام نكنيم براش هيچ معنیای نداره،من آخر هر كلاس ميگم: بگيد كه چه تصميماتي گرفتيد و چه اقداماتي مي خواين انجام بدين؟اين خيلي مهمه تا اینکه ببينيم چي ياد گرفتيم،هرچي یاد گرفته باشيم مهم نيست!!مهمترین مسئله انه كه برنامهی عملكردنمون چيه تا برنامهی ياد گيريمون؟
يعني بعد از سمينار تازه مي خوايم چي كار كنيم؟.اين ميشه مهم ترن قسمت
علي محمديان:بعد براي كم كردن فاصلهی بين حجم دانستهها و حجم عملكردمون يه پيشنهاد خيلي واضحي ميشه بدين؟
محمد پیام بهرام پور:كمتر كلاس رفتن و كمتر كتاب خوندن!!! و مرور کلاسها و کتابهاي قبلي،يعني كلاس هاي تكرار ثبتنام كنيم و ببينيم من كدوم هاشو عمل نكردم؟يعني كتاب تكراري بخونيم و ببينيم من كدوم هاشو عمل نكردم؟به نظر من حتي برخي از کتابها لازمه چهار يا پنج بار خونده بشن تا آدم درست بفهمه كه موضوعشون چي هست
علي محمديان:شما خودتون يكي از كساني هستين كه خيلي خوب آموزش میبینید و داخل سمينارهاي خودتون و جاهايي كه آموزش ميدين گفتين كه يك آموزش گیرندهی خيلي خوبي هستين،يه یادگیرندهی خيلي خوب هستين،اين اثالت تغيير كردن،اين روح تغيير كردن رو چجوري توي خودتون به وجود آوردين؟
شما كسي هستين كه وقتي تغيير میکنید بنيادي تغيير میکنید
محمد پیام بهرام پور:
ببينيد من اینرو گفتم و واقعاً هم قبول دارم،يعني تعريف از خود باشه،وقتي یکچیزی رو آموزش میبینم در جا توي زندگي پیادهسازی میکنم،چرا؟
چون آموزش میبینم نه براي آموزش ديدن يا آموزش دادن كه محتوا ياد بگيرم به اين و اون بگم،آموزش میبینم براي اینکه بگم خوب حالا من توي زندگيم چه رفتارهايي بايد تغيير كنه؟
يعني سر كلاس مینویسم چيكار بايد بكنم چي كار بكنم؟نمینویسم كه چي یاد گرفتم،مثلاً بهجای اینکه بنويسم بايد پيشنهادي به مشتري داد كه فلان،ميگم پيشنهاد من براي مشتري چيه؟از خودم سؤال میپرسم و بعد هم جوابش رو اوجا مینویسم و بعد برنامهی اقدامش رو میزارم
مهمترین نكته اينه كه سر كلاس دنبال اين باشيم كه من بايد چيكار بكنم؟نه اینکه اين داره چي ميگه.
مهم نيست سخنران چي ميگه،مهم اينه كه من چيكار مي خوام بكنم اين نکتهی خيلي خيلي مهمه
علي محمديان:
بهعنوان نکتهی پاياني اگر بخواهيد به مخاطبان ما يك هديه بدين،يك نكته رو فقط عمل بكنن و زندگيشون تغيير كنه،اين نكته چي ميتونه باشه؟و يك كتاب هم اگر لطف كنيد معرفي كنيد ممنون ميشم
محمد پیام بهرام پور:
ببينيد اون جملهای كه من خيلي دوسش دارم و هميشه شنيدين ديگه:
امروز كارهايي رو میکنم كه ديگران حاضر نيستند انجام بدن تا فردا كارهايي رو بكنم كه ديگران قادر نيستند انجام بدن
آدم يه سري سختیها رو تحمل مي كنه،بعد يه نتايج فوقالعاده میگیره،يعني موقع سختیها بايد به خودمون افتخار كنيم،بگيم باريكلا به من كه موندم و اين سختیها رو تحمل كردم
و اگر بخوام يك كتاب كوچيك بگم ميتونم كتاب تنها راز موفقيت رو معرفي كنم كه راجع به همين جمله اس دقیقاً و اگر بخوام یه كتاب يه خورده بزرگ تر بگم ،كتاب اثر مركب نوشتهی دارن هاردي،تو حیطهی موفقيت اين دوتا كتاب،كتاب خوبي هستند
و اون هدیهای كه گفتين به دوستان بدم ميتونم فايل صوتي سميناري كه راجع به،در حقيقت سفرنامهی توني رابينز بود رو بهرایگان در خدمت دوستان بزارم مي تونند به آدرس زير مراجعه كنند و كلي هديه رايگان دريافت میکنند،اين هم هدیهی من مي تونه باشه به اعضاي سايت شما
Bah.red/payamgift
علي محمديان:ممنونم آقاي بهرام پور لطف كردن وقت گذاشتين،ممنون از شما
محمد پيام بهرام پور:مرسي از وقت اي كه گذاشتين،امیدوارم مفيد بوده باشه،خدانگهدار
علي محمديان:خداحافظ