امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مکاشفه ای ناکام| نقد و بررسی بازی Resident Evil: Revolutions 2 Episode 1-4
#1
با سلام خدمت تمام دوستان عزیز، امروز همراه شما هستیم تا طرز تهیه نسخه‌ای جدید از سری Resident Evil را به شما آموزش دهیم پس بدون معطلی شروع می‌کنیم.
در ابتدا برای مکان بازی یک جزیره به سبک فیلم Lost را انتخاب کرده و آزمایشگاهی بزرگ را در وسطش بنا می‌کنیم. در اطراف آن یک روستا، کارخانه و لوله‌کشی آن هم از نوع فاضلابی یادتان نرود و در آخر یک جنگل سرسبز هم در این جزیره قرار می‌دهیم. تمام چراغ‌ها هم باید خاموش باشد، چراکه قرار است عنوانی ترسناک را تهیه کنیم. حالا تا می‌توانید خوب این مکان را به هم بریزید تا فقط یک راه خروج داشته باشد. در ادامه نیاز به چند کاراکتر داریم برای اینکه طرفداران این سری را ذوق‌مرگ کنیم بهتر است که از محبوب‌ترین و کم نقش‌ترین آن‌ها استفاده شود تا بازی ارزش بالایی پیدا ‎کند، به همین منظور Barry Burton (بری برتون) و Clair Redfield (کلیر ردفیلد) را من به شما پیشنهاد می‌کنم. اما زیاد این دو به هم نمی‌آیند و بهتر است گزینه‌های دیگری هم در کنار آن‌ها قرار دهیم. به نظر شما یک شخصیت قدیمی که در گذشته نقش زیادی در بازی نداشته است و اتفاقاً با یکی از این دو نفر ارتباط نزدیکی دارد انتخاب خوبی می‌تواند باشد؟ پس Moira Burton (مویرا برتون) را هم اضافه می‌کنیم، ولی باید کمی به داستان این عنوان چاشنی شخصیت ناشناخته و رازآلود نیز اضافه شود. پس دختربچه‌ای به نام Natalia (ناتالیا) که تا به حال در این سری حضور نداشته است را مورد استفاده قرار می‌دهیم، چون وجود یک شخصیت جدید و خردسال که اتفاقاً نیروی مرموزی نیز دارد می‌تواند کمک زیادی کند تا داستان عجیب، خاص و رازآلود به نظر برسد. خب حالا نحوه روایت داستان در محیط بازی را مانند فیلم‌های اره طراحی می‌کنیم. یک شخصیت مانند JigSaw که با صدای او بتوانیم کاراکترها را بترسانیم، به آن‌ها اطلاعات یا دستوری دهیم، به این وسیله عنصر ترس در بازی شما بیشتر نمایان می‌شود و برای این هدف یک زن برای این شخصیت قرار خواهیم داد. نوبت دشمنان بازی است. خب با عنوان Resident Evil طرف هستیم انتظار قرار دادن دایناسور برای دشمنان از شما نمی‌رود، پس به سراغ موجودات دوست‌داشتنی حال حاضر صنعت گیم می‌رویم که در این سری نیز بسیار نقش‌آفرینی کرده‌اند. بله منظور من زامبی‌های بی‌مغز هستند. اما خب دیگر از قیافه آن‌ها خسته شده‌ایم بهتر است به همراه میخ چکش و مواد دیگر آن‌ها را درون مخلوط‌کن ریخته تا یک سری موجودات جدید به وجود آوریم. حالا به مقدار لازم آن‌ها را در نقشه بازی پراکنده کنید، بهتر است کمی هم دردسر به این عنوان بیافزایم. پس چند زامبی غول‌پیکر را در بعضی نقاط خاص بگذارید. برای سلاح‌های بازی هم می‌توانید از هر نوع سلاح گرم، سرد، آجر و .. که دوست دارید استفاده کنید. برای اینکه شما درآمد بیشتر داشته باشیم باید این عنوان را در چند اپیزود (پیشنهاد می‌کنم چهار عدد باشد) تقسیم کرده و هر هفته به طرفداران عرضه کنیم. تبریک می‌گویم شما حالا عنوان Resident Evil: Revelations2 را ساخته‌اید.
باور کنید مقدمه بالا عین حقیقت است و سازندگان به همین طریق این عنوان را ساخته‌اند. این بازی تا اواسط شما را با خود همراه می‌سازد و امیدوارتان می‌کند ولی در آخر، تنها چیزی که می‌ماند حس دوگانه خوبی و بدی این بازی است. شاید باید هزاران دلیل و برهان آورد تا بالاخره به یک نتیجه کلی در مورد این بازی برسیم. اما آنچه مشخص است این عنوان حداقل توانسته به‌اندازه هزینه‌ای که برای آن می‌پردازید شما را راضی نگه دارد.
[تصویر:  9e2y_91n8adiporl._sl1500_.jpg] 
 
نام بازی: Resident Evil: Revelations2
سازنده: Capcom
پلتفرم: PS3- PS4-XboxOne-Xbox360-PC
سبک:Survival Horror
سریالی متلاطم| داستان:
در ابتدا باید این نکته مهم را ذکر کنم که با یک بازی سریالی روبرو هستید و آن هم از نوع هالیوودی! داستان این عنوان در چهار اپیزود روایت می‌شود و شما در هر اپیزود دو خط داستانی کاملاً متفاوت با دو شخصیت مختلف را کنترل می‌کنید. زوج‌های این دو بخش داستانی کلیر و مویرا، بری و ناتالیا هستند که هر کدام بخش داستانی خاص خودشان دارند، اما داستان در ابتدا با کلیر و مویرا شروع می‌شود و در ادامه بری و ناتالیا حکم دنبال کننده آن‌ها را دارند. داستان Revelations2 از آنجا آغاز می‌گردد که سازمانی به نام Trasave (تراسیو) نقش مهمی در کمک‌رسانی به مردم و پاک‌سازی دنیا از ویروس‌های مخرب و کشنده را دارد. کلیر در این شرکت کار می‌کند و از چهره او کمی پخته‌تر و مسن‌تر شدن مشخص است. او در این شرکت با بری برتون (از شخصیت‌های قدیمی این سری که حضور کوتاهی در چند بازی داشته است) همکار است. بری در شروع این بازی در کنار ردفیلد نیست و انگار در مأموریتی حضور دارد و به همین دلیل از کلیر می‌خواهد که از دخترش مویرا محافظت کند. همه افراد شرکت تراسیو در یک مهمانی حضور دارند که عده‌ای فرد مسلح به آن‌ها حمله کرده، کلیر و مویرا را دستگیر می‌کنند. کلیر از خواب بیدار می‌شود و خود را همراه با دستبندی عجیب که به دستش بسته شده در یک سلول مشاهده می‌کند. سلولی که در آن حبس است، درش باز می‌شود و با کمی جست‌وجو در آن مکان مویرا را ترسان و نگران پیدا و برای فرار از این زندان با هم همکاری می‌کنند. در قسمت دیگری از بازی بری برتون متوجه دزدیده شدن دخترش می‌شود و به سمت جزیره حرکت می‌کند (اینکه چگونه متوجه حضور آن‌ها در جزیره می‌شود به دلیل اسپویل داستانی نمی‌گویم) بری به‌محض ورود به جزیره با یک دختربچه عجیب به ناتالیا روبرو می‌شود که به خاطر اینکه تنها نباشد به همراه او برای پیدا مویرا و کلیر قدم در جزیره مرموز بازی می‌گذارد. داستان بازی مانند یک مینی سریال پیش می‌رود و بد از تمام کردن هر بخش شما شاهد قسمت‌هایی از اپیزود آتی آن هستید. اولین نکته بسیار مهم در بخش داستانی Revelations2 همین نوع روایت اپیزودیک بازی است، اگر سازندگان کمی بیشتر زحمت می‌کشیدند، می‌توانستند یک بازی واقعاً عالی را تحویل ما دهند. داستان در هر قسمت دارای اتفاقات جالب و سورپرایز غیرقابل‌پیش‌بینی است، اما نکته‌ای که ذهن شما را شاید درگیر کند عدم استفاده درست از این موارد و بدتر از آن رها شدن بعضی از ویژگی‌های جالب بازی است. در این چهار اپیزود شما انواع مختلفی مأموریت انجام می‌دهید از مخفی‌کاری گرفته تا مبارزه با غول آخرهای عظیم‌الجثه ولی آن چنانکه باید و شاید شاهد درخشش این قسمت‌های نیستیم. در کل بخش داستانی بازی شاید مهم‌ترین ضعف آن همین وجود بی‌شمار ایده برای کسب تجربه عالی ولی رهاشده به حال خود و بدون طراحی درست است. در کنار این ضعف بزرگ‌ترین ضعف با پایین‌بندی بازی برمی‌گردد بازی تا سه اپیزود واقعاً در حال پیشرفت از نظر داستانی است و شما را به پایانی خوب امیدوار می‌کند؛ اما آن پایانی که شما می‌خواهید شاهد آن باشید را به شما نشان نمی‌دهد. پایان‌بندی بازی به هیچ‌وجه بد نیست و اتفاقاً اوج داستان را شامل می‌شود ولی نسبت به اتفاقات گذشته و داستانی که پیش‌آمده، می‌توانست بسیار بهتر تمام شود. سازندگان به‌جای این کار با دوپایانی کردن بازی می‌خواستند شاید آزادی عمل به بازیکن دهند و یا به‌نوعی قصد سورپرایز کردن ما را داشتند ولی موفق نبودند و فقط باعث ناامیدی ما شدند. هر چه داستان در پایان شما ناامید می‌کند شخصیت‌پردازی باعث می‌شود که چندین برابر بیشتر شما عاشق شخصیت قدیمی این بازی یعنی کلیر و بری بشوید و در کنار این نکته شخصیت‌پردازی مویرا و ناتالیا هم به اندازه کافی خوب است و به‌راحتی می‌توانید با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. بخش داستانی بازی نزدیک به 10 ساعت شما را سرگرم خواهد کرد و مسلماً کشتن موجودات غول‌پیکر بازی یکی از تنش‌زاترین مراحل بازی است که لذت خاصی دارد و باعث می‌شود حداقل خاطرات خوش گذشته شما زنده شود.
در آخر تنها نکته‌ای که می‌ماند عدم وجود عنصر ترس یا وحشت از داستان بازی است؛ برای مثال شاید شما در یک محیط بسته پر از موجودات عجیب غریب تاریک به همراه یک اسلحه باشید، اما حتی صحنه‌های دلهره‌آور بازی هم آن ‌چنانکه شما انتظارش را دارید تأثیری برویتان ندارد. بهتر است دفعه بعد وقتی یک عنوان از این سری را تجربه می‌کنید به فکر ترسیدن نباشید چراکه حتی این بازی که به‌نوعی بازگشت به ریشه‌ها این فرانچایز محسوب می‌شود به هیچ ‌وجه شما را خوشحال نمی‌کند.
[تصویر:  qa7t_resident-evil-revelations-2-episode...een-67.jpg] 
 زامبی‎کشی به سبک هالیوود| گیم‎پلی
در این بخش، بازی دقیقاً همسان داستان خود عمل کرده است و ضرب‌آهنگ گیم‎پلی نیز سریالی پیش می‌رود. در اپیزود ابتدایی بیشتر شما در حال شناخت محیط هستید ولی هر چه بازی بیشتر رو به‌ جلو می‌رود ضرب‌آهنگ سریعی‌تری پیدا می‌کند و صحنه‌های اکشن و دلهره‌آور بیشتری را شاهد خواهید بود. بخش کلیر و مویرا بیشترین بار اکشن این عنوان را داراست. در هر چهار اپیزود این دو نفر حوادث بسیاری برایشان رخ خواهد داد و شما از آن لذت می‌برید، اما گروه دوم بیشتر دنبال کننده آن‌ها هستند و این مشکل باعث می‌شود مکان‌ها کمپینگ بری و ناتالیا برایتان تکراری به نظر برسد ولی با این حال لذت خاص خودش را دارد. در بازی وقتی به در بسته بخورید یعنی باید معمایی را حل کنید، به هیچ‌وجه نگران نباشید سازندگان فکر همه‌جا را کرده‌اند و سختی این معماها را در حد رد شدن ناتالیا از سوراخ کنار در و باز کردن آن از پشت یا انداختن نور روی دیوار قرار داده‌اند. در مبارزات بازی کلیر با اسلحه در دست خود یکی‌یکی زامبی‌ها را از بین می‌برد و مویرا هم به‌وسیله چراغ‌قوه فقط راه را برای او روشن می‌کند. در بخش بری و ناتالیا نیز، بری با سلاح‌های مختلف خود از موجودات مختلف حاضر در جزیره پذیرایی می‌کند ولی همراهش بسیار مفیدتر از مویرا است چراکه به خاطر توانایی خاصی که دارد می‌تواند دشمنان را احساس و از پشت دیوار آن‌ها را ببیند. البته سازندگان انگار از نسخه پنجم بازی یعنی RE5 درس گرفته‌اند و قابلیت کنترل هر دو شخصیت را هرزمانی که به آن‌ها نیاز دارید قرار داده‌اند تا دیگر نگران حماقت یارهای خود نباشید ولی باز هم بارها دیده می‌شود همراهان شما دقیقاً لحظه شلیک به دشمنان مزاحم شما می‌شوند و یا در بعضی مواقع از شما عقب می‌افتند. دوربین بازی روی شانه شخصیت‌ها قرار دارد و با کنترل خشک همیشگی این سری روبرو هستیم که بعضی مواقع حتی با وجود توانایی جاخالی دادن نمی‌توان عکس‌العمل لازم را انجام دهید. در گوشه‌کنار مکان این عنوان شما می‌توانید با کمک چراغ‌قوه مویرا یا قدرت ناتالیا مهمات اضافه یا ارتقا برای سلاح‌های خود پیدا کنید و در محل‌های خاص میزهایی قرار دارد که به‌وسیله آن‌ها می‌توان این ارتقاها را روی سلاح خود نصب کنید، البته سیستم ادغام وسایلی که در بازی پیدا می‌کنید وجود دارد، اما به ساختن کوکتل‎مولوتف یا باند خلاصه می‌شود. هوش مصنوعی دشمنان بازی بی‌مغز است. بی‌مغز چه صیغه‌ای هست؟ خب در بعضی عناوین دیگر ما هوش مصنوعی خوب، بد یا عالی داریم اما در مورد زامبی‌ها بی‌مغز بهترین تعریف به حساب می‌آید. شاید برایتان عجیب باشد اگر این زامبی‌ها چنین قیافه زشتی نداشتند حتی دلتان نمی‌آمد که به آن‌ها شلیک کنید. یک سری موجودات کم سروصدا هستند و به‌ آرامی راه می‌روند بسیار نیز به شما علاقه‌مندند چراکه وقتی به آن‌ها نزدیک شوید می‌خواهند شما را بغل کرده و روبوسی نمایند، اما خب مشکل این است که غذای آن‌ها درون سر شما است و روبوسی به گازگرفتگی منجر می‌شود و خدا بیامرزدتان! درجه سختی بازی هیچ ربطی به هوش مصنوعی ندارد تنها سختی بازی به کاهش گلوله‌ها و سخت‌جان شدن این زامبی‌ها مربوط می‌شود.صحنه‌های اکشن بازی در پاره‌ای از مواقع شما را سرگرم می‌کند، مثل مرحله‌ای که باید در فاضلاب از دست دشمنان نامرئی بازی فرار کنید که واقعاً در آن لحظه آدرنالین را در رگ‌های خود حس می‌کنید. بازی در آخرین اپیزود خود تمام تلاش خود را می‌کند تا با یک غول آخر بزرگ و قوی شما را شوکه کند ولی باور کنید ابهتی جز هیکل بزرگش در این موجود نمی‌بیند و ساده‌تر از آنچه فکر کنید می‌توانید او را شکست دهید، واقعاً این موضوع، پایان بسیار بدی را رغم می‌زند.
 [تصویر:  ffso_resident-evil-revelations-2-4.jpg]
زامبی‌ها را بکش| Raid Mode
شاید وجود این بخش در مقاله ضروری به نظر نرسد، اما به نظر من نقطه قوت اصلی این بازی همین بخش است. یک محیط بسته با دشمنانی که هر مرحله قوی‌تر می‌شوند مهمات بسیار کم به همراه ارتقا شخصیت و سلاح‌ها ارزش این بخش را چند برابر می‌کند. در این بخش شما می‌توانید از بین چندین شخصیت که سه تا از آن‌ها مویرا، کلیر، بری و بقیه شخصیت‎های به یادماندنی این سری مانند Albert Wesker (آلبرت وسکر)، Leon S Kennedy و Jill Valentine (جیل ولنتاین) هستند. البته شخصیت دیگری هم برای انتخاب وجود دارد که شاید همین چند نفر برای علاقه‌مند شدن شما به این بخش کافی باشد. در ادامه هر شخصیت توانایی منحصربه‌فردی دارد، مویرا ضربات تمام‌کننده بسیار قوی می‌زند یا بری می‌تواند از ابتدا سه سلاح حمل کند. بعد از انتخاب شخصیت باید سلاح‌های خود را انتخاب کنید و یا آن‌ها را به‌وسیله ارتقاهایی که در مراحل می‌یابید، تقویت کنید و حالا نوبت ورود به مراحل این بخش است. سطح مراحل بازی از متوسط تا خیلی سخت جداشده و نزدیک به ده‌ها مکان مختلف برای این بخش وجود دارد. مراحل به‌صورت دفاع کردن، زنده ماندن، فرار کردن یا در مدت خاصی تعدادی از دشمنان را کشتن خلاصه می‌شود؛ اما به خاطر طراحی محیط، تعداد و سختی دشمنان این بخش واقعاً شما را سرگرم می‌کند، می‌ترساند و دستپاچه می‌کند. اوج اکشن بازی در مراحل آخرین این بخش رخ می‌دهد موجوداتی که در بازی به عنوان غول آخر مشاهده می‌کردید حالا به عنوان دشمنان عادی در این بخش با توانایی بسیار بالا ظاهر می‌شود. بعضی آن‌ها سمی هستند و بعضی دیگر بر اثر مردنشان منفجر می‌شود و حتی کشتن آن‌ها نیز شما را به دردسر می‌اندازد. خوشبختانه هر چقدر بیشتر جلو بروید به همان مقدار سلاح‌هایی بسیار قوی‌تری عایدتان می‌شود و شاید تنها دلیلی که این بخش بعد ساعت‌ها تجربه خسته‌کننده نمی‌شود همین اکشن و استرس فوق‌العاده‌ای است که در مراحل آن وجود دارد.
 [تصویر:  fto7_wd7wjzh.jpg]
تاریک و دلهره‌آور| گرافیک
انصافاً ترسناک‌ترین RE سال‌های اخیر در مقایسه با نسخه‌هایی مثل RE5 و RE6 همین عنوان Revelations2 است. حداقل در این عنوان تمام کلیشه‌های ترسناکی که انتظار دارید رعایت شده است. طراحی مراحل بسته، تاریکی مطلق، مناطق متروکه، کلبه‌ای در جنگل و فاضلاب‌های مخفی که باعث می‌شود حداقل به خودی خود این بازی را ترسناک کنند. طراحی مراحل خوب است فقط خوب، چراکه وقتی در محیط این عنوان قرار می‌گیرد حس ترس در شما تقویت نمی‌شود به نوعی ترس فقط از ظاهر محیط است که در وجود شما می‌جوشد و این احساس از دشمنان بازی یا حضور در این مکان نیست. گرافیک فنی در این نسخه حرفی برای گفتن ندارد و حتی شاید به نسل هشتم هم نتوان آن را نسبت داد ولی همان‌طور که ذکر شد گرافیک هنری بازی یا طراحی شخصیت‌ها بدون نقص انجام‌ شده است. وقتی بری را بعد از سال‌ها مشاهده می‌کنید با آن هیکل بزرگ و ابهتی که دارد، تمام خاطرات نسخه‌های ابتدایی این سری برایتان زنده می‌شود. انیمیشن حرکت شخصیت‌ها هم طبق معمول خشک و محدود است، حتی جاخالی دادن در بازی با ثانیه‌ای تأخیر انجام می‌شود و برای دشمنان بازی هم انیمیشن افراد معلول را سازندگان مورد استفاده قرار داده‌اند. نورپردازی در بازی با توجه به تاریکی محیط آن به‌خوبی صورت گرفته است و شما با دیدن چراغ‌قوه مویرا در هنگام زوم کردن می‎توانید این مهم را تماشا کنید. کیفیت اجسام و تکسچر های بازی در حد متعادل و خوب است و ایراد اساسی به آن‌ها وارد نیست و طراحی دشمنان نیز تا دلتان بخواهد زشت و کریه است. ولی گرافیک بازی در مجموع نسبت به بازی‌های اپیزودی دیگر موجود در بازار بسیار بالاتر و بهتر است.
 [تصویر:  0fma_cdftifgjaery.878x0.z-z96kyq.jpg]

سکوت شکننده| موسیقی و صداگذاری
صداگذاری شخصیت‌ها به‌خوبی صورت گرفته است و هر چهار شخصیت بدون کوچک‌ترین مشکلی سربلند از این بخش بیرون آمده و نمره کامل را می‌گیرند. صداگذاری بازی دقیقاً آنچه از یک بازی ترسناک انتظار دارید است؛ یعنی در ابتدا هیچ‌گونه صدایی را نمی‌شنوید، اما هر چه جلوتر بروید صداهای مختلفی مثل آه و ناله و شکستن چیزی شما را آماده رویارویی با دشمنان می‌کند به‌محض شروع بخش اکشن بازی موسیقی با ضرب‌آهنگی سریع به شما می‌فهماند که باید سریع‌تر خود را به مکان امنی برسانید. صداگذاری دشمنان بازی نیز نکته خواستی ندارد ولی همیشه در این فکر بوده‌ام که چرا موجوداتی که به سمتم می‌آیند همیشه آه ناله می‌کنند آخر مگر من آن‌ها را تبدیل به زامبی کرده‌ام؟ شاید هم مرض دارند که این امری است مسلم، چون به ویروسی مبتلا شده‌اند و مغزشان زایل گشته ولی به‌هرحال زامبی‌اند و انتظار دیگری از آن‌ها نمی‌رود. صداگذاری سلاح‌ها هم معمولی و بدون مشکل است. شاید این بخش بازی کم‌اشتباه‌ترین قسمت این عنوان باشد.
[تصویر:  t8a6_mv5bmtuxmjy3mtgwnl5bml5banbnxkftzty...00_al_.jpg]
 آخرین مکاشفه| سخن پایانی
یک RE را شاهد بودیم فقط در همین حد می‌توان از این عنوان نام برد؛ نه آن‌قدر عالی هست که زبان از بازگو کردن آن بازبماند و نه آن‌قدر بد که به سطل آشغال اتاق شما ملحق شود. اگر از طرفداران این سری هست تجربه آن خالی از لطف نیست و می‌توانید از داستانی خوب و سریالی فقط با پایان‌بندی بد آن لذت ببرید و چنانچه تا حالا این سری را تجربه نکرده‌اید می‌تواند اولین تجربه بدی برایتان نباشد. روایت هالیوودی داستان بازی که به‌مانند فیلم‌های آن دیوانه‌وار در حال فرار از دشمنان در یک محیط هستید یا در حال سلاخی کردن آن‌ها، شما را چندین ساعت سرگرم خواهد کرد. اما اگر از طرفداران واقعی عناوین ترسناک مثل Outlast ،Fatal Frame یا سه نسخه اول همین سری هستید پیشنهاد می‌کنم فعلاً سماق بمکید که این بازی هیچ نکته جدیدی را در برندارد و شما را به هیچ‌وجه نمی‌ترساند ولی شاید بخش Raid Mode آن بتواند کمی  راضیتان نگه دارد.
 
[تصویر:  e563_nomre.png]

با تشکر از تمام دوستانی که مقاله مطالعه کردند
[تصویر:  238bc43956c72bf464ad6f90c9ccaa6c.jpg]

پاسخ
#2
خیلی ممنون ولی خیلی کم ندادید؟
[تصویر:  image?url=8Oaj9Ryq1G1_p3lLnXlsaZgGzAie6M...format=jpg]
پاسخ
#3
با این نسخه خیلی حال کردم.جزء نسخه های خیلی خوب سری بود. ولی به نظر در نمره دادن سخت گیری کردین.
نقد بسیار زیبایی بود.خسته نباشید.
[تصویر:  dishonored-2-hd-wallpaper.jpg]
!!!!!  This Will Kill Me
پاسخ
#4
نقد بسیار عالی! :heart:
ولی بازی بسیار کذایی! :@
اصلا انتظارات منو برآورده نکرد!
پاسخ
#5
(07-09-2015, 09:14 PM)black ops 3 نوشته است: خیلی ممنون ولی خیلی کم ندادید؟
نقل‌قول: mahdi12

با این نسخه خیلی حال کردم.جزء نسخه های خیلی خوب سری بود. ولی به نظر در نمره دادن سخت گیری کردین.

نقد بسیار زیبایی بود.خسته نباشید.
دوستان گرامی باید ذکر کنم انصافا آن چیزی که انتظار داشتم توی بازی ندیدم داستان بازی خوب بود گرافیک خوب گیم پلی خوب فقط در حد خوب این در حالی که سازندگان کم کاری کردند و این خوب بودن به عالی تبدیل نکردند مثلا مبارزه آخر بازی با اینکه می تونست خیلی با شکوه تر باشه اما سرسری بود خیلی اگر بازی کنید توجه منظورم می شید نمره هم خیلی کم نیست 7 خوب حساب می شه سایت دیگه کمتر هم دادن توی سایت متا هم 74 هست من به کل 4 اپیزود 7 دادم در صورتی که اپیزود به تنهایی نمره 8.5 می گرفت اول اپیزود اول و آخر که مثل شروع پایان بازی می مونند اصلا در حد اپیزود 2 3 نبودند در هر صورت نظر بنده هست اما خود من همین چند ساعت پیش داشتم با همین بازی تجربه میگردم نه به خاطر مقاله به خاطر همون بحث Raid Mode بازی که خیلی به من حال داد
[تصویر:  238bc43956c72bf464ad6f90c9ccaa6c.jpg]

پاسخ
#6
نقد، عالی بود
باید بگم که از لحاظ نگارشی، نقد شما نسبت به سایر نقد های انجمن در سطح بالاتری قرار داشت و بعضاً نیم فاصله هم رعایت می شد. ولی بهتر بود که پارگراف بندی هم بکنید. نزدیک به بیست خط بود که شما در یک بند ارائه می دادید و این به عبارتی باعث خستگی خواننده میشه
مقدمه بازی به واسطه خلاقیتش بسیار فوق العاده بود. اما یک چیز به نحوی ارزشش اون رو پایین آورد و اون هم یک بند توضیحاتی بود که در پایین اون ذکر کردید. دقت کنید که مقدمه باید خودش آنچنان واضح باشه که نیازی به شفاف سازی اون نباشه. به نظرم بدون این بند توضیحی نقد از شیوایی خوبی بهره برده
یکی از کامل ترین نقد های داستانی رو ارائه داید. به خوبی تونستید بخش های مختلف رو پوشش بدید
سعی کنید که در نقد بازی هایی که آنچنان موفق نبودند، کنایه ها رو اضافه کنید. البته بعضاً کنایه هایی وجود داشت اما می تونست شمار بیشتری رو داشته باشه. شما بیاناتتون رو به خوبی منتقل می کنید و بدون پیچیدگی، ولی اسعی کنید نقد رو با این چنین کارها از یک نواختی دربیارید.
یک توقعی که من به واسطه مقدمه داشتم این بود که بخش موسیقی و صدا گذاری رو با نقد ترکیب و یکپارچه کنید. من این موضوع رو قبلاً هم گفته بودم ولی شاهد اون نبودم. البته این مورد برای بازی های بسیار بزرگ و مورد انتظار مشکلی نیست که رعایت نشه
می تونستید به عنوان مثال به هنگامی که دارید در بخش گرافیک، القای ترس رو بیان می کنید، یک گوشه چشمی هم به موسیقی و صداگذاری در راستای ایجاد ترس، داشته باشید و دیگه نقدتون یکپارچه میشه
در کل یکی از بهترین نقد هایی بود که خونده بودم
موفق باشید
پاسخ
#7
خسته نباشید .
با اینکه شاید من زیاد از لحاظ فنی نتونم نقدتون رو ببینم اما خیلی عالی نوشتی .
من این بازی رو خیلی دوست داشتم ... مثل یک سریال هیجانی بود ... اما بعضی صحنه ها از بازی من رو نا امید میکرد . و برای همین بازی رو ادامه ندادم ... نسبت به RE6 من اینو خیلی بیشتر دوست دارم .
و البته بعضی وقتا خیلی بازی مصنوعی میشد ... 
هر وقت که یکی از این غول ها جلوی من سبز میشد .

[تصویر:  90911.jpg]

من به جای کلیر که میتونه از تفنگ استفاده کنه از مویرا و اون آهنی که دستشه استفاده میکردم ... و گاهی اوقات بدون اینکه ضربه ای بخورم این غول بیابونی از پای در میاوردم .

و در آخر هم جای داره که از همه کسانی که برای بهتر شدن آکادمی گیمفا تلاش میکنند یک تشکر ویژه بشه .
منتظر کار های جدیدت هستم ...
[تصویر:  anime-psycho-pass_1436198.jpg]
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقد و بررسی بازی مافیا officialamir 1 1,994 05-10-2023, 04:01 PM
آخرین ارسال: برنا زرین
  بررسی بازی The Quarry : فیلم خوب، بازی معمولی علی امینی 0 1,101 06-14-2022, 03:46 PM
آخرین ارسال: علی امینی
  بررسی بازی Lego Star Wars: The Skywalker Saga ساسان گیمر 0 1,127 04-18-2022, 11:40 AM
آخرین ارسال: ساسان گیمر
  زنگ ورزش | نقد و بررسی FIFA 14 White Fang 23 8,563 02-28-2022, 03:36 PM
آخرین ارسال: alireza663
  نقد و بررسی گوشی سامسونگ a51 pishrotech 0 1,279 10-20-2021, 07:48 PM
آخرین ارسال: pishrotech

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان