فرزند ناخلفِ رزیدنت اویل!
در هنگام معرفی بازی Umbrella Corps و تایید آن برای نسل هشتم، این ذهنیت در من بهوجود آمده بود که با یک بازی شوتر سوم شخص زامبیمحور پرهیجان و ارضا کننده روبرو خواهم شد ولی باید بگویم بهشخصه هنگام تجربهی دو ساعت اول بازی، بدترین لحظات عمرم را سپری کردم. باتوجه به اینکه جزو آن دستهام که اگر از یک بازی لذت ببرم حداقل در یک روز نصف مراحل آن را بهاتمام میرسانم، این بازی حالتی در من بهوجود آورد که پس از بازی کردن آن و اتمام یک مرحله، هیچ اشتیاقی برای ادامهی آن نداشته باشم. معرفی میکنم، رزیدنت اویلی شبهکانتر، که باتوجه به سابقهی بسیارخوب این دو بازی یک ترکیب افتضاح را پدید آورده و تجربهای را رقم زده که به سهساعت ختم نخواهد شد. این شما و این علفیهرز میان عناوین سومشخص زامبیمحور بهنام Umbrella Corps. این عنوان با اینکه جزو سری Resident Evil حساب نمیشود و فقط نام آن را با خود حمل میکند تا به موفقیتهای پیاپی دستیابَد ولی کاملاََ ادامهای بر خط داستانی عناوین پیشین Resident Evil است و شباهت بسیار زیادی نیز به فاکتور گیمپلی بازی مذکور دارد. همانطور که میدانید بازی توسط شرکت Capcom ساخته شده و معرفی آن نیز مربوط به نمایشگاه توکیوگیمشو (یا TGS بهصورت مخفف) است. در ادامه با ما باشید تا تمام جزئیات بازی را زیر ذرهبین قرار دهیم.
نام: Umbrella Corps
سازنده و تولید کننده: Capcom
سبک: تکتیکال شوتر سوم شخص/ زامبیمِحوَر
پلتفرمها: PS4، Microsoft Windows
تاریخانتشار: 21 ژوئن 2016
داستان بازی همان محوریت سری رزیدنت اویل را پیش میگیرد و چیز خاص و عجیبی که بهکل آنرا دچار تَحول سازد، به بازی افزوده نشده است. وقایع Umbrella Corps مربوط به سالها پس از Resident Evil 6 و زمانی است که سازمانی تحتِ نام «آمبِرلا» وجود خارجی ندارد. در واقع طبق گفتههای سازندهی بازی تَشَکلی که شما را بهخدمت گرفته تا جهان را از یکسری حملات بیولوژیکی نجات دهد، نسخهی دیگری از سازمان «آمبرلا» و یا بهنوعی همان «آمبرلای» بعدی است. هدف اصلی ما از انجام بازی همان پاکسازی جهان و نجات آن از زیرسلطهی موجوداتی شبهانسان بهنام زامبی است. فاکتور داستان نهتنها نقش کلیدی در طول بازی ایفا نمیکند بلکه با پیشگرفتن آن کاملاََ کلیشهای و تکراری میشود که زیاد رضایتبخش نیست. با اینکه بازی کاملاََ بر اساسِ بخش چندنفره ساخته شده است ولی میتوانید با مراجعه به Experiment Mode، تجربهای کوتاه از بخش تکنفرهی بازی و در حدِ 20مرحلهی کاملاََ کوتاه داشته باشید. بازی دارای هیچگونه داستان خاصی نیست ولی از همان ابتدا نُت کوتاهی از فاکتور مذکور شروع بهنواختن میکند که همین کوتاهی آن عاملِ اصلی خستهشدن بازیباز از ادامهی بازی است. در کل فاکتور داستان نهتنها شما را خسته میکند بلکه بهدیگر چارچوبهای اصلی بازی لطمهی بزرگی میزند که در ادامه بهتوضیح آن میپردازیم. عنوان Umbrella Corps از نظر داستانی ضربهی عظیمی به اسوِهی خود یعنی رزیدنت اویل وارد کرده است که خسارات ناشی از آن ضربه بههیچوجه قابل جبران نخواهد بود. شخصاََ این عقیده را دارم که با ساخت این بازی، بدترین سالگرد Resident Evil جشن گرفته شد. عنوانی که با آن روبرو هستید در سبک سومشخص با پیوندی خیلی جزئی به بازیهای زامبیمحور است. پیوندی که شاید در ابتدای کار خوب جلوه کند و شما را تا حدودی سرگرم سازد ولی پس از ساعتها بهاین حقیقت پی میبرید که فقط وقت خود را هَدر دادهاید. در بین تمامی بازیهای تیمی که امکانات مختلفی مانند شخصیسازی و استفاده از سلاحهای گوناگون و تقویتشده دارند، Umbrella Corps یک عنوان کاملاََ عقب افتاده است. با اینکه شما در طول بازی قادر خواهید بود شخصیت خود و سلاحهای خویش را شخصیسازی کنید ولی این ویژگیها بههیچعنوان پوششی بر تمامی مشکلات فاکتور گیمپلی نخواهند بود. پس شما با بازی روبرو هستید که دارای داستانی کلیشهای و گیمپلی بسیار خستهکننده و بدونهیجان است. از همین ابتدا بهشما میگویم با اینکه شاید برخورد اول بهنام Umbrella Corps، شما را متقاعد سازد که با یک عنوان چندنفرهی سرگرمکننده روبرو هستید ولی در پیشروی بازی و قرارگرفتن در محیطهای کاملاََ کلیشهای آن، یکی از بدترین تجربیات خود را چه از نظر داستانی و چه از نظر گیمپلی سپری خواهید کرد. تمرکز نداشتن سازندههای بازی بر روی بخش داستانی، خلل عظیمی در بازی ایجاد کرده است. یکی از نکات خیلی عجیب و مشکلدار در طولِ بازی، استفاده از انیمیشنهای خیلی عجیب و سیستم کاورگیری بسیار ناپسند است.
گیمپلی بازی کاملاََ بر اساس قواعدی مهم در اینطور سبکِ بازیها عمل میکند و این قواعد عبارتند از: عملکرد «تیمی» و استفاده از تکنیکهای موردنیاز برای پیشروی در گیمپلی. اگر بازیباز این موارد را رعایت نکند، «قطعاََ» در طول بازی بهمشکلات زیادی بر خواهد خورد. گیمپلی بازی بههیچ عنوان سرگرم کننده نیست و کاملاََ در تضاد اُسوِهی خود(Resident Evil)، بهدور از حس و حال تَرس و هیجان است. بدون شک آدِرنالینِ شما در طول این بازی بهجای آنکه شروع به تَرَشح کند کاملاََ از بین میرود! عقیدهی بنده در مورد روند ساخت بازی این است که شرکت مذکور (کپکام) بهجای ساخت یک بازی ایدهآل و منتقلکنندهی حسِِ ترس، عنوانی را سر سفرهی بازیباز قرار داده است که در طول گیمپلی کاملاََ برای او جکهای خندهدار تعریف میکند. شرکتی که از ساخت بازیهای رزیدنت اویل هدف اصلی او وارد میدان کردن عنوانی متفاوت و کاملاََ پیوندخورده با سبک ترس بوده است، این عنوان را میتوان یک لَکِهی سیاه در بین عناوین زامبیمحور کپکام دانست. Umbrella Corps بههیچ کدام از اهداف خود نرسیده و تنها با بهدوش کشیدن و کپیبرداری از برخی آلمانهای سبکِ سری رزیدنت اویل، قصد مطرح کردن خود و انداختن نام Umbrella Corps بر سر زبان بازیبازانِ سَبکِ سومشخص زامبیمحور است. ساختمان «آمبرلا» معمولاََ یکی از تنها مکانهای مهم بازی محسوب میشود که بیشتر گیمپلی در آن رخ میدهد. مکان مذکور طی آزمایشات و تحقیقات نادرست و بهدلیل یک تصادف، ویروسی خطرناک را وارد دنیای بازی کرده است، همچنین ساختمان آمبرلا مکانی برای استراحت و تفریحِ زامبیها و استفادهی آنها از گوشتِ سالم و مقوی مغزِ انسان بهشمار میرود! زامبیهای بازی آنقدر سریع از بین میروند که بازیباز کاملاََ در طول گیمپلی این نکته را دریافت میکند که اگر جامعه گرفتار همچنین مشکلاتی شد من بهعنوان ناجیِ بشر شتاب میکنم! بازیباز در طول انجام این بازی، نقش یکی از دو جبهه را به انتخاب شخصی خویش بر عهده دارد که سربازان این دو جبهه در واقع مزدوران شرکتهای مختلف هستند که برای کشفِ رازهای گوناگون و دریافت اطلاعات بسیار زیاد در مورد آمبرلا با یکدیگر به مبارزه و رقابت میپردازند و برندهی میدان قطعاََ نیرویی است که رازهای بسیاری را همراهِ کشت و کشتار بیشتر با خود بهدوش بکشد. پس در طول بازی دو سد مقابل شما خواهند بود، سد اول: مزدوران و سد دوم: زامبیهای آدَمخوار! که گذشت از سدِ دوم به مراتب آسانتر از مبارزه با دیگر اشخاص خواهد بود. در طول گیمپلی قادر خواهید بود با ارتقاء شخصیتی که آن را کنترل میکند، از دستان خویش بهعنوان سپر دفاعی استفاده کنید که قابلیت نسبتاََ خوبی محسوب میشود.
علاوهبر از بینبردنِ زامبیهای درون ساختمان آمبرلا که آنجا را تبدیل به منطقهی تغذیهی خود کردهاند شما باید از سدِ مزدورانِ فرصَت طلب بگذرید.
اگر بخواهیم نگاهی کُلی به فاکتور گرافیک بازی بیاندازیم، حاصل جملهی روبرو خواهد بود: پُر زرق و برق! زرق و برقی که همچون پوششی تورمانند اگرچه تمام تمرکز، سعی و تلاش خویش را بر روی این میگذارد که ضعفهای بازی را بپوشاند ولی مقدار این ضعفها آنقدر زیاد است که به این سادگیها نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. گرافیک، برخلافِ دیگر فاکتورها بیشتر در طولِ بازی خودنمایی میکند و بهچشم میآید. Umbrella Corps گرچه تمامی چارچوبهای خود و ایدهی اولیهی خویش را متعلق به «رزیدنت اویل» میداند ولی همواره برای تبدیل خود به یک عنوان مستقل در این تلاش است که رسانهها به او لقب فرنچایزی جدید برای «رزیدنت اویل» ندهند. اگر بخواهیم از تمامِ مشکلات درون بازی که نمرات آن را بسیار پایین آوردهاند، کاملاََ چشمپوشی کنیم با نگاهی به بخش گرافیک بازی این نکته را دریافت میکنیم که در این فاکتور با تمام کاستیها و ضعفها، نور امیدی پدیدار میشود. Umbrella Corps با تمام نکات قوتی که در بخش گرافیک فنی و بصری دارد ولی متاسفانه خاصیت جدیدی را عرضه نمیکند و مانند یک بازی نسل هشتم عادی است که بازیباز در نگاه اول، آن را یک بازی با گرافیک بسیار خوب و بدون ایراد و مشکل میداند ولی با رجوع به باطن آن مشکلات زیادی را با چشمان خویش مشاهده میکند. باگهای گرافیکی در طولِ بازی با اینکه زیاد نیستند ولی همان مقدارِ کم چنان خودنمایی میکند که همان یک وجب اعصابی که در ذهنِ بازیباز وجود دارد را بهکل نابود میسازد. بازی تجربهای بسیار بد را برای شما با دوستان و آشنایان صمیمیِتان رَقم میزند. تجربهای که نهتنها طولانی نخواهد بود بلکه بیحوصلگی را به ذهنِ بازیباز تزریق میکند. در بازی سلاحهای سرد وجود دارد، اما سلاحهای گرم خیلی بیشتر خودنمایی میکنند. درگیریهای تنبهتن بازی چنان کم و محدود هستند که شاید یکبار آن هم در طول ساعتها گیمپلی رخ دهند. «زمان» همواره حرفِ اول را در طولبازی میزند و آنقَدر کم خواهد بود که شما گُذَر آن را حس نخواهید کرد. برای «رقابت» بهتر و استفادهی صَحیح از «زمان» باید از سلاحهای گرم استفاده کنید، زیرا ممکن است حریفهای روبرویتان قدرت بسیار زیادی داشته باشند. در مورد صداگذاری بازی اگر بخواهیم صحبت کنیم و نگاهی کُلی به آن بیاندازیم، درک خواهیم کرد که بهغیر از چند موسیقیِ عادی و صداهای شلیکِ سلاحها و خیزشِ زامبیها هنگام حملهور شدن به شُما نهتنها شاهد چیزجدیدی در بخش صداگذاری نیستیم، بلکه ضعفهای ریزی را مشاهده میکنیم. موسیقیهای بازی برخی از اوقات آنقَدر بیحال و عاری از هیجان بودند که بازیباز بدون فکر کردن از بازی مذکور خارج و دستگاه خویش را خاموش میکرد. صداهای جهنده شدن خون و خارج شدن آن هنگام استفاده از سلاحهای سرد هنگام درگیری تنبهتن، تنها نکتهی مثبت و واقِعگرایانه موجود در بازی است که معمولاََ بیشتر از عناصر دیگر بهچشم میآید.
در طولِ بازی قادر خواهید به انتخاب خود یک مُزدور را کنترل کنید و با استفاده از آن شخصیت بهمبارزه با دیگر بازیبازان بپردازید، استفاده از سیستم شخصیسازی کمک بسزایی به گیمپلی کرده ولی مشکلات همچنان پایدارند.
اینجاست که از این ضرب المثل قدیمی استفاده میکنیم: بهپایان آمد این دفتر ولی حِکایت همچنان باقیست! امیدواریم شرکت کپکام در ساختِ بازیهای مستقل ایدهی جدیدی را ارائه دَهد و از آلمانهای بازیهای نوستالژیک و معروف خود بههیچوجه الگوبرداری نکند؛ زیرا با اینکار علاوه بر اینکه ایدهی جدیدی را شاهد نیستیم بلکه در حال بازی کردنِ یک عنوان «کلیشهای» خواهیم بود که تجربهی آن به دو ساعت یا بیشتر خَتم نخواهد شد. عنوان «Umbrella Corps» بهعنوان یک بازی جدید از شرکتِ Capcom فقط دستپختی تکراری را ارائه میدهد که خوردن بیشازحد آن دلِ انسان را میزند. بازی جدید این شرکت بهنام Resident Evil VII بهزودی منتشر میشود و امیدوار هستیم که در این عنوانِ جدید، از عناصر تکراری بازیهای پیشین استفاده نکند و یک عنوان جدید سر سُفرهی بازیبازان و طرفداران این سبک قرار داده شود.
نکات مثبت: سیستم شخصیسازی به رقابتی سختتر و سنگینتر کمک خواهَد کرد، سلاحهای متنوع، حقِ انتخاب در نوع درگیری (تنبهتن یا استفاده از سلاحهای گرم)، گرافیکِ زیبا و مناسب یک عنوان نسل هشتمی، حفظِ نام تَکتیکال شوترِ
نکات منفی: داستانی کلیشهای، گیمپلی بدونِ هَیجان، صداگذاریِ ساده و نامناسب برای یک عنوانِ ترسناک، استفادهی خیلی بد از اتمسفر ترس، الگوبرداری کامِل از عنوان رزیدنت اویل، نبود شوق و اشتیاق برای ادامهی دوبارهی بازی، سیستم کاورگیری و استفاده از انیمیشنهای بسیار عجیب و غریب و ....
نکات مثبت: سیستم شخصیسازی به رقابتی سختتر و سنگینتر کمک خواهَد کرد، سلاحهای متنوع، حقِ انتخاب در نوع درگیری (تنبهتن یا استفاده از سلاحهای گرم)، گرافیکِ زیبا و مناسب یک عنوان نسل هشتمی، حفظِ نام تَکتیکال شوترِ
نکات منفی: داستانی کلیشهای، گیمپلی بدونِ هَیجان، صداگذاریِ ساده و نامناسب برای یک عنوانِ ترسناک، استفادهی خیلی بد از اتمسفر ترس، الگوبرداری کامِل از عنوان رزیدنت اویل، نبود شوق و اشتیاق برای ادامهی دوبارهی بازی، سیستم کاورگیری و استفاده از انیمیشنهای بسیار عجیب و غریب و ....
نمرهی پایانی: 3.5/10 (عنوانی بسیار ضَعیف)
.....
.....