داستان بازی Dead Space قسمت دوم
اولین دنباله اصلی Dead Space از سفینه فضایی کوچک به ایستگاه فضایی بزرگ به نام اسپرال منتقل شد.آیزاک در تیمارستان ایستگاه فضایی بستریست و هیچ خاطره ای از 3 روز گذشته ندارد.او حتی به یاد نمی آورد که چطور کارش به اینجا کشیده شد.ناگهان در سلول او توسط شخصیت اصلی بازی Dead Space:Ignition یعنی فرانکو دلیله باز می شود.متاسفانه ناجی کشته شده و آیزاک تنها فرار می کند.کمی بعد او با دو شخصیت جدید آشنا می شود.یکی از این شخصیت ها،زنی به نام دایانا لگوئین است که طبق ادعایش در چند مکالمه،داروی مورد نیاز آیزاک را در اختیار دارد.
نفر دوم نولان استراس نام داشته و مریض دیگر تیمارستان است.او شخصیت اصلی Dead Space:Aftermath بوده و طبق گفته های خودش تحت آزمایش های مشابهی با آیزاک قرار داشته است.دایانا به آیزاک توضیح می دهد که رئیس ایستگاه اسپرال یعنی هنز تایدمن آنها(دایانا و آیزاک)را مجبور کرده تا نمونه ی جدیدی از مارکر بسازند.همان جسمی که ویروس نکرومورف ها را در ایستگاه پخش کرده و مشکلات جدید را به وجود آورده است.قبل از این ماجراها،دست تایدمن به آیزاک رسیده وبعداز انجام فعالیت های خاص جهتساخت مارکر،با مشکلات ذهنی وی آشنا شده بود.
مشکلاتی که زندگی آیزاک را به خطر انداخته و تایدمن را مجبور کردند تا سیگنال های ذهنی مارکر در مغز او را از بین ببرد.این مهم،فراموشی آیزاک را به همراه داشت.او در طول مسیر خود باز هم با توهم های نیکول روبه رو می شود که البته این بار بیش از گذشته طبیعی جلوه می کنند.کمی بعد آیزاک توسط دایانا دستگیر می شود.و متوجه می شوید که در اصل مامور یونیتولوژیست ها(فرقه ی مارکر پرست دنیای بازی)بوده است.او سعی دارد با استفاده از آیزاک تعداد بیشتری مارکر ساخته و همگرایی بیشتری را در سطح کهکشان ها به وجود آورد.ناگهان یکی از فضاپیما های اسپرال ظاهر شده و با کشتن دایانا و دستیارانش فرصت را برای فرار آیزاک هموار می کند.
کمی بعد استراس با آیزاک ارتباط برقرار کرده و توضیح می دهد که آن ها می توانند به کمک یکدیگر،دشمن مشترکشان را نابود کنند:مارکر جدیدی که در بخش دولتی اسپرال مستقر است.
آیزاک به ناچار،به استراس اعتماد کرده و در ادامه راه با فردی به نام الی لنگفورد همراه می شود.در وسط مسیر،استراس در اثر جنون به سمت الی حمله ور شده و یک چشم او را کور می کند.آیزاک از آن ها جدا شده و بعد از پروسه ای نفس گیر،در یک درگیری استراس را از پای در می آورد.ملاقات های خیالی او آیزاک با نیکول ادامه پیدا می کنند تل اینکه فکری به ذهنش می رسد.این احساس گناه به خاطر ناتوانی در نجات نیکول است که باعث ایجاد این توهم ها می شود. سفر آیزاک و الی تا رسیدن به بخش دولتی ادامه پیدا می کند.آیزاک به صورت ناگهانی الی را در یکی از سفینه ها قرار داده و با وجود مخالفت الی،او را نجات می دهد.او به این مسئله اشاره می کند که بر خلاف نیکول،حداقل قادر است الی را نجات دهد.
این بار ملاقات آیزاک با تصویر الی آرامش بخش تر است و گویی تازه رها شده است.زمانی که او به مارکر می رسد با تعداد بسیاری نکرومورف دورش جمع شده و قدرت همگرایی آن را فعال می کنند.
او با راهنمایی نیکول و با وعده ی درمانش از طرف وی،به دستگاه تشخیص نونلایت می رسد.وسیله فوق،ارتباط ذهن فرد با مارکر را فعال می کند.بعد از یک پروسه دردناک،آیزاک در نزدیکی مارکر با تایدمن درگیر می شود.اینجاست که نیکول،آیزاک را به درون ذهنش کشانده و توضیح می دهد که مارکر برای کامل شدن نیاز به تصرف ذهن و جسم خالق خود یعنی آیزاک دارد.در نبردی کابوس بار،آیزاک همه چیز از جمله نیکول و اطلاعات مارکر را در ذهن خود از بین برده و به نوعی مارکر را شکست می دهد.او از چنگ توهم رهایی پیدا کرده است،در جایش نشسته و سعی می کند سرنوشت شومش را قبول کند.اسپرال به خاطر صدمات ناشی از آزاد شدن انرژی مارکر،در حال نابودی است.اما ناگهان تماسی از سوی الی برقرار می شود.او به نجات آیزاک می آید و هر دو از اسپرال فرار می کنند.در نمای نهایی آیزاک همچون عنوان اول برگشته و این بار به جای جسد نیکول،به الی نگاه می کند.در انتهای Credits اصلی،یک مکالمه از طرف فردی ناشناس با رئیسش پخش
می شود.او با توجه به نابودی مارکر های بیشتر،دستور می دهد که باید از نو،کار تعمیر را شروع کرده و قطعات مارکر را جمع کنند.