DEVIL MAY CRY
سازنده:Ninja Theory
ناشر:Capcom
سبک بازی : Action/Adventure/Fantasy
پلتفرم:Pc/Ps3/Xbox360
انتشار:۱۵ Jan 2013
شاید شیطان بگرید !
مقدمه
سری بازی های Devil may cry همیشه یکی از محبوب ترین بازی های سبک h&s بوده اند . درنسخه های اولیه ی بازی کپکام با آوردن نوآوری های بیشمار در یک بازی درسبک H & S این بازی را معروف کرد . درسال 2008 خبر رسید که یک Dmc جدید در راه هست اما کپکام دچار مشکلاتی شد که نتوانست ساخت این بازی را ادامه دهد و ساخت این بازی را به شرکت نینجا تئوری واگذار کرد . خیلی از مردم بد بینانه به این قضیه نگاه کردند و می گفتند که این بازی از اصالت خود فاصله خواهد گرفت . اما آیا واقعا اینطور بود ؟ آیا Dmc به اصالت خود پشت کرد ؟؟
داستان :
بازی ما را به شهر لیمبو , جایی که دانته ی جوان درصدد از بین بردن شیاطین بر می آید.دانته که بیشتر و اغلب اوقات وقت خود را به بتالت می گذراند درگیر قضایایی میشود که به برادر او ورجیل مرتبط است . ورجیل نیز مانند برادر خود برای از بین بردن شیاطین می جنگد و گروهی را نیز به همین منظور رهبری می کند .در زمان های دور و در کودکی دانته , ورجیل و دانته از یکدیگر جدا شده بودند. ورجیل که می داند برادر او او را یادش نخواهد آمد توسط واسطه ای دانته را فرا میخواند . پس از قوص و کش های فراوان دانته ورجیل را به یاد می آورد .ورجیل که موقعیت را فراهم می بیند برادر خود را برای ملحق شدن به گروه خودش دعوت می کند .ابتدا دانته راضی به انجام اینکار نیست ولی وقتی می بیند که اهدافشان مشترک است به گروه ورجیل می پیوندد......
اولین ضعف در داستان بازی است . بازی ما را با چالش های زیادی روبرو نمی کند و روند بازی بسیار یک نواخت و قابل پیش بینی ست . پایان بازی نیز زیاد جالب نبود و غم انگیز بود. البته دو نوع غم انگیز وجود دارد یکی که شما واقع از دیدن صحنه ای که اتفاق می افتد غمگین می شوید و دلتان می سوزد و یکی دیگر از حرس و عصبانیت و افسوس ! این غم از نوع دوم بود! شاید خیلی ها از این پایان بد افسوس خوردن . در کل داستان بازی قابل قبول بود اما زیبا روایت نشده بود و می توانست خیلی بهتر از اینها باشد .
گیم پلی :
گیم پلی بازی بسیار متفاوت تر از چیزی بود که درنسخه های قبل Dmc دیده بودیم !
گیم پلی از نسخه های قبل سریع تر روان تر و دلنشین تر بود.
می شود گفت نینجا تئوری به گیم پلی بی روح بازی جانی دوباره بخشیده بود.
کنترل بازی بسیار ساده و آسان تر از قبل بود. ما می توانیم با فشردن چند کلید حرکات بسیار زیاد و کمبو های ترکیبی بسیار زیبا را بزنیم ! در طول بازی 2 شمشیر به شما داده می شود که هر کدام یک مکمل نیز دارند . سلاح اولی که به شما از طرف sparda پدر دانته که شیطان بود داده میشود تبری بزرگ و قرمز است که از جهنم برای دانته فرستاده میشود.توسط این تبر ضربات بسیار سنگینی را میتوان به دشمنان زد ! البته این شمشیر معایب زیادی دارد برای مثال بسیار کند و آهسته عمل می کند و برای دشمنان سریع اصلا توصیه نمیشود . دومین شمشیری که به شما از طرف مادر دانته داده میشود داسی از بهش است که بسیار سرعت عمل بالایی دارد و برای مواقعی که ازدحام دشمنان زیاد میشود می تواند بسیار مفید باشد .یکی از عیوب این داس تخریب پذیری کم این شمشیر نسبت به تبر جهنمی می باشد . این ها را گفتم که بدانید می توان این دو سلاح را با هم ترکیب کرد و یک کمبوی بی نظیر را اجرا کرد. این روحی بود که به بازی بی روحه Dmc بخشیده شد ! گیم پلی ای که در نسخه های قبل این بازی هیچ گاه دیده نشد ! این بخش نیز دارای عیوب زیادی می باشد برای مثال در سبک H & S بازی باید کمی فکری باشد اما متاسفانه در این نسخه از بازی همچین چیزی به هیچ عنوان وجود ندارد ! یکی از عیب های دیگه تفنگ دانته می باشد که تخریب گذاری بسیار پایینی رادارد . در طول بازی 2 تفنگ دیگر نیز پیدا می کنید که متاسفانه هیچ کدام یک از این تفنگ ها قدرت چندانی ندارند و زیاد مورد استفاده قرار نمیگیرند !
شخصیت پردازی بازی هم که به لطف دیالوگ های کودکانه بسیار ضعیف است ! دانته که درنسخه های قبل یک شخصیت شوخ طبع و بسیار خونسرد بود در این نسخه دیگر آن دانته ی سابق نیست. تغییرات ظاهری دانته نیز جالب نیست و یک نقطه ی ضعف محسوب میشود !در نسخه های قبل این بازی, بازی به خاطر وجود باس های زیاد زبان زد خاص و عام بود اما در این نسخه 20 بخش وجود دارد که در این 20 بخش فقط 6 باس (غول ) وجود دارد که عمل کرد نینجا تئوری را زیر سوال می برد ! سیستم آپگرید کردن توانایی های دانته به مانند گذشته ساده و البته قابل فهم می باشد. هم چنان ارب های قرمز برای خرید آیتم ها و ارب های سبز رنگ برای سلامتی و ارب های بنفش برای افزایش ویژگی شیطانی دانته مورد استفاده قرار می گیرد
نمی توان از تنوع خوب دشمنان گذشت که هر کدام از آن ها سبک خاصی را برای مبارزه می طلبد برای مثال بعضی از این دشمنان را باید با تبر و بعضی ها را فقط باید با داس از بین برد که هر کدام سختی خاصه خود را دارا می باشند !
گرافیک :
در کل می توان گفت که نینجا تئوری توانست کار خود را به خوبی انجام بدهد
سازنده:Ninja Theory
ناشر:Capcom
سبک بازی : Action/Adventure/Fantasy
پلتفرم:Pc/Ps3/Xbox360
انتشار:۱۵ Jan 2013
شاید شیطان بگرید !
مقدمه
سری بازی های Devil may cry همیشه یکی از محبوب ترین بازی های سبک h&s بوده اند . درنسخه های اولیه ی بازی کپکام با آوردن نوآوری های بیشمار در یک بازی درسبک H & S این بازی را معروف کرد . درسال 2008 خبر رسید که یک Dmc جدید در راه هست اما کپکام دچار مشکلاتی شد که نتوانست ساخت این بازی را ادامه دهد و ساخت این بازی را به شرکت نینجا تئوری واگذار کرد . خیلی از مردم بد بینانه به این قضیه نگاه کردند و می گفتند که این بازی از اصالت خود فاصله خواهد گرفت . اما آیا واقعا اینطور بود ؟ آیا Dmc به اصالت خود پشت کرد ؟؟
داستان :
بازی ما را به شهر لیمبو , جایی که دانته ی جوان درصدد از بین بردن شیاطین بر می آید.دانته که بیشتر و اغلب اوقات وقت خود را به بتالت می گذراند درگیر قضایایی میشود که به برادر او ورجیل مرتبط است . ورجیل نیز مانند برادر خود برای از بین بردن شیاطین می جنگد و گروهی را نیز به همین منظور رهبری می کند .در زمان های دور و در کودکی دانته , ورجیل و دانته از یکدیگر جدا شده بودند. ورجیل که می داند برادر او او را یادش نخواهد آمد توسط واسطه ای دانته را فرا میخواند . پس از قوص و کش های فراوان دانته ورجیل را به یاد می آورد .ورجیل که موقعیت را فراهم می بیند برادر خود را برای ملحق شدن به گروه خودش دعوت می کند .ابتدا دانته راضی به انجام اینکار نیست ولی وقتی می بیند که اهدافشان مشترک است به گروه ورجیل می پیوندد......
اولین ضعف در داستان بازی است . بازی ما را با چالش های زیادی روبرو نمی کند و روند بازی بسیار یک نواخت و قابل پیش بینی ست . پایان بازی نیز زیاد جالب نبود و غم انگیز بود. البته دو نوع غم انگیز وجود دارد یکی که شما واقع از دیدن صحنه ای که اتفاق می افتد غمگین می شوید و دلتان می سوزد و یکی دیگر از حرس و عصبانیت و افسوس ! این غم از نوع دوم بود! شاید خیلی ها از این پایان بد افسوس خوردن . در کل داستان بازی قابل قبول بود اما زیبا روایت نشده بود و می توانست خیلی بهتر از اینها باشد .
گیم پلی :
گیم پلی بازی بسیار متفاوت تر از چیزی بود که درنسخه های قبل Dmc دیده بودیم !
گیم پلی از نسخه های قبل سریع تر روان تر و دلنشین تر بود.
می شود گفت نینجا تئوری به گیم پلی بی روح بازی جانی دوباره بخشیده بود.
کنترل بازی بسیار ساده و آسان تر از قبل بود. ما می توانیم با فشردن چند کلید حرکات بسیار زیاد و کمبو های ترکیبی بسیار زیبا را بزنیم ! در طول بازی 2 شمشیر به شما داده می شود که هر کدام یک مکمل نیز دارند . سلاح اولی که به شما از طرف sparda پدر دانته که شیطان بود داده میشود تبری بزرگ و قرمز است که از جهنم برای دانته فرستاده میشود.توسط این تبر ضربات بسیار سنگینی را میتوان به دشمنان زد ! البته این شمشیر معایب زیادی دارد برای مثال بسیار کند و آهسته عمل می کند و برای دشمنان سریع اصلا توصیه نمیشود . دومین شمشیری که به شما از طرف مادر دانته داده میشود داسی از بهش است که بسیار سرعت عمل بالایی دارد و برای مواقعی که ازدحام دشمنان زیاد میشود می تواند بسیار مفید باشد .یکی از عیوب این داس تخریب پذیری کم این شمشیر نسبت به تبر جهنمی می باشد . این ها را گفتم که بدانید می توان این دو سلاح را با هم ترکیب کرد و یک کمبوی بی نظیر را اجرا کرد. این روحی بود که به بازی بی روحه Dmc بخشیده شد ! گیم پلی ای که در نسخه های قبل این بازی هیچ گاه دیده نشد ! این بخش نیز دارای عیوب زیادی می باشد برای مثال در سبک H & S بازی باید کمی فکری باشد اما متاسفانه در این نسخه از بازی همچین چیزی به هیچ عنوان وجود ندارد ! یکی از عیب های دیگه تفنگ دانته می باشد که تخریب گذاری بسیار پایینی رادارد . در طول بازی 2 تفنگ دیگر نیز پیدا می کنید که متاسفانه هیچ کدام یک از این تفنگ ها قدرت چندانی ندارند و زیاد مورد استفاده قرار نمیگیرند !
شخصیت پردازی بازی هم که به لطف دیالوگ های کودکانه بسیار ضعیف است ! دانته که درنسخه های قبل یک شخصیت شوخ طبع و بسیار خونسرد بود در این نسخه دیگر آن دانته ی سابق نیست. تغییرات ظاهری دانته نیز جالب نیست و یک نقطه ی ضعف محسوب میشود !در نسخه های قبل این بازی, بازی به خاطر وجود باس های زیاد زبان زد خاص و عام بود اما در این نسخه 20 بخش وجود دارد که در این 20 بخش فقط 6 باس (غول ) وجود دارد که عمل کرد نینجا تئوری را زیر سوال می برد ! سیستم آپگرید کردن توانایی های دانته به مانند گذشته ساده و البته قابل فهم می باشد. هم چنان ارب های قرمز برای خرید آیتم ها و ارب های سبز رنگ برای سلامتی و ارب های بنفش برای افزایش ویژگی شیطانی دانته مورد استفاده قرار می گیرد
نمی توان از تنوع خوب دشمنان گذشت که هر کدام از آن ها سبک خاصی را برای مبارزه می طلبد برای مثال بعضی از این دشمنان را باید با تبر و بعضی ها را فقط باید با داس از بین برد که هر کدام سختی خاصه خود را دارا می باشند !
باید گفت بازی در قسمت داستانی بیش از 12 ساعت طول نمیکشد و شاید کمی کوتاه باشد، ولی مفید بوده و بخاطر طراحی متفاوت مراحل حس تکرار به شما دست نمی دهد. با در نظر گرفتن تمامی عوامل گیمپلی مانند درگیریهای نفس گیر و سریع با توانایی خلق حرکات چندضرب زیاد، پلتفرمینگ، سطح سختی، مدها، اتاق و ماموریتهای مخفی ،محیط هماهنگ با جو بازی، هوش مصنوعی و غیره باید گفت گیمپلی بازی بدون عیب و ایراد نیست، ولی آنقدر نکات مثبت دارد که معایبش را کم رنگ کند. میتوان گفت که کمپانی نینجا تئوری جانی دوباره به این عنوان بخشیده و توانسته علاوه بر جذب گیمرهای مبتدی و تازه وارد، طرفداران قدیمی و حرفهای را نیز در قالب یک ریبوت راضی نگه دارد.
گرافیک :
کمپانی نینجا تئوری برای ساخت DmC از موتوری بهره جست که قبلا به واسطه بازی Enslaved با آن آشنایی کامل داشت، یعنی 3 Unreal Engine. گرافیک بازی از لحاظ بصری نسبت به بازیهای امروزی خیلی تاثیر گذار نیست، ولی از لحاظ هنر بکار رفته در آن،خلاقانه بوده و حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. سازندگان با خلاقیت توانستهاند دنیایی جهنمی را ترسیم کنند که شما احساس میکنید زنده بوده و با شما دشمنی دارد، تا جاییکه حتی به دیوار و زمین زیر پایتان هم نمیتوانید دل ببندید و این موضوع با گیم پلی، رابطه مستقیم خواهد داشت. طراحی محیطها و مراحل مختلف، به گونهای با رنگبندی متفاوت باعث شده کمتر احساس تکرار کنید. اتمسفر بازی با سریهای پیشین تفاوتهایی دارد و شما بیشتر با دنیایی متشکل از رنگهای گرم، سروکار خواهید داشت که با تراوشات ترسناک سیاه و سفید جاری شده بروی خود و سیالات و اجسام معلق در هوا با هم ترکیب شدهاند. دنیای انسانها نیز به نوعی هماهنگ با داستان بازی طراحی شده و دورنمایی بی روح و مرده به خود گرفته تا حس ظلمی که به آنها شده را بیشتر باور کنید. بدور از نگاه جهتدار به دگرگونی چهرهی دانته و برخی دیگر، طراحی شخصیتها در بازی DmC عموما خوب و با خلق و خوی شخصیتها هماهنگ است، ولی به خاطر طراحی گرافیکی شاید کمی مصنوعی به نظر برسند، ولی به هر حال میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. شخصیت جدید دانته شاید خیلی لاغر اندام، مردنی و شبیه به ولگردهای خیابانی باشد، ولی منشا داستانی دارد و اگر چه جذاب نیست، اما کم کم با آن ارتباط برقرار میکنید. شاید حرف Kat که میگوید تو دانته هستی، نه کمتر و نه بیشتر، کاملا صحت نداشته باشد ولی خیلی بیراه هم نیست. از طراحی دانته که بگذریم، طراحی باسهای بازی از لحاظ تنوع در حد متوسطی قرار دارد و شاید خیلیها در این مورد، شمارههای قبلی را موفقتر بدانند، ولی در مجموع قابل قبول است. به نسبت شمارههای قبلی این سری، خبری از درگیریهای جذاب تن به تن در کاتسینهای سینمایی بازی نیست ولی رفتار، فنون و بروز احساسات شخصیتهای بازی، بواسطه استفاده از Motion Capture، کاملا طبیعی و بدون نقص خلق شده و زیباست. نورپردازی در بازی تقریبا بدون مشکل و پویا به نظر میرسد و همچنین افکتهای ساطع شده از سلاحهای گرم و سرد نیز از نکات مثبت و زیبای بازیست. متاسفانه برخلاف نسخهی قبلی این سری، فریم ریت بازی در نسخهیهای کنسولی X360 و PS3 بروی 30 قرار دارد؛ ولی افت فریمی هم وجود ندارد واین آزار دهنده نیست. گرافیک بازی مشکلاتی نیز دارد؛ محیط اطراف ما اگر چه از دور زیباست، ولی اگر نزدیک شویم و خوب نگاه کنیم، پر است از تکسچر بی کیفیت که در تمام طول بازی شاهدش خواهیم بود.
در کل می توان گفت که نینجا تئوری توانست کار خود را به خوبی انجام بدهد
DmC: Devil May Cry روایتگر یک داستان جذاب و زیباست که در قلب آن یک گیمپلی سریع و تازه همراه با مبارزات عمیق و مرگبار نهفته شده ،اما وقتی اینها با دنیایی خلاقانه و دینامیک ترکیب شوند، ثابت میکند ارزشش بیش از یک ریبوت برای یک فرانچایز کلاسیک است.در گیم پلی این بازی هیچ روند یک نواختی وجود ندارد و هیچگاه بازیباز خسته نخواهد شد !
*****************************************************************************************************
نکات مثبت : داستانی زیبا که به بهترین نحو روایت شده است. گیم پلی روان و جذاب . گرافیک بسیار خوب نسبت به موتور گرافیکی انریل انجین
نکات منفی : شخصیت پردازی ضعیف به لطف دیالوگ های بچه گانه.تغییرات ظاهری دانته.طراحی مراحل که در آن از رنگ قرمز بسیار زیاد استفاده شده است.
*****************************************************************************************************
داستان : 8.5
گیم پلی : 9.0
گرافیک : 8.5
موسیقی و نورپردازی : 7.5
ارزش : 8.37