02-24-2015, 07:47 PM
(آخرین ویرایش: 02-28-2015, 11:07 PM، توسط Last Warrior.)
- ما اهل جایی هستیم که اگه کسی می خواست از گرسنگی نمیره ، باید یا کشیش می شد یا راهزن - Eli Wallach در نقش Tuco ( فیلم خوب، بد، زشت )
اینجا سرزمینی است که در آن یادگیری کار با اسلحه از نان شب واجب تر است ، اینجا سرزمین پوسترهای مجرمان تحت تعقیب و جایزه بگیرها است ، اینجا سرزمین راهزنان سرگردنه ، گاوچران ها و سرخپوست ها است ؛ خوش آمدید ؛ اینجا غرب وحشی است .
شاید بسیاری از ما غرب وحشی را با سه گانه به یاد ماندنی سرجیو لئونه ( Sergio Leone ) شناختیم . شاید این فیلم ها برای این سرزمین کلیشه هایی ساختند که بارها و بارها در فیلم ها و بازی ها تکرار شدند ، اما ما باز هم دیدن این کلیشه ها را دوست داریم و با آن به وجد می آییم ؛ دوست داریم باز هم دوئل هایی بر سر یک مشت دلار ببینیم ، دوست داریم نبرد جایزه بگیرها را برای چند دلار بیشتر ببینیم ، دوست داریم خوبی ها ، بدی ها و زشتی های این سرزمین را ببینیم . غرب وحشی در دنیای بازی های ویدئویی نیز تاریخ خود را دارد . شاید یکی از بازی های قدیمی و مشهور بازی Sunset Riders باشد که بسیاری از ما آن را بر روی کنسول Sega بازی کرده ایم و پس از آن بازی هایی همچون Gun این نوع بازی ها را بیش از پیش بر سر زبان ها انداختند ، تا نوبت به Call Of Juarez برسد . سری اول این بازی در سال 2007 منتشر شد . درست است که بعضی از عناوین به موفقیت هایی در این گونه بازی ها رسیده بودند ، اما این دلیل نمی شد که هر بازی نیز در این سبک موفق شود ، نگاهی به تعدادی از بازی های معمولی و متوسط که در فضای غرب وحشی و با المان های آن ساخته شده اند این موضوع را ثابت می کند . اما سری اول COJ به موفقیت نسبی دست یافت و راه برای ساخت سری دوم هموار شد . این سری از بازی یک فلاش بک در زندگی Ray است که در سری اول نیز حضور داشت و این بار Ray همراه برادرانش باز گشته تا ما را با خود به ماجراجویی در غرب وحشی ببرد.
سبک : تیراندازی اول شخص
سازنده : Techland
ناشر : Ubisoft
تاریخ انتشار : 2009
ناشر : Ubisoft
تاریخ انتشار : 2009
پلتفرم ها : PS3 / Xbox 360 / PC
موتور گرافیکی : 4 Chrome Engine
گلوله ای تقدیم به تو ، برادر
Ray و Thomas دو برادری که در جنگ های داخلی آمریکا در ارتش جنوب با قوای شمال می جنگند ، پس از یک سری اتفاقات و ترک پست خود ، راه خانه را در پیش می گیرند و وقتی به خانه می رسند با تعدادی از نیروهای یانکی ( قوای شمالی ها ) روبرو می شوند که خانه آنها را به تصرف درآورده اند ، Ray و Thomas پس از درگیری و ورود به خانه ، برادر کوچکتر خود William را می یابند که ... و در ادامه ماجرایی طولانی برای یافتن یک گنج باستانی و ...
روزگاری خسته از جنگ ها ، روزگاری که بوی باروت می دهد ، روزگاری که در آن بسیاری از مشکلات و دعواها با اسلحه کشیدن حل می شوند . ما داستان برادرانی را در مواجهه با مخاطراتی می بینیم که گاهی به خاطر خانواده و گاهی ناشی از اشتباهات و یا ماجراجویی های آنها است . داستان از حوادث و ماجراهای مختلف در مکان های متفاوتی تشکیل شده است که در موقعیت هایی با هم انطباق پیدا می کنند و در واقع مکمل یکدیگر هستند . در این بین داستانک هایی هم هستند که آنچنان تاثیری در روایت کلی ندارند . اما اینجا داستانی دیگر و شاید بهتر است بگوییم داستان مهم تری وجود دارد که آن تقابل اندیشه خیر و اندیشه شر است ، تلاش تفکر مثبت برای نفوذ به قلبی غبار گرفته و گشودن راهی روشن در تاریکی است که در ورای داستان ظاهری بازی از ابتدا تا انتها جریان دارد و تاثیر گذاری اصلی را نیز در واقع همین داستان ، بخصوص در پایان بازی خواهد گذاشت . ما داستان سه برادر را در سفری می بینیم که برای هر سه سرنوشت ساز می باشد ، سفری که آنها در آن به شناخت بیشتری از یکدیگر می رسند و مهم تر از آن خود را خواهند شناخت و شاید در این سفر راه خود را در ادامه سفر زندگی بیابند .
این سه برادر هر کدام خلق و خوی مخصوص به خود را دارا می باشند . Ray به عنوان برادر بزرگتر پر شر و شور است و اخلاقی سازش ناپذیر دارد ، انگار از دردسر خوشش می آید و عاشق ماجراجویی است ، بخصوص اگر این ماجراجویی همراه با اسلحه کشیدن باشد . William ( کوچکترین برادر ) درست در نقطه مقابل Ray قرار می گیرد ، او یک کشیش است ، همیشه همراه برادرانش است در عین حال که تلاش می کند آنها را از دردسر دور کند ، از اسلحه دوری میکند و سعی دارد تمام مشکلات را مسالمت آمیز حل کند . شخصیت پردازی هر دو این برادرها عالی است . ما به خوبی خصوصیات آنها را می فهمیم و حتی می توانیم رفتارشان را در لحظاتی از بازی حدس بزنیم . در مقابل Thomas شخصیتی مابین Ray و William دارد . او رفتاری آرام تر از Ray دارد اما در عین حال مانند William نیست و از اسلحه بدش نمی آید و تیرانداز قابلی است . در واقع همین دوگانگی شخصیت Thomas باعث افت شخصیت پردازی او شده است . ما Ray و همین طور William را می فهمیم ، آنها راهشان مشخص است اما Thomas مانند اخلاقش شخصیت پردازی نا مشخصی دارد ، گاهی مانند Ray و گاهی مانند William رفتار می کند ، در واقع شاید سعی شده است شخصیتی آرام در عین حال زیرک و ماجراجو داشته باشد اما به نظر می آید این شخصیت به خوبی در نیامده و ناقص است . چند بعدی بودن شخصیت نکته بدی نیست اما وقتی خوب پرداخت نشود به جای یک شخصیت چند بعدی ، یک کاراکتر نامفهوم و ناقص از آب در می آید .
شروع داستان بازی نیز خلاقانه است ، در واقع ما صحنه ای را در ابتدای بازی می بینیم که در پایان بازی به آن خواهیم رسید و می توان گفت تمام داستان بازی یک فلاش بک از اتفاقاتی است که به آن لحظه پایانی ختم می شود . در این صحنه ابتدایی زوم دوربین بازی به سمت William که راوی داستان بازی نیز هست ، بسیار زیبا کار شده است . بعضی از حوادث داستان بازی بصورت اتفاقی هستند ، شاید این یک ضعف به نظر برسد ولی هنگام سفر این سه برادر احتمال وقوع این حوادث نیز می باشد . داستان شامل یک خط سیر کلی است که از ابتدا تا انتها جریان دارد و تعدادی شخصیت اصلی و محوری دارد که اکثرا خوب پرداخت شده اند و در این بین شخصیت های فرعی نیز وارد داستان شده و از آن خارج می شوند . می توان گفت داستان بازی علی رغم وجود برخی نواقص در نحوه روایت و شخصیت پردازی ، داستانی گیراست که پایانی بسیار زیبا ، به یاد ماندنی و در عین حال تامل برانگیز دارد .
روزگاری خسته از جنگ ها ، روزگاری که بوی باروت می دهد ، روزگاری که در آن بسیاری از مشکلات و دعواها با اسلحه کشیدن حل می شوند . ما داستان برادرانی را در مواجهه با مخاطراتی می بینیم که گاهی به خاطر خانواده و گاهی ناشی از اشتباهات و یا ماجراجویی های آنها است . داستان از حوادث و ماجراهای مختلف در مکان های متفاوتی تشکیل شده است که در موقعیت هایی با هم انطباق پیدا می کنند و در واقع مکمل یکدیگر هستند . در این بین داستانک هایی هم هستند که آنچنان تاثیری در روایت کلی ندارند . اما اینجا داستانی دیگر و شاید بهتر است بگوییم داستان مهم تری وجود دارد که آن تقابل اندیشه خیر و اندیشه شر است ، تلاش تفکر مثبت برای نفوذ به قلبی غبار گرفته و گشودن راهی روشن در تاریکی است که در ورای داستان ظاهری بازی از ابتدا تا انتها جریان دارد و تاثیر گذاری اصلی را نیز در واقع همین داستان ، بخصوص در پایان بازی خواهد گذاشت . ما داستان سه برادر را در سفری می بینیم که برای هر سه سرنوشت ساز می باشد ، سفری که آنها در آن به شناخت بیشتری از یکدیگر می رسند و مهم تر از آن خود را خواهند شناخت و شاید در این سفر راه خود را در ادامه سفر زندگی بیابند .
این سه برادر هر کدام خلق و خوی مخصوص به خود را دارا می باشند . Ray به عنوان برادر بزرگتر پر شر و شور است و اخلاقی سازش ناپذیر دارد ، انگار از دردسر خوشش می آید و عاشق ماجراجویی است ، بخصوص اگر این ماجراجویی همراه با اسلحه کشیدن باشد . William ( کوچکترین برادر ) درست در نقطه مقابل Ray قرار می گیرد ، او یک کشیش است ، همیشه همراه برادرانش است در عین حال که تلاش می کند آنها را از دردسر دور کند ، از اسلحه دوری میکند و سعی دارد تمام مشکلات را مسالمت آمیز حل کند . شخصیت پردازی هر دو این برادرها عالی است . ما به خوبی خصوصیات آنها را می فهمیم و حتی می توانیم رفتارشان را در لحظاتی از بازی حدس بزنیم . در مقابل Thomas شخصیتی مابین Ray و William دارد . او رفتاری آرام تر از Ray دارد اما در عین حال مانند William نیست و از اسلحه بدش نمی آید و تیرانداز قابلی است . در واقع همین دوگانگی شخصیت Thomas باعث افت شخصیت پردازی او شده است . ما Ray و همین طور William را می فهمیم ، آنها راهشان مشخص است اما Thomas مانند اخلاقش شخصیت پردازی نا مشخصی دارد ، گاهی مانند Ray و گاهی مانند William رفتار می کند ، در واقع شاید سعی شده است شخصیتی آرام در عین حال زیرک و ماجراجو داشته باشد اما به نظر می آید این شخصیت به خوبی در نیامده و ناقص است . چند بعدی بودن شخصیت نکته بدی نیست اما وقتی خوب پرداخت نشود به جای یک شخصیت چند بعدی ، یک کاراکتر نامفهوم و ناقص از آب در می آید .
شروع داستان بازی نیز خلاقانه است ، در واقع ما صحنه ای را در ابتدای بازی می بینیم که در پایان بازی به آن خواهیم رسید و می توان گفت تمام داستان بازی یک فلاش بک از اتفاقاتی است که به آن لحظه پایانی ختم می شود . در این صحنه ابتدایی زوم دوربین بازی به سمت William که راوی داستان بازی نیز هست ، بسیار زیبا کار شده است . بعضی از حوادث داستان بازی بصورت اتفاقی هستند ، شاید این یک ضعف به نظر برسد ولی هنگام سفر این سه برادر احتمال وقوع این حوادث نیز می باشد . داستان شامل یک خط سیر کلی است که از ابتدا تا انتها جریان دارد و تعدادی شخصیت اصلی و محوری دارد که اکثرا خوب پرداخت شده اند و در این بین شخصیت های فرعی نیز وارد داستان شده و از آن خارج می شوند . می توان گفت داستان بازی علی رغم وجود برخی نواقص در نحوه روایت و شخصیت پردازی ، داستانی گیراست که پایانی بسیار زیبا ، به یاد ماندنی و در عین حال تامل برانگیز دارد .
دوئل
همیشه بخش گیم پلی بازی های شوتر که بر اساس داستان های غرب وحشی ساخته می شوند جذابیت خاصی دارند . اینجا دیگر خبری از انواع و اقسام اسلحه های مدرن با گلوله های بی شمار نیست تا با آن به جان دشمنانتان بیفتید ، اینجا دیگر همیشه نمی توانید دستتان را روی ماشه اسلحه نگه دارید و دشمنان را گلوله باران کنید و خیالتان راحت باشد که خشابتان مملو از گلوله است . اسلحه ها در غرب وحشی محدودیت در تعداد گلوله و همچنین سرعت پایین تری در شلیک ( Rate of Fire ) دارند . باید برای هر شلیک دقت کافی را به کار ببرید و حواستان هم به تیر های باقی مانده باشد و در زمان مناسب اسلحه را پر کنید ، چون پر کردن اسلحه نیز زمان بر خواهد بود ( Reload Spead ) زیرا خشابی در کار نیست و اسلحه باید گلوله به گلوله پر شود . این بازی نیز بسیاری از این المان های گفته شده را دارا می باشد .
در ابتدای بازی با یک اکشن پر زدوخورد و در گیر کننده همراه هستیم ، وسط یک جنگ که از چپ و راست سربازان دشمن به ما حمله ور می شوند ؛ این مرحله من را یاد برخی ار مراحل COD در سری های اولیه انداخت . در این مرحله ما کنترل Ray را در اختیار داریم و با او بازی را آغاز می کنیم . بعد از اتمام این مرحله و در مرحله بعد بازی ، ما کنترل Thomas را در اختیار داریم و این مرحله را نیز با Thomas پیش می رویم ، در واقع دو مرحله ابتدایی بازی برای آشنایی بازی کننده با توانایی های این دو برادر در تیراندازی و سایر مهارت های آنها است . در مراحل بعدی ، بازی دست ما را در انتخاب هر کدام از این برادرها باز می گذارد و ما می توانیم از روی توانایی ها و البته علاقه خودمان کاراکتر خود را انتخاب و با او به بازی ادامه دهیم . Ray و Thomas هر کدام توانایی های مختص به خود را دارند که کمی نیز در راستای شخصیت پردازی آنهاست ؛ ری قوی تر است و در واقع مقاومت بیشتری در در گیری ها دارد ، در تیر اندازی از فاصله نزدیک مهارت دارد ، می تواند از دینامیت استفاده کند و قابلیت حمل تیربار ( Gatling Gun ) را دارا می باشد . در مقابل Thomas چابک و فرز است ، در تیراندازی از فاصله دور مهارت دارد ، می تواند از بلندی ها با استفاده از طناب و کمندی که در اختیار دارد استفاده کند و قابلیت استفاده از کمان را نیز دارد . این موارد گفته شده برای بازی کننده یک بار نمایش داده می شوند و البته در دو مرحله ابتدایی که اشاره شد ، همین قابلیت ها و دیگر مهارت های این دو برادر گنجانده شده اند . بعضی از این قابلیت ها طراحی خوبی دارند ، به عنوان مثال حالت زوم خودکار برای تفنگ Rifle و شلیک موثر از فاصله دور فقط برای کاراکتر Thomas امکان پذیر است و Ray در استفاده از Rifle زوم خودکار ندارد . اما بعضی از این توانایی ها نیز کاربرد آنچنانی در بازی ندارند ، مانند حمل و پرتاب چاغو توسط Thomas که در بخشی از مراحل ابتدایی استفاده می شود اما در مراحل بعدی چندان قابل استفاده نیست و شاید مرحله خاصی که پرتاب چاغو در آن کاربرد داشته باشد وجود ندارد که این نکته جالبی نیست . در مورد کلیت توانایی های Ray و Thomas می توان گفت که این توانایی ها در واقع مکمل یکدیگر هستند و در هنگام نبرد هر کدام قابلیت هایی دارند که با ترکیب این قابلیت ها و همراهی هم و کمکی که به یکدیگر انجام می دهند ، در گیری ها را پشت سر می گذارند .
اما غرب وحشی است و مهارت و سرعت در کشیدن اسلحه و هفت تیرکش های زبردست آن ؛ هردو این برادران قابلیتی خاص در استفاده سریع از اسلحه دارند و میتوانند چندین نفر از دشمنان مقابل را با سرعت از پای درآورند . ( مشابه این قابلیت با کمی تفاوت در نحوه و نوع اجرا در نسخه قبلی COJ نیز وجود داشت ) این قابلیت در همان دو مرحله ابتدایی آموزش داده می شوند و پس از آن با از پای در آوردن تعدادی از افراد مقابل دوباره آن قابلیت فعال می شود که می توان از آن بهره برد . این نوع مهارت اسلحه کشیدن سریع و شلیک پیاپی که این دو برادر دارای آن هستند برای بازی کننده ممکن است تجربه متفاوتی خلق کند ، اما استفاده از این مهارت ها و کنترل آن ساده و راحت است و به نظر نمی آید کسی با آن مشکلی داشته باشد . ( اجرای این قابلیت در PC با کلید Z است )
کاورگیری نیز المان دیگری است که در گیم پلی بازی قرار داده شده است . در ابتدا ممکن است بازی کننده کمی دیر به نحوه کاورگیری عادت کند و با آن آداپته شود ولی مدل کاورگیری در این حالت خوش دست است و ظرافت خاصی دارد و می توان گفت در درجات سختی بالاتر بسیار لازم و کاربردی است ، اما گاهی دردسرهایی هم ایجاد می کند که می توان به لرزش در هنگام کاورگیری و کاورگیری ناقص در بعضی مکان ها اشاره کرد که البته بعضی از این اشکالات هم کمی به عادت بازی کننده با این نحوه کاورگیری بستگی دارد .
گیم پلی کلی بازی نیز از مراحل متنوع در مکان های مختلف و جالب تشکیل شده است که موجب ایجاد کشش و جذابیت برای ادامه بازی می شود . این مراحل از میدان نبرد تا شهرها ، بیابان های بی آب و علف و همین طور جنگل ها و ... را شامل می شود .
در شروع بعضی از مراحل بازی ، مکانی وجود دارد که حالتی شبه جهان باز دارد . ( منطقه ای آزاد برای گشت و گذار و انجام مراحل فرعی و یافتم آیتم ها ) بعد از انتخاب یکی از برادران شما می توانید یا به ادامه مراحل داستانی بپردازید و یا چند مرحله جانبی را که تعداد آنها هم زیاد نیست ، انجام دهید . این مراحل جانبی در مناطقی قرار داده شده اند که شما با انجام آنها می توانید پول بیشتر بدست آورید . این پول در مراحل اصلی بازی نیز یافت می شود که می توان از آن برای خرید اسلحه های بهتر و همین طور مهمات استفاده کرد . البته مکان بعضی از این اسلحه فروشی ها ( به جز مراحل فرعی ) بسیاز نامناسب است ، یعنی هنگام درگیری و زدوخورد شما یک اسلحه فروشی می بینید و می توانید وارد آن شده و اسلحه بخرید ! طراحان بازی می توانستند در مکان های مناسب و البته در زمان های مناسب تر در بازی که خبری از مبارزات و تیراندازی نیست این مکان های ارتقاء اسلحه را قرار دهند .
اسب سواری نیز در بازی وجود دارد که بسیار ساده و البته تا حدودی ناقص کار شده است . این سادگی موجب راحتی در سوار شدن و پیاده شدن از اسب می گردد و همین طور کنترل اسب ساده است ، اما نقصش در این است که آن حس اسب سواری کامل را به بازی کننده منتقل نمی شود اما این نقص در مقابل راحتی کنترل اسب کمتر به چشم می آید . سیستم دویدن در بازی نیز ضعف هایی دارد به طوری که هنگام دویدن هیچ تکانی که از دویدن منجر شده باشد ، دیده نمی شود و حتی سرعت دویدن با سرعت حالت معمولی فرق چندانی ندارد که جای تعجب است !
اما باید نکته مهمی را نیز در مورد گیم پلی این بازی اشاره کرد ؛ اینجا غرب وحشی است و مگر می شود در غرب وحشی یک اسلحه بدست زبردست باشید و مبارزات تن به تن معروف آن را تجربه نکنید ؛ بله ، دوئل ؛ دوئل ها در بازی در میان مراحل و یا در پایان آن قرار داده شده اند که نحوه انجام آنها هم ساده است و طراحی ساده ای دارد که البته این نکته خوبی است . در هنگام دوئل باید دست کاراکتر را نزدیک به اسلحه نگه دارید ، برای دید بهتر حرکت کنید و در لحظه معین شلیک کنید که البته حواس جمع و تمرکز بالا را می طلبد . خود دوئل ها نیز رفته رفته چالش برانگیزتر می شوند .
پس از پایان هر مرحله از بازی ، اطلاعاتی از نحوه بازی ، اعم از تعداد تیر مستقیم به سر ( Headshot ) ، درصد تیراندازی دقیق با هر اسلحه و ... نمایش داده می شود که جالب است . اگر هنوز این بازی را تجربه نکرده اید و می خواهید چالشی را تجربه کنید و قدرت تیراندازی خود را بسنجید ، پیشنهاد من بازی در درجات سختی بالا است ، اینجاست که هر شلیک و هر گلوله برایتان ارزش دارد و استفاده از اکثر توانایی ها را غیر قابل اجتناب می کند .
بازی را که شروع کردم و در مراحل اولیه ، فکر کردم که با نماها و جلوه های بصری حداکثر معمولی طرف هستم ، اما هر چه جلوتر رفتم و به مراحل دیگر بازی رسیدم مناظر و فضاسازی بصری بهتر و زیباتر می شد . در واقع طراحان بازی سعی کرده اند تا از بسیاری نماهای بصری و البته چشم نواز غرب وحشی را در طراحی مراحل بازی بهره ببرند . صحراهای خشک که در هر کجای آن احتمال رویارویی با راهزنان وجود دارد ، شهرهایی که با المان های شهرهای آن دوران طراحی شده اند ، رودهای آرام و خروشان که عبور از این رودها و کوه پایه ها همراه با جلوه های نورپردازی خوب که بعضی اوقات تلالو نور خورشید را از بین دره ها نشان می دهد ، نمونه ای از مناظر موجود در بازی است . حتی در برخی مناطق صحرایی حرارت محیط نیز در فضاسازی وارد شده که جلوه های خوبی خلق می کند .
طراحی ظاهری افراد مختلف در بازی اکثرا خوب است . چهره و لباس ها و حتی طرز بعضی حرکات بر پایه خصوصیات محیط غرب وحشی است . البته در این بین برخی ایرادات نیز مشاهده می شود . برخی حرکات کاراکترها در برخی کات سین ها کمی خارح از فرم معمول دیده می شود که البته موارد این چنینی کم است و تاثیر بدی بر روی کلیت این بخش ندارد . در طراحی چهره که اشاره شد ، چهره Ray و William بسیار خوب طراحی شده است و در واقع بسیار نزدیک به شخصیت پردازی آنهاست که البته صداگذاری خوب نیز مزید بر علت است . اما چهره Thomas از لحاظ نوع چهره آن تاثیر گذاری لازم را ندارد ، البته این مورد به شخصیت پردازی نه چندان خوب او برمی گردد که اشاره شد .
نکته ای که در بازی برای خود من جای سوال داشت استفاده نکردن از حیوانات وحشی آن مناطق در محیط بازی بود . ما برخی حیوانات اهلی را در مناطقی می بینیم اما در بقیه مناطق و بخصوص مناطق خارج از شهرها به جز کرکس خبری از دیگر حیوانات نبود ؛ در سری قبلی در برخی مراحل ، حیواناتی مانند کایوت ها و حتی مار و عقاب در محیط وجود داشتند که شخصیت بازی را مورد حمله قرار می دادند ولی در این عنوان از چنین قابلیت هایی با وجود طراحی خوب بعضی حیوانات استفاده نشده است . حتی می توان کرکس ها را مورد هدف قرار داد ولی این کار چه تاثیری در بازی دارد ! شاید می شد طراحان بازی به این نکته توجه کنند و حضور حیوانات وحشی و تاثیر آنها در گیم پلی می توانست جذابیت های بازی را بیشتر کند . بافت های بازی نیز با اینکه اکثرا قابل قبول هستند اما ایراداتی نیز دارند که از جمله آن می توان به دیر بارگذاری شدن بافت ها بعضی هنگام در محیط های وسیع و نمای نه چندان جالب در برخی فواصل دور اشاره کرد . بعضی اوقات هم نواقصی عجیب دیده می شود که به عنوان مثال در مکانی صخره ای با بافت مناسب در کنار صخره ای با بافت ضعیف قرار داشت ! بعضی ریزه کاری ها در گرافیک بازی نیز قابل اشاره است که از آن جمله می توان به تفاوت میان برخورد گلوله به محل های مختلف اشاره کرد که جلوه های بصری متفاوتی ایجاد می کند و همین طور پرتاب خون به هنگام برخورد گلوله به افراد دشمن نیز از دیگر موارد موجود در بازی است . البته رد گلوله بر اجسام و یا خونریزی از بدن افراد وجود ندارد ! خلاقیت دیگری که طراحان به خرج داده اند هنگام Headshot است ؛ اگر در هنگام نشانه گیری بالای کلاه افراد را نشانه بگیرید ، کلاه آنها به بالا پرتاب می شود . انگار دوستان طراح به فیلم های وسترن کلینت ایستوود علاقه خاصی دارند !
نکته دیگر نبود مراحل در شب هنگام است که می توانست تنوع بیشتری در مراحل بازی ایجاد کند که به جز یکی از مراحل پایانی ، مرحله دیگری در شب وجود ندارد ؛ شاید وجود مراحل در شب بر روی گیم پلی بازی نیز تاثیر خوبی می گذاشت و آن را نیز متنوع تر می کرد . البته با این حال تنوع نورپردازی در محیط های مختلف خوب است و لحظاتی مانند غروب و ظهر و مه و ... در بازی وجود دارد . با تمام این ایرادات ریز و درشت ، مناظری دیدنی در مراحل بازی و همین طور تلاش طراحان بازی در شبیه سازی بسیاری از المان های موجود در بازی به المان های آن دوران قابل مشاهده و قابل تحسین است .
موسیقی های بازی بسیار عالی است ، شاید بعضی موسیقی های بازی ما را یاد موسیقی های زیبای انیو موریکونه ( Ennio Morricone ) می اندازد ، انیو موریکونه با موسیقی های خود فضایی را برای غرب وحشی خلق کرد که تا به امروز همچنان فیلم ها و بازی ها از دستاوردهای موسیقایی او بهره می برند . حتی اگر شباهت چندانی بین کلیت موسیقی با موسیقی های موریکونه نباشد ، باز ناخودآگاه هر بار نام و اثری از غرب وحشی باشد ، موسیقی های او در ذهن تداعی می شود و البته باید هم ، چنین شاهکارهایی فراموش نشوند و همچنان از آنها بهره برد و آنها را یاد کرد . المان های موسیقایی این بازی نیز بسیار نزدیک به المان های آشنای موسیقی در فضای وسترن می باشد . هماهنگی موسیقی با حوادث و مکان های فیلم بسیار خوب است . با این هماهنگی و قرارگیری موسیقی در جای خود تاثیر آن نیز دوچندان خواهد شد . بدون شک یکی از تحسین برانگیزترین موسیقی های بازی در یکی از کات سین های پایانی بازیست که بسیار تاثیرگذار است .
از طرف دیگر صداگذاری در بازی نیز خوب و قابل تامل است . صداپیشه شخصیت Ray بسیار خوب عمل کرده و در واقع آن حس پر شروشور و مبارزه طلب او به مخاطب منتقل
می شود ، صدای شخصیت William نیز زیباست ، صدایی غم زده و بغض آلود و همین طور صدایی خوب برای راوی داستان ، از ویژگی های صدای او هستند . اما صداگذاری کاراکتر Thomas در لول پایین تری قرار می گیرد و باید گفت همانند شخصیت پردازی و چهره ، صدای توماس هم جذابیت زیادی ندارد . البته شاید قابل قبول باشد ولی بدون شک به مراتب از صدای Ray و William قدرت و تاثیر گذاری کمتری دارد . صدا گذاری سایر شخصیت های بازی نیز اکثرا قابل قبول است و می توان گفت با چهره ها و کاراکترها مطابقت دارد ، مثلا می توان به لهجه مکزیکی بعضی از کاراکترها اشاره کرد که تفاوت لهجه و صدا به خوبی کار شده است .
به شخصه از بعضی موسیقی های این عنوان بسیار لذت بردم ، بخصوص موسیقی یکی از لحظات پایانی که به یاد ماندنی و زیبا کار شده است و گاهی به موسیقی منوی بازی نیز برای لحظاتی گوش می دادم و می توان گفت از بخش های بسیار خوب این عنوان ، موسیقی آن است .
در ابتدای بازی با یک اکشن پر زدوخورد و در گیر کننده همراه هستیم ، وسط یک جنگ که از چپ و راست سربازان دشمن به ما حمله ور می شوند ؛ این مرحله من را یاد برخی ار مراحل COD در سری های اولیه انداخت . در این مرحله ما کنترل Ray را در اختیار داریم و با او بازی را آغاز می کنیم . بعد از اتمام این مرحله و در مرحله بعد بازی ، ما کنترل Thomas را در اختیار داریم و این مرحله را نیز با Thomas پیش می رویم ، در واقع دو مرحله ابتدایی بازی برای آشنایی بازی کننده با توانایی های این دو برادر در تیراندازی و سایر مهارت های آنها است . در مراحل بعدی ، بازی دست ما را در انتخاب هر کدام از این برادرها باز می گذارد و ما می توانیم از روی توانایی ها و البته علاقه خودمان کاراکتر خود را انتخاب و با او به بازی ادامه دهیم . Ray و Thomas هر کدام توانایی های مختص به خود را دارند که کمی نیز در راستای شخصیت پردازی آنهاست ؛ ری قوی تر است و در واقع مقاومت بیشتری در در گیری ها دارد ، در تیر اندازی از فاصله نزدیک مهارت دارد ، می تواند از دینامیت استفاده کند و قابلیت حمل تیربار ( Gatling Gun ) را دارا می باشد . در مقابل Thomas چابک و فرز است ، در تیراندازی از فاصله دور مهارت دارد ، می تواند از بلندی ها با استفاده از طناب و کمندی که در اختیار دارد استفاده کند و قابلیت استفاده از کمان را نیز دارد . این موارد گفته شده برای بازی کننده یک بار نمایش داده می شوند و البته در دو مرحله ابتدایی که اشاره شد ، همین قابلیت ها و دیگر مهارت های این دو برادر گنجانده شده اند . بعضی از این قابلیت ها طراحی خوبی دارند ، به عنوان مثال حالت زوم خودکار برای تفنگ Rifle و شلیک موثر از فاصله دور فقط برای کاراکتر Thomas امکان پذیر است و Ray در استفاده از Rifle زوم خودکار ندارد . اما بعضی از این توانایی ها نیز کاربرد آنچنانی در بازی ندارند ، مانند حمل و پرتاب چاغو توسط Thomas که در بخشی از مراحل ابتدایی استفاده می شود اما در مراحل بعدی چندان قابل استفاده نیست و شاید مرحله خاصی که پرتاب چاغو در آن کاربرد داشته باشد وجود ندارد که این نکته جالبی نیست . در مورد کلیت توانایی های Ray و Thomas می توان گفت که این توانایی ها در واقع مکمل یکدیگر هستند و در هنگام نبرد هر کدام قابلیت هایی دارند که با ترکیب این قابلیت ها و همراهی هم و کمکی که به یکدیگر انجام می دهند ، در گیری ها را پشت سر می گذارند .
اما غرب وحشی است و مهارت و سرعت در کشیدن اسلحه و هفت تیرکش های زبردست آن ؛ هردو این برادران قابلیتی خاص در استفاده سریع از اسلحه دارند و میتوانند چندین نفر از دشمنان مقابل را با سرعت از پای درآورند . ( مشابه این قابلیت با کمی تفاوت در نحوه و نوع اجرا در نسخه قبلی COJ نیز وجود داشت ) این قابلیت در همان دو مرحله ابتدایی آموزش داده می شوند و پس از آن با از پای در آوردن تعدادی از افراد مقابل دوباره آن قابلیت فعال می شود که می توان از آن بهره برد . این نوع مهارت اسلحه کشیدن سریع و شلیک پیاپی که این دو برادر دارای آن هستند برای بازی کننده ممکن است تجربه متفاوتی خلق کند ، اما استفاده از این مهارت ها و کنترل آن ساده و راحت است و به نظر نمی آید کسی با آن مشکلی داشته باشد . ( اجرای این قابلیت در PC با کلید Z است )
کاورگیری نیز المان دیگری است که در گیم پلی بازی قرار داده شده است . در ابتدا ممکن است بازی کننده کمی دیر به نحوه کاورگیری عادت کند و با آن آداپته شود ولی مدل کاورگیری در این حالت خوش دست است و ظرافت خاصی دارد و می توان گفت در درجات سختی بالاتر بسیار لازم و کاربردی است ، اما گاهی دردسرهایی هم ایجاد می کند که می توان به لرزش در هنگام کاورگیری و کاورگیری ناقص در بعضی مکان ها اشاره کرد که البته بعضی از این اشکالات هم کمی به عادت بازی کننده با این نحوه کاورگیری بستگی دارد .
گیم پلی کلی بازی نیز از مراحل متنوع در مکان های مختلف و جالب تشکیل شده است که موجب ایجاد کشش و جذابیت برای ادامه بازی می شود . این مراحل از میدان نبرد تا شهرها ، بیابان های بی آب و علف و همین طور جنگل ها و ... را شامل می شود .
در شروع بعضی از مراحل بازی ، مکانی وجود دارد که حالتی شبه جهان باز دارد . ( منطقه ای آزاد برای گشت و گذار و انجام مراحل فرعی و یافتم آیتم ها ) بعد از انتخاب یکی از برادران شما می توانید یا به ادامه مراحل داستانی بپردازید و یا چند مرحله جانبی را که تعداد آنها هم زیاد نیست ، انجام دهید . این مراحل جانبی در مناطقی قرار داده شده اند که شما با انجام آنها می توانید پول بیشتر بدست آورید . این پول در مراحل اصلی بازی نیز یافت می شود که می توان از آن برای خرید اسلحه های بهتر و همین طور مهمات استفاده کرد . البته مکان بعضی از این اسلحه فروشی ها ( به جز مراحل فرعی ) بسیاز نامناسب است ، یعنی هنگام درگیری و زدوخورد شما یک اسلحه فروشی می بینید و می توانید وارد آن شده و اسلحه بخرید ! طراحان بازی می توانستند در مکان های مناسب و البته در زمان های مناسب تر در بازی که خبری از مبارزات و تیراندازی نیست این مکان های ارتقاء اسلحه را قرار دهند .
اسب سواری نیز در بازی وجود دارد که بسیار ساده و البته تا حدودی ناقص کار شده است . این سادگی موجب راحتی در سوار شدن و پیاده شدن از اسب می گردد و همین طور کنترل اسب ساده است ، اما نقصش در این است که آن حس اسب سواری کامل را به بازی کننده منتقل نمی شود اما این نقص در مقابل راحتی کنترل اسب کمتر به چشم می آید . سیستم دویدن در بازی نیز ضعف هایی دارد به طوری که هنگام دویدن هیچ تکانی که از دویدن منجر شده باشد ، دیده نمی شود و حتی سرعت دویدن با سرعت حالت معمولی فرق چندانی ندارد که جای تعجب است !
اما باید نکته مهمی را نیز در مورد گیم پلی این بازی اشاره کرد ؛ اینجا غرب وحشی است و مگر می شود در غرب وحشی یک اسلحه بدست زبردست باشید و مبارزات تن به تن معروف آن را تجربه نکنید ؛ بله ، دوئل ؛ دوئل ها در بازی در میان مراحل و یا در پایان آن قرار داده شده اند که نحوه انجام آنها هم ساده است و طراحی ساده ای دارد که البته این نکته خوبی است . در هنگام دوئل باید دست کاراکتر را نزدیک به اسلحه نگه دارید ، برای دید بهتر حرکت کنید و در لحظه معین شلیک کنید که البته حواس جمع و تمرکز بالا را می طلبد . خود دوئل ها نیز رفته رفته چالش برانگیزتر می شوند .
پس از پایان هر مرحله از بازی ، اطلاعاتی از نحوه بازی ، اعم از تعداد تیر مستقیم به سر ( Headshot ) ، درصد تیراندازی دقیق با هر اسلحه و ... نمایش داده می شود که جالب است . اگر هنوز این بازی را تجربه نکرده اید و می خواهید چالشی را تجربه کنید و قدرت تیراندازی خود را بسنجید ، پیشنهاد من بازی در درجات سختی بالا است ، اینجاست که هر شلیک و هر گلوله برایتان ارزش دارد و استفاده از اکثر توانایی ها را غیر قابل اجتناب می کند .
از حوالی کوه پایه های راکی تا گرند کنیون( Grand Canyon )
بازی را که شروع کردم و در مراحل اولیه ، فکر کردم که با نماها و جلوه های بصری حداکثر معمولی طرف هستم ، اما هر چه جلوتر رفتم و به مراحل دیگر بازی رسیدم مناظر و فضاسازی بصری بهتر و زیباتر می شد . در واقع طراحان بازی سعی کرده اند تا از بسیاری نماهای بصری و البته چشم نواز غرب وحشی را در طراحی مراحل بازی بهره ببرند . صحراهای خشک که در هر کجای آن احتمال رویارویی با راهزنان وجود دارد ، شهرهایی که با المان های شهرهای آن دوران طراحی شده اند ، رودهای آرام و خروشان که عبور از این رودها و کوه پایه ها همراه با جلوه های نورپردازی خوب که بعضی اوقات تلالو نور خورشید را از بین دره ها نشان می دهد ، نمونه ای از مناظر موجود در بازی است . حتی در برخی مناطق صحرایی حرارت محیط نیز در فضاسازی وارد شده که جلوه های خوبی خلق می کند .
طراحی ظاهری افراد مختلف در بازی اکثرا خوب است . چهره و لباس ها و حتی طرز بعضی حرکات بر پایه خصوصیات محیط غرب وحشی است . البته در این بین برخی ایرادات نیز مشاهده می شود . برخی حرکات کاراکترها در برخی کات سین ها کمی خارح از فرم معمول دیده می شود که البته موارد این چنینی کم است و تاثیر بدی بر روی کلیت این بخش ندارد . در طراحی چهره که اشاره شد ، چهره Ray و William بسیار خوب طراحی شده است و در واقع بسیار نزدیک به شخصیت پردازی آنهاست که البته صداگذاری خوب نیز مزید بر علت است . اما چهره Thomas از لحاظ نوع چهره آن تاثیر گذاری لازم را ندارد ، البته این مورد به شخصیت پردازی نه چندان خوب او برمی گردد که اشاره شد .
نکته ای که در بازی برای خود من جای سوال داشت استفاده نکردن از حیوانات وحشی آن مناطق در محیط بازی بود . ما برخی حیوانات اهلی را در مناطقی می بینیم اما در بقیه مناطق و بخصوص مناطق خارج از شهرها به جز کرکس خبری از دیگر حیوانات نبود ؛ در سری قبلی در برخی مراحل ، حیواناتی مانند کایوت ها و حتی مار و عقاب در محیط وجود داشتند که شخصیت بازی را مورد حمله قرار می دادند ولی در این عنوان از چنین قابلیت هایی با وجود طراحی خوب بعضی حیوانات استفاده نشده است . حتی می توان کرکس ها را مورد هدف قرار داد ولی این کار چه تاثیری در بازی دارد ! شاید می شد طراحان بازی به این نکته توجه کنند و حضور حیوانات وحشی و تاثیر آنها در گیم پلی می توانست جذابیت های بازی را بیشتر کند . بافت های بازی نیز با اینکه اکثرا قابل قبول هستند اما ایراداتی نیز دارند که از جمله آن می توان به دیر بارگذاری شدن بافت ها بعضی هنگام در محیط های وسیع و نمای نه چندان جالب در برخی فواصل دور اشاره کرد . بعضی اوقات هم نواقصی عجیب دیده می شود که به عنوان مثال در مکانی صخره ای با بافت مناسب در کنار صخره ای با بافت ضعیف قرار داشت ! بعضی ریزه کاری ها در گرافیک بازی نیز قابل اشاره است که از آن جمله می توان به تفاوت میان برخورد گلوله به محل های مختلف اشاره کرد که جلوه های بصری متفاوتی ایجاد می کند و همین طور پرتاب خون به هنگام برخورد گلوله به افراد دشمن نیز از دیگر موارد موجود در بازی است . البته رد گلوله بر اجسام و یا خونریزی از بدن افراد وجود ندارد ! خلاقیت دیگری که طراحان به خرج داده اند هنگام Headshot است ؛ اگر در هنگام نشانه گیری بالای کلاه افراد را نشانه بگیرید ، کلاه آنها به بالا پرتاب می شود . انگار دوستان طراح به فیلم های وسترن کلینت ایستوود علاقه خاصی دارند !
نکته دیگر نبود مراحل در شب هنگام است که می توانست تنوع بیشتری در مراحل بازی ایجاد کند که به جز یکی از مراحل پایانی ، مرحله دیگری در شب وجود ندارد ؛ شاید وجود مراحل در شب بر روی گیم پلی بازی نیز تاثیر خوبی می گذاشت و آن را نیز متنوع تر می کرد . البته با این حال تنوع نورپردازی در محیط های مختلف خوب است و لحظاتی مانند غروب و ظهر و مه و ... در بازی وجود دارد . با تمام این ایرادات ریز و درشت ، مناظری دیدنی در مراحل بازی و همین طور تلاش طراحان بازی در شبیه سازی بسیاری از المان های موجود در بازی به المان های آن دوران قابل مشاهده و قابل تحسین است .
میراث Ennio Morricone
موسیقی های بازی بسیار عالی است ، شاید بعضی موسیقی های بازی ما را یاد موسیقی های زیبای انیو موریکونه ( Ennio Morricone ) می اندازد ، انیو موریکونه با موسیقی های خود فضایی را برای غرب وحشی خلق کرد که تا به امروز همچنان فیلم ها و بازی ها از دستاوردهای موسیقایی او بهره می برند . حتی اگر شباهت چندانی بین کلیت موسیقی با موسیقی های موریکونه نباشد ، باز ناخودآگاه هر بار نام و اثری از غرب وحشی باشد ، موسیقی های او در ذهن تداعی می شود و البته باید هم ، چنین شاهکارهایی فراموش نشوند و همچنان از آنها بهره برد و آنها را یاد کرد . المان های موسیقایی این بازی نیز بسیار نزدیک به المان های آشنای موسیقی در فضای وسترن می باشد . هماهنگی موسیقی با حوادث و مکان های فیلم بسیار خوب است . با این هماهنگی و قرارگیری موسیقی در جای خود تاثیر آن نیز دوچندان خواهد شد . بدون شک یکی از تحسین برانگیزترین موسیقی های بازی در یکی از کات سین های پایانی بازیست که بسیار تاثیرگذار است .
از طرف دیگر صداگذاری در بازی نیز خوب و قابل تامل است . صداپیشه شخصیت Ray بسیار خوب عمل کرده و در واقع آن حس پر شروشور و مبارزه طلب او به مخاطب منتقل
می شود ، صدای شخصیت William نیز زیباست ، صدایی غم زده و بغض آلود و همین طور صدایی خوب برای راوی داستان ، از ویژگی های صدای او هستند . اما صداگذاری کاراکتر Thomas در لول پایین تری قرار می گیرد و باید گفت همانند شخصیت پردازی و چهره ، صدای توماس هم جذابیت زیادی ندارد . البته شاید قابل قبول باشد ولی بدون شک به مراتب از صدای Ray و William قدرت و تاثیر گذاری کمتری دارد . صدا گذاری سایر شخصیت های بازی نیز اکثرا قابل قبول است و می توان گفت با چهره ها و کاراکترها مطابقت دارد ، مثلا می توان به لهجه مکزیکی بعضی از کاراکترها اشاره کرد که تفاوت لهجه و صدا به خوبی کار شده است .
به شخصه از بعضی موسیقی های این عنوان بسیار لذت بردم ، بخصوص موسیقی یکی از لحظات پایانی که به یاد ماندنی و زیبا کار شده است و گاهی به موسیقی منوی بازی نیز برای لحظاتی گوش می دادم و می توان گفت از بخش های بسیار خوب این عنوان ، موسیقی آن است .
در سرزمینی که گلوله ها تاریخ آن را می نویسند،اسلحه به دست های زبر دست حکمرانی خواهند کرد. جایی که گفت و گو آنچنان معنایی ندارد و حرف ها با دوئل زده می شوند.
Call of Juarez - Bound in Blood فضایی را در داستانی ترسیم می کند که علاوه بر جذابیت حرف هایی برای گفتن دارد . علاوه بر داستان با گیم پلی درگیرکننده اش نیز بازی کننده را با خود همراه نگه می دارد ، در عین حال فضاسازی بصری جالب و موسیقی گوش نوازی ارائه می دهد ؛ البته در بعضی بخش ها ایراداتی دیده می شود که به آنها اشاره شد که اگر رفع می شد بدون شک با یک بازی کاملی روبرو بودیم ؛ با این حال Call of Juarez - Bound in Blood یک عنوان خوب در این گونه بازی هاست که ارزش وقت گذاشتن و بازی کردن را دارد ، مخصوصا اگر به حال و هوای غرب وحشی و وسترن علاقه دارید .
Call of Juarez - Bound in Blood فضایی را در داستانی ترسیم می کند که علاوه بر جذابیت حرف هایی برای گفتن دارد . علاوه بر داستان با گیم پلی درگیرکننده اش نیز بازی کننده را با خود همراه نگه می دارد ، در عین حال فضاسازی بصری جالب و موسیقی گوش نوازی ارائه می دهد ؛ البته در بعضی بخش ها ایراداتی دیده می شود که به آنها اشاره شد که اگر رفع می شد بدون شک با یک بازی کاملی روبرو بودیم ؛ با این حال Call of Juarez - Bound in Blood یک عنوان خوب در این گونه بازی هاست که ارزش وقت گذاشتن و بازی کردن را دارد ، مخصوصا اگر به حال و هوای غرب وحشی و وسترن علاقه دارید .
امتیاز : 8.5/10
Sergio Leone : کارگردان ایتالیایی و خالق آثاری چون خوب ، بد ، زشت و یک مشت دلار و به خاطر چند دلار بیشتر
Ennio Morricone : آهنگساز ایتالیایی و خالق موسیقی بسیاری از فیلم های سینمایی از جمله خوب ، بد ، زشت - روزی روزگاری در غرب و ...
این تحلیل از روی نسخه PC است .
امیدوارم از مطالعه این تحلیل لذت برده باشید ، هر گونه نقد و نظری در مورد بخش های مختلف تحلیل داشتید خوشحال می شوم مطرح نمایید.
مقالات قبلی بنده :
ورود نیوتون ممنوع ! [ تحلیل و بررسی بازی Inversion ]
چشمان خسته [ CVS : سندرم بینایی کامپیوتر ]
من، گیمر [ نگاهی به جهان گیم و گیمر ]
Ennio Morricone : آهنگساز ایتالیایی و خالق موسیقی بسیاری از فیلم های سینمایی از جمله خوب ، بد ، زشت - روزی روزگاری در غرب و ...
5 قطعه از موسیقی های بازی کاری از Paweł Błaszczak
این تحلیل از روی نسخه PC است .
امیدوارم از مطالعه این تحلیل لذت برده باشید ، هر گونه نقد و نظری در مورد بخش های مختلف تحلیل داشتید خوشحال می شوم مطرح نمایید.
مقالات قبلی بنده :
ورود نیوتون ممنوع ! [ تحلیل و بررسی بازی Inversion ]
چشمان خسته [ CVS : سندرم بینایی کامپیوتر ]
من، گیمر [ نگاهی به جهان گیم و گیمر ]