18-Alan Wake
معمولا هر وقت صحبت از بازیهای سبک دلهره و وحشت می شود، اولین چیزی که به ذهن می رسد، وجود خون و هیولاهای بزرگ و تاریکی است. رمدی در E3 سال 2005 عنوانی را معرفی کرد که قصد داشت این ذهنیت را تغییر دهد. رمدی قصد داشت تا با بهره گیری از عنصر تاریکی، عنوانی روانشناسانه، با داستانی درگیر کننده خلق کند. نام عنوان جدید آنها Alan Wake بود. AW داستان یک نویسنده را روایت میکرد. نویسنده ای که با دوران اوجش فاصله گرفته و چند سالی است نمیتواند چیزی بنویسد. او برای حل این مشکل به همراه همسرش عازم شهری کوچک به نام Brightfalls میشوند تا با استراحت در آنجا و رهایی از مشکلات زندگی، توانایی نوشتن را دوباره بدست بیاورد. اما اتفاقات مطابق میل او پیش نمیرود و همسرش آلیس ربوده میشود. در این میان اتفاقاتی میافتد که بخشی از داستانی است که او نوشته ولی اصلا نوشتن آنها را به یاد نمیآورد... .
17-Minecraft
بازی ریور راید را انجام داده اید؟ سوپر ماریو را چه؟ آیا تا به حال هدف از انجام آنها را پیش خود تحلیل کرده اید؟ به این فکر کرده اید که چرا وقتی امتیازاتتان در ریورراید به 999.999 میرسد بجای اینکه بازی به پایان برسد، هواپیمای شما منفجر می شود، یا چرا وقتی به انتهای دنیای هشتم سوپر ماریو میرسید، به جای آنکه پرنسس را بیابید دوباره بازی از اول شروع می شود ولی اینبار دشمنان سرسخت تر شده اند؟ جواب کوتاه است، "چون در آن بازی ها اصل بر گیم پلی و لذت از انجام بازی بود و نه هدفی خاص (البته اگر سرگرمی که ماهیت اصلی بازی است را هدف ننامیم!) در نسلی که گیم پلی جایش را به صحنه های از پیش تعیین شده می باخت، در نسلی که گرافیک حرف اول را میزد، در نسلی که قوانین نانوشتهی جدیدی برای ساخت بازیها در دنیای بازیهای ویدئویی نگاشته شد و صحنههای سینمایی و یا به قولی دسته جلو به علاوه ی شلیک، کارگشای تمام بازیها شده بود، ایده ی بازی ای کوچک در ذهن مارکوس پرسون جرقه خورد. دنیایی بزرگتر از هر آنچه پیشتر دیده بودیم، بازگشت دوبارهی گیمپلی به معنای واقعی به بازیها و در نهایت دیدار با دنیای معدنچی!
16-God Of War
اکثر بازیبازان دنیا با کریتوس کم و بیش اشنایی دارند.کارکتری که خدایان امپ را به چالش کشید.این شخصیت توسط دیوید جفی خالق نسخه ی اول این بازی خلق شد.بازی god of war داستان ماجراجویی و انتقام کریتوس از خدایان المپ را بیان میکند.اولین دلیل کریتوس برای انتقام از المپ کشته شدن زن و دخترش است.این دو توسط خود کریتوس کشته شدند.داستان از جایی شروع میشود که کریتوس کاپیتان یک دسته اسپارتان به جنگ با ارتش بزرگی از بربر ها میرود.اواخر جنگ بود.کریتوس و ارتشش تقریبا شکست خورده بودند.کریتوس مغرور که تا به ان زمان شکست نخورده بود با خدای جنگ اریس عهد و پیمانی بست.او به اریس قول داد در صورتی که او را از دست بر برها نجات دهد و اسپارتان های زیر دستش را نجات دهد تا اخر عمر به او خدمت خواهد کرد.اینجا بود که غرورش کار دستش داد.شاید کریتوس هیچوقت فکر نمی کرد که با خدمت به اریس باعث و بانی مرگ همسر و دخترش شود.اریس بعد از نجات کریتوس به او دستور داد تا به شهر های دیگر یونان حمله کند و امپراطوری اریس را گسترش دهد.در یکی از این حملات به روستایی که زن و بچه اش در ان بودند تمام افراد ان روستا را به قتل میرساند.بعد از این اتفاق متوجه اشتباهش میشود و تازه میفهمد زن و بچه اش را کشته است.اریس در اتش ظاهر میشود و میگوید که تازه ان شخص قهرمانی شده که او میخواهد و انجاست که کریتوس ندای زیبا و تاثیر گذار ARES!!!!!! را سر میدهد.بعد از این اتفاق بدن کریتوس از خاکستر بدن زن و بچه اش پوشیده میشود و اغاز کار کریتوس برای انتقام با نام شبح اسپارتا شروع میشود.این مقدمه ای کوتاه بر چگونگی تبدیل کاپیتان اسپارتا به شبح اسپارتا و همچنین دلیل اصلی انتقامش است.
15-Gears of War
مایکروسافت کنسول Xbox 360 را در سال 2005 روانه بازار کرد تا رسما شروع نسل جدیدی از بازیهای رایانهای را شاهد باشیم. در هنگام آغاز به کار این کنسول عناوین زیادی برای آن عرضه شد که اکثر سلایق را پوشش میداد ولی هنوز کمبود یک بازی نسل بعدی واقعی، عنوانی که یک جهش کامل بین نسل قبل و نسل جدید را نشان دهد، احساس می شد. اگر Master Chief را ناجی Xbox بدانیم، Marcus Fenix را میتوانیم ناجی Xbox 360 بنامیم! Gears of War در سال 2006 روانه بازار شد و آنچنان درخشید که مایکروسافت و Epic Games نیز انتظار چنین موفقیت عظیمی را نداشتند. بازی با واکنش مثبت منتقدان و فروش فوق العاده در ابتدای نسل همراه شد و جوایز بسیاری را نصیب خود کرد.مطمئنا این سری میتواند به برگ برنده مایکروسافت در نسل بعد نیز تبدیل شود، شاید Gears of War 4 دوباره بتواند نقش ناجی مایکروسافت را بر عهده بگیرد!
14-Bioshock
خاطرات Bioshock دوباره تکرار شد و Levine باز هم ثابت کرد ایدههایش هنوز هم نو و تازه هستند، حتی در واپسین روزهای این نسل. موفقیت Infinite نیز همانند نسخه اصلی بود و منتقدین و بازیکنها استقبال بینظیری از آن به عمل آوردند، همان گونه که شایسته این عنوان بود. با وجود Bioshock و Infinite، این سری یکی از بهترین سریهای خلق شده در این نسل و حتی در طول تاریخ بازیهای ویدئویی به شمار میآید، بیکرانی که هر بازیکنی آرزوی غرق شدن در دنیای آن را دارد.
13-Crysis
سبک شوتر اول شخص توسط عناوین مختلفی رشد و نمو کرد. بازی ولفشتاین 3D برای اولین بار این سبک را وارد دنیای سه بعدی کرد، بازی Medal of Honor ویژگیهای سینماتیک را به این سبک وارد کرد که بعدها در سری Call of Duty این موضوع به حد اعلا رسید. Far Cry نیز سبک دنیای باز و شوتر اول شخص را در هم آمیخت و نتیجه ی بهبود یافته ی آن Crysis، دومین بازی ساخته شده به دست استدیوی آلمانی CryTek بود. بازی ای بود که به سختی می توان آن را از یاد برد، بازی ای که با گرفتن نمره ی 98 از مجله ی PC Gamer توانست لقب سومین بازی با این میانگین از سوی این مجله را از آن خود کند.
12-L.A Noire
مرز بین صنعت بازی ها و فیلم ها، روزبروز در حال کمرنگ شدن است. هر چند تا هم رده شدن بازی ها و فیلمها، فاصله زیادی وجود دارد ولی در همین اوایل کار صنعت بازیها نیز اثراتی وجود دارد که از نظر ارزشی اگر بیشتر از یک فیلم نباشند، کمتر نیز نیستند. یکی از این آثار، L.A. Noire است. داستان L.A. Noire در Los Angeles دهه 40 رخ می دهد. شخصیت اصلی بازی فردی بنام Cole Phelps است. کول پس از بازگشت از جنگ به (LAPD (Los Angeles Police Department می پیوندد تا شهر را از دست خلافکاران نجات دهد. بی خبر از آنکه از یک میدان جنگ، به میدان جنگی دیگر منتقل شده است... شاید شما هم مثل من زمانی که نام ناشر این بازی را شنیدید جسا خوردید!!
11-Farcry
شاهکاری دیگر از این شرکت و موتور بی نظیر DUNIA II با نام FARCRY 3 . عنوانی تجاری فوق العاده که معروفیتش را با نسخه به یاد ماندنی FC1 خلق کرد. یک بازی که میخواهد داستان و طبیعت را چیره بر هم کند و معجونی دلپذیر را بر همگان مهیا سازد. در دو نسخه قبل داستان بازی میخواهد ما را بیشتر با مفهوم جنگ و خشونت در طبیعتی بی رحم آشنا کند. جایی که میفهماند طبیعت هر چقدر هم زیبا و دلنشین باشد موارد و اتمسفری دارد که شما را تکه تکه خواهد کرد. در این نسخه شاهکار بازی نویسی بازگشته تا خلقی دیگر از این طبیعت را با یک جزیره پهناور انجام دهد. اما اینجا واژه دیوانگی در پوست و گوشت طبیعت خواهد رفت.اما زمزمه های نسخه چهارم میاید وکم کم به نابودی این فرانچار توسط یوبیسافت نزدیک می شویم
10-Assassin's Creed
در موفقیت سری Assassin’s Creed شکی نیست. هم توانست به فروشی نجومی دست پیدا کند و هم براحتی خود را در دل مخاطبین جا کرده و بسرعت مقبول واقع شود. نسخههای اولیه سری (مخصوصا دو نسخه ابتدایی) بشدت درگیر کننده از آب درآمده بودند؛ داستانی علمی/تخیلی/تاریخی به همراه جذابیتهای عضویت در فرقهای مخفی و فرو رفتن در نقش کاراکترهای بشدت کریزماتیک، چون الطائیر و اتزیو پشتوانهی داستانی آثار را تامین میکرد؛ و گیمپلی برجسته و متنوع سری که رفته رفته شاخ و برگ بیشتری مییافت و با عرضهی هر نسخه حرف تازهای برای گفتن داشت، سطح انتظارات را بالا میبرد و همین عامل باعث شد این عنوان خیلی زود به یکی از استانداردهای بازیهای ماجراجویی تبدیل شود. این عوامل همگی دست به دست هم دادند تا هم تازه واردان به دنیای بازیهای رایانهای را تحت تاثیر قرار دهند، و هم توجه کهنهکاران این سبک را جلب کنند. زمان عرضهی اولین نسخهی سری هم دلیل دیگری بر مقبولیت و موفقیت چشمگیر و آنیاش بود. در سال 2006 و در غیاب کهنهکاران این سبک چون Prince Of Persia و Legacy Of Kain، Assassin’ Creed محصولی بود که همگان سالها تشنهی عرضهاش بودند. مخصوصا داستان جالب و اشارات به موضوع تازه رونق یافتهی فرقههای مخفی و قدرتمند و گردانندگان پشت پردهی دنیا که نقل محافل و اپیدمی فراگیر شده بود، باعث شد آغاز داستان سری مثل توپ صدا کند و حتی افراد ناآشنا به دنیای اینگونه سرگرمیها را هم به سوی خود بکشد.
9-Batman Arkham
تجربه نشان داده ساخت بازی از روی فیلم ها و محصولات سرگرمی دیگر، معمولا نتایج خوشایندی در پی ندارد و عموما محصول نهایی چیزی جز یک بازی ضعیف یا نهایتا متوسط نخواهد شد. اما جذابیت و سودآوری اینگونه اقتباس ها همیشه بازیسازان را تشویق به ساخت این نوع بازی ها کرده است. "بتمن" به عنوان یکی از برجسته ترین و مهمترین کاراکترهای DC Comics ، همواره سوژه جذابی، نه فقط برای بازیسازان بلکه برای همه افراد شاغل در صنعت سرگرمی بوده است. در سال های اخیر کاراکتر "بتمن" با سه گانه کریستوفر نولان جانی تازه گرفت و به یکه تاز فیلم های ابر قهرمانی تبدیل شد؛ و چقدر ما به عنوان یک بازیباز خوش شانس بودیم، که این اتفاق در نسل هفتم بازی های رایانه ای رخ داد تا استدیویی به نامRocksteady به فکر ساخت عنوانی بر اساس این کاراکتر بیافتد. اولین بازی از سری Arkham در سال 2009 تحت عنوانBatman: Arkham Asylum منتشر شد و با واکنش بسیار مثبت منتقدین و بازیبازان روبرو گشت و نشان داد که میتوان با شناخت کافی از دنیای ابر قهرمانی، بازی موفقی با محوریت ابر قهرمانان ساخت. AA نه تنها به عنوان یک بازی اقتباسی موفق بود، بلکه اگر آنرا فقط بعنوان یک بازی رایانه ای نیز در نظر بگیریم چیز های زیادی برای گفتن دارد و مکانیزم های مختلفی همچون "detective mode" و "مکانیزم درگیری های تن به تن" را معرفی یا بهبود بخشید. توصیه میکنم اگر هنوز این سری را بازی نکردید بسیار از یک عنوان خوب نسل هفتمی را از دست داده اید.
8-Battlefield
نکته این است که فقط به خاطر داستان و بخش سینگل پلیر مجبوریم این بازی را پشت رقیب اصلی خود یعنی call of duty قرار می دهیم. این بازی در هر سری انقلابی در صنعت گرافیک به وجود آورده است و در عنوان پیش رو نیز گرافیکی باور نکردنی در حالت حداکثر وجود دارد چیزی که از مولتی این بازی مشاهده میکنیم فراتر از یک شوتر اول شخص است.
7- Call Of Duty
سری call of duty با ورود به نسل هفتم انقلابی در این سبک انجام داد سری modern warfare را نمی توان به زودی از یاد برد این سری با دور شدن از جنگ جهانی توانست قدرت call of duty را که با ناکامی نسخه سوم که خیلی ها فکر می کردند به اتمام رسیده برگرداند.البته سری black ops بود که توانست یک شوتری با داستانی ناب بسازد اما متاسفیم که این بازی بعد از modern warfare 2 نوآوری از گیم پلی نداشت و به یک عنوان تکراری هر ساله تبدیل شد اما شاید عنوان Ghosts دوباره این سری را احیا کند.
6-Skyrim
شاهکار برای هر انسان در صنعت بازی معنای خاصی میتواند داشته باشد. گرافیک عالی, صداگذاری بی نقص و ... اما در این بین معمولا مخاطبین فقط یک قسمت از این تعریف را انتخاب میکنند. همین الگوی انتخاب باعث ایجاد ذهنیتهای متفاوتی از یک شاهکار میشود و نهایت امر باعث میشود که تا یک بازی شاهکار از دیدگاه یک نفر به مزخرفترین بازی از دیدگاه فرد دیگر مبدل شود. با این حال اکثر بازیهای بزرگ سعی دارند این فواصل را کاهش دهند و همهی مخاطبین را راضی نگه دارند. سال 2011 یکی از همین بازیها را در پروندهی خود میبیند. The Edler Scrolls V: Skyrim را بدون شک میتوان از بهترین بازیهای ساخته شده تا همین لحظه نامید. سری Edler Scrolls جزو معدود عناوینی هست که هیچ گاه با افت همراه نبوده و همیشه در شماره های جدیدش، پیشرفت قابل ملاحظهای را مشاهده کرده است. مطابق سنت دیرینه این بار نیز Bethesda توانست شاهکار خودش را حفظ کند و نام خودش را بیش از پیش درخشان کند. Skyrim توانست همهی سلیقهها و ذهنیتهای مختلف اعم از RPG باز و RPG Haters را دور هم جمع کرده و از مجموعهی آنها تشکیل یک اتحاد بدهد. بدون شک شعار این اتحاد بزرگ یک چیز است. Skyrim یک بازی شاهکار تاریخی میباشد.
5-Halo
11 سال پیش بود که استودیوی موفق Bungie، عنوانی را برای XBOX ساخت و عرضه کرد تا روحی تازه به کالبد شوتر اول شخص بدمد و تعریفی دوباره از شوتر کنسولی ارایه دهد. Halo به یکی از موفقترین بازیهای تاریخ بدل گشت. در طور دهه اول هزاره جدید، Bungie به رسالتی که در قبال این IP و کنسول مایکروسافت داشت عمل کرد و Halo را به کمال رساند تا 2 سال پیش، خداحافظی باشکوهی با آن داشته باشد. از همان زمان که زمزمه جدایی Bungie و مایکروسافت و تاسیس یک استودیوی اختصاصی برای فرنچایز Halo به گوش میرسید، همه نگران وضعیت این بازی بودند؛ آیا تغییر و تحولات بنیادی و در نتیجه دور شدن از اصالت Halo را شاهد خواهیم بود یا یک کپی از فرمول موفق Bungie؟ پاسخ ساده است؛ چیزی که عرضه شد، فارغ از این گونه شبهات، به یقین یک Halo ناب است.این نقد هایی بود که از بازی Halo 4 شاهد بودیم.اکنون نسخه پنج این بازی نیز معرفی شد آیا با گذشت تنها دو سال طرفداران از نتیجه خوشایند خواهد بود؟
4-Uncharted
شاید کمتر کسی فکر میکرد که با عرضه اولین نسخه از سری آنچارتد در سال 2007 این بازی به نمادی از پلی استیشن تبدیل شود و چنین موفقیت هایی کسب کند. مدت ها بود همگان TOMB RAIDER را با وجود کم فروغی که در سال های گذشته داشت، به عنوان بهترین IP در سبک Action-adventure میشناختند اما ناتی داگ استدیویی که در نسل گذشته با ساخته سری Jak & dexter و در گذشته Crash مهارت خود را در سبک پلتفرمر نشان داده بود، در نسل حاظر به عنوان اولین بازی خود بر روی پلی استیشن 3 به سراغ سبک Action-adventure رفت و با استفاده از المان های موفق بازی های دیگر در این سبک توانست عنوانی مطابق با استاندارد های این سبک بسازد که در عین تکراری بودن ایده آن، تجربه بسیار مناسبی را به مخاطبان ارائه میکرد. در نگاه اول، نسخه های آنچارتد واقعا چیز جدید و تازه ای در خود ندارد. ماجراجوی گنج، سفر به مناطق باستانی و مرموز و ... همه و همه کلماتی هستند که بارها و بارها در آثار مختلف سینمایی با آنها مواجه شده ایم. در بخش گیم پلی هم آنچارتد چیز نوینی ارائه نداد و تقریبا تمام المان های آن را در بازی های دیگر به نحوی دیده بودیم. اما چیزی که تا این حد باعث موفقیت این IPشد به طوری که در طول چند سال، راهی که بازی های دیگر در طی چند نسل طی کردند را طی کرد، این بود که تمامی بخش های گیم پلی و داستان در جای مناسب خود بکار برده شدند.
3-red dead redemption
همه ما استودیوی بازیسازی Rockstar را با عنوان معروف و پرفروش Grand Theft Auto میشناسیم ، عنوانی که میشود گفت بهترین در سبک Open World بشمار میرود . اینبار Rockstar دست به کاری متفاوت زده و GTA را به دوران غرب وحشی برده است . دورانی که شاید اکثر ما به نوعی از فیلمهای Western با آن آشنایی داریم به شخصه می توانم بگویم که با بهترین عنوان در سبک وسترن مواجه هستیم.
2-The Last of Us
در دورانی که ناشران بزرگ صنعت بازی به واسطه مالکیت استودیوها یا حمایت مالی از آنها، خط و مشی مشخصی برای سازندگان تعیین میکنند و در ساخت بازی دخالت مستقیم دارند، استودیویی مانند Naughty Dog به درجهای از کیفیت در ساخت بازی میرسد که کمپانی سونی فقط حمایتهای لازم را انجام میدهد. دستشان را باز میگذارد و بدون هیچ دخالتی IP های موفق تحویل میگیرد. و به راستی کدام ناشر و سازنده جسارت ساخت یک IP جدید را در پایان نسل کنسول ها دارند؟
بله، عنوان The Last of Usمیتوان گفت چنین کارنامهای در نسل هفتم برای یک استودیو نظیر ندارد. TLoU در حالی چند روز بعد از E3 2013 عرضه شد که هیاهوی نسل بعدی کنسول ها همگی را ذوق زده کرده بود اما TLoUآن چنان خوش ساخت و عالی از آب در آمده بود که این مساله نیز باعث نشد ذرهای از استقبال مخاطبین به بازی کاهش یابد. بالعکس بازی با تحسین کم نظیر از سوی گیمرها و منتقدان در سراسر جهان مواجه شد؛ به طوری که عباراتی همچون "بهترین بازی سال" و "بهترین بازی نسل" پای ثابت اکثر این نقدها بودند. اما موفقیت های TLoU تنها به نقدهای مثبت ختم نمیشود، از لحاظ فروش نیز این بازی به نوعی شگفتی آفرید و اولین بازی انحصاری لقب گرفت که شش هفته متوالی در صدر جدول فروش بازیها در انگلستان قرار گرفت. فروش جهانی آن نیز طی چند هفته به بیشتر از 3 میلیون نسخه رسید که این استقبال بسیار خوب گیمرها از TLoUدر فصل تابستان، که معمولا بازار راکدی دارد، را نشان میدهد.
1-Grand Theft Auto
مطمئن باشید که اگر نسخه پنجم این بازی به یک افتضاح تبدیل شود باز هم عنوان Grand Theft Auto IV با متای 98 بهترین عنوان نسل است بازی ای که راکستار بیشتر معروفیت خود را برای این سری بدست آورد.نسخه پنجم آمده تا کمبود های نسخه چهارم را بر طرف کند.تنها کم تر از دو هفته تا تجربه این عنوان بزرگ باقی مانده است.
امیدوارم این دو هفته نیز تمام شود تا بتوان این بازی را تجربه کرد.سری GTA جزو معدود سری هایی بودند که همیشه خلاقیتی در آن دیده می شد.
در این تاپیک بعضی بازی ها از نسل ششم آغاز شده است.
معمولا هر وقت صحبت از بازیهای سبک دلهره و وحشت می شود، اولین چیزی که به ذهن می رسد، وجود خون و هیولاهای بزرگ و تاریکی است. رمدی در E3 سال 2005 عنوانی را معرفی کرد که قصد داشت این ذهنیت را تغییر دهد. رمدی قصد داشت تا با بهره گیری از عنصر تاریکی، عنوانی روانشناسانه، با داستانی درگیر کننده خلق کند. نام عنوان جدید آنها Alan Wake بود. AW داستان یک نویسنده را روایت میکرد. نویسنده ای که با دوران اوجش فاصله گرفته و چند سالی است نمیتواند چیزی بنویسد. او برای حل این مشکل به همراه همسرش عازم شهری کوچک به نام Brightfalls میشوند تا با استراحت در آنجا و رهایی از مشکلات زندگی، توانایی نوشتن را دوباره بدست بیاورد. اما اتفاقات مطابق میل او پیش نمیرود و همسرش آلیس ربوده میشود. در این میان اتفاقاتی میافتد که بخشی از داستانی است که او نوشته ولی اصلا نوشتن آنها را به یاد نمیآورد... .
17-Minecraft
بازی ریور راید را انجام داده اید؟ سوپر ماریو را چه؟ آیا تا به حال هدف از انجام آنها را پیش خود تحلیل کرده اید؟ به این فکر کرده اید که چرا وقتی امتیازاتتان در ریورراید به 999.999 میرسد بجای اینکه بازی به پایان برسد، هواپیمای شما منفجر می شود، یا چرا وقتی به انتهای دنیای هشتم سوپر ماریو میرسید، به جای آنکه پرنسس را بیابید دوباره بازی از اول شروع می شود ولی اینبار دشمنان سرسخت تر شده اند؟ جواب کوتاه است، "چون در آن بازی ها اصل بر گیم پلی و لذت از انجام بازی بود و نه هدفی خاص (البته اگر سرگرمی که ماهیت اصلی بازی است را هدف ننامیم!) در نسلی که گیم پلی جایش را به صحنه های از پیش تعیین شده می باخت، در نسلی که گرافیک حرف اول را میزد، در نسلی که قوانین نانوشتهی جدیدی برای ساخت بازیها در دنیای بازیهای ویدئویی نگاشته شد و صحنههای سینمایی و یا به قولی دسته جلو به علاوه ی شلیک، کارگشای تمام بازیها شده بود، ایده ی بازی ای کوچک در ذهن مارکوس پرسون جرقه خورد. دنیایی بزرگتر از هر آنچه پیشتر دیده بودیم، بازگشت دوبارهی گیمپلی به معنای واقعی به بازیها و در نهایت دیدار با دنیای معدنچی!
16-God Of War
اکثر بازیبازان دنیا با کریتوس کم و بیش اشنایی دارند.کارکتری که خدایان امپ را به چالش کشید.این شخصیت توسط دیوید جفی خالق نسخه ی اول این بازی خلق شد.بازی god of war داستان ماجراجویی و انتقام کریتوس از خدایان المپ را بیان میکند.اولین دلیل کریتوس برای انتقام از المپ کشته شدن زن و دخترش است.این دو توسط خود کریتوس کشته شدند.داستان از جایی شروع میشود که کریتوس کاپیتان یک دسته اسپارتان به جنگ با ارتش بزرگی از بربر ها میرود.اواخر جنگ بود.کریتوس و ارتشش تقریبا شکست خورده بودند.کریتوس مغرور که تا به ان زمان شکست نخورده بود با خدای جنگ اریس عهد و پیمانی بست.او به اریس قول داد در صورتی که او را از دست بر برها نجات دهد و اسپارتان های زیر دستش را نجات دهد تا اخر عمر به او خدمت خواهد کرد.اینجا بود که غرورش کار دستش داد.شاید کریتوس هیچوقت فکر نمی کرد که با خدمت به اریس باعث و بانی مرگ همسر و دخترش شود.اریس بعد از نجات کریتوس به او دستور داد تا به شهر های دیگر یونان حمله کند و امپراطوری اریس را گسترش دهد.در یکی از این حملات به روستایی که زن و بچه اش در ان بودند تمام افراد ان روستا را به قتل میرساند.بعد از این اتفاق متوجه اشتباهش میشود و تازه میفهمد زن و بچه اش را کشته است.اریس در اتش ظاهر میشود و میگوید که تازه ان شخص قهرمانی شده که او میخواهد و انجاست که کریتوس ندای زیبا و تاثیر گذار ARES!!!!!! را سر میدهد.بعد از این اتفاق بدن کریتوس از خاکستر بدن زن و بچه اش پوشیده میشود و اغاز کار کریتوس برای انتقام با نام شبح اسپارتا شروع میشود.این مقدمه ای کوتاه بر چگونگی تبدیل کاپیتان اسپارتا به شبح اسپارتا و همچنین دلیل اصلی انتقامش است.
15-Gears of War
مایکروسافت کنسول Xbox 360 را در سال 2005 روانه بازار کرد تا رسما شروع نسل جدیدی از بازیهای رایانهای را شاهد باشیم. در هنگام آغاز به کار این کنسول عناوین زیادی برای آن عرضه شد که اکثر سلایق را پوشش میداد ولی هنوز کمبود یک بازی نسل بعدی واقعی، عنوانی که یک جهش کامل بین نسل قبل و نسل جدید را نشان دهد، احساس می شد. اگر Master Chief را ناجی Xbox بدانیم، Marcus Fenix را میتوانیم ناجی Xbox 360 بنامیم! Gears of War در سال 2006 روانه بازار شد و آنچنان درخشید که مایکروسافت و Epic Games نیز انتظار چنین موفقیت عظیمی را نداشتند. بازی با واکنش مثبت منتقدان و فروش فوق العاده در ابتدای نسل همراه شد و جوایز بسیاری را نصیب خود کرد.مطمئنا این سری میتواند به برگ برنده مایکروسافت در نسل بعد نیز تبدیل شود، شاید Gears of War 4 دوباره بتواند نقش ناجی مایکروسافت را بر عهده بگیرد!
14-Bioshock
خاطرات Bioshock دوباره تکرار شد و Levine باز هم ثابت کرد ایدههایش هنوز هم نو و تازه هستند، حتی در واپسین روزهای این نسل. موفقیت Infinite نیز همانند نسخه اصلی بود و منتقدین و بازیکنها استقبال بینظیری از آن به عمل آوردند، همان گونه که شایسته این عنوان بود. با وجود Bioshock و Infinite، این سری یکی از بهترین سریهای خلق شده در این نسل و حتی در طول تاریخ بازیهای ویدئویی به شمار میآید، بیکرانی که هر بازیکنی آرزوی غرق شدن در دنیای آن را دارد.
13-Crysis
سبک شوتر اول شخص توسط عناوین مختلفی رشد و نمو کرد. بازی ولفشتاین 3D برای اولین بار این سبک را وارد دنیای سه بعدی کرد، بازی Medal of Honor ویژگیهای سینماتیک را به این سبک وارد کرد که بعدها در سری Call of Duty این موضوع به حد اعلا رسید. Far Cry نیز سبک دنیای باز و شوتر اول شخص را در هم آمیخت و نتیجه ی بهبود یافته ی آن Crysis، دومین بازی ساخته شده به دست استدیوی آلمانی CryTek بود. بازی ای بود که به سختی می توان آن را از یاد برد، بازی ای که با گرفتن نمره ی 98 از مجله ی PC Gamer توانست لقب سومین بازی با این میانگین از سوی این مجله را از آن خود کند.
12-L.A Noire
مرز بین صنعت بازی ها و فیلم ها، روزبروز در حال کمرنگ شدن است. هر چند تا هم رده شدن بازی ها و فیلمها، فاصله زیادی وجود دارد ولی در همین اوایل کار صنعت بازیها نیز اثراتی وجود دارد که از نظر ارزشی اگر بیشتر از یک فیلم نباشند، کمتر نیز نیستند. یکی از این آثار، L.A. Noire است. داستان L.A. Noire در Los Angeles دهه 40 رخ می دهد. شخصیت اصلی بازی فردی بنام Cole Phelps است. کول پس از بازگشت از جنگ به (LAPD (Los Angeles Police Department می پیوندد تا شهر را از دست خلافکاران نجات دهد. بی خبر از آنکه از یک میدان جنگ، به میدان جنگی دیگر منتقل شده است... شاید شما هم مثل من زمانی که نام ناشر این بازی را شنیدید جسا خوردید!!
11-Farcry
شاهکاری دیگر از این شرکت و موتور بی نظیر DUNIA II با نام FARCRY 3 . عنوانی تجاری فوق العاده که معروفیتش را با نسخه به یاد ماندنی FC1 خلق کرد. یک بازی که میخواهد داستان و طبیعت را چیره بر هم کند و معجونی دلپذیر را بر همگان مهیا سازد. در دو نسخه قبل داستان بازی میخواهد ما را بیشتر با مفهوم جنگ و خشونت در طبیعتی بی رحم آشنا کند. جایی که میفهماند طبیعت هر چقدر هم زیبا و دلنشین باشد موارد و اتمسفری دارد که شما را تکه تکه خواهد کرد. در این نسخه شاهکار بازی نویسی بازگشته تا خلقی دیگر از این طبیعت را با یک جزیره پهناور انجام دهد. اما اینجا واژه دیوانگی در پوست و گوشت طبیعت خواهد رفت.اما زمزمه های نسخه چهارم میاید وکم کم به نابودی این فرانچار توسط یوبیسافت نزدیک می شویم
10-Assassin's Creed
در موفقیت سری Assassin’s Creed شکی نیست. هم توانست به فروشی نجومی دست پیدا کند و هم براحتی خود را در دل مخاطبین جا کرده و بسرعت مقبول واقع شود. نسخههای اولیه سری (مخصوصا دو نسخه ابتدایی) بشدت درگیر کننده از آب درآمده بودند؛ داستانی علمی/تخیلی/تاریخی به همراه جذابیتهای عضویت در فرقهای مخفی و فرو رفتن در نقش کاراکترهای بشدت کریزماتیک، چون الطائیر و اتزیو پشتوانهی داستانی آثار را تامین میکرد؛ و گیمپلی برجسته و متنوع سری که رفته رفته شاخ و برگ بیشتری مییافت و با عرضهی هر نسخه حرف تازهای برای گفتن داشت، سطح انتظارات را بالا میبرد و همین عامل باعث شد این عنوان خیلی زود به یکی از استانداردهای بازیهای ماجراجویی تبدیل شود. این عوامل همگی دست به دست هم دادند تا هم تازه واردان به دنیای بازیهای رایانهای را تحت تاثیر قرار دهند، و هم توجه کهنهکاران این سبک را جلب کنند. زمان عرضهی اولین نسخهی سری هم دلیل دیگری بر مقبولیت و موفقیت چشمگیر و آنیاش بود. در سال 2006 و در غیاب کهنهکاران این سبک چون Prince Of Persia و Legacy Of Kain، Assassin’ Creed محصولی بود که همگان سالها تشنهی عرضهاش بودند. مخصوصا داستان جالب و اشارات به موضوع تازه رونق یافتهی فرقههای مخفی و قدرتمند و گردانندگان پشت پردهی دنیا که نقل محافل و اپیدمی فراگیر شده بود، باعث شد آغاز داستان سری مثل توپ صدا کند و حتی افراد ناآشنا به دنیای اینگونه سرگرمیها را هم به سوی خود بکشد.
9-Batman Arkham
تجربه نشان داده ساخت بازی از روی فیلم ها و محصولات سرگرمی دیگر، معمولا نتایج خوشایندی در پی ندارد و عموما محصول نهایی چیزی جز یک بازی ضعیف یا نهایتا متوسط نخواهد شد. اما جذابیت و سودآوری اینگونه اقتباس ها همیشه بازیسازان را تشویق به ساخت این نوع بازی ها کرده است. "بتمن" به عنوان یکی از برجسته ترین و مهمترین کاراکترهای DC Comics ، همواره سوژه جذابی، نه فقط برای بازیسازان بلکه برای همه افراد شاغل در صنعت سرگرمی بوده است. در سال های اخیر کاراکتر "بتمن" با سه گانه کریستوفر نولان جانی تازه گرفت و به یکه تاز فیلم های ابر قهرمانی تبدیل شد؛ و چقدر ما به عنوان یک بازیباز خوش شانس بودیم، که این اتفاق در نسل هفتم بازی های رایانه ای رخ داد تا استدیویی به نامRocksteady به فکر ساخت عنوانی بر اساس این کاراکتر بیافتد. اولین بازی از سری Arkham در سال 2009 تحت عنوانBatman: Arkham Asylum منتشر شد و با واکنش بسیار مثبت منتقدین و بازیبازان روبرو گشت و نشان داد که میتوان با شناخت کافی از دنیای ابر قهرمانی، بازی موفقی با محوریت ابر قهرمانان ساخت. AA نه تنها به عنوان یک بازی اقتباسی موفق بود، بلکه اگر آنرا فقط بعنوان یک بازی رایانه ای نیز در نظر بگیریم چیز های زیادی برای گفتن دارد و مکانیزم های مختلفی همچون "detective mode" و "مکانیزم درگیری های تن به تن" را معرفی یا بهبود بخشید. توصیه میکنم اگر هنوز این سری را بازی نکردید بسیار از یک عنوان خوب نسل هفتمی را از دست داده اید.
8-Battlefield
نکته این است که فقط به خاطر داستان و بخش سینگل پلیر مجبوریم این بازی را پشت رقیب اصلی خود یعنی call of duty قرار می دهیم. این بازی در هر سری انقلابی در صنعت گرافیک به وجود آورده است و در عنوان پیش رو نیز گرافیکی باور نکردنی در حالت حداکثر وجود دارد چیزی که از مولتی این بازی مشاهده میکنیم فراتر از یک شوتر اول شخص است.
7- Call Of Duty
سری call of duty با ورود به نسل هفتم انقلابی در این سبک انجام داد سری modern warfare را نمی توان به زودی از یاد برد این سری با دور شدن از جنگ جهانی توانست قدرت call of duty را که با ناکامی نسخه سوم که خیلی ها فکر می کردند به اتمام رسیده برگرداند.البته سری black ops بود که توانست یک شوتری با داستانی ناب بسازد اما متاسفیم که این بازی بعد از modern warfare 2 نوآوری از گیم پلی نداشت و به یک عنوان تکراری هر ساله تبدیل شد اما شاید عنوان Ghosts دوباره این سری را احیا کند.
6-Skyrim
شاهکار برای هر انسان در صنعت بازی معنای خاصی میتواند داشته باشد. گرافیک عالی, صداگذاری بی نقص و ... اما در این بین معمولا مخاطبین فقط یک قسمت از این تعریف را انتخاب میکنند. همین الگوی انتخاب باعث ایجاد ذهنیتهای متفاوتی از یک شاهکار میشود و نهایت امر باعث میشود که تا یک بازی شاهکار از دیدگاه یک نفر به مزخرفترین بازی از دیدگاه فرد دیگر مبدل شود. با این حال اکثر بازیهای بزرگ سعی دارند این فواصل را کاهش دهند و همهی مخاطبین را راضی نگه دارند. سال 2011 یکی از همین بازیها را در پروندهی خود میبیند. The Edler Scrolls V: Skyrim را بدون شک میتوان از بهترین بازیهای ساخته شده تا همین لحظه نامید. سری Edler Scrolls جزو معدود عناوینی هست که هیچ گاه با افت همراه نبوده و همیشه در شماره های جدیدش، پیشرفت قابل ملاحظهای را مشاهده کرده است. مطابق سنت دیرینه این بار نیز Bethesda توانست شاهکار خودش را حفظ کند و نام خودش را بیش از پیش درخشان کند. Skyrim توانست همهی سلیقهها و ذهنیتهای مختلف اعم از RPG باز و RPG Haters را دور هم جمع کرده و از مجموعهی آنها تشکیل یک اتحاد بدهد. بدون شک شعار این اتحاد بزرگ یک چیز است. Skyrim یک بازی شاهکار تاریخی میباشد.
5-Halo
11 سال پیش بود که استودیوی موفق Bungie، عنوانی را برای XBOX ساخت و عرضه کرد تا روحی تازه به کالبد شوتر اول شخص بدمد و تعریفی دوباره از شوتر کنسولی ارایه دهد. Halo به یکی از موفقترین بازیهای تاریخ بدل گشت. در طور دهه اول هزاره جدید، Bungie به رسالتی که در قبال این IP و کنسول مایکروسافت داشت عمل کرد و Halo را به کمال رساند تا 2 سال پیش، خداحافظی باشکوهی با آن داشته باشد. از همان زمان که زمزمه جدایی Bungie و مایکروسافت و تاسیس یک استودیوی اختصاصی برای فرنچایز Halo به گوش میرسید، همه نگران وضعیت این بازی بودند؛ آیا تغییر و تحولات بنیادی و در نتیجه دور شدن از اصالت Halo را شاهد خواهیم بود یا یک کپی از فرمول موفق Bungie؟ پاسخ ساده است؛ چیزی که عرضه شد، فارغ از این گونه شبهات، به یقین یک Halo ناب است.این نقد هایی بود که از بازی Halo 4 شاهد بودیم.اکنون نسخه پنج این بازی نیز معرفی شد آیا با گذشت تنها دو سال طرفداران از نتیجه خوشایند خواهد بود؟
4-Uncharted
شاید کمتر کسی فکر میکرد که با عرضه اولین نسخه از سری آنچارتد در سال 2007 این بازی به نمادی از پلی استیشن تبدیل شود و چنین موفقیت هایی کسب کند. مدت ها بود همگان TOMB RAIDER را با وجود کم فروغی که در سال های گذشته داشت، به عنوان بهترین IP در سبک Action-adventure میشناختند اما ناتی داگ استدیویی که در نسل گذشته با ساخته سری Jak & dexter و در گذشته Crash مهارت خود را در سبک پلتفرمر نشان داده بود، در نسل حاظر به عنوان اولین بازی خود بر روی پلی استیشن 3 به سراغ سبک Action-adventure رفت و با استفاده از المان های موفق بازی های دیگر در این سبک توانست عنوانی مطابق با استاندارد های این سبک بسازد که در عین تکراری بودن ایده آن، تجربه بسیار مناسبی را به مخاطبان ارائه میکرد. در نگاه اول، نسخه های آنچارتد واقعا چیز جدید و تازه ای در خود ندارد. ماجراجوی گنج، سفر به مناطق باستانی و مرموز و ... همه و همه کلماتی هستند که بارها و بارها در آثار مختلف سینمایی با آنها مواجه شده ایم. در بخش گیم پلی هم آنچارتد چیز نوینی ارائه نداد و تقریبا تمام المان های آن را در بازی های دیگر به نحوی دیده بودیم. اما چیزی که تا این حد باعث موفقیت این IPشد به طوری که در طول چند سال، راهی که بازی های دیگر در طی چند نسل طی کردند را طی کرد، این بود که تمامی بخش های گیم پلی و داستان در جای مناسب خود بکار برده شدند.
3-red dead redemption
همه ما استودیوی بازیسازی Rockstar را با عنوان معروف و پرفروش Grand Theft Auto میشناسیم ، عنوانی که میشود گفت بهترین در سبک Open World بشمار میرود . اینبار Rockstar دست به کاری متفاوت زده و GTA را به دوران غرب وحشی برده است . دورانی که شاید اکثر ما به نوعی از فیلمهای Western با آن آشنایی داریم به شخصه می توانم بگویم که با بهترین عنوان در سبک وسترن مواجه هستیم.
2-The Last of Us
در دورانی که ناشران بزرگ صنعت بازی به واسطه مالکیت استودیوها یا حمایت مالی از آنها، خط و مشی مشخصی برای سازندگان تعیین میکنند و در ساخت بازی دخالت مستقیم دارند، استودیویی مانند Naughty Dog به درجهای از کیفیت در ساخت بازی میرسد که کمپانی سونی فقط حمایتهای لازم را انجام میدهد. دستشان را باز میگذارد و بدون هیچ دخالتی IP های موفق تحویل میگیرد. و به راستی کدام ناشر و سازنده جسارت ساخت یک IP جدید را در پایان نسل کنسول ها دارند؟
بله، عنوان The Last of Usمیتوان گفت چنین کارنامهای در نسل هفتم برای یک استودیو نظیر ندارد. TLoU در حالی چند روز بعد از E3 2013 عرضه شد که هیاهوی نسل بعدی کنسول ها همگی را ذوق زده کرده بود اما TLoUآن چنان خوش ساخت و عالی از آب در آمده بود که این مساله نیز باعث نشد ذرهای از استقبال مخاطبین به بازی کاهش یابد. بالعکس بازی با تحسین کم نظیر از سوی گیمرها و منتقدان در سراسر جهان مواجه شد؛ به طوری که عباراتی همچون "بهترین بازی سال" و "بهترین بازی نسل" پای ثابت اکثر این نقدها بودند. اما موفقیت های TLoU تنها به نقدهای مثبت ختم نمیشود، از لحاظ فروش نیز این بازی به نوعی شگفتی آفرید و اولین بازی انحصاری لقب گرفت که شش هفته متوالی در صدر جدول فروش بازیها در انگلستان قرار گرفت. فروش جهانی آن نیز طی چند هفته به بیشتر از 3 میلیون نسخه رسید که این استقبال بسیار خوب گیمرها از TLoUدر فصل تابستان، که معمولا بازار راکدی دارد، را نشان میدهد.
1-Grand Theft Auto
مطمئن باشید که اگر نسخه پنجم این بازی به یک افتضاح تبدیل شود باز هم عنوان Grand Theft Auto IV با متای 98 بهترین عنوان نسل است بازی ای که راکستار بیشتر معروفیت خود را برای این سری بدست آورد.نسخه پنجم آمده تا کمبود های نسخه چهارم را بر طرف کند.تنها کم تر از دو هفته تا تجربه این عنوان بزرگ باقی مانده است.
امیدوارم این دو هفته نیز تمام شود تا بتوان این بازی را تجربه کرد.سری GTA جزو معدود سری هایی بودند که همیشه خلاقیتی در آن دیده می شد.
در این تاپیک بعضی بازی ها از نسل ششم آغاز شده است.