همزمان با شروع تبلیغات برای نسل هشتم کنسولها و زمانی که سونی تک تک شروع به معرفی IPها و انحصاریهای جدید خود کرد، مایکروسافت برای عقب نماندن از قافله، تبلیغات گستردهی خود را در راستای معرفی انحصاریهای کنسول جدیدش آغاز کرد ولی در میان عناوین جدیدی که معرفی شد چشمها فقط روی جدیدترین اثر سم لیک میچرخید…
درست زمانی که تمامی حرف و حدیثها در مورد ساخت Alan Wake 2 قوت یافته بود، در بیست و یکم ماه مه سال گذشته ددر جریان رونمایی از Xbox One سم لیک بر روی استیج ظاهر شد و از عنوان جدید خود با نام Quantum Break رونمایی کرد. اولین اطلاعاتی که از بازی در اختیار داشتیم فقط در حد چند خط توضیح در مورد روند بازی و اطلاعات داستانی بازی بود. پایهی اصلی بازی بر روی چند مکانیک اصلی از جمله کنترل زمان و جلو و عقب بردن آن بنا شده است. کنترل شخصی به نام جک جویس (Jack Joyce) به دست مخاطب بازی داده میشود. او کسی است که در دانشگاه Riverport در حال تحقیقات بر روی مسئلهی کنترل زمان است که ناگهان پروسهی این تحقیقات دچار مشکلات مختلف میشود و در نهایت یک اشتباه کوچک منجر به پیشآمدن خرابیها و اختلالات مهمی در جهان میشود. در طی این آزمایش ۳ نفر که در این مکان حضور داشتند، قدرتها فرابشری پیدا میکنند و می توانند زمان را دستکاری کنند. یکی از این سه نفر جک جویس است و دو نفر دیگر پاول سِرِن (Paul Serene) آنتیگونیست بازی و بِت ویلدر (Beth Wilder) هستند. سم لیک در حین مصاحبات اخیر بارها اشاره کرده است که هدفی که با ساخت این بازی دنبال میکند، شکستن مرز میان مجموعههای تلویزیونی و بازی است. به عبارتی در کنار انتشار QB، سریالی با همین عنوان از شبکهی ایکس باکس لایو و کانال تلویزیونی HBO منتشر میشود و ساختاری اپیزودیک خواهد داشت.
درست زمانی که تمامی حرف و حدیثها در مورد ساخت Alan Wake 2 قوت یافته بود، در بیست و یکم ماه مه سال گذشته ددر جریان رونمایی از Xbox One سم لیک بر روی استیج ظاهر شد و از عنوان جدید خود با نام Quantum Break رونمایی کرد. اولین اطلاعاتی که از بازی در اختیار داشتیم فقط در حد چند خط توضیح در مورد روند بازی و اطلاعات داستانی بازی بود. پایهی اصلی بازی بر روی چند مکانیک اصلی از جمله کنترل زمان و جلو و عقب بردن آن بنا شده است. کنترل شخصی به نام جک جویس (Jack Joyce) به دست مخاطب بازی داده میشود. او کسی است که در دانشگاه Riverport در حال تحقیقات بر روی مسئلهی کنترل زمان است که ناگهان پروسهی این تحقیقات دچار مشکلات مختلف میشود و در نهایت یک اشتباه کوچک منجر به پیشآمدن خرابیها و اختلالات مهمی در جهان میشود. در طی این آزمایش ۳ نفر که در این مکان حضور داشتند، قدرتها فرابشری پیدا میکنند و می توانند زمان را دستکاری کنند. یکی از این سه نفر جک جویس است و دو نفر دیگر پاول سِرِن (Paul Serene) آنتیگونیست بازی و بِت ویلدر (Beth Wilder) هستند. سم لیک در حین مصاحبات اخیر بارها اشاره کرده است که هدفی که با ساخت این بازی دنبال میکند، شکستن مرز میان مجموعههای تلویزیونی و بازی است. به عبارتی در کنار انتشار QB، سریالی با همین عنوان از شبکهی ایکس باکس لایو و کانال تلویزیونی HBO منتشر میشود و ساختاری اپیزودیک خواهد داشت.
اسفند ۶م, ۱۳۹۲| ۱۰:۱۲ مسعود تیموری
نام: Quantum Breakناشر: Microsoft Studios
سازنده: Remedy
پلتفرم: Xbox One
تاریخ انتشار: 2015
اطلاعاتی پیرامون بازی...
اطلاعات جدید از Quantum break انحصاری Xbox One
اطلاعات جدید از Quantum break انحصاری Xbox One
دی ۲۵م, ۱۳۹۲| ۱۸:۱۰ محمد(ارشیا) جباری زادگان
نقلقول: بازی باید یک گیم پلی عالی داشته باشد و بازی کردن با آن و احساسی که از بازی می ماند باید تداعی خاطره ی خوبی باشد.آیا وقتی می خواهید دکمه ای را بزنید و از کاوری به سمت کاور دیگر بروید آدرنالین در خون شما ترشح می شود؟اگر شما این چیز ها را در بازی خود نداشته باشید هیچ کس محو بازی شما نخواهد شد. این پایه های اساسی باید جوری در بازی صیقل داده شوند که من به آن ها می گویم سرچشمه ی Remedy و این برای ما یک استاندارد است، این اتفاقات در بازی اتفاق خواهد افتاد. این بازی تنها یک بازی Remedy نیست بلکه یک بازی تمام عیار Remedy است.در مصاحبه ی دیگری از مدیر عامل Remedy یعنی Matias Myllyrinne او درباره ی کاراکتر اصلی بازی یعنی Jack Joyce می گوید. همچنین او گفته است که بعد از چند فصل از بازی شما نقش آدم شرور بازی را به دست می گیرید.
نقلقول: بعد از به پایان رساندن چند قسمت از بازی شما کنترل آدم بده ی داستان را در دست می گیرید، کسی که بزرگترین قدرت برای ایجاد تغییر در زمان را در دست دارد. او تصمیم می گیرد که در آینده چه اتفاقی می افتد پس شما هستید که هرلحظه را به وجود می آورید.بعد از این که تصمیم خود را گرفتید از چند قسمت با کیفیت بالا لذت ببرید و سپس عواقب کار خود را در روند اصلی داستان ببینید و این بازی مانند بازی های دیگر نیست، شما عواقب کار خود را می بینید، در بازی های دیگر وقتی من یک انتخاب می کنم در ادامه روند تخریب ککنده ی آن را نمی بینم یا حس نمی کنم که این در اثر انتخاب من پیش آمده است. این خوب است که شما بدانید عواقب کارتان چه چیزهایی خواهد بود پس شما با انگیزه و شوق بیشتر و دقت بالاتر انتخاب خود را انجام می دهید.
داستان سرایی اپیزودیک در بازی The Quantum Break از درامهای تلوزیونی الهام گرفته شده است!
آذر ۲۷م, ۱۳۹۲| ۱۹:۰۹ پوریا معمارور
توسعه دهندهی این عنوان اذعان داشت که داستان بازی را با الهام گرفتن از نحوهی روایت داستان در سریالهایی مانند Lost، که عطش بیننده را برای دیدن قسمت بعدی، در پایان اپیزود تشدید میکند ( به اصطلاح CliffHanger) نوشته است. رئیس توسعهی فرنچایز، Oskari Hakkinen توضیح میدهد که استودیوی آنها چگونه بهترین فرمول داستانسرایی را پیدا کرده است! طی مصاحبهای با Develop، هاکینن زمانی را به یاد میآورد که رئیس استودیو یعنی آقای سم لیک به سختی تلاش میکرد تا روشی موفقتر را در داستان سرایی بدست آورد. وی روشی فراتر از شیوهی روایت داستان در Max Payne میخواست.وی ادامه داد:
” در همان زمانها بود که ABC ساخت سریالهایی مانند Lost را آغاز کرد. به یاد دارم که مردم با شور و شوق پکیج فصلهای منتشر شده را خریداری میکردند تا اپیزودهای آن را با شیوهای که خودشان میخواهند تماشا کنند. منظورم از شیوه این است که برخی تمام اپیزودها را در یک روز نگاه میکردند و دیگران ممکن بود هر هفته یک اپیزود را تماشا کنند. و انتخاب با خود خریدار بود.”
جالب اینجا بود که هر اپیزود ساختاری سه قسمتی را دنبال میکرد و با یک Cliffhanger به پایان میرسید، و این ساختار چیزی بود که هر بینندهای را ترغیب میکرد تا قسمت بعدی را نیز تماشا کند و قسمت بعدی به دنبال آن و…””
ایدهی این ساختار از آن زمان به ذهن سم خطور کرد. وی عقیده داشت این ساختار بسیار مناسب یک بازی رایانهای خواهد بود؛ به خصوص اگر آن بازی یک داستان قدرتمند داشته باشد. دلیل موفقیت این ساختار این بود که داستانهایی که ما روایت می کردیم معمولا بیش از ۱۰ ساعت به طول میانجامید.”“با بازی Alan Wake، تکمیل شدن بازی بیش از هرچیز مربوط به ساختاری بود که در شیوهی روایت داستان آن تعبیه کرده بودیم. چیزی که در انجمن ها می خواندیم و از رسانه ها و طرفداران دریافت می کردیم؛ بیانگر این بود که برخی از مردم از ابتدا تا انتهای بازی را به انجام رسانده بودند و در طرف دیگر عدهای نیز بودند که زمانی برای انجام تمام اپیزودها نداشتند، ایدهی جالب این بود که این دسته یک اپیزود را بازی میکردند و داستان در پایان اپیزود برش می خورد؛ بازیباز می دانست که نیمهی بعدی داستان ۱ الی ۱٫۵ ساعت به طول خواهد انجامید.”در حال حاضر میدانیم که The Quntum Break در موقعیتهای خاصی به شما اجازه خواهد داد در نقش منفی بازی حضور پیدا کنید؛ این ایده میتواند وسعت داستان را بیشتر کرده و به بازیباز کمک کند تا با شخصیت اصلی بهتر ارتباط برقرار سازد.
بر خلاف برخی بازیها که شما را مجبور به درگیری با نقشمنفی داستان میکنند و قبل از اینکه بدانید هدف اصلی شخصیت منفی چه بود وی را میکشید.طبیعت داستانسرایی و گیمپلی Quantunm Break بر هستهی درامهای تلوزیونی قرار گرفته. Hakkinen میافزاید: “بازی و نمایش تعبیه شده در بازی هر دو طراحی شدهاند که یک تجربه را به بازیباز منتقل کنند. پس شما اپیزودی از بازی را بازی میکنید و سپس قسمتی از نمایش را باز میکنید؛ سپس اپیزودی دیگر بازی میکنید و قسمتی دیگر از نمایش باز میشود و این روال به همین ترتیب ادامه مییابد.”“بدون اینکه اطلاعات زیادی را فاش کرده باشم، باید به طور خلاصه بگویم شما دو روی متفاوت سکه را از دید داستان تجربه خواهید کرد. در بازی شما یک موضوع را دنبال خواهید کرد و در نمایش موضوع دیگری و این دو با یکدیگر ترکیب میشوند تا تجربهی اصلی بازی را به وجود بیاورند.”
” در همان زمانها بود که ABC ساخت سریالهایی مانند Lost را آغاز کرد. به یاد دارم که مردم با شور و شوق پکیج فصلهای منتشر شده را خریداری میکردند تا اپیزودهای آن را با شیوهای که خودشان میخواهند تماشا کنند. منظورم از شیوه این است که برخی تمام اپیزودها را در یک روز نگاه میکردند و دیگران ممکن بود هر هفته یک اپیزود را تماشا کنند. و انتخاب با خود خریدار بود.”
جالب اینجا بود که هر اپیزود ساختاری سه قسمتی را دنبال میکرد و با یک Cliffhanger به پایان میرسید، و این ساختار چیزی بود که هر بینندهای را ترغیب میکرد تا قسمت بعدی را نیز تماشا کند و قسمت بعدی به دنبال آن و…””
ایدهی این ساختار از آن زمان به ذهن سم خطور کرد. وی عقیده داشت این ساختار بسیار مناسب یک بازی رایانهای خواهد بود؛ به خصوص اگر آن بازی یک داستان قدرتمند داشته باشد. دلیل موفقیت این ساختار این بود که داستانهایی که ما روایت می کردیم معمولا بیش از ۱۰ ساعت به طول میانجامید.”“با بازی Alan Wake، تکمیل شدن بازی بیش از هرچیز مربوط به ساختاری بود که در شیوهی روایت داستان آن تعبیه کرده بودیم. چیزی که در انجمن ها می خواندیم و از رسانه ها و طرفداران دریافت می کردیم؛ بیانگر این بود که برخی از مردم از ابتدا تا انتهای بازی را به انجام رسانده بودند و در طرف دیگر عدهای نیز بودند که زمانی برای انجام تمام اپیزودها نداشتند، ایدهی جالب این بود که این دسته یک اپیزود را بازی میکردند و داستان در پایان اپیزود برش می خورد؛ بازیباز می دانست که نیمهی بعدی داستان ۱ الی ۱٫۵ ساعت به طول خواهد انجامید.”در حال حاضر میدانیم که The Quntum Break در موقعیتهای خاصی به شما اجازه خواهد داد در نقش منفی بازی حضور پیدا کنید؛ این ایده میتواند وسعت داستان را بیشتر کرده و به بازیباز کمک کند تا با شخصیت اصلی بهتر ارتباط برقرار سازد.
بر خلاف برخی بازیها که شما را مجبور به درگیری با نقشمنفی داستان میکنند و قبل از اینکه بدانید هدف اصلی شخصیت منفی چه بود وی را میکشید.طبیعت داستانسرایی و گیمپلی Quantunm Break بر هستهی درامهای تلوزیونی قرار گرفته. Hakkinen میافزاید: “بازی و نمایش تعبیه شده در بازی هر دو طراحی شدهاند که یک تجربه را به بازیباز منتقل کنند. پس شما اپیزودی از بازی را بازی میکنید و سپس قسمتی از نمایش را باز میکنید؛ سپس اپیزودی دیگر بازی میکنید و قسمتی دیگر از نمایش باز میشود و این روال به همین ترتیب ادامه مییابد.”“بدون اینکه اطلاعات زیادی را فاش کرده باشم، باید به طور خلاصه بگویم شما دو روی متفاوت سکه را از دید داستان تجربه خواهید کرد. در بازی شما یک موضوع را دنبال خواهید کرد و در نمایش موضوع دیگری و این دو با یکدیگر ترکیب میشوند تا تجربهی اصلی بازی را به وجود بیاورند.”
در عنوان Quantum Break هم می توانید در نقش قهرمانان و هم در نقش شخصیت های منفور بازی ایفای نقش کنید+اطلاعاتی از داستان بازی
آذر ۳م, ۱۳۹۲| ۱۷:۰۹ کسری نراقی
آذر ۳م, ۱۳۹۲| ۱۷:۰۹ کسری نراقی
در عنوان Quantum Break،ساخته ی استودیوی خوش نام Remedy، بازیکنان می توانند نه تنها پا در جای شخصیت های خوب بازی بگذارند بلکه می توانند به جای شخصیت های منفی نیز در بازی ایفای نقش کنند.
در صحبت های اخیری که آقای Sam Lake،نویسنده و خالق این بازی با وبسایت Game Informer داشته در این باره گفته است که:
نقلقول:به عنوان جان سخت(Die Hard) فکر کنید.بازیگر نقش منفی(Alan Rickman) در شرف دزدیدن فیلم و بیننده ها می باشد.این هدف ما برای ساخت این صحنه ها جایی که شما در فیلم های اکشن می بینید که شخصیت های منفی قصد انجام کارهایی را در فیلم دارند می باشد .
شما فرصت قرار گرفتن در نقش Paul Serene را در بازی پیدا می کنید و باید تصمیم های مهمی را بگیرید.ما می خواهیم حتی شخصیت های منفی را نیز عمقی و پیچیده بسازیم که شما یک سمت کاملا متفاوت را در بازی مشاهده نمایید.شما در بازی متوجه خواهید شد که چرا شخصیت منفی این کارها را انجام می دهند.
کاراکترهای Jack و Beth شخصیت های قهرمان بازی می باشند و در بازی بازیکنان می توانند میان شخصیت های منفی بازی به مانند Paul Serene سوئیچ کنند.
نقلقول:او این قدرت را دارد که می تواند نگاه کوچکی به زمان های مختلف و آینده های مختلف بیندازد.(به مانند یکی از قهرمانان سریال Heroes).در آخر هر مرحله از بازی،شما می توانید در صحنه هایی که بازی و داستان را به یکدیگر متصل می کند در نقش او بازی کنید.شما می توانید آینده های مختلف را با او مشاهده کنید.پس از انجام این کارها شما به اپیزود بعدی بازی می روید.سریعا همان اولین انتخابی که شما در ابتدای بازی انجام می دهید بر روی اپیزود تاثیر خواهد گذاشت.اینگونه ایده ها به نمایش کلی بازی مربوط می شود.شما چیزهای زیادی را در طول بازی که در بازی به آن احتیاج دارید را یاد خواهید گرفت.در همان لحظه،لحظه های اتصال تنها یکی از صحنه های گیم پلی بازی می باشد و نگاه کوچکی که شما می توانید به آینده می اندازید در دو شکل مختلف می آید.آنها تکه های پازلی می باشند.شما چیزهای خاصی را در بازی یاد می گیرید.اما تمام تصمیمی گیری ها از سوی شخصیت منفی هم می تواند مثبت و هم می تواند منفی باشد که این گونه تصمیم گیری ها شامل شخصیت های قهرمان بازی نیز می باشد.
آقای سم لیک گفته اند نه تنها لحظات اتصال و گیم پلی بر تجربه ی کلی بازی تاثیر می گذارند،بلکه محتویات جداگانه و تصمیم گیری های بیشتر را در بازی باز می کند.
Quantum Break تاریخ انتشار مشخصی ندارد،اما می توان امیدوار بود که در مراسم VGX نمایشی از این عنوان وسوسه انگیز مشاهده کنیم.
تیر ۱۴م, ۱۳۹۲| ۰۱:۰۴ بهزاد شعبانی
سازنده ی بازی انحصاری Quantum Break یعنی Remedy، قصد دارد تا از المان های بازی های قبلی این استودیو یعنی Max Payne و Alan Wake، به ویژه در بخش داستان سرایی استفاده های بسیار کند. آقای Matias Myllyrinne، مدیر عامل شرکت رمدی در این رابطه طی مصاحبه ای ضمن امیدواری به کسب تجربیات بیشتر، تصریح کرد:
Myllyrinne باری دیگر تاکید کرد که این بازی فقط در انحصار Xbox One است چرا که یک حامی بزرگ به نام مایکروسافت دارد و این مایکروسافت است که با کمک هایش روند ساخت را موجب شده است و رابطه ی دو جانبه را هم به نقع مایکروسافت و هم به منفعت رمدی دانست. وی در این مورد ادامه داد:
نقلقول: ما بسیاری از تجربیات و آموخته هایی را که از شیوه ی داستان سرایی در بازی Alan Wake داشتیم را در Quantum Break مورد استفاده قرار می دهیم تا به یک شیوه ی داستان سرایی جذاب برسیم. به علاوه قصد داریم تا اکشن، تیراندازی و سینماتیک های بازی با بهره گیری از تجربیات بازی مکس پین باشد. و در آخر این که ما این ها را برای کسانی در نظر گرفته ایم که می خواهند به حداکثر تجربیات رمدی برسندوی در ادامه صحبت هایش در خطاب به GL.biz در مورد دوگانگی کوآنتوم بریک تلویزیونی با بازیش چنین گفت:
نقلقول: نمایش های بازی و تلویزیون نشان می دهد که هر دوی آن ها در یک پکیج عرضه می شود. قسمت های بسیاری از نسخه تلویزیونی با بخش هایی از خودِ بازی در هم آمیخته شده. حتی ممکن است هر دو راوی یک سکانس مشابه باشند. شاید بتوانید هم بازی کنید و هم تماشا کنید اما این یک افراط است که شما از هر دوی آن ها استفاده کنید.
نقلقول: این چیزی است که با افکار دیوانه وار ما شکل گرفته است. اما ما نیاز داشتیم به عقب برگردیم و اجازه دادیم تمام نیرو های یک کمپانی مانند مایکروسافت بر آن متمرکز باشند.هیچ راهی وجود نداشت که ما این ریسک را بپذیریم (به تنهایی کار کنیم). حتی اگر هم اشتیاق آن وجود داشته باشد، باز هم عملی کردن آن ممکن نبود.
اطلاعات بسیار زیادی از عنوان Quantum Break منتشر شد
- مفهموم ایست زمانی، بخشی از ایدههای Alan Wake 2 بوده است اما نهایتا تبدیل به Quantum Break شده است.
- در Quantum Break ویدیویی وجود دارد که به شما نشان میدهد چه اتفاقی در جهان Alan Wake افتاده است.
- طبق گفتههای لیک Quantum Break تجربهای فراتر از Max Payne و Alan Wake خواهد بود چراکه باوجود المانهای رمدی در بازی، تجربه چندین ساله سازندگان نیز در آن وجود دارد تا بازیای نو ساخته شود.
- برای لیک همه اجزا باید دارای یک «هدف» باشند. بازی باید دارای هدف باشد، نقش سریال در پیشرفت داستان معلوم باشد و دیگر اجزای بازی نیز باید دارای هدف مخصوص به خود باشند. ساخت لیستی از ویژگیهای متفاوت آسان است اما همه آنها هدف میخواهند.
- برای لیک این اهمیت دارد که انتخابهایی که بازیباز در Quantum Break میگیرد، در درون تجربه بازی باشد و جزو جدانشدنی داستان باشد. در Quantum Break هنگامی که شما باید انتخاب کنید، انتخاب اشتباهی وجود ندارد؛ بلکه بازیباز انتخاب میکند که از چه دیدی به بازی نگاه کند. هنگامی که شما نقش یک شخصیت بد بازی میکنید، میتوانید حقیقتا خود را به جای آن بگذارید و انتخابی انجام دهید که به نفع او است یا شاید هم برای قهرمانتان همدردی کردی و انتخابی کرده که به سود قهرمان است.
- ساخت یک بازی با یک سریال بسیار متفاوت است. در هنگام ساخت این دو، لیک تجربههای زیادی را بدست آورده.
- عنوان Quantum Break بزرگترین تیم نویسندگی را در بین دیگر عناوین استودیوی رمدی دارا است. سم لیک، مایکو راتلاتی از Alan Wake و دو نویسنده دیگر برای Quantum Break استخدام شدند. از مایکروسافت نیز افراد متفاوتی در نویسندگی بازی نقش داشتند و تعدادی دیگر در Lifeboat Productions که مسئول ساخت سریال بودند، حضور داشتند. وقت زیادی صرف شده است تا همه نوشتهها یکپارچه شده و نقش سریال و بازی مشخص شود.
- سریال حدودا یک سال پیش شروع به تولید شد پس داستان بازی بهصورت کامل آماده بود. تیم سریال ایدههای بسیاری را از بازی گرفتند، به محیطها نگاه کردند و طرحهای اولیه را مشاهده کرده و از آنها برای سریال استفاده کردهاند. حتی لباسهای شخصیتهای سریال پس از مشاهده پوششهای شخصیتهای بازی تولید شدند.
- پس از شروع ساخت سریال، جلوههای ویژه آن قبل از آن براساس جلوههای بازی تولید شده بودند. پس با مشکل بسیار بدی روبهرو شده بودیم: اگر سریال با بازی اختلاف داشت، توسعه دهندگان بازی، باید عنوان را دستکاری میکردند تا پیوستگی آن با سریال حفظ شود. واقعا فرآیند پیچیدهای بود. اگر سریال و بازی از همدیگر جدا بودند، بسیار سادهتر بود اما ما میخواستیم سریال و بازی بهم نزدیک باشند و یکدیگر را تکمیل کنند. این اتفاقی است که هیچوقت رخ نداده و لیک معتقد بود که آنها به خوبی از عهده کار برآمدند.
- هنگامی که سریال صحنههای فیلمبرداری خود را تکمیل میکرد، بازی هنوز تکمیل نشده بود. بعضی از عناصر بازی هنوز تکمیل نشده و در طرحهای اولیه خود یا به اصطلاح whitebox state بهسر میبردند. اتفاق جالبی که در باب طرحهای اولیه افتاد این بود که تیم سریال یکی از آن طرحهای اولیه را که یک لامپ بود دیده و گمان کرد که آن جزوی از عناصر بازی است و در چندین صحنه از سریال از این لامپ استفاده کرده بود. با اینکه رمدی هنوز طراحی آن را تکمیل نکرده بود، تیم سریال بهشدت خواهان ارسال این طرح به لس آنجلس (جایی که سریال تولید میشود) بود، درحالی که نمیدانند کار آن دقیقا چیست!
- در طرحهای اولیه، رمدی چهره متفاوتی برای جک در نظر داشت و پس از انجام کارهای ساخت سریال و همچنین چگونگی ایفای نقش هر شخصیت در آن، تیم شروع به انتخاب بهترین بازیگر برای شخصیتها کرد. شان اشمور در بین منتخبین قرار داشت و آنها خوش شانس بودند که او زمان خالی را دارا بود.
- پس از انتخاب اشمور، آنها بهدنبال بازیگری برای نقش آفرینی در نقش ویلیام (برادر جک) بودند. یکی از انتخابهای آنها دومینیک موناگان بود که شباهتهای ظاهری نیز به شان اشمور داشت. آنها میخواستند شخصیت ویلیام حالت طنزگونه داشته باشد و متوجه شدند موناگان کارهایی نیز در ژانر کمدی داشته است. پس از انتخاب، آنها متوجه شدند شان و دومینیک یکدیگر را میشناسند و در گذشته نیز از اینکه در فیلمی با یکدیگر برادر باشند، صحبت میکردند.
- رمدی ابتدا شخصیتهای اصلی مشخص کرده و سپس به شخصیتهای دیگر فکر میکرده است.
- Quantum Break در درجه نخست یک «بازی» است. سریال همراه آن تنها یک ویژگی است. لیک یکی از طرفداران سریالهای تلویزیونی امروزی است. به عقیده او کیفیت سریالهای امروزی «خارقالعادهست»، همراه با داستان سرایی عالی و یک منبع الهامات معرکه است. اما برای لیک Quantum Break ابتدا یک بازی است.
- لیک معتقد است ساخت سریال همراه بازی، در آینده صنعت بازیسازی بیشتر دیده میشود چرا که میتوانید «کارهای باحالی» با آن انجام دهید.
- ساخت یک عنوان AAA عناصر بسیار متفاوتی را میخواهد و معمولا بخشهای «اکشن» نقش اساسی را در آن ایفا میکنند. از دید تجاری، عنوانی با بودجه بالا نیازمند آن است تا قشر بزرگی از بازیبازان را پوشش دهد تا از نظر مالی فروش خوبی تجربه کند. از طرف دیگر سم که به عنوان کارگردان و نویسنده بازی فعالیت میکند، مجاب است تا صحنههای اکشنی به بازی اضافه کند و بازیباز را به وجد بیاورد. وجود صحنههای اکشن، به عقیده لیک، نیازمند یک دلیل خوب و منطقی است و داستان باید از آن صحنه بهخصوص پشتیبانی کامل کند پس کار بسیار چالش آور در پیش دارد. تمام اینها به هنر تعادل برقرار کردن، برمیگردد. وقتی اکشن و داستان با یکدیگر هماهنگ باشند، چیزی قدرتمند بهوجود میآید.
- Quantum Break در درجه نخست یک «بازی» است. سریال همراه آن تنها یک ویژگی است. لیک یکی از طرفداران سریالهای تلویزیونی امروزی است. به عقیده او کیفیت سریالهای امروزی «خارقالعادهست»، همراه با داستان سرایی عالی و یک منبع الهامات معرکه است. اما برای لیک Quantum Break ابتدا یک بازی است.
- در طرحهای اولیه، رمدی چهره متفاوتی برای جک در نظر داشت و پس از انجام کارهای ساخت سریال و همچنین چگونگی ایفای نقش هر شخصیت در آن، تیم شروع به انتخاب بهترین بازیگر برای شخصیتها کرد. شان اشمور در بین منتخبین قرار داشت و آنها خوش شانس بودند که او زمان خالی را دارا بود.
- سریال حدودا یک سال پیش شروع به تولید شد پس داستان بازی بهصورت کامل آماده بود. تیم سریال ایدههای بسیاری را از بازی گرفتند، به محیطها نگاه کردند و طرحهای اولیه را مشاهده کرده و از آنها برای سریال استفاده کردهاند. حتی لباسهای شخصیتهای سریال پس از مشاهده پوششهای شخصیتهای بازی تولید شدند.
- برای لیک این اهمیت دارد که انتخابهایی که بازیباز در Quantum Break میگیرد، در درون تجربه بازی باشد و جزو جدانشدنی داستان باشد. در Quantum Break هنگامی که شما باید انتخاب کنید، انتخاب اشتباهی وجود ندارد؛ بلکه بازیباز انتخاب میکند که از چه دیدی به بازی نگاه کند. هنگامی که شما نقش یک شخصیت بد بازی میکنید، میتوانید حقیقتا خود را به جای آن بگذارید و انتخابی انجام دهید که به نفع او است یا شاید هم برای قهرمانتان همدردی کردی و انتخابی کرده که به سود قهرمان است.
دانلود تریلر بازی در GamesCom 2014