09-06-2012, 06:04 PM
همیشه ابرقهرمان بودن و داشتن قدرتهای فرابشری یکی از آرزوهای بزرگ و دست نیافتنی برای انسانها بوده است؛ هر چند که امروزه با وجود تکنولوژیهای جدید میتوان تا حدودی به این آرزو دست یافت! به همین دلیل ساخت یک بازی با موضوع ابرقهرمانها سوژهی بسیار خوب و عامه پسندی است که اگر خوشساخت باشد میتواند نظر هرکسی را به سوی خودش جذب کند. جدیدترین عنوان استودیو Beenox، آخرین ساختهی این کمپانی در رابطه با ابرقهرمان محبوب، مرد عنکبوتی است که بسیار بهتر از قبل ظهور کرده است. این کاراکتر توسط Stan Lee و Steve Ditko ساخته و پرداخته شد و اولین بار در سری کمیکهای Amazing Fantasy (آگوست سال 1962) ظاهر شد. مرد عنکبوتی که پدر و مادر خود را از دست داده است در دامان Aunt May و Uncle Ben تا دوران نوجوانی پرورش یافت اما ماجرای وی از آنجایی آغاز شد که طی یک بازدید علمی، توسط یک عنکبوت رادیواکتیوی گاز گرفته میشود و از آن پس طی یک جهش ژنتیکی، تمامی قابلیتهای یک عنکبوت را دارا میشود و تصمیم میگیرد با کمک قدرتهای خود به کمک مردم برود (البته بعداً مارول تغییراتی در این داستان میدهد و دستگاهی به اسمweb-shooter را که مرد عنکبوتی با کمک آن تارهایش را خارج میکند در اختیار او قرار میدهد و کمی داستان را واقع گرایانه میکند). مرد عنکبوتی نسبت به سایر ابرقهرمانها از محبوبیت بیشتری در میان جوانان برخوردار است؛ چرا که بر خلاف قهرمانهایی نظیر رابین، هیچ مربی و معلمی نداشته و خود به تنهایی از پس مشکلات و قدرتش برمیآید. مرد عنکبوتی بر اساس طبقه بندی IGN، در میان برترین کمیکهای جهان، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است، در ادامه به بررسی نقاط قدرت و ضعف بازی میپردازیم.
نقشه بازی عظیم است، اما تکراری بودن چهرهها و محیط شهر آزاردهنده است.
چند ماه پس از آنکه Lizard (دکتر Curtis "Curt" Connors) نیویورک را به آشوب کشید، Gwen Stacy از پیتر پارکر دعوت کرد تا بازدیدی از صنایع OsCorp به عمل بیاورد؛ جایی که خودِ گوئن به عنوان رئیس بخش انترنها در آن مشغول به کار است. آنها طی بازدید از بخش ممنوعه شرکت توسط دکتر Alistaire Smythe (مدیرکل) غافلگیر میشوند اما آلستر تصمیم میگیرد که از تخلف آنان چشمپوشی کند و آنها را برای بازدید از بخش ممنوعه با خود همراه میسازد. او در راه توضیح میدهد که دانشمندان کمپانی به طور مخفیانه مشغول تزریق و ترکیب DNA انسان و حیوانات هستند تا بتوانند موجودات جهش یافته خلق کنند. آلستر توضیح میدهد که این موجودات جهش یافته توانایی انتقال این جهش را به دیگر گونهها دارند و به همین دلیل در محیطهایی با حفاظت فوقالعاده نگهداری میشوند، در این لحظه یکی از موجودات جهش یافته به نام Scorpion (یکی از دشمنان معروف مردعنکبوتی) متوجه حضور او میشود و شیشه حفاظتی خود را شکسته و به بیرون میجهد، گوئن پیتر را فراری میدهد اما اسکورپین با یک جهش خود را به گوئن میرساند و او را گاز میگیرد. پیتر به سرعت لباس مردعنکبوتی را میپوشد و گوئن و سایر دانشمندان را نجات میدهد، آلستر هم رباتهایی که برای چنین موقعیتهایی طراحی شدهاند را فعال میکند اما رباتها مردعنکبوتی را همانند سایر گونههای جهش یافته به یک چشم میبینند و به او حمله میکنند! مردعنکبوتی موفق میشود گوئن، آلستر و سایر دانشمندان را به اتاق قرنطینه منتقل کند و خود به سرعت میرود تا موجودات جهش یافتهای که اکنون آزاد شدهاند را به دام بیاندازد و برای کمک به سراغ دکتر کانر (Lizard) میرود تا او با استفاده از دانش خود یک پادزهر بسازد و این تازه آغاز ماجرای قهرمان ماست ...
داستان بازی توسط Seamus Kevin Fahey و John Zurhellen نوشته شده و حوادث پس از اتمام فیلم را روایت میکند، داستان نسبت به نسخههای قبلی از جذابیت بیشتری برخوردار است. نحوهی روایت داستان خوب است و به راحتی میتواند برای طرفداران این قهرمان کشش لازمه را ایجاد کند ولی ممکن است برای سایرین کمی کسل کننده شود.
این کار، هیچ وقت تکراری نمیشود!
در ابتدا باید قضاوتها و نظرات خود نسبت به قسمتهای قبلی را کنار بگذارید. Beenox اینبار با استفاده از استانداردهایی که غالباً توسط سری بازیهای مردخفاشی ایجاد شدهاند بازی جدید خود را ساخته است. در این قسمت بازیباز توانایی گشتوگذار در منطقه منهتن را دارد و میتواند از تعداد بیشماری از ماموریتهای فرعی بهرهمند شود؛ ماموریتهایی نظیر دزدی بانک، تعقیب و گریز (با ماشین یا بالگرد)، انجام حرکات نمایشی و مسابقات سرعت، نجات افراد آلوده، کشف آزمایشگاههای مخفی و ... . یکی از مزایای تغییرات در این قسمت، بالا بردن سرعت بازی است؛ این مسئله با توجه به نقشه گسترده بازی کمک شایانی به پیشبرد مراحل میکند. به عنوان مثال هنگام بالا رفتن از آسمان خراشها تنها با فشردن یک دکمه مرد عنکبوتی شروع به دویدن میکند. در این میان تار زدن و به پرواز درآمدن در میان آسمان خراشهای منهتن و به اوج رفتن و سپس سقوط کردن و انجام حرکات نمایشی زیبا توسط خود مرد عنکبوتی یکی از لذت بخشترین کار های بازی است که تا پایان تکراری نمیشود، این مسئله به همراه جمعآوری 500 صفحه از کتابهای کمیک که در جایجای شهر یافت میشود (و با گرفتن تعداد مشخصی از این صفحات هر بار یک کتاب مصور در منوی بازی باز میشود) و ماموریتهای فرعی تجربهای کاملاً جدید از مرد عنکبوتی به بازیباز میدهد که میتوان گفت اولین حرکت مثبت Beenox جهت بهبود بازی است. البته در بعضی موارد ماموریتهای فرعی بیش از حد تکراری میشوند و مسلماً نجات 100 فرد آلوده و رساندن آنها به بیمارستان پشت سر هم حوصله هر کسی را سر میبرد! داستان بازی هم بهانهی خوبی است برای رویارویی با تعداد زیادی از دشمنان مردعنکبوتی؛ باسفایتهای بازی (که بسیار ساده طراحی شدهاند) هم شامل موجودات جهش یافتهای نظیر Rhino ،Scorpion ،Lizard و هم شامل روباتهای شرکت آسکورپ نظیر Hunterها هستند. سیستم مبارزات بازی شباهت زیادی به Arkham Asylum و Arkham City دارد و همانند آن دو دارای سیستمهایی نظیر Counter Attack ،Combo Boost است. Dee Brown (مدیر استدیو) در این رابطه میگوید: "من هر دو قسمت مردخفاشی را بازی کردهام و لذت زیادی هم بردهام. برای من، مردعکنبوتی تفاوتهای زیادی با مردخفاشی دارد. من فکر میکنم بچههای Rocksteady کارشون را بسیار خوب انجام دادند و ما هم همین رویه رو پیش میگیریم تا یک بازی عالی بسازیم". یکی از قابلیتهایی که جدیداً افزوده شده و بسیار هم کارآمد است، آهسته کردن زمان است؛ به این صورت که با نگاه داشتن یک دکمه، زمان آهسته میشود و دید به اول شخص تغییر میکند، در طی این مدت با نگاه کردن به هر نقطهای (چه روی زمین باشد، چه روی دیوار و سقف و حتی آسمان) و رها کردن دکمه، مرد عنکبوتی با یک جهش سریع خود را به آن نقطه میرساند و (اگر امکانش باشد) به آن میچسبد.
در نهایت عظمت، در نهایت سادگی!
یکی دیگر از نوآوریها در این قسمت، اضافه کردن یک دروبین عکاسی به ابزارهای مردعنکبتوتی است، در هر مرحله 3 صحنه خاص برای عکس گرفتن وجود دارد که به عنوان سندی بر فعالیتهای غیرقانونی آسکورپ میباشد، همچنین با عکس برداری از هر دشمن، اطلاعاتی راجع به او در منوی اصلی بازی اضافه میشود، چندین ماموریت فرعی نیز وجود دارند که با قرار گرفتن در محیط، باید از 3 چیز خاص عکس برداری کنید. سیستم آپگریدی نیز درون بازی گنجانده شده که گستردگی زیادی دارد و شامل دو قسمت است؛ یکی آپگرید قدرتهای فیزیکی و یکی آپگرید ابزار و وسائل مرد عنکبوتی. یکی از نقاط قوت بزرگ بازی، پر رنگ شدن بخش مخفیکاری است، بازیباز تنها با یک آپگرید میتواند این قابلیت را فعال کند و به راحتی (بر خلاف مردخفاشی که به مجسمههایی مخصوص برای اینکار نیاز داشت) از هر نقطهای دشمن نگون بخت را ساکت کرده و او را با تارهایش به سقف میخکوب کند. این حالت در درجات سختی بالاتر که جنگیدن با گروه عظیمی از دشمنان مشکل است بسیار عالی است. همچنین در هنگام درگیریهای شدید بازیباز برخی از عناصر محیط (نظیر سطل آشغالها، کپسولهای گاز و ...) را میتواند بردارد و به سمت دشمنان پرتاپ کند. البته حتی در بالاترین درجه سختی هم چالش زیادی برای بازیباز ایجاد نمیشود، زیرا که بازی از مشکلات هوش مصنوعی پایین رنج میبرد، دشمنان کند عمل میکنند و تنها تا چند متر جلوتر را میبینند! دشمنان از تنوع زیادی برخوردارند و موجودات جهش یافته و انسانها و رباتها از قوی به ضعیف طبقه بندی میشوند. یکی دیگر از قابلیتهایی که میتوان به آن اشاره کرد Web Shoot است که با فشردن یک دکمه مردعنکبوتی به سرعت گلولههایی از جنس تار را از دستان خود خارج میکند که برای کند کردن دشمنان و حتی باسفایتها کاربرد دارد.
چهره و انیمیشنهای مردعنکبوتی طراحی بینظیری دارند، اما این مسئله در مورد بقیه صادق نیست!
گرافیک بازی در حد "خوب" قابل تعریف است. برخلاف نسخههای گذشته دیگر از سبک سلشید خبری نیست. انیمیشنها و تمامی حرکات مردعنکبوتی طبیعی و نرم هستند و از مدلینگ بینظیری بهره میبرند اما این مسئله در مورد سایرین صدق نمیکند. همچنین طراحی چهره و لباسهای مردعنکبوتی فوقالعاده است اما در خیابان بازیباز به سختی میتواند چند چهره متفاوت را مشاهده کند، به طوری که شاید در طول روز چندبار یک نفر را نجات دهد! بافت محیط نسبتاً خوب است اما هیچ تعاملی بین اشیاء محیط و بازیباز صورت نمیگیرد و تخریب پذیری نیز وجود ندارد. یکی از موارد قابل ذکر ایجاد تغییرات دینامیک روی لباسهای مردعنکبوتی است؛ به طوری که در طی درگیریهای شدید و آسیب دیدن لباسها نیز آسیب میبینند و اگر تعویض نشوند این آسیبها تا حدی پیش میروند که تقریباً لباسی بر تن مردعنکبوتی نمیماند! اما یکی از ایدههای نه چندان جالب، قرار دادن سیستم Loop برای محیط میباشد؛ یعنی یک سری محیط و ساختمان به صورت مکرر در سطح شهر قرار داده شدهاند. همانطور که ممکن است بازیباز یک نفر را چند بار نجات دهد، ممکن است بیست بار در روز از یک مسیر تکراری عبور کند! این مسئله با گذشت زمان آزار دهنده میشود و نشان از کمکاری تیم سازنده دارد. نبود محیطهای متنوع و رنگبندیهای بیروح و یکنواخت هم از آن سری مشکلاتی است که بازیباز را مجبور میکند بین هر دوره بازی کردن یک استراحت طولانی به خود بدهد. گرافیک بصری بازی هم ایرادات فراوان دارد و مناظر خارج از منهتن تنها یک سایه مات دیده میشود. افکتهای گوناگون نظیر انفجارها، دود و آبها همگی در ضعیفترین و بیکیفیتترین حالت ممکن قرار دارند.
جمع آوری صفحات کمیک تنها چالش موجود در شهر نیست!
بخش موسیقی بازی حرف خاصی برای گفتن ندارد، این در حالی است که آهنگساز بازی آقای Gerard K. Marino است که به خاطر ساخت موسیقی برای سری God Of War شهرت دارد و آهنگ بازیهایی نظیر Gun و Spider-Man Edge of Tim را نیز ساخته است و حتی یک بار نامزد دریافت جایزه بفتا شده است. موسیقی بازی به سرعت از ذهن پاک میشود و بیرمق است. در بخش صداگذاری، در کمال تعجب هیچ یک از بازیگران فیلم همکاری نداشتهاند اما افراد جایگزین نقش خود را به خوبی اجرا کردهاند. آقای Sam Riegel که سابقه بسیار طولانی در زمینه بازیهای رایانهای دارند صداگذاری بسیار خوبی روی شخصیت مرد عنکبوتی انجام دادهاند، خانم Kari Wahlgren به جای شحصیت گوئن صحبت میکنند که حتماً صدای او بر شخصیت Lady در سری Devil May Cry شنیدهاید. صداگذاری آلستر بر عهدهی Nolan North است که پیش از این به عنوان ناتان دریک در سری Uncharted درخشیده بود. صداگذار دکتر کاتر هم آقای Steven Blum که تنها خواندن سابقهی او در بخش صداگذاری چند ساعت وقت میبرد! صداگذاری از بخش موسیقی یک سروگردن بالاتر است اما هیچ یک را نمیتوان به عنوان نقطه قوت در نظر گرفت.
نقشه بازی عظیم است، اما تکراری بودن چهرهها و محیط شهر آزاردهنده است.
چند ماه پس از آنکه Lizard (دکتر Curtis "Curt" Connors) نیویورک را به آشوب کشید، Gwen Stacy از پیتر پارکر دعوت کرد تا بازدیدی از صنایع OsCorp به عمل بیاورد؛ جایی که خودِ گوئن به عنوان رئیس بخش انترنها در آن مشغول به کار است. آنها طی بازدید از بخش ممنوعه شرکت توسط دکتر Alistaire Smythe (مدیرکل) غافلگیر میشوند اما آلستر تصمیم میگیرد که از تخلف آنان چشمپوشی کند و آنها را برای بازدید از بخش ممنوعه با خود همراه میسازد. او در راه توضیح میدهد که دانشمندان کمپانی به طور مخفیانه مشغول تزریق و ترکیب DNA انسان و حیوانات هستند تا بتوانند موجودات جهش یافته خلق کنند. آلستر توضیح میدهد که این موجودات جهش یافته توانایی انتقال این جهش را به دیگر گونهها دارند و به همین دلیل در محیطهایی با حفاظت فوقالعاده نگهداری میشوند، در این لحظه یکی از موجودات جهش یافته به نام Scorpion (یکی از دشمنان معروف مردعنکبوتی) متوجه حضور او میشود و شیشه حفاظتی خود را شکسته و به بیرون میجهد، گوئن پیتر را فراری میدهد اما اسکورپین با یک جهش خود را به گوئن میرساند و او را گاز میگیرد. پیتر به سرعت لباس مردعنکبوتی را میپوشد و گوئن و سایر دانشمندان را نجات میدهد، آلستر هم رباتهایی که برای چنین موقعیتهایی طراحی شدهاند را فعال میکند اما رباتها مردعنکبوتی را همانند سایر گونههای جهش یافته به یک چشم میبینند و به او حمله میکنند! مردعنکبوتی موفق میشود گوئن، آلستر و سایر دانشمندان را به اتاق قرنطینه منتقل کند و خود به سرعت میرود تا موجودات جهش یافتهای که اکنون آزاد شدهاند را به دام بیاندازد و برای کمک به سراغ دکتر کانر (Lizard) میرود تا او با استفاده از دانش خود یک پادزهر بسازد و این تازه آغاز ماجرای قهرمان ماست ...
داستان بازی توسط Seamus Kevin Fahey و John Zurhellen نوشته شده و حوادث پس از اتمام فیلم را روایت میکند، داستان نسبت به نسخههای قبلی از جذابیت بیشتری برخوردار است. نحوهی روایت داستان خوب است و به راحتی میتواند برای طرفداران این قهرمان کشش لازمه را ایجاد کند ولی ممکن است برای سایرین کمی کسل کننده شود.
این کار، هیچ وقت تکراری نمیشود!
در ابتدا باید قضاوتها و نظرات خود نسبت به قسمتهای قبلی را کنار بگذارید. Beenox اینبار با استفاده از استانداردهایی که غالباً توسط سری بازیهای مردخفاشی ایجاد شدهاند بازی جدید خود را ساخته است. در این قسمت بازیباز توانایی گشتوگذار در منطقه منهتن را دارد و میتواند از تعداد بیشماری از ماموریتهای فرعی بهرهمند شود؛ ماموریتهایی نظیر دزدی بانک، تعقیب و گریز (با ماشین یا بالگرد)، انجام حرکات نمایشی و مسابقات سرعت، نجات افراد آلوده، کشف آزمایشگاههای مخفی و ... . یکی از مزایای تغییرات در این قسمت، بالا بردن سرعت بازی است؛ این مسئله با توجه به نقشه گسترده بازی کمک شایانی به پیشبرد مراحل میکند. به عنوان مثال هنگام بالا رفتن از آسمان خراشها تنها با فشردن یک دکمه مرد عنکبوتی شروع به دویدن میکند. در این میان تار زدن و به پرواز درآمدن در میان آسمان خراشهای منهتن و به اوج رفتن و سپس سقوط کردن و انجام حرکات نمایشی زیبا توسط خود مرد عنکبوتی یکی از لذت بخشترین کار های بازی است که تا پایان تکراری نمیشود، این مسئله به همراه جمعآوری 500 صفحه از کتابهای کمیک که در جایجای شهر یافت میشود (و با گرفتن تعداد مشخصی از این صفحات هر بار یک کتاب مصور در منوی بازی باز میشود) و ماموریتهای فرعی تجربهای کاملاً جدید از مرد عنکبوتی به بازیباز میدهد که میتوان گفت اولین حرکت مثبت Beenox جهت بهبود بازی است. البته در بعضی موارد ماموریتهای فرعی بیش از حد تکراری میشوند و مسلماً نجات 100 فرد آلوده و رساندن آنها به بیمارستان پشت سر هم حوصله هر کسی را سر میبرد! داستان بازی هم بهانهی خوبی است برای رویارویی با تعداد زیادی از دشمنان مردعنکبوتی؛ باسفایتهای بازی (که بسیار ساده طراحی شدهاند) هم شامل موجودات جهش یافتهای نظیر Rhino ،Scorpion ،Lizard و هم شامل روباتهای شرکت آسکورپ نظیر Hunterها هستند. سیستم مبارزات بازی شباهت زیادی به Arkham Asylum و Arkham City دارد و همانند آن دو دارای سیستمهایی نظیر Counter Attack ،Combo Boost است. Dee Brown (مدیر استدیو) در این رابطه میگوید: "من هر دو قسمت مردخفاشی را بازی کردهام و لذت زیادی هم بردهام. برای من، مردعکنبوتی تفاوتهای زیادی با مردخفاشی دارد. من فکر میکنم بچههای Rocksteady کارشون را بسیار خوب انجام دادند و ما هم همین رویه رو پیش میگیریم تا یک بازی عالی بسازیم". یکی از قابلیتهایی که جدیداً افزوده شده و بسیار هم کارآمد است، آهسته کردن زمان است؛ به این صورت که با نگاه داشتن یک دکمه، زمان آهسته میشود و دید به اول شخص تغییر میکند، در طی این مدت با نگاه کردن به هر نقطهای (چه روی زمین باشد، چه روی دیوار و سقف و حتی آسمان) و رها کردن دکمه، مرد عنکبوتی با یک جهش سریع خود را به آن نقطه میرساند و (اگر امکانش باشد) به آن میچسبد.
در نهایت عظمت، در نهایت سادگی!
یکی دیگر از نوآوریها در این قسمت، اضافه کردن یک دروبین عکاسی به ابزارهای مردعنکبتوتی است، در هر مرحله 3 صحنه خاص برای عکس گرفتن وجود دارد که به عنوان سندی بر فعالیتهای غیرقانونی آسکورپ میباشد، همچنین با عکس برداری از هر دشمن، اطلاعاتی راجع به او در منوی اصلی بازی اضافه میشود، چندین ماموریت فرعی نیز وجود دارند که با قرار گرفتن در محیط، باید از 3 چیز خاص عکس برداری کنید. سیستم آپگریدی نیز درون بازی گنجانده شده که گستردگی زیادی دارد و شامل دو قسمت است؛ یکی آپگرید قدرتهای فیزیکی و یکی آپگرید ابزار و وسائل مرد عنکبوتی. یکی از نقاط قوت بزرگ بازی، پر رنگ شدن بخش مخفیکاری است، بازیباز تنها با یک آپگرید میتواند این قابلیت را فعال کند و به راحتی (بر خلاف مردخفاشی که به مجسمههایی مخصوص برای اینکار نیاز داشت) از هر نقطهای دشمن نگون بخت را ساکت کرده و او را با تارهایش به سقف میخکوب کند. این حالت در درجات سختی بالاتر که جنگیدن با گروه عظیمی از دشمنان مشکل است بسیار عالی است. همچنین در هنگام درگیریهای شدید بازیباز برخی از عناصر محیط (نظیر سطل آشغالها، کپسولهای گاز و ...) را میتواند بردارد و به سمت دشمنان پرتاپ کند. البته حتی در بالاترین درجه سختی هم چالش زیادی برای بازیباز ایجاد نمیشود، زیرا که بازی از مشکلات هوش مصنوعی پایین رنج میبرد، دشمنان کند عمل میکنند و تنها تا چند متر جلوتر را میبینند! دشمنان از تنوع زیادی برخوردارند و موجودات جهش یافته و انسانها و رباتها از قوی به ضعیف طبقه بندی میشوند. یکی دیگر از قابلیتهایی که میتوان به آن اشاره کرد Web Shoot است که با فشردن یک دکمه مردعنکبوتی به سرعت گلولههایی از جنس تار را از دستان خود خارج میکند که برای کند کردن دشمنان و حتی باسفایتها کاربرد دارد.
چهره و انیمیشنهای مردعنکبوتی طراحی بینظیری دارند، اما این مسئله در مورد بقیه صادق نیست!
گرافیک بازی در حد "خوب" قابل تعریف است. برخلاف نسخههای گذشته دیگر از سبک سلشید خبری نیست. انیمیشنها و تمامی حرکات مردعنکبوتی طبیعی و نرم هستند و از مدلینگ بینظیری بهره میبرند اما این مسئله در مورد سایرین صدق نمیکند. همچنین طراحی چهره و لباسهای مردعنکبوتی فوقالعاده است اما در خیابان بازیباز به سختی میتواند چند چهره متفاوت را مشاهده کند، به طوری که شاید در طول روز چندبار یک نفر را نجات دهد! بافت محیط نسبتاً خوب است اما هیچ تعاملی بین اشیاء محیط و بازیباز صورت نمیگیرد و تخریب پذیری نیز وجود ندارد. یکی از موارد قابل ذکر ایجاد تغییرات دینامیک روی لباسهای مردعنکبوتی است؛ به طوری که در طی درگیریهای شدید و آسیب دیدن لباسها نیز آسیب میبینند و اگر تعویض نشوند این آسیبها تا حدی پیش میروند که تقریباً لباسی بر تن مردعنکبوتی نمیماند! اما یکی از ایدههای نه چندان جالب، قرار دادن سیستم Loop برای محیط میباشد؛ یعنی یک سری محیط و ساختمان به صورت مکرر در سطح شهر قرار داده شدهاند. همانطور که ممکن است بازیباز یک نفر را چند بار نجات دهد، ممکن است بیست بار در روز از یک مسیر تکراری عبور کند! این مسئله با گذشت زمان آزار دهنده میشود و نشان از کمکاری تیم سازنده دارد. نبود محیطهای متنوع و رنگبندیهای بیروح و یکنواخت هم از آن سری مشکلاتی است که بازیباز را مجبور میکند بین هر دوره بازی کردن یک استراحت طولانی به خود بدهد. گرافیک بصری بازی هم ایرادات فراوان دارد و مناظر خارج از منهتن تنها یک سایه مات دیده میشود. افکتهای گوناگون نظیر انفجارها، دود و آبها همگی در ضعیفترین و بیکیفیتترین حالت ممکن قرار دارند.
جمع آوری صفحات کمیک تنها چالش موجود در شهر نیست!
بخش موسیقی بازی حرف خاصی برای گفتن ندارد، این در حالی است که آهنگساز بازی آقای Gerard K. Marino است که به خاطر ساخت موسیقی برای سری God Of War شهرت دارد و آهنگ بازیهایی نظیر Gun و Spider-Man Edge of Tim را نیز ساخته است و حتی یک بار نامزد دریافت جایزه بفتا شده است. موسیقی بازی به سرعت از ذهن پاک میشود و بیرمق است. در بخش صداگذاری، در کمال تعجب هیچ یک از بازیگران فیلم همکاری نداشتهاند اما افراد جایگزین نقش خود را به خوبی اجرا کردهاند. آقای Sam Riegel که سابقه بسیار طولانی در زمینه بازیهای رایانهای دارند صداگذاری بسیار خوبی روی شخصیت مرد عنکبوتی انجام دادهاند، خانم Kari Wahlgren به جای شحصیت گوئن صحبت میکنند که حتماً صدای او بر شخصیت Lady در سری Devil May Cry شنیدهاید. صداگذاری آلستر بر عهدهی Nolan North است که پیش از این به عنوان ناتان دریک در سری Uncharted درخشیده بود. صداگذار دکتر کاتر هم آقای Steven Blum که تنها خواندن سابقهی او در بخش صداگذاری چند ساعت وقت میبرد! صداگذاری از بخش موسیقی یک سروگردن بالاتر است اما هیچ یک را نمیتوان به عنوان نقطه قوت در نظر گرفت.