امروزه داشتن ابزار خوب برای موفقیت در بازی‌ها تقریباً امری ضروری به نظر می‌رسد و یک ماوس و صفحه‌کلید مناسب تأثیر بالایی در نحوه انجام بازی گیمرها دارد. به همین دليل است که بخشی از تولیدات سازندگان ماوس و صفحه‌کلید به گیمرها اختصاص یافته و انواع و اقسام فناوری‌ها و طراحی‌های خاص، برای ارائه بهترین محصول به‌کار گرفته می‌شوند.




شرکت Gigabyte هم مدتي است به دنیای لوازم جانبی مخصوص گیمرها قدم گذاشته و در همین مدت کوتاه توانسته محصولات پرطرفداری تولید کند. ماوس Aivia M8600 یکی از محصولات جدید گیگابایت در همین گروه است که با قیمت بالای خود، دیگر رقبایش را که سابقه‌ای طولانی در این زمینه دارند، به مبارزه دعوت کرده‌است. طراحی این ماوس بسیار خاص و جالب توجه است و به دليل قرینه بودن طراحی آن، هم راست‌دست‌ها و هم چپ‌دست‌ها می‌توانند به راحتی از آن استفاده کنند. دکمه‌های اصلی و Scroll بزرگ است و پشت Scroll که علاوه بر حرکت طولی، حرکت عرضی نیز دارد، ديود‌های نوري برای نمایش دقت، باتری و کلید‌های تغییر دقت ماوس قرار گرفته‌اند. در هر یک از کناره‌های ماوس نیز دو دکمه قرار دارد. تمامی دکمه‌های این ماوس با نرم‌افزار مخصوص آن قابل برنامه‌ریزی هستند. اطلاعات مربوط به دستوراتی را که برای هر یک از کلید‌ها تعریف کرده‌اید، در حافظه 32 کیلوبایتی داخل ماوس ذخیره شده و هر کجا که بروید به این اطلاعات دسترسی خواهیدداشت.
[/URL]

زیر ماوس سنسور، دکمه روشن و خاموش، دکمه اتصال با پایه بی‌سیم و دکمه‌ای برای خارج کردن باتری قرار گرفته‌است. نرم‌افزار همراه ماوس در نوع خود بسیار کامل است و امکان تعریف انواع ماکروها، گزینه‌های متنوع برای کلید‌ها و حتی تعیین ميزان حساسیت ماوس در حالت‌های افقی و عمودی به صورت مجزا وجود دارد.سطح روی ماوس نیز پلاستیکی است و دارای روکش ضدعرق است. یکی از تصمیمات عجیب گیگابایت در طراحی این ماوس، برآمدگی و شکستگی پشت ماوس است. با آن‌که این نحوه طراحی باعث شده ظاهر این ماوس بسیار جذاب باشد اما در عین حال حرکتی خلاف جهت دیگر ماوس‌ها با پشت گرد و منحنی بوده و ممکن است در اولین تجربه بخواهید در احساس اولیه خود از این ماوس تجدیدنظر کنید.
[/URL]


M8600 یک ماوس لیزری بی‌سیم با حداکثر دقت 6500 (سخت‌افزاری تا 5600) نقطه در اینچ است که دارای امکانات جالبی است. این ماوس دارای دو باتری است که می‌توان همواره یکی را به‌عنوان یدک نگه داشته و در زمان نیاز استفاده کرد. پایه مخصوصی برای ماوس در نظر گرفته شده که با قرارگیری ماوس روی آن، باتری شارژ خواهدشد. همچنین جلوی این پایه، محلی برای قرارگیری باتری دوم برای شارژ وجود دارد (البته نمی‌توان هم باتری و هم ماوس را همزمان روی پایه قرار داد). اگر به شدت با معضل باتری روبه‌رو باشید (که با پنجاه ساعت عمر باتری بعید است به این مشکل دچار شوید)، می‌توانید یکی از کابل‌های USB همراه ماوس را به آن متصل کرده و بازی خود را با کابل ادامه دهید تا باتری شارژ شود (برای ماکرونویسی کلید‌های ماوس نیز باید از این کابل استفاده شود). وزن ماوس با باتری به 148 گرم می‌رسد و متأسفانه امکان تغییر وزن ماوس وجود ندارد. به همین دليل M8600 در گروه ماوس‌های به نسبت سنگین‌وزن قرار می‌گیرد. تجربه کار با این ماوس براي افراد مختلف، متفاوت است. اگر مثل من عادت داشته‌باشید، کف دست خود را روی ماوس قرار دهید، برآمدگی پشت ماوس برایتان آزاردهنده خواهدبود و نخواهید توانست برخی نقاط کوچک روی صفحه‌نمایش (مانند دکمه X بستن صفحات یا یک لینک کوچک در یک وب‌سایت) را به سادگی انتخاب کرده و کلیک کنید. اما اگر اندازه دست شما بزرگ باشد یا جزو افرادی باشید که تنها با انگشتان خود ماوس را هدایت کرده و کف دست را در کنار ماوس قرار می‌دهند، می‌توانید اوقات خوشی را با این ماوس سپری کنيد. برای تغییر دقت ماوس به نصب نرم‌افزار نیازی نخواهد بود و وجود یک کیف همراه، امکان جابه‌جایی و مدیریت لوازم آن را بسیار ساده‌تر خواهدکرد (این نکته برای دارندگان نوت‌بوک‌ها حائز اهمیت است).

اگر شما یک ماشین رالی یا فرمول 1 را به داخل شهر بياوريد و بخواهید با آن رانندگی کنید، ممکن است ابتدا همه با دهان باز شما را نگاه کنند و مبهوت بمانند اما واقعاً آوردن وسیله‌ای با این قیمت و با امکانات خاص پیست به محیطی عادی، چندان منطقی به نظر می‌رسد؟! کارت‌گرافیک Matrix GTX 580 Platinum محصول ایسوس نیز چنین وضعیتی دارد. اگر قصد شما از خرید کارت‌گرافیک GTX 580، تنها اجرای بازی با بهترین جزییات گرافیکی است، Matrix GTX 580 Platinum برای شما ساخته نشده و امکاناتش زیر دست شما به هدر می‌رود. این کارت‌گرافیک برای حرفه‌ای‌ها و اورکلاکرهایی است که می‌خواهند کارت‌گرافیک را به خاک و خون بکشند!
[/URL]







چه فرقی با بقیه دارد؟
این کارت‌گرافیک از هر جهت با دیگر همنوعانش فرق دارد. جعبه کارت‌گرافیک هم‌اندازه یک مادربورد سری ROG است و داخل آن دیسک درایور و ابزار GPU Tweak، دو کابل مبدل برق و یک پل SLI قرار دارد. طول کارت‌گرافیک نیز حدود 2/5 سانتی‌متر از GTX 580 استاندارد بلندتر است و خنک‌کننده غول‌پیکر آن سه اسلات مادربورد و کیس را اشغال می‌کند! این مسئله وقتی بیشتر دردسرساز می‌شود که بخواهید دو عدد از این کارت‌ها را در حالت SLI در سیستم نصب کنید که در این زمان، باید مراقب باشید، مادربورد شما فضای کافی برای نصب دو کارت‌گرافيک به این ابعاد را داشته‌باشد.
خنک‌کننده این کارت‌گرافیک از سری Direct CU II است و شامل دو فن 96 میلی‌متری، پنج لوله انتقال حرارت (که مستقیم با پردازنده‌گرافیکی در تماس هستند) و دو هیت‌سینک آلومینیومی بزرگ می‌شود.



به کمک نرم‌افزار همراه می‌توان سرعت هر یک از فن‌ها را به صورت جداگانه کنترل کرد. همچنین یک دکمه قرمز رنگ نیز روی کارت‌گرافیک قرار گرفته که با فشار آن، سرعت فن‌ها به حداکثر میزان ممکن افزایش مي‌يابد. طراحی خنک‌کننده به نحوی است که بخشی از هوای گرم را به درون کیس می‌دمد و به همین دليل می‌تواند باعث افزایش گرمای درون کیس شود. با این حال، خنک‌کننده Direct CU II به‌کار رفته در این کارت‌گرافیک دو مزیت بسیار مهم دارد که اولی صدای بسیار کم (حتی در حداکثر فشار کاری) و دومی قدرت خنک‌کنندگی بالاست (دمای پردازنده‌گرافیکی حداکثر به 73 درجه سانتی‌گراد می‌رسد). پشت کارت‌گرافيک نیز یک صفحه فلزی قرار گرفته که هم از قطعات پشت حفاظت مي‌کند و هم تا حدودی نقش هیت‌سینک را دارد. خروجی‌های تصویری کارت‌گرافيک نیز با یک GTX 580 استاندارد متفاوت است.

[/URL]

در قسمت جلو، دو خروجی DVI، یک خروجی HDMI 1.4a و یک خروجی DisplayPort 1.2 قرار دارند. البته مانند دیگر کارت‌های گرافیک NVIDIA همزمان تنها می‌توان از دو خروجی تصویر استفاده کرد. یک دکمه به نام Safe Mode نیز در این قسمت قرار دارد و هنگامي که تنظیمات کارت‌گرافیک با مشکل روبه‌رو مي‌شوند (و حتی زمانی که بایوس کارت‌گرافیک خراب می‌شود)، با فشار این دکمه می‌توان همه چیز را به حالت اول بازگرداند.
GTX 580 معمولی به یک منبع‌تغذیه ششصد وات با یک کانکتور شش پین و یک کانکتور هشت پین نیاز دارد اما برای راه‌اندازی این کارت‌گرافیک باید دو کانکتور هشت پین داشته‌باشید (دو مبدل برق درون جعبه وجود دارد). ایسوس درباره منبع‌تغذیه موردنیاز صحبتی نکرده اما اگر می‌خواهید این کارت‌گرافیک را به شدت اورکلاک کنید، به يک منبع‌تغذيه با توان بیش از ششصد وات نیاز خواهیدداشت. کنار کانکتور‌های برق، سه بخش قرار دارد: يک دکمه قرمز رنگ برای افزایش سرعت فن‌ها، دو دکمه مثبت و منفی برای افزایش و کاهش ولتاژ پردازنده‌گرافیکی و محلی برای خواندن ولتاژ بخش‌های مختلف از روی کارت‌گرافیک به وسیله مولتی‌متر .

[/URL]

پشت کارت‌گرافيک نیز برای اورکلاکرهای فوق‌حرفه‌ای بخش جالبی قرار دارد. در اینجا شما می‌توانید با لحیم کردن هر قسمت قابلیت OCP (Over Current Protection) را از کار بیاندازید، ولتاژ حافظه را بالا ببرید، ولتاژ PLL را تغییر دهید و فرکانس Power PWM را دو برابر کنید.



در بخش بالایی کارت‌گرافيک نیز علامت Matrix قرار دارد که رنگ آن بر حسب میزان فشار وارده به کارت‌گرافیک تغییر می‌کند.




فاوت‌های درونی
فرکانس پردازنده‌گرافیکی در مقایسه با GTX 580 استاندارد، کمی اورکلاک شده و به 816 مگاهرتز رسیده‌است. مقدار حافظه‌گرافیکی همچنان 1/5 گیگابایت GDDR5 است که با فرکانس استاندارد 4008 مگاهرتز مؤثر و رابط حافظه 384 بیتی با پردازنده‌گرافیکی در ارتباط هستند. ساختار و چیدمان قطعات روی کارت‌گرافیک نیز با نمونه استاندارد متفاوت بوده و یک مدار رگولاتور نوزده فاز که در ساخت آن از بهترین قطعات موجود استفاده شده، در نظر گرفته شده‌است!





میزان گرمای این قسمت در حداکثر فشار کاری به نسبت زیاد است اما با توجه به نوع کارت‌گرافیک و در مقایسه با GTX 580 استاندارد، باز هم می‌توان گفت، این گرما در سطح قابل قبولی قرار می‌گیرد. در سمت راست مدار رگولاتور دو چیپ‌ست با نشان‌های SHE و iROG قرار دارند. چیپ‌ست SHE (Super Hybrid Engine) نقش کنترلر مدار رگولاتور را ایفا می‌کند و iROG نیز بخش اورکلاک (و نرم‌افزار همراه کارت‌گرافیک) و دکمه‌های روی کارت‌گرافیک را مدیریت می‌کند.




GPU Tweak
GPU Tweak یکی از کامل‌ترین نرم‌افزارها برای مدیریت و اورکلاک کارت‌گرافیک است. به کمک این نرم‌افزار می‌توانید فرکانس پردازنده‌گرافیکی و حافظه و ولتاژهای مربوط به آن‌ها را تغییر دهید، سرعت فن‌ها را به صورت جداگانه کنترل کنید و در ضمن دمای تقریباً تمامی بخش‌های کارت‌گرافیک (پردازنده‌گرافیکی، حافظه‌ها، برد، مدار رگولاتور) را زیر نظر بگیرید. همچنین می‌توانید برای تنظیمات خود چندین پروفایل تعیین کرده و به سرعت به هر یک دسترسی داشته‌باشید. ولتاژ پردازنده‌گرافیکی تا 1/15 ولت قابل افزایش است و اگر به میزان ولتاژ بیشتری نیاز باشد، می‌توانید از دکمه‌های روی کارت‌گرافیک استفاده کرده و این مقدار را تا 1/275 ولت بالا ببرید. نکته جالب دیگر اين‌که، هنگام استفاده از این نرم‌افزار، تنظیم خودکار ولتاژ پردازنده‌گرافیکی، متناسب با افزایش فرکانس است که تا حدودی کار را راحت‌تر می‌کند.
ما هم برای اورکلاک از همین نرم‌افزار استفاده کردیم و توانستیم فرکانس پردازنده‌گرافیکی را به 960 و فرکانس حافظه را به 4100 مگاهرتز برسانیم. نتایج تأثیر اورکلاک در کارایی را می‌توانید در جدول نتایج مشاهده کنید.
شاید تنها ایرادی که بتوان به این نرم‌افزار گرفت، محیط به نسبت تاریک و وجود بعضی دکمه‌های کوچک است که باعث می‌شود، کمی به چشمانتان فشار بیاورید!




[/URL]








مزایا:خنک‌کننده عالی، خروجی‌های تصویری متنوع، وجود دکمه‌های افزایش ولتاژ روی کارت‌گرافيک، امکان از کار انداختن بعضی از قابلیت‌های مخصوص اورکلاکر‌های حرفه‌ای، خواندن ولتاژ بخش‌های مختلف از روی کارت‌گرافيک، نرم‌افزار GPU Tweak، دکمه SM

معایب :ابعاد بزرگ کارت‌گرافيک، اشغال سه اسلات توسط کارت‌گرافيک، استفاده از کفش آهني برای پیدا کردن آن

ساختار كيس
اگر بخواهيم منصفانه برخورد كنيم بايد بگوييم، X9 از آن دسته كيس‌هايي است كه هر كسي را در نگاه اول مجذوب خود مي‌كند. شايد فكر كنيد، اغراق مي‌كنيم اما هنگامي که اين كيس را به چند نفر علاقه‌مند به سيستم‌هاي كامپيوتري نشان داديم، به اين موضوع اذعان داشتند كه اين محصول يكي از گزينه‌‌هاي مناسب يك كاربر حرفه‌اي است. خوب؛ با اين اوصاف به سراغ امكانات و طراحي اين محصول مي‌رويم.
ساختار بيروني كيس
[/URL]
در بخش جلويي كيس، براي نصب درايو‌نوري شش فضاي توري مانند با فيلتر ضدگردوغبار در نظر گرفته شده‌است كه به راحتي مي‌توان آن‌ها را از پنل جدا كرد. البته شركت سازنده براي نصب درايو فلاپي و كارت‌خوان حافظه روي اولين بخش از شش فضاي جداشونده فضايي در نظر گرفته‌است كه كاربر مشكلي در نصب اين‌گونه وسايل نداشته‌باشد. در بخش پاييني اين قسمت كيس نيز فضاي بزرگ توري شكلي با فيلتر ضدگردوغبار در نظر گرفته شده كه هواي خنك توسط فن 23 سانتي‌متري تعبيه‌شده در پشت اين بخش، از طريق آن وارد كيس مي‌شود. پنل جلويي كيس به راحتي قابل جدا شدن است و كاربر مي‌تواند در كمترين زمان ممكن آن را جدا کرده و فيلتر‌ها را تميز كند. البته درآوردن فيلتر‌ها كمي سخت بوده و به صرف زمان به نسبت زيادي نياز است، پس اگر خواستيد فيلتر‌ها را بشوييد، بهتر است كل پنل پلاستيكي و فلزي را بشوييد! در بخش فوقاني، شاهد يك پانل كامل و در عين حال كاربردي هستيم كه مي‌تواند خيال شما را از بابت شيرجه زدن در پشت كيس براي نصب وسايل ذخيره‌سازي راحت كند. در اين بخش، دو مقاومت متغير وجود دارد كه وظيفه تنظيم دور فن‌هاي داخل كيس را بر ‌عهده دارد. هر يك از اين مقاومت‌هاي متغير مي‌توانند از طريق كانكتور‌‌هاي كوچكي كه به آن متصل است، سه فن را به‌طور مستقيم مديريت كند كه با در نظر گرفتن دو مقاومت متغير، امكان مديريت شش فن به صورت مستقيم وجود دارد (البته مي‌توان با استفاده از روش‌هاي غيراستاندارد، فن‌هاي بيشتري را مديريت كرد!). علاوه بر اين، در اين بخش كليد خاموش و روشن كردن، دو ديودنوري قرمز رنگ كه به صورت نواري در اطراف پنل كار شده، سه پورت USB2، يك پورت USB3، يك پورت eSATA و دو جك 3/5 ميلي‌متري كه يكي براي ورودي ميكروفون و ديگري براي خروجي هدفون در نظر گرفته شده‌است، ديده‌مي‌شود (دكمه ريست نيز طبق همان دلايلي كه خودتان مي‌دانيد، حذف شده‌است). علاوه بر پنل، در قسمت فوقاني يك كليد متحرك پلاستيكي در نظر گرفته شده كه با جابه‌جا كردن آن، بخش فوقاني كيس مانند فيلم Transformer باز شده و علاوه بر تغيير ساختار كيس، باعث خروج هواي فن 23 سانتي‌متري تعبيه‌شده در بخش فوقاني كيس مي‌شود.
در بخش پشتي كيس، علاوه بر چهار فضا براي عبور لوله‌هاي خنك‌كننده‌هاي آبي، ده فضا كه به وسيله نوار‌هاي توري مانند پوشانده شده‌اند، براي نصب قطعات مختلف مانند كارت‌گرافيك و كارت‌صدا در نظر گرفته شده‌است. محل تعبيه منبع‌تغذيه در بخش پشتي كيس در قسمت پاييني در نظر گرفته شده كه اين موضوع امكان نصب يك فن 23 سانتي‌متري با گردش هواي مناسب را در بخش فوقاني ممكن ساخته‌است. در بخش زيرين كيس، فضاي مناسبي براي گردش هوا با استفاده از پايه‌هاي به نسبت بلند آن ايجاد شده‌است. علاوه بر اين، در اين قسمت براي ورود هوا به منبع‌تغذيه و کيس منافذي در نظر گرفته شده که در مقابل اين منافذ يک فيلتر‌ ضدگردوغبار قابل جداشدن قرار گرفته که به راحتي مي‌توانيد آن را درآورده و تميز كنيد. روي درب سمت راست كيس يك بخش پلاستيكي شفاف قرار دارد كه زير آن آرم تجاري گرين ثبت شده و روي آن چهار فن چهارده سانتي‌متري مجهز به ديود‌هاي نوري قرمز با فيلتر ضدگردوغبار تعبيه شده‌است كه هوا را از طريق منافذ موجود به درون كيس منتقل مي‌كنند.

ساختار داخلي كيس
از آنجا كه اين كيس از مادربورد‌هايي با استاندارد‌هاي E-ATX و XL-ATX پشتيباني مي‌كند، فضاي موجود در آن به اندازه‌اي است كه بتوان چند كارت‌گرافيكي حرفه‌اي را در آن غرق كرد! (بر‌اساس اطلاعات درج‌شده روي جعبه کيس، طول و عرض قابل استفاده سيني اين محصول به ترتيب 38 و 34 سانتي‌متر است). در اين كيس، مادربورد در بخش بالايي و منبع‌تغذيه در بخش پايين كيس قرار مي‌گيرد. در بخش بالايي مادربورد، يك فن 23 سانتي‌متري بدون ديود‌نوري و در مقابل خنك‌كننده يك فن چهارده سانتي‌متري با ديود‌نوري قرمز رنگ وجود دارد كه هوا را به بيرون مي‌دمند. در كف كيس نيز يك فن چهارده سانتي‌متري قرار دارد كه هنگام نصب منبع‌تغذيه‌هاي حرفه‌اي مجبوريد آن را جدا كنيد چون منبع‌تغذيه نصب نمي‌شود (ما كه نتوانستيم منبع‌تغذيه 1030 وات گرين را با وجود اين فن نصب كنيم). بخش داخلي كيس به‌طور كامل به وسيله رنگ مشكي مات پوشش داده شده‌است كه اين محصول جذاب‌تر به نظر خواهدرسيد. شركت سازنده براي نگه داشتن نوار‌‌هاي توري مانند در بخش پشتي از يك سري اهرم‌هاي متحرك استفاده كرده‌است كه با فشار، توري‌ها را در جاي خود محكم مي‌كند. البته اين اهرم‌ها وظايف خود را در مقابل كارت‌گرافيك بهتر از توري‌ها انجام مي‌دهند (به دليل ضخامت كمتر، اين توري‌ها كمي تكان مي‌خورند اما نمي‌توان اين موضوع را يک مشكل دانست). روي سيني پشت تعدادي فضا براي عبور كابل‌هاي برق و ديگر موارد وجود دارد و به وسيله يك لايه پلاستيكي نازك پوشيده شده‌است كه هنگام عبور كابل‌ها از جايشان در مي‌آيند. اين موضوع زياد خوشايند نيست. اما يكي از مواردي كه مي‌تواند آن را تحت تأثير قرار دهد، وجود فضايي در سيني مادربورد است كه درست در مقابل پردازنده قرار دارد و امكان نصب خنك‌كننده را بدون باز كردن مادربورد فراهم مي‌كند (اين به اون در!) البته تا يادمان نرفته بگوييم، شركت سازنده براي جلوگيري از لرزش منبع‌تغذيه دو برآمدگي درست در مقابل منبع‌تغذيه، روي سيني در نظر گرفته‌است كه تأثير خوبي در ثبات منبع‌تغذيه دارد. X9 يك كيس Screwless كامل نيست و براي نصب وسايل بايد از پيچ نيز استفاده كرد (در اين محصول براي نسب هاردديسك و داريو SSD بايد از پيچ استفاده كنيد). X9 به شش فضاي نصب هاردديسك مجهز است كه امكان نصب هاردديسك 2/5 و 3/5 اينچي را به كاربر مي‌دهد. فضاي نصب هاردديسك به‌گونه‌اي طراحي شده كه كابل‌هاي آن به طرف درب كيس است و هيچ‌گونه تداخلي با كارت‌گرافيكي نخواهد داشت (در مقابل اين قسمت، علاوه بر بخش توري مانند روي درب كيس كه باعث ورود هوا مي‌شود، يك فن 23 سانتي‌متري هم هوا را از روي هاردديسک‌ها عبور مي‌دهد). نصب درايو‌هاي نوري نيازي به استفاده از پيچ ندارد و به راحتي مي‌توانيد با استفاده از گير‌ه‌هاي موجود، درايو‌ها را در جاي خود ثابت كنيد. البته در اين حالت بايد درب دو طرف كيس را باز كنيد چون درايو از يك طرف ثابت نمي‌شود.

[/URL]

صب قطعات در كيس
نصب قطعات در كيس به خوبي انجام شد و به جزء چند مورد، استفاده چنداني از پيچ‌گوشتي نداشتيم. با آن‌كه ما قطعات حرفه‌اي را داخل اين كيس نصب كرديم اما خوشبختانه در نصب و مديريت آن‌ها محدوديتي نداشتيم. تنها مواردي كه در نصب ديده شد، يكي عدم وجود گيره‌هاي مديريتي در كابل‌هاي مربوط به فن روي درب بود كه با استفاده از يك گيره كوچك اين مورد برطرف شد و مورد دوم، در كانكتور پورت USB3 بود كه متأسفانه بر‌خلاف پورت USB2 كه به صورت كانكتور روي مادربورد نصب مي‌شود، بايد به پانل پشتي نصب مي‌شد که به صورت كانكتور نيست (اين موضوع كمي غيرمنطقي به نظر مي‌رسد!)

سال قبل، شركت AMD با معرفي و عرضه HD 6970 به‌عنوان قوي‌ترين كارت‌گرافيك تك‌پردازنده‌ای خود، با GTX 570 شرکت NVIDIA رقابت مي‌كرد و در بعضي موارد نيز کارايي اين محصول به کارت‌گرافيک GTX580 نیز مي‌رسيد. HD 6970 هنوز هم با قيمت 370 دلار (براي كارت مرجع) با تعداد 2/6 ميليون ترانزيستور در مساحت 382 ميلي‌مترمربع و توان مصرفی حداكثر 250 وات، كارت‌گرافيكي بي‌نظيری است و در همه بازي‌هاي امروزی از استاندارد تصویر Full HD و حداکثر جزئیات گرافیکی به خوبی پشتیبانی می‌کند. با این حال، در يك سال گذشته، AMD بيكار ننشسته و با بهبود معماري ساخت و فناوری خود، سري جديدي از كارت‌هاي گرافيكي را روانه بازار كرده‌است كه تا پیش از این، با نام جزاير جنوبي (Southern Islands) شناخته مي‌شدند. سري HD 7000 شركت AMD كدگذاري مشابه سري HD 6000 دارد، پس مي‌توان نتيجه گرفت دو مدل فعلی HD 7950 و HD 7970 طلايه‌داران تك‌پردازنده‌ای اين نسل از كارت‌گرافيكي هستند که با كدهاي Tahiti Pro و Tahiti XT شناخته مي‌شوند.


مهم‌ترين تغييرات به وجود آمده در اين نسل، كاهش ابعاد ترازيستورها از 40 نانومتر به 28 نانومتر است كه به سبب آن AMD توانسته در مساحت 352 ميلي‌متر مربع، تعداد خارق‌العاده 4/3 ميليون ترانزيستور (بيشترين دانسيته ترانزيستور در كارت‌هاي گرافيك حال حاضر) را جای دهد كه به خودي خود باعث كاهش مصرف انرژي، كاهش دماي عملياتي و قيمت تمام‌شده نسبت به عملكرد می‌شود. در كنار اين موفقيت بزرگ، AMD در اين نسل از پردازنده‌های گرافیکی، معماري خود را تغيير داده و به جاي دستورات و معماري سنتي VLIW5 از معماري جديدي با نام (GCN (Graphics Core Next استفاده مي‌كند.
در معماري جديد، مانند آنچه AMD در APUهاي خود به نمايش گذاشت، پردازنده‌گرافیکی توانايي اين را دارد تا بخشي از بار پردازشي پردازنده مرکزی را با کارايي بالا به عهده بگيرد (دستورات OpenCL 1.2) و در نرم‌افزارهايي كه به پردازش‌هاي فوق سنگين نياز دارند (مانند نرم‌افزارهاي شبيه‌سازي و پردازش) به كمك پردازنده مرکزی بشتابد. اين طراحي، پاسخ AMD به معماري Fermi شركت NVIDIA است که باعث می‌شود HD 7970 به یک هیولای محاسبه‌گر تبدیل شود. اشاره به اين نکته ضروري است كه، معماري GCN در پردازنده‌های گرافیکی با كد 77XX به بالا استفاده شده ومدل‌های با كد 76XX به پايين از همان معماري نسل قبل VLIW5 استفاده مي‌كنند. مزيت ديگري كه GCN براي سري HD 7000 به ارمغان آورده، تبدیل هر واحد محاسباتي در پردازنده‌مرکزی به يك واحد مستقل و قوي با توانايي بالا در پردازش‌هاي برداري و عددي است كه از دستورات بلند و زمانبر VLIW5 استفاده نمي‌كند. این مسئله به ميزان چشمگيري باعث افزایش بازده و پايين آمدن زمان پردازش مي‌شود.

فناوری جديد ديگري كه AMD دراين معماري به كاربرده، نسل نهم موتور پردازش Tessellation است كه عملكرد آن در مقایسه با HD 6970 تا چهار برابر بهینه شده‌است .


جدول ، مشخصات فنی کارت‌های گرافیک سری HD 7000 را در مقایسه با NVIDIA GTX 580 و AMD HD 6970 نشان می‌دهد.



از نظر ابعادی، HD 7970 و HD 7950 مشابه همترازان نسل‌های قبل خود بوده و طول آن‌ها حدود 27 سانتی‌متر است. پس بايد براي استفاده از اين کارت‌ها، فضاي مناسب را پيش‌بيني كرد. فركانس پردازنده‌گرافیکی همان‌طور كه در جدول ديده‌مي‌شود، به ميزان پنج درصد از HD 6970 بيشتراست اما فركانس مؤثر حافظه همان مقدار 5/5 گیگاهرتز باقی مانده‌است. اما این بار استفاده از رابط حافظه 384 بیتی است اما با استفاده از رابط حافظه 384 بيتي باعث شده، پهنای باند حافظه به مقدار 264 گیگابایت در ثانیه افزایش پیدا کند كه به ميزان پنجاه درصد بيشتر از HD 6970 است. هر دو مدل HD 7970 و HD 7950 به سه گيگابايت حافظه از نوع GDDR5 مجهز هستند که در دقت تصاویر بسيار بالا تأثير بسزايي در افزایش کارایی دارد. سري HD 7000 اولين كارت‌هايي هستند كه از رابط PCI-E نسل سوم پشتيباني مي‌كنند (البته در اين ميان بايد پشتيباني از رابط DirectX 11.1 و OpenGL 4.2 را نيز به اين موارد اضافه كرد). خنك‌كننده‌هاي اين سري مانند سري قبل از فناوری Vapor Chamber بهره مي‌برند و گرماي توليد شده از پردازنده‌گرافیکی و حافظه را توسط یک فن با ابعاد 20×75 میلی‌متر و خنک‌کننده از داخل محفظه کارت‌گرافیک به سمت پنل پشتي هدايت مي‌كند .
اين سري از كارت‌های گرافیک با بهره‌گيري از فناوری جديد و انحصاري AMD ZeroCore Power، توان مصرفی را در زمان بیکاری به سه وات مي‌رسانند (این میزان در HD 6970 برابر با 24وات و در HD 5870 حدود 27وات است). در قسمت بالا، پل‌هاي CrossFireX ديده مي‌شوند كه نمايانگر پشتيباني از فناوري 4-Way CrossFireX است. در کنار پل‌ها، كليدي براي سوئيچ كردن بين دو بايوس قرار داده شده‌است .



نکته جالب دیگر این‌که، در زمان فعال بودن CrossfireX و در حالتی که کارت‌گرافیک دوم پردازشی انجام نمی‌دهد، توان مصرفی به نزدیک صفر کاهش پیدا می‌کند.



سخن پاياني
دو کارت‌گرافیک HD 7970 و HD 7950 سردمداران کارت‌های گرافیک سری HD 7000 هستند. این دو کارت‌گرافیک توانسته‌اند به خوبی در تست‌ها ظاهر شده و کارایی مناسبي از خود به نمایش بگذارند، به‌طوری كه NVIDIA بعد از گذشت دو ماه همچنان سكوت كرده و جوابيه محكمي براي نسل جديد كارت‌هاي‌گرافيك AMD ارائه نداده‌است. NVIDIA در این مدل تنها به بیان نام Kepler به‌عنوان اسم رمز کارت‌های گرافیک نسل بعد خود از سری 600 بسنده کرده‌است! از نظر كارايي، HD 7950 به دليل غيرفعال شدن چهار واحد محاسباتي و فركانس پردازنده‌گرافیکی پایین‌تر در بخش پردازنده‌گرافیکی و حافظه، عقب‌تر از HD 7970 قرار دارد اما در عین حال، حدود يکصد دلار ارزان‌تر از HD 7970 بوده و خریداران بیشتری را به سوی خود جلب می‌کند. همچنين مدلي از HD 7950 وجود دارد كه به جاي سه گيگابايت حافظه، از 1/5 گيگابايت حافظه بهره مي‌برد و حدود چهل دلار از مدل سه گيگابايتي ارزان‌تر است. اين حركات ترفندهايي حساب‌شده از نظر بازاريابي است تا شكاف ميان سري HD 7900 وHD 7800 را که قرار است در آینده عرضه شوند، پر کرده و طيف مختلفي از كاربران را پوشش دهد. HD 7970 با مشخصات خيره‌كننده خود در حال حاضر قوي‌ترين كارت‌گرافيك تك‌پردازنده‌ای دنياست و با كارايي حدود پانزده تا بيست درصد بيشتر از GTX 580 يك سر و گردن بالاتر از آن قرار مي‌گيرد.
و در آخر خبري ناراحت‌كننده براي كساني كه قبلاً می‌توانستند با تغییر در بایوس HD 6950 آن را به HD 6970 تبدیل کنند! AMD اين بار تنها به برنامه‌ريزي بايوس كارت‌گرافيك برای غیرفعال‌سازی برخی امکانات بسنده نكرده و واحدهاي محاسباتي HD 7950 را به صورت فيزيكي غيرفعال كرده‌است. در نتیجه، با فلش كردن بايوس و بازنویسی آن نمي‌توان HD 7950 را به HD 7970 تبديل كرد.

داشتن یک وسیله خاص و منحصر به‌فرد برای خیلی از ما جالب بوده و باعث می‌شود، متمایز از دیگران شویم. سازندگان محصولات مختلف نیز به این نیاز کاربران پی برده‌اند و در کنار محصولات عادی، مدل‌هایی خاص نیز تولید می‌کنند. البته گاهی اوقات این محصولات خاص دارای کاربردهای محدودی هستند که باعث می‌شود، افرادی که همیشه به دنبال آخرین فناوری‌ها هستند به سراغ آن‌ها نروند (مانند برخی تلفن‌های همراه لوکس و چند میلیون تومانی که یک دوربین دو مگاپیکسلی روی آن‌ها نصب شده‌است!). اما شرکت Gainward در همین زمینه یک کارت‌گرافیک خاص تولید کرده که علاوه بر خاص بودن، کارایی لازم را نیز در اختیار کاربر قرار می‌دهد. این سری خاص Phantom نام دارد و ما توانستیم یک مدل GTX 570 این سری را آزمایش کنيم تا به میزان خاص بودن آن پی ببریم!


نگاهي اجمالي

خاص‌ترین بخشی که در این کارت‌گرافیک وجود دارد، خنک‌کننده جالب آن است که در نگاه اول به نظر می‌رسد تنها شامل یک خنک‌کننده بزرگ است اما درون آن سه فن و شش لوله انتقال حرارت نیز وجود دارد. تمام سطح کارت‌گرافیک و قطعه‌های مهم از جمله MOSFETها و ماژول‌های حافظه همگی به سطحی آلومینیومی متصل هستند. شش لوله انتقال حرارت ذکرشده نیز با پردازنده‌گرافیکی در ارتباط بوده و از مسیری از زیر کارت‌گرافیک، گرما را به میان صفحات خنک‌کننده منتقل می‌کند. سه فن به‌کار رفته در این خنک‌کننده حتی در حداکثر فشار کاری نیز کم‌صدا هستند و صدای چندانی از آن‌ها شنیده نمی‌شود. این فن‌ها هوا را از میان خنک‌کننده به داخل کشیده و به صفحه آلومینیومی که روی بدنه کارت‌گرافیک قرار گرفته می‌دمند. این روش شاید غیرمنطقی به نظر برسد اما حداقل می‌دانیم ظاهر کارت به خوبی حفظ شده‌است (در تست‌های ما دمای پردازنده‌گرافیکی حداکثر به 66 درجه سانتی‌گراد می‌رسید که مقدار مناسبی است). اولین ایرادی که می‌توان به این خنک‌کننده گرفت، ابعاد بزرگ آن است که سه اسلات از روی مادربورد را اشغال می‌کند. ایراد دوم نیز به خروج بخش اعظمی از هوای گرم به داخل کیس است.
زیر خنک‌کننده مدار رگولاتور هشت فاز قرار دارد که از این میزان، شش فاز متعلق به پردازنده‌گرافیکی است. برق موردنیاز کارت‌گرافیک نیز توسط یک اتصال شش پین و یک اتصال هشت پین تأمین می‌شود. با وجود تمامی این موارد، Gainward به‌طور پیش‌فرض تنها اندکی فرکانس پردازنده‌گرافیکی و حافظه را افزایش داده و مقدار آن‌ها را به ترتیب از 732 و 3800 مگاهرتز، به 750 و 3900 مگاهرتز رسانده‌است. البته می‌توانید خودتان دست به‌کار شده و پردازنده‌گرافیکی را اورکلاک کنید. در نمونه‌ای که به دست ما رسیده، توانستیم فرکانس پردازنده‌گرافیکی را به 850 مگاهرتز برسانیم. در این حالت، این کارت‌گرافیک توانست امتیاز 6576 را در تست Performance نرم افزار 3D Mark 11 به دست آورد.
تعداد خروجی‌های تصویری نیز در مقایسه با یک GTX 570 استاندارد ارتقا یافته و شامل دو خروجی DVI، یک خروجی HDMI و یک خروجی DisplayPort می‌شود. وجود همه نوع پورت تصویری باعث شده، Gainward یک مبدل DVI به D-Sub در جعبه این کارت‌گرافیک قرار دهد. در ضمن، در اینجا جای یک کابل مبدل برای اتصال برق هشت پین نیز خالی است.





سيستم تست و نتايج آزمايش
برای تست این کارت‌گرافیک آن را روی سیستمی با پردازنده Intel Core i5 2500K، مادربورد Asus P8Z68-V Pro، هشت گیگابایت حافظه Zeppelin DDR3 1600، درایو ADATA S592 32GB، هارددیسک Seagate 7200.11 500GB و منبع‌تغذیه Green GP1235B نصب کردیم. جدول، نتایج تست این کارت‌گرافیک را نشان می‌دهد.



منبع : http://www.irprosport.com

چین، کشوری پر از اتفاقات مختلف، پر از افراد خوب و بد، میلیون‌ها جمعیت و درنهایت ورزش کونگ فو! همه ی ما درگیری های زیادی بین افراد خوب و بد را در فیلم‌های مختلف بر پایه ی مبارزات کونگ فو دیده‌ایم. اما چه می‌شد اگر خود جای آن افراد بودید و هر چقدر که می‌خواستید اشک‌ طرف مقابل را درمی‌آوردید؟ بدانید که این آرزو به زودی و حداکثر تا چند روز دیگر برایتان به حقیقت خواهد پیوست و Sleeping Dogs شما را غرق در دنیای مبارزات رزمی و درگیریهای فیزیکی خواهد کرد.
سال 2009 بود که Activision تصمیم به ساخت نسخه سوم از سری بازی‌های True Crime گرفت. نسخه اول این سری به نام True Crime: Streets of L.A در سال 2003 و True Crime: New York City در سال 2005 توسط Luxoflux ساخته شد و کار نشر آن از سوی Activision صورت گرفت. پس از چهار سال سکوت Activision با معرفی True Crime: Hong Kong دنیای جدید و جالبی را این بار در چین و در شهر Hong Kong به دید جهان گشود. یک بازی Open World در سبک اکشن ماجراجویی. عنوان جالبی به نظر می‌رسید، خیلی‌ها مشتاق عرضه هرچه زودتر این بازی بودند و برای آن لحظه شماری می‌کردند. اما در سال 2011 بود که ناگهان Activision خبر از توقف ساخت آن داد و دلیل توقف آن را تاخیرهای فراوان و به هدر رفتن سرمایه‌های این شرکت اعلام کرد. درست شش ماه بعد، پس از سکوت و ناامیدی طرفداران، شرکت Square Enix رسما اعلام کرد که حق ساخت این سری را از Activision خریده، و این عنوان در سال 2012 با رنگ و بویی تازه و گرم‌تر و با نام جدید Sleeping Dogs دوباره معرفی شد. این بار ریش و قیچی در دستان استودیو United Front Games بود.



داستان Sleeping Dogs حول افسر پلیسی به نام Wei Shen می گردد. او یک دو رگه چینی- آمریکای است که برای انتقام و انهدام گروهی به نام Traid عازم Hong Kong می‌شود. Traid عبارتی است که برای توصیف و معرفی جنایت کاران چینی که در Hong Kong، Vietnam و ... فعالیت دارند، استفاده می‌شود. در دنیای Sleeping Dogs افراد Traid توسط گروهی به نام Sun On Yee هدایت و رهبری می‌شوند. نام Sun On Yee از گروهی واقعی با نام Sun Yee On اقتباس شده است. این گروه با بیش از 55000 هزار عضو فعال یکی از بزرگترین گروه های تبهکار در دنیا و تمام ادوار تاریخ است!
Wei Shen شخصیت اصلی بازی در نیروی پلیس San Francisco مشغول به فعالیت بود، اما برای هدف و انتقام خود به Hong Kong نقل مکان می‌کند و به بخش پلیس مخفی این شهر ملحق می‌شود. اولین هدف و وظیفه شما در بازی نفوذ به گروه Sun On Yee می‌باشد و آرام آرام با انجام ماموریت‌هایی که از مافوق خود دستور می‌گیرید، در گروه پیشرفت می کنید و به هدف اصلی خود نزدیک‌تر می شوید. اما کار شما فقط انجام این ماموریت‌ها نیست، شما وظیفه دارید گزارشات و عملکردهای خود را به رئیس خود در نیروی پلیس گزارش دهید.



آیا فکر کرده اید همه چیز در همین اکشن ها و ماجراها ختم می شود؟ خیر! در بازی عناصر RPG نیز به چشم می‌خورد! در Sleeping Dogs شما سه نوع XP به نام‌های Face Xp، Traid Xp و Police Xp خواهید داشت. برای کسب Face Xp چند راه وجود دارد: طرز رفتار شما با مردم شهر، ملحق شدن به گروهک های کوچک در بازی و شرکت در مبازرات و مسابقات آن‌ها. اگر این کارها رو انجام دهید Face Xp شما افزایش خواهد یافت. با انجام ماموریت‌هایی که از سوی سران See On Yee دستور می‌گیرید Traid XP و با انجام وظیفه زیر پرچم قانون Police XP دریافت خواهید کرد. به خاطر داشته باشید هر چه XP بیشتری دریافت کنید اعتماد سران این سه گروه به شما بیشتر خواهد شد. همچنین بازی دارای سیستم ارتقا ( Upgrade ) می‌باشد. با جمع کردن Xp می توانید قابلیت های خود را ارتقا ‌دهید. سیستم ارتقا بازی به چند بخش ساده تقسیم شده است. به طور مثال با جمع آوری Police Xp قابلیت تیراندازی خود را رشد می‌دهید و با استفاده از Traid Xp فنون رزمی خود را گسترش خواهید داد.
می‌توان گفت پایه و اساس گیم‌پلی در Sleeping Dogs نه تفنگ است و نه تیرو کمان و شمشیر! اینجا مشت های گره کرده شماست که حرف اول و آخر را می زند! شما در هنگ کنگ هستید، شهری پر از رزمی کار؛ پس سلاح گرم خود را زمین بگذارید و از آزادی عمل در اجرای فنون رزمی لذت ببرید. فنون رزمی در بازی بسیار عالی کار شده اند، و حتی سازندگان اعلام کرده اند تمام فنون را از مبارزین UFC به عاریت گرفته اند پس به دقت آنها شک نکنید. از آزادی عمل گفتم، پس بهتر است بدانید خشونت بخشی از این آزادی است. خوشبختانه سازنده بازی دست شما را به قدری باز گذاشته که بتوانید از ترکیب خشونت و آزادی لذت ببرید. اگر بگوییم آزادی عمل در مبارزات تن به تن نسبت به Batman بیشتر است بی راه نگفتیم، زیرا در کنار اجرای فنون مختلف می توانید از اشیا دم دست خود نیز بهره ببرید. برای مثال ستون فقرات دشمن خود را با کرکره پنجره یک مغازه خورد کنید. یک ماشین کنارتان است! سرش را بگیرید و لای درب ماشین بگذارید و با شدت تمام درب را ببندید تا جمجمه‌اش خورد شود! تعقیب و گریز نیز بخش جدایی ناپذیر این بازیست. گاهی تعقیب و گریزها بر روی بام ساختمان‌ها نیز جریان پیدا خواهد کرد پس آماده ی همه نوع شگفتی را داشته باشید. بله تمام این‌ها در اختیار شما قرار دارد. به راستی می‌توان این بخش را با بازی Batman مقایسه کرد و در مواردی آن را سرتر دانست.



جدا از بخش مبارزات تن به تن، آزادی شما در حین رانندگی هم کم نیست، برای هرچه بهتر شدن این بخش برخی از سازندگان پیشین سری Need For Speed در ساخت قسمت رانندگی بازی Sleeping Dogs نقش داشته اند. پس این بخش بازی را دست کم نگیرید. بخش رانندگی شامل مسابقات خیابانی، تقیب و گریز و گشت و گذار به وسیله موتورسیکلت و ماشین می‌شود، همچنین قایق سواری و جت اسکی نیز در بازی تعبیه دیده شده است. رانندگی با وسایل نقلیه هم به اندازه ی مبارزات تن به تن درگیر کننده است. به عنوان مثال شما در حال تعقیب دشمن هستید، برای متوقف کردن آن‌ها دو راه دارید یا با سرعت تمام به آن‌ها برسید و با ضربه‌های مختلف توسط ماشین آن را نگه دارید، یا با شلیک به تایر یا باک بنزین آنها را از حرکت باز دارید. اما شلیک کردن نیز به همین راحتی نیست. هنگام شلیک Wei Shen سر خود را کاملاً از ماشین بیرون می‌آورد تا راحت شلیک کند، اما اینجاست که کنترل ماشین کاملا از دستان او خارج می‌شود و ممکن است مستقیم و محکم به یک ماشین یا یک دیوار که در مقابل شماست برخورد کنید. اما زمانی که یک همراه کنار خود داشته باشید کارها راحت‌تر پیش خواهد رفت، یا شما شلیک می‌کنید و او رانندگی می کند و یا برعکس. گاهی لازم می‌شود از ماشین خود به ماشین دیگر بپرید یا از ماشینی که سوار آن هستید خسته شده‌اید و یا یک ماشین خوش رنگ و رو چشمتان را می‌گیرد، پس باید به ماشین مورد نظر نزدیک شوید و در زمان مناسب بر روی سقف آن بپرید و از پنجره داخل ماشین شوید. صبر کنید! کار به اینجا ختم نمی‌شود، مراقب راننده‌های بی‌اعصاب باشید زیرا با یک ضربه شما را از ماشین خود به بیرون پرت خواهند کرد و در این لحظه باید شانس بیاورید که پلیس دنبالتان نیاید وگرنه شروع به شلیک کردن به سمت شما خواهند کرد.




شاید Sleeping Dogs به بزرگی و عظمت سری GTA نرسد اما آزادی عمل شما در بازی خیلی بیشتر از این رقیب گردن کُلُفت است. از انواع و اقسام سرگرمی‌ها گرفته تا مبارزات و مسابقات همه و همه به با ارزش بودن بازی کمک می‌کنند اما اگر پولی در جیب نداشته باشید خیلی از این سرگرمی‌ها برای شما آرزو خواهد شد. خرید لباس، خرید انواع و اقسام غذا، شهر بازی، مسابقات خیابانی، لوازم صوتی و تصویری و حتی پیدا کردن یک دوست دختر و پارتی رفتن با او بدون پول هرگز اتفاق نخواهد افتاد. از بزرگی دنیای Sleeping Dogs گفتیم، چیزی که در بازی جلب توجه می‌کند آیتم های متنوع آن در جای جای شهر است، برای مثال می‌توان به جعبه‌هایی به نام LockBox اشاره کرد که با کشف و باز کردن آن‌ها به صورت اتفاقی (Random) لباس، پول و .. دریافت خواهید کرد. یکی دیگر از نوآوری های جالب سازندگان را می توان در پر شدن خط سلامتی جست و جو کرد. در این رابطه بر خلاف رقبا خط سلامتی شما بعد از کمی استراحت و یا دور شدن از محل حادثه و یا خوردن مقداری غذا پُر نخواهد شد! شما باید طبق سنت های چینی با روشن کردن عود، پای مجسمه های Health Shrine سلامتی (Health) خود را بازگردانید. البته هنوز شُبهاتی در این رابطه وجود دارد، مانند اینکه در میان یک مبارزه ی نفس گیر مجسمه ی سلامتی از کجا گیر خواهید آورد!



دنیای بازی به چهار بخش تقسیم شده است Central، North Point،Aberdeen وKennedy Town. می‌توانید در قسمت‌های مشخص شده در این چهار بخش خانه بخرید، انواع اقسام سیستم‌های صوتی و تصویری، لوازم ورزشی، مبل و تخت خواب برای خانه خود انتخاب و خریداری کنید. همچنین می‌توانید لوازمی را که خریده‌اید توسط حمل و نقل هوایی به منزل دیگر خود در آن سوی شهر انتقال دهید. نکته جالب در رابطه با محیط داخلی خانه ی شما، دسترسی داشتن به دوربین‌های مخفی پلیس در قسمت‌های مختلف شهر است. می‌توانید به هنگام ورزش کردن در خانه، شهر را زیر نظر داشته باشید و اگر فرد مشکوکی به چشمتان خورد، گزارش او را سریعا به نزدیکترین اداره یا افسر پلیس منطقه دهید. خرید لباس نیز مانند اکثر بازی های به روز این سبک در بازی وجود دارد، و شما می توانید با سرک کشیدن به فروشگاه های موجود در سطح شهر اقدام به خرید لباس برای خود کنید. در این فروشگاه ها لباس‌ و زیورآلات منحصر به فردی وجود دارد. از لباس سنتی چینی تا البسه ی مد روز ایتالیایی. با لباس شب به دنبال دزدها بروید، یا با لباس مکزیکی سر قرار! نکته جالب در مورد ریزه کاری های بازی این است که اگر به آزار و اذیت مردم و یا پلیس بپردازید آن‌ها شما را با لباسی که بر تن دارید صدا می‌زنند. ریزه کاری در مورد لباس‌ها در مبارزات تن به تن نیز به چشم می آید. یک لباس ممکن است آزادی عمل بیشتری در انجام فنون رزمی به شما بدهد و یا لباسی دیگر از صدمه دیدن شما جلوگیری کند. در چند تریلر آخری که از بازی به نمایش درآمد حتی شرکت در مسابقه خروس جنگی‌ها، عکاسی، رقصیدن و آواز خواندن هم به چشم می‌خورد، پس بدانید در دنیای Sleeping Dogs هیچ وقت حوصله شما سر نخواهد رفت.



Sleeping Dogs به عنوان یک بازی Open World از نظر بصری و گرافیکی در حد بسیار خوبی قرار دارد. بیشتر نمایش‌های بازی بر روی کنسول Xbox 360 صورت گرفت و می‌توان گفت Sleeping Dogs به خوبی خود را بر روی این کنسول نشان داده است. از نکات مثبت آن می توان به زنده بودن رنگ آمیزی دنیای بازی، طراحی خوب شخصیت‌های اصلی، تخریب پذیری برخی اشیا و ... نام برد. یکی از جذابیت‌های دیگر Sleeping Dogs استفاده از صدای شخصیت‌های معروف در بازی است. از اشخاص مهم بین آن می‌توان به Lucy Liu که در Kung Fu Panda نیز نقش داشته، Emma Stone که در آخرین فیلم The Amazing Spider-Man ایفای نقش کرده، Yunjin Kim از سریال Lost و Tom Wilkinson از فیلم Batman Begins و Will Yun Lee از Die Another Day اشاره کرد.
Sleeping Dogs به نظر به یکی از بزرگترین عناوین سال 2012 تبدیل خواهد شد و پس از پستی و بلندی‌های زیاد خود، بالاخره برای کنسول Xbox 360، PS3 و PC در تاریخ 14 آگوست منتشر خواهد شد. باید دید Square Enix می‌تواند سران Activion را در مورد از دست دادن این عنوان به حسرت بکشاند یا خیر.

منبع :http://www.bazicenter.com/

مطمئنا خیلی‌ها آرامش کنار ساحل به همراه یک لیوان آب پرتغال را دوست دارند. تماشای موج‌ها، داشتن خیالی آسوده، آرام و راحت. اما متاسفانه اگر بخواهید وارد دنیای Borderlands شوید، باید از آرامشی که به دنبال آن هستید دوری کنید و فقط صدای گلوله و پاشیدن خون و داد و فریاد دشمن را به گوش هایتان عادت دهید! شاید این تعریف کوچکی از دنیای Borderlands برای نشان دادن بی حد و مرز بودن آن باشد، اما با ورود به دنیای این بازی می فهمیم که تعریف بی حد و مرز بودن برای آن کافی نخواهد بود.

Borderlands 2 ادامه نسخه ی اول و موفقی است که تیم Gearbox در سال 2009 آن را خلق، و THQ در سرتاسر دنیا توزیع کرد. بگذارید کمی به عقب بازگردیم و نگاهی بسیار کوتاه به شماره اول بازی بیاندازیم تا تفاوت‌های چشم گیر قسمت دوم را نسبت به نسخه ی اول بازی درک کنیم. شماره اول بازی از روندی ساده و خشک پیروی می‌کرد، اسلحه خود را بگیرید و هرچه سر راه دیدید به رگبار ببندید تا به گنجینه سرزمین Pandora برسید. هرچند بازی در چند ساعت ابتدایی حس تازه‌بودن به بازیباز می‌داد، اما در ادامه شاهد تکراری شدن محیط و گیم‌پلی آن بودیم. اما با این همه Borderlands 1 توانست با فروش بیش از 4 میلیون نسخه در سرتاسر جهان خود را به بازیبازان ثابت و Gearbox را مجاب به ساخت ادامه ی آن کند.



حال به Borderlands 2 می‌رسیم. این بار همه چیز متفاوت است، از محیط گرفته تا طراحی شخصیت‌های خوب و بد و اسلحه‌ها. داستان بازی پنج سال بعد از اتفاقات Borderlands 1 رخ خواهد داد و شخصی به نام Hand Some Jack آغازگر تمام شلوغی‌ها و خون ریزی‌ها در بازی است. مسابقه‌ای خونین با پاداشی بزرگ فقط برای خوش گذرانی Hands Some Jack برگزار می‌شود و شما در گروهی چهار نفره پا به میدان می‌گذارید و پس از درگیری‌ها و خشونت فراوان پیروز میدان شده، به امید پاداش با ارزش خود می‌روید، اما نه خبری از پاداشی است که برای آن جان کندید و نه خبری از پاداش دهنده یعنی Hand Some Jack. پس از آن شما به سرزمینی به نام Tundra رهسپار می‌شوید، و از آن پس و طی اتفاقاتی هدف اصلی شما کشتن باعث و بانی این بدبختی خواهد بود. نمی‌توان به این زودی در مورد جذاب بودن یا تکراری شدن روند بازی نظر داد، اما می‌توان آن را لذت بخش دانست، زیرا این بار بازی با Co-Op چهار نفره و با گیم پلی نزدیک به 25 تا 35 ساعت، اوقات خوشی را برای شما و دوستانتان در میان خشونت و دنیای پر از هیایو رقم خواهد زد. بگذارید از ابتدا تا انتهای آن را با هم مرور کنیم تا با بی‌کران بودن وسعت آن آشنا شویم.



Borderlands 2 یک بازی شوتر اول شخص است که المان‌های RPG نیز در آن به چشم می خورد. در شروع بازی شما حق انتخاب کلاس مورد علاقه خود که شامل چهار کلاس به نام‌های Assassin، Commando، Siren و Gunzerker است دارید. در کلاس Assassins با شخصیتی به نام Zer0 آشنا خواهیم شد. کسانی که به مخفی کاری علاقه دارند با انتخاب این فرد می‌توانند بازی خود را لذت بخش تر پیش ببرند. او تنها شخصی در بازی است که می‌تواند شمشیر به دست بگیرد و ربات‌های دشمن را تکه تکه کند. وی آرام و بی سر و صدا حرکت می‌کند اما ضرباتش بسیار ناگهانی و کشنده است. شخص بعدی که در کلاس Commando ایفای نقش می‌کند Axton نام دارد، او هم چون سربازی خوش استیل و مجهز آماده خدمت به شماست. خصوصیتی که او را نسبت به سایر کلاس ها متمایز می‌کند، همراه داشتن Machine Gun های بزرگ است که در میان هجوم دشمنان آن را به زمین می‌گذارد و شما را مهمان ویژه ی سمفونی خون و آتش می کند. در کلاس Siren شما با شخصیت مونث بازی رو به رو خواهید شد. او Maya نام دارد و در دستانش توانایی خاصی وجود دارد که در هنگام یک مبارزه خونین بسیار به کمکتان می‌آید. او قابلیت این را دارد که دشمن را برای مدتی در جای خودش بدون هیچ حرکتی ثابت نگه دارد و هر بلایی که می خواهد سر دشمن بیاورد. در آخر با مردی کوتاه قد اما نیرومند در کلاس Gunzerker ملاقات می‌کنیم که نامش Salvador است. او تنها شخصی در بازی است که می‌تواند دو اسلحه را هم زمان به دست بگیرد و شلیک کند. در آخرین نمایش بازی در نمایشگاه PAX 2012 سازنده بازی کلاسی جدید که نام شخصیت آن معلوم نیست را معرفی کرد. او دختری است که توانایی کنترل ربات هوشمند و قوی به نام DeathTrap را داراست. این شخصیت بعد از عرضه بازی به صورت پک قابل دانلود (DLC) بر روی شبکه‌ها قرار خواهد گرفت. شخصیت‌های دیگری در بازی وجود دارند که بعضی از آن‌ها از Borderlands 1 به این قسمت آمدند. به طور مثال Brick و LiLith که در بخش داستانی ایفای نقش خواهند کرد یا فردی به نام Marcus که در دنیای بازی نقش دلال اسلحه را دارد.

خوشبختانه Borderlands 2 را می‌توان در آن دسته از بازی‌هایی قرار داد که از نظر تنوع در تمام قسمت های بازی، حرف های زیادی برای گفتن دارند. یکی از این بخش‌ها طراحی مختلف دشمنان بازی است. از دشمنان کوچک و سریع تا غول پیکر و بی‌رحم در تمام نقاط بازی گنجانده شده اند. اگر بخشی از آن‌ها را بخواهیم بشناسیم باید به Skag ها که دشمنان حیوان مانند هستند، سربازان معمولی دشمن یا Bandit ها، Thresher ها که به عنوان خطرناکترین دشمنان بازی یاد شده‌اند و Leader Robot ها که دشمنان عظیم بازی نام دارند اشاره کرد. هر کدام از این دشمنان به دسته‌ها و زیر مجموعه‌های ریز و درشت تقسیم می‌شوند و هدف نهایی همه ی آنها دیدن جسم بی جان شماست!



بعد از معرفی شخصیت‌های خیر و شر در بازی به بخشی می‌رسیم که Borderlands را یک سر و گردن از رقبای خود پیش می‌اندازد، و آن چیزی نیست جز هزاران هزار سلاح گرم. به قدری تعداد اسلحه‌ها در بازی بالاست که حتی وقت نمی‌کنید تمام آن‌ها را در بازی امتحان کنید. در Borderlands 1 ما شاهد بیش از یک میلیون اسلحه در بازی بودیم اما به قول سازنده بازی قرار است تعداد آن‌ها در نسخه دوم بیشتر شود. اسلحه‌ها به شش دسته مختلف تقسیم می‌شود و هر کدام هزاران زیر مجموعه را دربر می‌گیرند. اولین دسته شامل Sniper هاست که در انواع و اقسام شکل‌ها و قدرت‌های مختلف طراحی شده‌اند، این دسته از اسلحه‌ها همیشه در بازی‌های مختلف جز قدرتمند‌ها به حساب می‌آیند، اما اگر از بین چهار شخصیت بازی یک اسنایپ در دستان Zer0 قرار گیرد بیش از پیش خطرناکتر خواهد شد. دسته دوم Rocket Launcher ها هستند و همان طور که از نامش پیداست مخرب‌ترین اسلحه‌ها زیر مجموعه آن به شمار می آیند، هم چنین انواع گونه های مختلف آن‌ باعث جذابیت بیشتر سلاح های این دسته شده است. به طور مثال یکی از آن ها چهار موشک به طور هم زمان شلیک می‌کند و دیگری یک موشک بسیار بزرگ را به سمت دشمن روانه کرده تا او را راهی دیار عدم کند! راکت‌ها در دستان Salvador بسیار ویرانگرتر نیز می‌شوند، فرض کنید دو راکت در دستان او باشد، چه اتفاقی می‌فتد؟ مسلما میدان جنگ به خاک و خون کشیده خواهد شد. Pistol ها و Shotgun ها که نیز بخش جدا نشدنی تمامی بازی‌های شوتر هستند این بار در Borderlands 2 کمی متفاوت تر و خشن‌تر طراحی شده‌اند، به طوری که یک Shotgun سرعت شلیکش به اندازه یک مسلسل سریع است! قدرت گلوله‌های یک Shotgun به علاوه سرعت تیراندازی بالای آن‌، وقت نفس کشیدن برای دشمنانتان نخواهد گذاشت. دو دسته بعدی Sub- Machine Gun ها و Combat Rifle ها بوده و متنوع‌ترین اسلحه ها، زیر مجموعه این دو دسته هستند. برای رسیدن به تمام این تفنگ‌ها دو راه وجود دارد، یکی یافتن آیتم‌هایی که در گوشه و کنار محیط افتاده و یا بعد از کشتن دشمن به زمین می‌افتد که البته بابت آن‌ها پولی پرداخت نخواهید کرد، و راه دیگر سرک کشیدن به جعبه‌ها و کمدهایی که پر از اسلحه است. این جعبه‌ها در ابتدا کوچک به نظر می‌رسند اما به هنگام باز شدن شاهد چندین و چند طبقه چینش اسلحه در آن خواهید بود و با حاصل زحمات خود آن چیزی را که دوست دارید می‌خرید. بدون شک یافتن تمامی اسلحه‌ها و بخش‌های گوناگون آن در بازی به صبر ایوب نیازمند است که ما از داشتن آن عاجزیم!



حال پس از معرفی کلی جزییات بازی به بخش اصلی بازی، یعنی گیم‌پلی می‌رسیم. همان طور که گفتیم بازی دارای عناصر RPG است. دلیل وجود این عناصر را می‌توان بخش Character Building و کسب XP و Skill Tree ها دانست. جمع آوری XP و به دست آوردن XP Point ها در بازی نقش به سزایی دارند، زیرا خرید انواع و اقسام اسلحه و هم چنین گشت و گذار در دنیای بازی، در گرو بدست آوردن آن‎هاست و اگر آنها نباشند بازی برایتان کوچکو کسل کننده خواهد بود. به دست آوردن XP سهل و ممتنع است. بخش آسان آن به تیر بستن دشمن ها است، هر تیری که به دشمن بخورد مقداری XP دریافت خواهید کرد، حال مقدار آن XP به نوع تفنگ و مکان اصابت گلوله بستگی دارد. اما راه سخت، روش های بدست آوردن تجربه در شیوه های مختلف کشتن است، اگر از قابلیت‌های شخصیت خود به درستی استفاده کنید XP هایی با ارزش بالاتر نصیبتان خواهد شد. پس از دریافت XP و XP Point به قسمت شیرین بازی یعنی Skill Tree می‌رسیم. این قسمت واقعا جذاب به نظر می‌رسد، هر شخصیت دارای 3 صفحه Skill است و در هر صفحه 10 آیتم مختلف که هر آیتم به 5 درجه قابل ارتقاست وجود دارد. هر آیتم را که انتخاب کنید شاهد تحول بسیار جالبی خواهید بود. برای مثال می‌توانید آیتمی برای شخصیت Zer0 خریداری کنید که باعث می‌شود او بتواند نامریی شود، و هرچه سطح و درجه آن آیتم را بالا ببرید مدت زمان نامریی ماندن شما بیشتر خواهد شد، یا آیتمی برای Maya وجود دارد که قدرت شفابخشیدن به دیگر بازیکنان را به او خواهد داد. این کار موجب بالا بردن سلامتی آن‌ها در طول بازی و حتی در میانه میدان نبرد خواهد شد یا با استفاده از این آیتم‌ها Machine Gun های Axton را بزرگتر و مرگبارتر کنید. این مثال‌ها فقط ذره‌ای از دنیای بزرگ Skill Tree ها را تشکیل می‌دهد.

در بازی چیزی که خیلی خوب به چشم می آید سرعت بالا و شلوغی میادین جنگ است، و این موجب می‌شود به سختی دست خود را از ماشه تفنگ بردارید. هم چنین شما قادر به سوار شدن به صورت چهار نفره در وسایل نقلیه هستید، وسایل نقلیه شامل ماشین و بالگردها می‌شود و هم چنین با خرید DLC بازی قادر به سوار شدن و کنترل ربات Death Trap خواهید شد. سیستم سلامتی بازی نیز هم چون اکثر بازی‌های شوتر اول شخص روز، به صورت خودکار است و بعد از چند لحظه دور ماندن از هیاهوی تیرباران سلامتی شما بازخواهد گشت، اما سیستم ضربه دیدن شما جالب کار شده است. به طور مثال اگر در معرض لیزرها و یا آتش قرار گیرید از پایین صفحه شعله‌های آتش به بالا زبانه می‌کشند و به شما نشان می‌دهند که در حال سوختن هستید یا اگر توسط یک خنجر ضربه بخورید وسط صفحه نمایش یک خراش کوچک می‌بیند و از لای آن به آرامی خون می‌چکد.



فارغ از مسائل گیم پلی، بهتر است کمی هم به نکات گرافیکی بازی سر بزنیم. پایه و اساس بازی توسط موتور Unreal Engine 3 بنا شده، اما به خاطر خلاقیت سازندگان بازی، بازی از گرافیک Cell Shade بهره می برد، این گونه گرافیک‌ها را در بازی‌هایی چون Darksiders II و Walking Dead و همین طور نسخه اول بازی ملاقات کرده ایم. استفاده از سبک گرافیکی Cell Shade باعث ورود رنگ‌های شاد و طراحی نسبتا فانتزی به بازی شده و بخش زیادی از خشونت صحنه های جنگ و مبارزات بازی را، کاهش می دهد. با توجه به نمایش‌های بازی بر روی کنسول‌های نسبتاً کهنه شده ی نسل حاضر و با احتساب شلوغی بسیار زیاد فضای بازی، هیچ افت فریمی دیده نمی‌شود اما بهتر است بررسی جزییات گرافیکی را بعد از انتشار بازی انجام دهیم.

Borderlands 2 طرفداران بسیاری دارد و به نظر می‌رسد Gearbox برای آن ها سنگ تمام گذاشته است، این بازی به زودی در تاریخ 18 سپتامبر برای Xbox 360، PS3 و رایانه‌های شخصی روانه بازار خواهد شد.
منبع :http://www.bazicenter.com/pc/borderlands-2/previews/153