06-14-2015, 09:40 PM
(آخرین ویرایش: 01-11-2016, 08:32 AM، توسط Devil Prince.)
داستان بازی Assassin's Creed Rogue
.
.
.
.
.
داستان بازی روایتگر زندگی قاتلی (Assassin) به نام Shay Patrick Comrac است. او زندگی نسبتا عادی در ایم فرقه داشت؛ تا اینکه ماموریتی را قبول می کند که زندگی او را تغییر می دهد. کشتن یکی از Templar ها و به دست آوردن محموله ی با ارزش او. Shay او را به هدف خود را به قتل رساند و کتاب مورد نظر را در اختیار رئیس وقت Assassin ها - یعنی Achilles - قرار می دهد. این کتاب حاوی موقعیت های جغرافیایی خاصی بود که اشاره به مکان های خاصی داشتند. بعد از این ماموریت، Shay به عنوان اولین Assassin، به یکی از این مکان ها فرستاده می شود. او به پرتغال سفر کرده و وارد کلسایی می شود؛ در مخفی را پیدا می کند و وارد مکان مورد نظر می شود. مکانی فوق العاده عجیب و آشنا برای طرفداران سری AC. او با کمی جستوجو، با جسمی درخشان که قطعه ای ادن (Eden) به حساب می آمد، رو به رو می شود. حس کنجکاوی سبب می شود تا به آن دست بزند و اینجاست که فاجعه به وقوع می پیوندد. زمین لرزه ای عظیم اتفاق میافتد که کل پرتغال را با خاک یکسان می کند. Shay با هر زحمتی که بود، از مخمصه فرار کرد، اما عذاب وجدان او را هرگز رها نکرد. او متوجه شد که کتابی که از Templar ها دزدیده بود، برای کل بشر تهدیدی بزرگ محسوب می شود؛ پس به نزد Achilles برگشت و با عصبانیت، او را مقصر تمام این مشکلات دانست و به او هشدار داد که به هیچ وجه از آن کتاب استفاده نکند، چون نمی خواهد نابودی شهری دیگر را نظاره گر باشد، اما Achilles به حرف های Shay اعتنایی نمی کند. همین امر سبب می شود تا Shay تصمیمی سخت بگیرد. او به خانه ی Achilles می رود و کتاب او را می دزدد، اما در همین حین Achilles او را می بیند و وی را متهم به خیانت می کند. به همین خاطر Shay مجبور به فرار از دست تمام Assassin ها می شود، اما در نهایت Shay به پرتگاهی می رسد که راه را بر او می بندد. Shay سعی می کند که علت این کارش را به آن ها توضیح دهد، اما یکی از Assassin ها که اتفاقا دوست صمیمی Shay بوده است، به او شلیک می کند و او از پرتگاه به پایین پرت می شود. همه فکر می کردند که او مرده است، اما او به وسیله ی یک زن و شوهر نجات پیدا می کند. آنها از وی مراقبت می کنند تا زمانی که یک Templar به ملاقات وی می آید. او به Shay می گوید که نجاتش داده است و خیلی آرام و گرم با Shay صحبت می کند (چیزی که از Templar هایی که قبلا دیده ایم، بعید است! ). او به Shay توضیح می دهد که پسر این زن و مرد، زمانی Templar بوده است و به وسیله ی Assassin ها به قتل رسیده است. او به Shay پیشنهاد می دهد که به Templar ها ملحق شود و به او اجازه می دهد که برای تصمیم گیری، خوب فکر کند. در نهایت و بعد از کمک های Shay به Templar ها برای جبران کمک، کم کم متوجه می شود که Templar ها افراد بدی نیستند و قصدشان، حفاظت از کتاب مذکور، در برابر افرادی چون Achilles بوده است. او متوجه می شود که این کتاب، موقعیت، مکان هایی را نشان می دهد که در سرتاسر دنیا قرار دارند و در کنار هم، وظیفه ی حفظ تعادل دنیا را دارند. او تصمیم می گیرد جلوی Assassin هایی را که از روی نادانی و کنجکاوی خطرناک، سعی در ورود به این مکان ها دارند را بگیرد. اولین قدم، تبدیل شدن به یک Templar است. همیجاست که او با فرمانده کل Templar های آمریکای شمالی، Haytham Kenway آشنا میشود و به کمک او، ناخواسته و از روی اجبار، دست به از میان برداشتن دوست های قدیمی اش می زند. این عذابی بود که Shay باید برای انجام کار درست تحمل می کرد. در نهایت او در یکی از این مکان های اسرار آمیز در قطب شمال، به Achilles می رسد و سعی می کند جلوی او را در دست زدن به قطعه ی Eden بگیرد. Achilles اعتراف می کند که حق با Shay بوده است، اما همراه او که دوست قدیمی و صمیمی Shay بوده است و در روی پرتگاه به وی شلیک کرده بود، با Achilles موافقت نمی کند و در اثر درگیری او و Achilles، یکی از آن ها به جسم Eden برخورد می کند و زلزله ای اتفاق میوفتد. در این حین، Achilles به یک طرف و دوست قدیمی Shay به طرفی دیگر فرار می کند. Haytham به دنبال Achilles و Shay به دنبال دوستش می رود و پس تعقیب و قتل وی، به سراغ Achilles می رود و متوجه می شود که او از Haytham شکست خورده است. Shay به Haytham اجاره ی کشتن Achilles را نمی دهد و می گوید که او با از دست دادن تمام فرقه اش (Shay تمام Assassin های زمان خود را به قتل رساند. به عبارتی نسل Assassin های آمریکا را منقرض کرد؛ به جز Achilles)، به اندازه ی کافی عذاب کشیده است. در پایان Haytham به Shay، ماموریتی مهم را محول می کند. ماموریت Shay رفتن به فرانسه و به قتل رساندن Charles Dorian، پدر Arno Dorian (شخصیت اصلی ACU) بوده است. او Dorian را به قتل می رساند و بازی به اتمام می رسد.
پایان
!Praise Prince of Persia