سری دوم | محبوب ترین و منفورترین شخصیت های دنیای بازی

[Destiny]

سلام به سری دوم "محبوب ترین و منفورترین شخصیت های دنیای بازی" خوش آمدید.در این سری یعنی سری دوم شخصیت های معروف تری را به چالش خواهیم کشید و نکات ریزبینانه تری را از آنها بیرون خواهیم کشید.در ضمن شاید شخصیت های معروفی باشند که خیلی از شما عزیزان به آنها علاقه دشته باشید اما در واقع یک شخصیت خسته کننده و بی‌مصرف داشته باشند و در عین حال شخصیت های بسیار ساده و نه چندان شناخته شده ای در این دنیای بزرگ بازی های رایانه ای وجود داشته باشند که ویژگی های زیاد و خوبی برای تبدیل شدن به یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای بازی را داشته باشند. خب دیگر این بحث را کش نمی‌دهیم که نتیجه ای جز خستگی شما ندارد.با ما در ادامه همراه باشید.

---

Jade,Beyond Good & Evil-----------------
                                                                               |--------- شخصیت محبوب
جید،فراتر از خوب و بد------------------------

بنده همیشه شخصیت های مثبت و و پر از هدف را دوست دارم و  جید شخصیتی است که تمامی این نکات را داراست و جزو معدود شخصیت هاییست که حس شوخ طبعی را به فرد القاء می‌کند و این نکته خوبی برای این شخصیت نیز محسوب می‌شود . وی دوستی قابل قبولی با شخصیت های دیگر دارد و با آنها ارتباط خوبی برقرار می‌کند. اما جالب اینجاست که جید وقتی به هر یک از دوستانش کنایه می‌زند یا با آنها شوخی می‌کند، حواسش به حفظ دوستی بینشان نیز است و همچنین یک دوست خوب نیز به حساب می آید.جید مظهر روح و جان این بازی است: شخصیتی رنگارنگ،مشتاق و علاقه مند و در عشق با مشکلات زندگی، این ها ویژگی هاییست که او را به یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای بازی تبدیل کرده است و ما همچنان منتظر بازگشت این شخصیت دوست داشتنی به دنیای بازی های رایانه ای نیز هستیم.

---

Desmond Miles, Assassin's Creed Series------------
                                                                                              |------------- شخصیت منفور
دزمند مایلز،سری کیش یک آدمکش---------------------

خب رسیدیم به شخصیت منفورمان یعنی دزمند مایلز که جزو شخصیت های معروف هم محسوب می‌شود و تقریبا هر کسی که با سری بازی های Assassin's Creed(کیش یک آدمکش) آشنایی دارد، این شخصیت نه چندان جالب ولی معروف را نیز می‌شناسد.دزمند مایلز شخصیت چندان جالبی ندارد و در یک اتاق حبس شده و با دستگاه Animus(انیمس)به مدت طولانی مشغول است، بیدار می‌شود و سوالات احماقانه ای را با صدای بلند می‌پرسد و سپس به دیوار خیره می‌شود و آخرکار هم به خواب فرو می‌رود و این تنها چیزی است که بیشتر مواقع از این شخصیت می‌بینیم.دزمند در خاطرات تکوینی اش یک دزد‌ دریایی، رئیس مکتب Assassin ها و چراغ انتقام قبیله نابود شده اش است و در دنیای واقعی هم یک Hoodie پوشیده و نمی‌داند که چه دور اطرافش می‌گذرد.

 "این چیه؟"این پنجره است، دزمند.اما خارج از آنجا دنیایی کامل از رنگ‌های بی‌نهایت و دگرگونی و تنوع وجود دارد که ظاهرا نتوانسته به هرحال به شما نشان داده شود و به شما شکل دهد . "تو این Hoodie رو پوشیدی؟؟ اونها فروختنش" بله آنها پیراهن نمادین،سفید و موردی بدون جنبه و ظاهری خاص را فروختند، که همین مورد ساده امتیاز تو به حساب می‌آید.دزمند شخصیتی پوچ و بیهوده است که هر ناظر و بیننده ای می‌تواند بلافاصله بگوید، که او هرگز وجود نداشت قبل از اینکه نویسنده او را در این اتاق قرار دهد تا با صدای بلند سوالات احمقانه ای درمورد نقشه بپرسد و...

"خب دیگه ناراحت نباش دزمند برو بخواب و خواب دزددریایی یا هر چی که دوست داری رو ببین، ما بابت این ازت ممنونیم"

Hoodie معروف دزمند مایلز

---

Warcraft 2, Footman------
                                                                 | ---------- شخصیت محبوب
نوچه ، وارکرفت 2------------

"تو هنوز به من دست می‌زنی؟؟" این مرد کارهای زیادی برای انجام دادن دارد و دوست ندارد که کسی او را لمس کند و این کاملا عادلانه است!!! او من را اعلی حضرت نیز صدا می‌زند و این ادب و احترامش را نشان می‌دهد و من قدردان وی هستم. نوچه همیشه هرچه که بگویید را انجام میدهد، به شما خوش آمدگویی می‌کند و یک فروشنده هم است که این سه تهدید برای قلب بنده محسوب می‌شود. در کل نوچه شخصیتی است که گوش به فرمان شماست و هیچ وقت از دست آن ناراحت نمی‌شوید و هر چیزی که دوست دارید را از او درخواست کنید تا برای شما انجامش دهد.

- برو بمیر

- چشم اعلی حضرت

- تو بهترینی

---

Duke Nukem--------
                                                      |----------- شخصیت منفور
دوک نوکم--------------

خب حال رسیدیم به آخرین شخصیت این سری یعنی دوک نوکم که اخرین بار آن را در عنوان Duke Nukem Forever که در سال 2011 نیز انتشار گردید آن را مشاهده کردیم، حال به معرفی این شخصیت می‌پردازیم. دوک هم مانند شخصیت های منفور دیگر، خصوصیات جالبی ندارد و نگاه و نگرش و گرایش و بهترین خط های وی هم از فیلم ها گرفته شده اند که بهتر از آن هم قابل مشاهده است، مانند: Star Wars, They Live, Army Of Darkness , Aliens, Predator ولی با کمی هوش‌ و زکاوت و شوخ‌طبعی و احترام البته از نوع ساختگی، شاید بتوانددر بهره برداری فیلم های تارانتینو(فیلمساز) باشند اما دوک مانند یکی عروسکی است که می‌گوید ما همه چیز را‌  می‌دانیم و دوست داریم. شاید دوک یک شخصیت کمدی داشته باشد اما سراسر تقلید است و در کل یک حسی که مربوط به خودش باشد را به فرد القاء نمی‌کند. دوک خیلی خوش شانس است که در چنین عنوان مهمی حضور دارد و شاید تنها دلیل معروف بودن وی هم همین است.

خب این سری از مقاله هم به پایان رسید امیدواریم ما را با نظرات و پیشنهاداتتان یاری‌ کنید تا سری های بعدی هم بهتر از همیشه باشد. اگر هم کم و کاستی دیدید به بزرگواری خودتان ببخشید، منتظر سری سوم این مجموعه باشید.

[Funny Man]

مقاله خوب بود 
با اینکه تنها در شماره سوم سری اساسین دزموند رو دیدم ولی از همون اول فهمیدم شخصیتش خیلی بیخود هست. 
فوتمن ها هم که توی شماره3 وارکرفت خیلی به درد بخور بودند 
در اخر تشکر میکنم از مقاله خوبتون.

[Destiny]

مقاله خوب بود 
با اینکه تنها در شماره سوم سری اساسین دزموند رو دیدم ولی از همون اول فهمیدم شخصیتش خیلی بیخود هست. 
فوتمن ها هم که توی شماره3 وارکرفت خیلی به درد بخور بودند 
در اخر تشکر میکنم از مقاله خوبتون.

ممنون بابت نظرتون  

درسته دزمند شخصیت معروفی داره ولی به هیچ دردی نیمخوره همونطور که تو متن اشاره شده

فوتمن ها هم روی سر ما جا دارن 

[Be the story]

دزموند که منفور نیس

[Destiny]

دزموند که منفور نیس

سلام ممنون بابت نظرتون

اما همونطور که تو متن گقتم دز مند کار  خاصی نمیکنه و توی اتاقه و ...

بعضی از شخصیت ها مثل کول فلپس در قسمت قبلی ببینید شخصیت منفوری نیست اما یکم بیشتر بخوایم دقت کنیم یه ویژگی هایی میبینیم که اگه واضح تر بود شاید یکی از بدترین شخصیت ها تبدیل میشدند 

دزمندم شخصیتی نیست که بشه باهاش ارتباط برقرار درسته بخش زیادی از داستانو تشکیل نمیده اما در کل شخصیت جالبی نیست بازم از شما ممنون

[سجاد محمدی پور]

سلام و عرض ادب خدمت نویسنده‌ی محترم.

شایان جان یک سری نکات رو به شما می‌گم که امیدوارم با رعایتشون در آینده بتونید مقالات بهتری رو ارائه بدید و بیش از پیش بدرخشید. قبل از هرچیزی بگم که مقاله‌ی تر و تمیزی ارائه دادید که همین نکته‌ی مهمیه. بحث کلی مقاله و موضوع اون هم خیلی خوبه و هر خواننده‌ای رو مجذوب خودش می‌کنه. موضوع بعدی راجب به عکسیه که خودت طراحی کردی که همین یعنی برای مقالاتت ارزش قائلی و جای تقدیر و تشکر داره. نکات مثبت زیادی وجود داره که مهم‌ترینشون چیزی بود که پیش از این عرض کردم. بنده یک سری نکات رو در حد و اندازه‌ی خودم به شما یادآور میشم تا با رعایتشون در آینده به خوبی بدرخشید. اولین نکته موضوع مقدمه‌س که بارها بهش اشاره کردم و توضیحاتی رو راجب به این موضع خدمتتون عرض کردم. به طور کلی سعی کنید هیچ وقت به این بخش به عنوان یک بخش معمولی و نچندان مهم بهش نگاه نکنید. به جرعت می‌تونم بگم که مقدمه گاهی اوقات به اندازه‌ی متن اصلی اهمیت داره و نباید ساده از کنارش رد شد. تا حد امکان طوری مقدمه رو نگارش کنید که موضوع اصلی رو به طور غیر مستقیم به خواننده منتقل کنه. هرچند که مقاله ترجمه هست و شما در متن اون دخیل نیستید، اما می‌شد مقاله رو با یک مقدمه‌ی طوفانی و جذاب ویرایش می‌کردید. در واقع مقدمه یکی از مهم ترین ارکان برای یک خواننده محسوب میشه و بدون یک شروع خوب مطمعن باشید که مقاله پایان خوبی هم نخواهد داشت!. پپس سعی کنید این بخش رو جدی بگیرید و قدرت نویسندگی خودتون رو تو این بخش به نمایش بگذارید...

نکته‌ی دوم در مورد نکات نگارشی مقاله هست. برای اینکه روال کار تو این بخش رو بخوبی درک کنید و طبق اون پیش بردی پیشنهاد می‌کنم که نگاهی به نقدهای سایت بندازید و یا به مقالات اعضای حرفه‌ای انجمن سر بزنید. به طور کلی به چند مورد اشاره میکنم و بحث در این مورد رو تموم خواهم کرد. اول اینکه همیشه سعی کنید بعد از گذاشتن علائم نگارشی (مثل ویرگول، نقطه و...) یک فاصله را رعایت کنید (یک فاصله‌ی کامل با زدن کلید Space از صفحه‌کلید انجام میشه). دومین موضوع مساله‌ی نیم فاصله ها هست. البته بنظر میاد با این ویژگی اشنایی دارید و تا حدی تونستید این قاعده رو روی مقاله پیاده کنید اما در بعضی مواقع این موضوع نقض شده بود. یادتون باشه که نیم فاصله تنها مربوط به کلماتی که به "ی" ختم میشن نیست! برای مثال "شده اش" غلطه و باید نوشت "شده‌اش". نمونه‌های مشابه در سرتاسر مقاله دیده میشه. 

بحث بعدی در مورد استفاده از علائم { ؟ - ! } هست. در بخش های مختلف این مقاله از این علائم به شکل { ؟؟؟ } و { !!؟ } استفاده شده بود که به نظرم سعی کنید این کار رو انجام ندید. شاید قصدتون از انجام این کار تاکید بر روی سوالی و تعجبی بودن جملاته اما انجام این کار تنها تو گفتگوی عامیانه رواج داره ونباید در مقالات هم به این شکل استفاده بشه. 

موضوع آخر در مورد جمله‌بندی هاتونه. قبلا هم گفتم که در نوشتن مقالات روون بودن مهمه اما نباید جای نگارش رو بگیره. یعنی یک متن زمانی میتونه روون باشه که نگارش در اون رعایت بشه و به قولی نگارش خط قرمز یک متن محسوب میشه و به هیچ وجه نقضش نکنید مگر اینکه رعایتش باعث بشه جمله متکلف (پیچیده) بشه. همون‌طور که در نقد دیگر مقالات عرض کردم تعادل بین روونی جملات و نگارششون خیلی مهمه و سعی کنید روی این مساله هم بیشتر تمرین کنید تا به قول معروف افسار قلمت دستت بیاد و هرکاری که بخوای بتونی باهاش انجام بدی.

بیشتر از این گفته‌هام رو طولانی نمی‌کنم و امیدوارم از این حرفا برداشت درستی بکنی و در آینده شاهد مقالات قدرتمندتری از شما باشیم. امیدوارم مثل همیشه در این زمینه موفق ظاهر بشی و مارو با نوشتن نقد‌ها و مقالات حرفه‌ای خودت خوشحال بکنی.

موفق باشی اقا شایان

[Destiny]

سلام و عرض ادب خدمت نویسنده‌ی محترم.

شایان جان یک سری نکات رو به شما می‌گم که امیدوارم با رعایتشون در آینده بتونید مقالات بهتری رو ارائه بدید و بیش از پیش بدرخشید. قبل از هرچیزی بگم که مقاله‌ی تر و تمیزی ارائه دادید که همین نکته‌ی مهمیه. بحث کلی مقاله و موضوع اون هم خیلی خوبه و هر خواننده‌ای رو مجذوب خودش می‌کنه. موضوع بعدی راجب به عکسیه که خودت طراحی کردی که همین یعنی برای مقالاتت ارزش قائلی و جای تقدیر و تشکر داره. نکات مثبت زیادی وجود داره که مهم‌ترینشون چیزی بود که پیش از این عرض کردم. بنده یک سری نکات رو در حد و اندازه‌ی خودم به شما یادآور میشم تا با رعایتشون در آینده به خوبی بدرخشید. اولین نکته موضوع مقدمه‌س که بارها بهش اشاره کردم و توضیحاتی رو راجب به این موضع خدمتتون عرض کردم. به طور کلی سعی کنید هیچ وقت به این بخش به عنوان یک بخش معمولی و نچندان مهم بهش نگاه نکنید. به جرعت می‌تونم بگم که مقدمه گاهی اوقات به اندازه‌ی متن اصلی اهمیت داره و نباید ساده از کنارش رد شد. تا حد امکان طوری مقدمه رو نگارش کنید که موضوع اصلی رو به طور غیر مستقیم به خواننده منتقل کنه. هرچند که مقاله ترجمه هست و شما در متن اون دخیل نیستید، اما می‌شد مقاله رو با یک مقدمه‌ی طوفانی و جذاب ویرایش می‌کردید. در واقع مقدمه یکی از مهم ترین ارکان برای یک خواننده محسوب میشه و بدون یک شروع خوب مطمعن باشید که مقاله پایان خوبی هم نخواهد داشت!. پپس سعی کنید این بخش رو جدی بگیرید و قدرت نویسندگی خودتون رو تو این بخش به نمایش بگذارید...

نکته‌ی دوم در مورد نکات نگارشی مقاله هست. برای اینکه روال کار تو این بخش رو بخوبی درک کنید و طبق اون پیش بردی پیشنهاد می‌کنم که نگاهی به نقدهای سایت بندازید و یا به مقالات اعضای حرفه‌ای انجمن سر بزنید. به طور کلی به چند مورد اشاره میکنم و بحث در این مورد رو تموم خواهم کرد. اول اینکه همیشه سعی کنید بعد از گذاشتن علائم نگارشی (مثل ویرگول، نقطه و...) یک فاصله را رعایت کنید (یک فاصله‌ی کامل با زدن کلید Space از صفحه‌کلید انجام میشه). دومین موضوع مساله‌ی نیم فاصله ها هست. البته بنظر میاد با این ویژگی اشنایی دارید و تا حدی تونستید این قاعده رو روی مقاله پیاده کنید اما در بعضی مواقع این موضوع نقض شده بود. یادتون باشه که نیم فاصله تنها مربوط به کلماتی که به "ی" ختم میشن نیست! برای مثال "شده اش" غلطه و باید نوشت "شده‌اش". نمونه‌های مشابه در سرتاسر مقاله دیده میشه. 

بحث بعدی در مورد استفاده از علائم { ؟ - ! } هست. در بخش های مختلف این مقاله از این علائم به شکل { ؟؟؟ } و { !!؟ } استفاده شده بود که به نظرم سعی کنید این کار رو انجام ندید. شاید قصدتون از انجام این کار تاکید بر روی سوالی و تعجبی بودن جملاته اما انجام این کار تنها تو گفتگوی عامیانه رواج داره ونباید در مقالات هم به این شکل استفاده بشه. 

موضوع آخر در مورد جمله‌بندی هاتونه. قبلا هم گفتم که در نوشتن مقالات روون بودن مهمه اما نباید جای نگارش رو بگیره. یعنی یک متن زمانی میتونه روون باشه که نگارش در اون رعایت بشه و به قولی نگارش خط قرمز یک متن محسوب میشه و به هیچ وجه نقضش نکنید مگر اینکه رعایتش باعث بشه جمله متکلف (پیچیده) بشه. همون‌طور که در نقد دیگر مقالات عرض کردم تعادل بین روونی جملات و نگارششون خیلی مهمه و سعی کنید روی این مساله هم بیشتر تمرین کنید تا به قول معروف افسار قلمت دستت بیاد و هرکاری که بخوای بتونی باهاش انجام بدی.

بیشتر از این گفته‌هام رو طولانی نمی‌کنم و امیدوارم از این حرفا برداشت درستی بکنی و در آینده شاهد مقالات قدرتمندتری از شما باشیم. امیدوارم مثل همیشه در این زمینه موفق ظاهر بشی و مارو با نوشتن نقد‌ها و مقالات حرفه‌ای خودت خوشحال بکنی.

موفق باشی اقا شایان

خواهش میکنم ممنون بابت نکاتی که گفتید تا جایی که تونستم رعایت کردم و بازهم همینطور سری بعدی که سری آخر هست رو هم با تمام توان و چیزهایی که یادگرفتم مینویسم تا انشاالله همه راضی باشند و یه مقاله خوب رو ارائه بدم بازم ممنون بابت وقتی که بابت خوندن و البته نوشتن توضیحات گذاشتین خیلی ممنون

[Devil Prince]

سلام و خسته نباشی اریک جان
مقاله ی خوبی بود. این مقاله هم از اون دست مقالاتی ـه که حضورش در انجمن باعث بالا رفتن سطح انجمن میشه.
اول بگم که نسبت به سری اول تغییرات ریز و مفیدی در مقاله دیده میشد که این خوبه. سر تیتر ها هم خیلی قشنگ و خلاقانه هستن (سایت منبع هم همینطوری بود یا ایده ی خودته؟!). محتوای کلی هم خوبه، ولی خیلی قانع کننده نیست.
یه سری جملات دیدم که معنیشون رو نفهمیدم.
یکی این مورد بود:

"تو این Hoodie رو پوشیدی؟؟ اونها فروختنش" بله آنها پیراهن نمادین،سفید و موردی بدون جنبه و ظاهری خاص را فروختند، که همین مورد ساده امتیاز تو به حساب می‌آید

دومی هم اینه:

به شما خوش آمدگویی می‌کند و یک فروشنده هم است که این سه تهدید برای قلب بنده محسوب می‌شود.

تهدید معنی نمیده! منظورتون همین کلمه بود یا اشتباه تایپی ـه؟!

===

یه نکته هم درمورد مقدمه ی اینجور مقالات قسمت قسمت میدم. این جور مقالات نیاز آنچنانی به مقدمه ندارن. همین که نویسنده روال کار رو به خواننده توضیح بده، کافیه. دیگه نمیشه واسه هر مقاله ای یه مقدمه ی مفصل و حماسی نوشت! گاهی مقدمه ننوشتن خیلی بهتره. حتی تو نقد ها هم پیش میاد که سایتی مثل Gamespot (من چقدر اینو دوست دارم!) بدون هیچ توضیح خاصی (فقط یه معرفی خیلی کوتاه) سریع وارد بحث اصلی یعنی نقد میشه. پس زیاد رو این بخش افراط به خرج ندید.
در کل مقاله ی خوبی بود. آفرین و خسته نباشی

[Destiny]

سلام و خسته نباشی اریک جان
مقاله ی خوبی بود. این مقاله هم از اون دست مقالاتی ـه که حضورش در انجمن باعث بالا رفتن سطح انجمن میشه.
اول بگم که نسبت به سری اول تغییرات ریز و مفیدی در مقاله دیده میشد که این خوبه. سر تیتر ها هم خیلی قشنگ و خلاقانه هستن (سایت منبع هم همینطوری بود یا ایده ی خودته؟!). محتوای کلی هم خوبه، ولی خیلی قانع کننده نیست.
یه سری جملات دیدم که معنیشون رو نفهمیدم.
یکی این مورد بود:

"تو این Hoodie رو پوشیدی؟؟ اونها فروختنش" بله آنها پیراهن نمادین،سفید و موردی بدون جنبه و ظاهری خاص را فروختند، که همین مورد ساده امتیاز تو به حساب می‌آید

دومی هم اینه:

به شما خوش آمدگویی می‌کند و یک فروشنده هم است که این سه تهدید برای قلب بنده محسوب می‌شود.

تهدید معنی نمیده! منظورتون همین کلمه بود یا اشتباه تایپی ـه؟!

===

یه نکته هم درمورد مقدمه ی اینجور مقالات قسمت قسمت میدم. این جور مقالات نیاز آنچنانی به مقدمه ندارن. همین که نویسنده روال کار رو به خواننده توضیح بده، کافیه. دیگه نمیشه واسه هر مقاله ای یه مقدمه ی مفصل و حماسی نوشت! گاهی مقدمه ننوشتن خیلی بهتره. حتی تو نقد ها هم پیش میاد که سایتی مثل Gamespot (من چقدر اینو دوست دارم!) بدون هیچ توضیح خاصی (فقط یه معرفی خیلی کوتاه) سریع وارد بحث اصلی یعنی نقد میشه. پس زیاد رو این بخش افراط به خرج ندید.
در کل مقاله ی خوبی بود. آفرین و خسته نباشی

اول از  همه ممنون بابت توضیحاتتون

"تو این Hoodie رو پوشیدی؟؟ اونها فروختنش" بله آنها پیراهن نمادین،سفید و موردی بدون جنبه و ظاهری خاص را فروختند، که همین مورد ساده امتیاز تو به حساب می‌آید

بله اینجا درمند میگه که تو hoodie رو پوشیدی که بعد در جوابش یک نفر هم میگه بله فروختنش که اشاره داره که یک لباس و شی ساده امتیاز این شخصیته چون همونطور که میدونید دزمند به خاطر hoodie ش خیلی معروفه.

[font=tahoma] شما خوش آمدگویی می‌کند و یک فروشنده هم است که این سه تهدید برای قلب بنده محسوب می‌شود.[/font]

[font=tahoma]و اینجا هم از تهدید از نظر عاطفی برای تاثیر گذاشتن روی قلب بنده است[/font]

[font=tahoma]امیدوارم که شما رو قانع کرده باشه [/font]

[font=tahoma]در کل بازم خیلی ممنونم [/font]

[Mr.ISO]

درمورد شخصیت های محبوب نظری ندارم وی واقعا هردوتا شخصیت منفور زیادشونم بود توی این مقاله باشن....
نمیدونم چرا ولی به طرز فوق العاده از دوک بدم میاد... نفله کرایتن خورده  
دزموند هم که جای خود داره.... توی نسخه اولش یادمه وقتی شروع میکرد به حرف زدن یکی باید میومد خفش میکرد  
درکل مقالت عالی بود.