با سلامدوستان چند وقتی است که دموی قابل بازی DmC منتشر شده و من قصد دارم آنرا نقد کنم
وقتی وارد مینو میشوید شما دو چند گزینه دارید اولی که به احتمال زیاد شروع بازی است و دومی هم جنگیدن با یک باس بزرگ خواهد بود
درباره ی تو
اولین گزینه جنگ بین دانته و چند شیطان است اول بازی مردی نقاب پوش میاید و درباره شهر و مردم شهر لیمبو (Limbo City) میگوید که شیطان ها انسان ها را تحت کنترل خود قرار داده اند و آنها را گمراه میکنند و اتفاقات و خرابی را همه و همه تقصیر دانته میدانند صحنه عوض میشود دانته . آن جوانک مو مشکی و یاغی و پسر اسپاردا را میبینیم او خواب است و در منزل او را میزنند دانته بیدار میشود انگار شبی خشنی را با شیاطین گزرانده زیرا پشت آن زخم های عمیقی است و با کشش دادن خود آن زخم های درمان میکند در را باز کرده و دختری را میبینیم نام KAT که با پوششی عجیب دانته را با خود میبرد صحنه عوض میشود ما برادر دانته را میبینیم ورجیل که میگوید مدت هاست بود که یه دنبال او است او درباره خانواده ی خود و طریقه ی جدا شدنشان میگوید
ورجیل میگوید که من و تو (ورجیل و دانته) با هم دو قلو هستیم و پدرمان (اسپارتا) که یک شیطان بوده عاشق درختری فرشته میشود و تمام شیاطین را ترک کرده و ازدواج میکند این کار اسپارتا خشم شیاطین را بر می انگیزد و شیاطین به دنبال انتقام جویی میرود که موفق می شوند
و حالا ورجیل از دانته میخواهد که برای انتقام گرفتن به او بپیوندد
دومین گزینه جنگیدن دانته با یک باس جذاب است که نکته ای برای گفتن ندارد
مرد نقاب دار
گیم پلی یعنی این
نکته ی مهم برای کل بازی های DmC گیم پلی نرم و راحت بازی است
خدا را شکر ترسمان ریخت این قسمت هم توانست که با استفاده گیم پلی نرم و راحت نظر من را به خود جلب کند
مبارزات بازی خیلی راحت از زمین به آسمان پرت میشود و میتوانید برای مدت بسیاری در هوا زرب و شتب کنید و با داشتن دو داس قرمز و آبی راحت آنها را بکشید یا به طرف آنها بروید
پرتاب داس
داس قرمز یک داس سنگین و سرعت پایین است ولی در عین حال قوی است و داس آبی داس سبک است که فقط جان میدهد که در هوا با شمشیر هی تند و تند عوض کنی و بزنی
هیچ وقت فکر میکردم که دانته این شکلی شود
امیدوارم که بازی جذابی شود
وقتی وارد مینو میشوید شما دو چند گزینه دارید اولی که به احتمال زیاد شروع بازی است و دومی هم جنگیدن با یک باس بزرگ خواهد بود
درباره ی تو
اولین گزینه جنگ بین دانته و چند شیطان است اول بازی مردی نقاب پوش میاید و درباره شهر و مردم شهر لیمبو (Limbo City) میگوید که شیطان ها انسان ها را تحت کنترل خود قرار داده اند و آنها را گمراه میکنند و اتفاقات و خرابی را همه و همه تقصیر دانته میدانند صحنه عوض میشود دانته . آن جوانک مو مشکی و یاغی و پسر اسپاردا را میبینیم او خواب است و در منزل او را میزنند دانته بیدار میشود انگار شبی خشنی را با شیاطین گزرانده زیرا پشت آن زخم های عمیقی است و با کشش دادن خود آن زخم های درمان میکند در را باز کرده و دختری را میبینیم نام KAT که با پوششی عجیب دانته را با خود میبرد صحنه عوض میشود ما برادر دانته را میبینیم ورجیل که میگوید مدت هاست بود که یه دنبال او است او درباره خانواده ی خود و طریقه ی جدا شدنشان میگوید
ورجیل میگوید که من و تو (ورجیل و دانته) با هم دو قلو هستیم و پدرمان (اسپارتا) که یک شیطان بوده عاشق درختری فرشته میشود و تمام شیاطین را ترک کرده و ازدواج میکند این کار اسپارتا خشم شیاطین را بر می انگیزد و شیاطین به دنبال انتقام جویی میرود که موفق می شوند
و حالا ورجیل از دانته میخواهد که برای انتقام گرفتن به او بپیوندد
دومین گزینه جنگیدن دانته با یک باس جذاب است که نکته ای برای گفتن ندارد
مرد نقاب دار
گیم پلی یعنی این
نکته ی مهم برای کل بازی های DmC گیم پلی نرم و راحت بازی است
خدا را شکر ترسمان ریخت این قسمت هم توانست که با استفاده گیم پلی نرم و راحت نظر من را به خود جلب کند
مبارزات بازی خیلی راحت از زمین به آسمان پرت میشود و میتوانید برای مدت بسیاری در هوا زرب و شتب کنید و با داشتن دو داس قرمز و آبی راحت آنها را بکشید یا به طرف آنها بروید
پرتاب داس
داس قرمز یک داس سنگین و سرعت پایین است ولی در عین حال قوی است و داس آبی داس سبک است که فقط جان میدهد که در هوا با شمشیر هی تند و تند عوض کنی و بزنی
هیچ وقت فکر میکردم که دانته این شکلی شود
امیدوارم که بازی جذابی شود