03-16-2013, 12:17 AM
(آخرین ویرایش: 03-16-2013, 12:26 AM، توسط ghostofsparta.)
آن جنگجویی به نام کریتوس
آن که در امان نبودند از دست او، الیمپوس
کریتو س از جمله جنگجو یا ن
رفت برون به جنگ بربریان
پای چو در راه نهاد کر یتوس
همی خواست ز کمکی از اریس
گفتند که آن کریتوس، ویران کرد الیمپوس
مردم جهان نیز راحت شدند از زئوس
گفتا آن کریتوس گفت به الیمپوس
نیست دیگر، فرمان روای چو زئوس
کریتوسا داری ادامه یا پایان می یابی
گر خبری شد از گاد او وار مصری
هیدیز و پسایدون و زئوووووووووووس
همی کشته شدند به دست کریتوس
شب تا سحر نشستم با پیروان زئوس
آرام جان من بود شعر روان کریتوس
آن که در امان نبودند از دست او، الیمپوس
کریتو س از جمله جنگجو یا ن
رفت برون به جنگ بربریان
پای چو در راه نهاد کر یتوس
همی خواست ز کمکی از اریس
گفتند که آن کریتوس، ویران کرد الیمپوس
مردم جهان نیز راحت شدند از زئوس
گفتا آن کریتوس گفت به الیمپوس
نیست دیگر، فرمان روای چو زئوس
کریتوسا داری ادامه یا پایان می یابی
گر خبری شد از گاد او وار مصری
هیدیز و پسایدون و زئوووووووووووس
همی کشته شدند به دست کریتوس
شب تا سحر نشستم با پیروان زئوس
آرام جان من بود شعر روان کریتوس
آن جگجویی به نام کریتوس آن که از دست او در امان نبودند، الیمپوس