به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت همه دوستان گیمر و گیم دوست. (شاید بهتره بگم بازیکن و بازی دوست)
چند سالی است که کمپانی های مختلف سعی در ساخت بازی ها و فیلم ها از روی قهرمانان کمیک دارند و معمولا در ساخت فیلم و انیمیشن بسیار موفق تر از بازی های ویدیویی عمل کردهاند.
DC (مخفف کمیک های کارآگاهی، Detective Comics) از انتشارات بسیار موفق در خلق شخصیت های قهرمان میباشد که "بتمن"، یکی از معروفترین آنهاست. "بتمن" توسط "باب کین" و "بیل فینگر" (ایده اصلی از باب کین بود؛ ترکیب زورو و شرلوک هلمز و فیلم خفاش و البته ابزارهای عجیب که جزو بعضی طراحیهای داوینچی بود.(مثل گلایدر یا کایت در بازی ACII)) خلق و در شماره 27 مجلات کارآگاهی در سال 1939 منتشر شد و تاکنون داستان های آن در حال چاپ است. این کمپانی بر خلاف انتشارات دیگر، شخصیت های خود را به کسانی سپرد که کاملا درکشان میکردند.
کمپانی برادران وارنر با ساخت فیلم ها، سریال ها و انیمشن های خوب و با کیفیت از شخصیت های DC توانایی خود را ثابت کرد. ولی آیا در ساخت بازی نیز اینگونه است؟
مطمئنا پس از گذشت 4 سال همه جواب این سوال را میدانند. سری بازی های Batman: Arkham در سال 2009 برای اولین بار برای PC, Xbox, PS3 توسط استودیوی Rocksteady (اون موقع ها با راکستار اشتباه میگرفتمش) منتشر شد و به کل، استانداردهای ساخت بازی های ابرقهرمانی و حتی بازی های اکشن را نیز تغییر داد.
ریشه های خفاش
Batman Arkham Asylum (مرد خفاشی تیمارستان آرکهام) اولین نسخه از این سری بازی هاست که در سال 2009 توسط استودیوی راک استیدی و کمپانی برادران وارنر ساخته و منتشر شد.
این بازی پس از انتشار توجه منتقدان را به خود جلب کرد و نظر همه نسبت بازی های ابرقهرمانی تغییر کرد. سبک بازی اکشن، ماجراجویی و مخفیکاری است و توانست طرفداران بسیاری را به طرف خود بکشد.
همه چیز در بازی از جمله موسیقی، گرافیک وداستان عالی بود و تیمارستان آرکهام را به یکی از بیاد ماندنی ترین بازی ها تبدیل کرد و با نمره 91 برای نسخه PC کار خود را به اتمام رساند.
Batman Arkham City (مرد خفاشی شهر آرکهام) بدون شک نه تنها بهترین بازی در سری آرکهام، بلکه بهترین بازی در سبک ابرقهرمانی بود. این بازی که در سال 2011 توسط استودیوی Rocksteady ساخته و کمپانی برادران وارنر ناشر آن بود؛ فوق العاده ظاهر شد و با متای 96 بهترین گزینه برای GOTY (بهترین بازی سال) شدن بود اما رقیب سرسختی چون اسکایریم داشت ولی جوایز متعددی را از آن خود کرد. در تمام بخش ها از جمله گرافیک، موسیقی و به خصوص گیمپلی و داستان، پیشرفت چشم گیری داشت و با خاطرهای بسیار خوش برای همه دوستداران بتمن کار خود را به پایان رساند.
بزرگ ترین کارآگاه یا پارتیزان جهان؟
نام بازی: Batman Arkham Origins
ناشر: Warner Bros
سازنده: Warner Bros Montreal
تاریخ انتشار: اکتبر 2013
سبک بازی: اکشن/ ماجراجویی/ مخفیکاری و کمی چاشنی جهانباز
موتور ساخت بازی: Unreal Engine3
Batman Akham Origins (مرد خفاشی ریشههای آرکهام) آخرین نسخه ساخته شده از این سری میباشد که در اکتبر سال 2013 (مثل اینکه با سالهای فرد قرارداد بستن) توسط کمپانی برادران وارنر منتشر شد و با تغیرات زیادی از جمله استودیوی سازنده و صداپیشگان همراه بود.
این بار وظیفه ساخت بازی برعهدهی استودیوی Warner Bros Montreal بود و گویا استودیوی خالق این سری، درحال کار برروی پروژهی دیگری است. اما آیا تغییر سازنده، به بازی لطمه میزند و نمیتواند تجربه لذتبخش نسخه قبلی را تکرار کند؟
شاید با نگاهی به متای بازی جواب خود را به سادگی پیدا کنید، اما زود قضاوت نکنید. هیچکس به اندازه خودتان نمیتواند ارزش یک بازی را بفهمد. پس با ما همراه باشید تا دستپخت جدید برادران وارنر را بررسی کنیم.
خاطرات خطرناک، ریشههای وحشتناک
خاطرات دردناکاند؛ مخصوصا برای کسی مثل بروس وین. گذشته یک فرد او را به چیزی که الان هست تبدیل میکند. یک سوگند، عهدی با خود تا نگذارد بلایی که سر خودش آمد، برای کس دیگری اتفاق بیافتد. اما اینکار ساده نیست. خلافکارهای خردهپا همیشه توسط فردی بزرگتر و قدرتمندتر اجیر میشوند و امشب همان قدرتمندها هم برای کاری بزرگتر اسنخدام میشوند.
یک شب برای کشتن خفاش. چه شبی مبارکتر از کریسمس.
سری آرکهام از نظر داستان پردازی و داستانسرایی، همیشه خوب عمل کرده و قصهای در ابتدا ساده روایت میکند اما با پیشرفت، گره های داستانی بوجود میآیند و پایان آن همیشه شوکه کننده است.
این نسخه نیز به خوبی توانسته داستانی درخور شخصیت بتمن خلق کند و بسیاری از دشمنان دیرینه وی را درگیر ماجرایی عظیم کند.
ماجرا 5 سال قبل از نسخه "تیمارستان آرکهام" و 2 سال بعد از بتمن شدن بروس وین روایت میشود. داستان از این قرار است که نقابسیاه (Black Mask) هشت نفر از برترین قاتلان و دشمنان بتمن را اجیر میکند و به کسی که بتواند وی را بکشد، 50 میلیون دلار جایزه میدهد. آلفرد از بتمن میخواهد که امشب را بیخیال قهرمان بازی بشود و از شام مخصوصی که برای شب کریسمس آماده کرده لذت ببرد ولی بتمن میداند که دشمنانش ممکن است برای جلب توجهاش مردم بیگناه را به خطر بیاندازد. پس نمیتواند بیکار بنشیند و باید جلوی نقشههای نقابسیاه و باقی تبهکاران را بگیرد.
نویسندگان داستان، آقایان Dooma Wendschuh و Corey May به خوبی توانستهاند دنیای بتمن را به تصویر بکشند و دشمنان وی را شخصیت پردازی کنند. ما در این نسخه زجرهای بتمن را میبینیم و غرور و تکبرش را که حاضر نیست از پلیس کمک بخواهد و آنان را همانند خلافکاران میپندارد حس میکنیم. او پلیس ها را لت و پار میکند، فقط چون سر راهش هستند که مورد سرزنش آلفرد هم قرار میگیرد. شکسته شدن و نا امیدی بروس را میبینیم و با پیشرفت داستان، رازهایی برملا میشود که بسیار ما را شگفت زده میکنند.
حتما در تریلرهای بازی جوکر را هم مشاهده کردهاید و با توجه به داستان بازی و اینکه این شخص حتی در لیست تبهکاران اجیر شده توسط نقابسیاه هم نیست به نظر میرسد حضور کم ارزشی نسبت به دو نسخه قبل، داشته باشد. اصلا این داستان چه ربطی میتواند به ریشه تیمارستان آرکهام (حتی نام آرکهام) داشته باشد؟ (قابل توجه که در آن زمان تیمارستان آرکهام تعطیل بودهاست.)
اما همانطور که قبلا گفتم، "زود قضاوت نکنید".
یکی از نکات بسیار خوب داستان این است که در زمانی که فکر میکنید همه چیز میدانید، اتفاقی میافتد تا بفهمید اصلا از قضیه خبر ندارید. حتی در جایی، داستان بازی طوری رقم میخورد که شما فکر کنید الان تیتراژ پایان بازی نمایان میشود ولی روند داستان به شما نشان میدهد که سخت در اشتباهید.
سلام خدمت همه دوستان گیمر و گیم دوست. (شاید بهتره بگم بازیکن و بازی دوست)
چند سالی است که کمپانی های مختلف سعی در ساخت بازی ها و فیلم ها از روی قهرمانان کمیک دارند و معمولا در ساخت فیلم و انیمیشن بسیار موفق تر از بازی های ویدیویی عمل کردهاند.
DC (مخفف کمیک های کارآگاهی، Detective Comics) از انتشارات بسیار موفق در خلق شخصیت های قهرمان میباشد که "بتمن"، یکی از معروفترین آنهاست. "بتمن" توسط "باب کین" و "بیل فینگر" (ایده اصلی از باب کین بود؛ ترکیب زورو و شرلوک هلمز و فیلم خفاش و البته ابزارهای عجیب که جزو بعضی طراحیهای داوینچی بود.(مثل گلایدر یا کایت در بازی ACII)) خلق و در شماره 27 مجلات کارآگاهی در سال 1939 منتشر شد و تاکنون داستان های آن در حال چاپ است. این کمپانی بر خلاف انتشارات دیگر، شخصیت های خود را به کسانی سپرد که کاملا درکشان میکردند.
کمپانی برادران وارنر با ساخت فیلم ها، سریال ها و انیمشن های خوب و با کیفیت از شخصیت های DC توانایی خود را ثابت کرد. ولی آیا در ساخت بازی نیز اینگونه است؟
مطمئنا پس از گذشت 4 سال همه جواب این سوال را میدانند. سری بازی های Batman: Arkham در سال 2009 برای اولین بار برای PC, Xbox, PS3 توسط استودیوی Rocksteady (اون موقع ها با راکستار اشتباه میگرفتمش) منتشر شد و به کل، استانداردهای ساخت بازی های ابرقهرمانی و حتی بازی های اکشن را نیز تغییر داد.
ریشه های خفاش
Batman Arkham Asylum (مرد خفاشی تیمارستان آرکهام) اولین نسخه از این سری بازی هاست که در سال 2009 توسط استودیوی راک استیدی و کمپانی برادران وارنر ساخته و منتشر شد.
این بازی پس از انتشار توجه منتقدان را به خود جلب کرد و نظر همه نسبت بازی های ابرقهرمانی تغییر کرد. سبک بازی اکشن، ماجراجویی و مخفیکاری است و توانست طرفداران بسیاری را به طرف خود بکشد.
همه چیز در بازی از جمله موسیقی، گرافیک وداستان عالی بود و تیمارستان آرکهام را به یکی از بیاد ماندنی ترین بازی ها تبدیل کرد و با نمره 91 برای نسخه PC کار خود را به اتمام رساند.
Batman Arkham City (مرد خفاشی شهر آرکهام) بدون شک نه تنها بهترین بازی در سری آرکهام، بلکه بهترین بازی در سبک ابرقهرمانی بود. این بازی که در سال 2011 توسط استودیوی Rocksteady ساخته و کمپانی برادران وارنر ناشر آن بود؛ فوق العاده ظاهر شد و با متای 96 بهترین گزینه برای GOTY (بهترین بازی سال) شدن بود اما رقیب سرسختی چون اسکایریم داشت ولی جوایز متعددی را از آن خود کرد. در تمام بخش ها از جمله گرافیک، موسیقی و به خصوص گیمپلی و داستان، پیشرفت چشم گیری داشت و با خاطرهای بسیار خوش برای همه دوستداران بتمن کار خود را به پایان رساند.
بزرگ ترین کارآگاه یا پارتیزان جهان؟
نام بازی: Batman Arkham Origins
ناشر: Warner Bros
سازنده: Warner Bros Montreal
تاریخ انتشار: اکتبر 2013
سبک بازی: اکشن/ ماجراجویی/ مخفیکاری و کمی چاشنی جهانباز
موتور ساخت بازی: Unreal Engine3
Batman Akham Origins (مرد خفاشی ریشههای آرکهام) آخرین نسخه ساخته شده از این سری میباشد که در اکتبر سال 2013 (مثل اینکه با سالهای فرد قرارداد بستن) توسط کمپانی برادران وارنر منتشر شد و با تغیرات زیادی از جمله استودیوی سازنده و صداپیشگان همراه بود.
این بار وظیفه ساخت بازی برعهدهی استودیوی Warner Bros Montreal بود و گویا استودیوی خالق این سری، درحال کار برروی پروژهی دیگری است. اما آیا تغییر سازنده، به بازی لطمه میزند و نمیتواند تجربه لذتبخش نسخه قبلی را تکرار کند؟
شاید با نگاهی به متای بازی جواب خود را به سادگی پیدا کنید، اما زود قضاوت نکنید. هیچکس به اندازه خودتان نمیتواند ارزش یک بازی را بفهمد. پس با ما همراه باشید تا دستپخت جدید برادران وارنر را بررسی کنیم.
خاطرات خطرناک، ریشههای وحشتناک
خاطرات دردناکاند؛ مخصوصا برای کسی مثل بروس وین. گذشته یک فرد او را به چیزی که الان هست تبدیل میکند. یک سوگند، عهدی با خود تا نگذارد بلایی که سر خودش آمد، برای کس دیگری اتفاق بیافتد. اما اینکار ساده نیست. خلافکارهای خردهپا همیشه توسط فردی بزرگتر و قدرتمندتر اجیر میشوند و امشب همان قدرتمندها هم برای کاری بزرگتر اسنخدام میشوند.
یک شب برای کشتن خفاش. چه شبی مبارکتر از کریسمس.
سری آرکهام از نظر داستان پردازی و داستانسرایی، همیشه خوب عمل کرده و قصهای در ابتدا ساده روایت میکند اما با پیشرفت، گره های داستانی بوجود میآیند و پایان آن همیشه شوکه کننده است.
این نسخه نیز به خوبی توانسته داستانی درخور شخصیت بتمن خلق کند و بسیاری از دشمنان دیرینه وی را درگیر ماجرایی عظیم کند.
ماجرا 5 سال قبل از نسخه "تیمارستان آرکهام" و 2 سال بعد از بتمن شدن بروس وین روایت میشود. داستان از این قرار است که نقابسیاه (Black Mask) هشت نفر از برترین قاتلان و دشمنان بتمن را اجیر میکند و به کسی که بتواند وی را بکشد، 50 میلیون دلار جایزه میدهد. آلفرد از بتمن میخواهد که امشب را بیخیال قهرمان بازی بشود و از شام مخصوصی که برای شب کریسمس آماده کرده لذت ببرد ولی بتمن میداند که دشمنانش ممکن است برای جلب توجهاش مردم بیگناه را به خطر بیاندازد. پس نمیتواند بیکار بنشیند و باید جلوی نقشههای نقابسیاه و باقی تبهکاران را بگیرد.
نویسندگان داستان، آقایان Dooma Wendschuh و Corey May به خوبی توانستهاند دنیای بتمن را به تصویر بکشند و دشمنان وی را شخصیت پردازی کنند. ما در این نسخه زجرهای بتمن را میبینیم و غرور و تکبرش را که حاضر نیست از پلیس کمک بخواهد و آنان را همانند خلافکاران میپندارد حس میکنیم. او پلیس ها را لت و پار میکند، فقط چون سر راهش هستند که مورد سرزنش آلفرد هم قرار میگیرد. شکسته شدن و نا امیدی بروس را میبینیم و با پیشرفت داستان، رازهایی برملا میشود که بسیار ما را شگفت زده میکنند.
حتما در تریلرهای بازی جوکر را هم مشاهده کردهاید و با توجه به داستان بازی و اینکه این شخص حتی در لیست تبهکاران اجیر شده توسط نقابسیاه هم نیست به نظر میرسد حضور کم ارزشی نسبت به دو نسخه قبل، داشته باشد. اصلا این داستان چه ربطی میتواند به ریشه تیمارستان آرکهام (حتی نام آرکهام) داشته باشد؟ (قابل توجه که در آن زمان تیمارستان آرکهام تعطیل بودهاست.)
اما همانطور که قبلا گفتم، "زود قضاوت نکنید".
یکی از نکات بسیار خوب داستان این است که در زمانی که فکر میکنید همه چیز میدانید، اتفاقی میافتد تا بفهمید اصلا از قضیه خبر ندارید. حتی در جایی، داستان بازی طوری رقم میخورد که شما فکر کنید الان تیتراژ پایان بازی نمایان میشود ولی روند داستان به شما نشان میدهد که سخت در اشتباهید.
یکی از لحظات جالب بازی
البته داستان چندان هم بی نقص نیست و ایراداتی به آن وارد است. که توضیح خواهم داد.
(خطر اسپویل داستان) در جایی از بازی، بتمن متوجه میشود که یکی از دشمنانش از هویت اصلی او باخبر است ولی به خوبی توضیح داده نمیشود که چگونه به این راز پی برده. زیرا بتمن آنقدر ساده نیست که ردپایی از خود بجا بگذارد و حتی به خوبی از این مسئله استفاده نمیشود ما فقط یک حمله ساده به غار خفاشی میبیینیم.
یا پس از دستگیری مردپشت پرده، قسمتهای کوتاهی از گذسته او به نشان داده میشود اما اگر کسی کمیک "جوک کشنده" (The killing Joke) را نخوانده باشد، شاید نتواند به خوبی از قضیه و منشا شکلگیری آن شخص با خبر شود و شاید فکر کند که وی فقط توهم زده یا خواب میبیند. (پایان خطر اسپویل داستان)
از این دست ایرادات در داستان بازی دیده میشود. البته حذف سریع Deathstroke از بازی نیز به این بخش ضربه زیادی میزند. (با توجه به مانوری که در تریلرها روی این شخصیت داده شد)
بعضی شخصیت ها نیز در مراحل فرعی با شوالیه تاریکی روبرو میشوند که داستان های جالب خود را دارند.از جمله این شخصیت ها میتوان به Anarky، Mad hatter و... اشاره کرد.
میان پردههای بازی هم بسیار باکیفیت و جذاب کار شدند و هیجان آنرا چندین برابر میکنند. گاهی اوقات آنچنان محو میانپرده ها میشدم که به کل فراموش میکردم درحال بازی کردن هستم. ناگفته نماند که قسمت بزرگی از روایت داستان، به عهده همین میانپرده های بسیار جذاب است.
داستان بازی با تمام کم و کاستیها خوب شروع شده، خوب روایت میشود و خوب به پایان میرسد. و در کل با داستان خوب و جالبی در خور پارتیزان شهر گاتهام روبرو هستیم. پارتیزانی که راه زیادی برای تبدیل به شوالیه تاریکی دارد.
از خفاش برحذر باش
از سلاحهای بسیار کارآمد بازی
پایه و اساس گیمپلی بازی، همانند دو نسخه قبلیست. مبارزه با تبهکاران مانند گذشته بسیار لذت بخش است که تقریبا در اواسط بازی، سلاح بسیار کارآمد شوکر به جمع ابزارآلات بتمن اضافه شده و لذت مبارزه را چند برابر میکند. هنوز هم مبارزه مانند قبل، برپایه حمله و ضد حمله است که در مقابل دشمنان مختلف نحوه مبارزه با آنان متفاوت میباشد. جالب است با توجه به قدمت 4ساله سبک مبارزه این بازی و استفاده خیلی از بازیها از این نوع نبرد، هنوز هم مشت و مال دادن جنایتکاران با این روش بسیار لذتبخش و هیجان انگیز است. البته وجود یک نوع دشمن جدید، مبارزه را جذاب تر میکند. این افراد توانایی دفع و ضد حمله ضربات بتمن را داشته و شکست دادن آنها کمی مشکلتر از بقیه تبهکاران است. دوربین بازی در حین مبارزه بسیار آزاردهنده است و ممکن است بارها به دلیل ندیدن دشمنان، ضربات زیادی دریافت کنید. ضعف دوربین در مبارزه با "بین" بسیار نمایان است و اگر تا قبل از روبرو شدن با وی زره خود را ارتقا ندهید، به سختی میتوانید شکستش دهید.
گجتها دچار تغییرات جزئی شدهاند و بعضی فقط تغییر ظاهر دادهاند. از سلاحهای جدید بازی میتوان glue grenade را نام برد که دقیقا مشابه سلاح یخیای است که در قسمت قبل از آقای فریز میگیریم. فقط کارایی آن از یخ به چسب تغییر پیدا کرده است.
سلاح بعدی که بسیار مهم و کارآمد است، Reamote Claw است که در ظاهر مشابه وسیلهای است که رابین در قسمت قبل به شما میدهد (شرمنده اسمش یادم نیست) اما با استفاده از آن میفهمید که بسیار کارآمدتر است و در مخفی کاری کمک زیادی به شما خواهد کرد. باقی گجتهای جدید چیز خاصی برای توضیح دادن ندارند.
مخفیکاری همانند گذسته بسیار مهم و لذتبخش است و در بعضی مواقع طی کردن مراحل بدون استفاده از مخفیکاری بسیار مشکل و گاهی اوقات غیرممکن است.
کانالهای کولر، هواکشها، سکوهای بالای ساختمانها و صد البته Reamote Claw کمک بسیاری برای مخفیکاری و غافل گیر کردن دشمنان بخت برگشته به شما میکنند.
یکی از ویژگیهای این سری، معماهای جالب و جذاب، و گنگ بودن بازیست که در این نسخه به خوبی رعایت شده. بارها در بازی شما نمیدانید که دقیقا چه باید بکنید و بازی نیز راهنماییتان نمیکند. خودتان باید به مکالمات با دقت گوش دهید و با نگاه دقیق به اطراف، راه خود را پیدا کنید. رمز گشایی، نمای کارآگاهی و... مانند گذشته لذت بخش هستند و بازی را از حالت تکراری بودن خارج میکنند.
در این قسمت شما با Ridller جوان نیز روبرو خواهید شد که مانند قبل با استفاده از معماها و آیتم های قابل جمعآوری به روشهای مختلف، هوش شما را به چالش میکشد و میتواند مدتی از درگیریهای فیزیکی دورتان کند.
بازی مانند قبل جهان باز است و اینبار تمام شهر گاتهام، در دسترس شما برای گشت و گذار است. جهانباز بودن و وسیعتر شدن محیط نیازمند چالشها و ماموریتهای فرعی است تا پس از پایان داستان اصلی همچنان بتواند شما را پای بازی بنشاند. ماموریتهای مختلف از جمله Mad hatter, Shiva,، سلاحهای غیر قانونی پنگوئن، "Anarky" و... جذابیت های بازی را چند برابر میکنند و لحظات خوش و سرگرم کنندهای برای شما رقم میزنند. با توجه به افزایش وسعت بازی، حتما جابجایی بین محیط های مختلف شهر میتواند وقت گیر و حوصله سربر باشد. سازندگان برای این مشکل چارهای اندیشیدهاند و آن استفاده از سیستم Fast travel است. به اینگونه که در هر قسمت شهر (شاید بتوان گفت در هر محله یا منتطقه) در نقشه، مکانی با علامت فلش قرار دارد که با انتخاب آن فیلمی به نمایش در میآید از سوارشدن بتمن به هواپیمای خفاشی (Batmobile) وفرود آمدن در محل مورد نظر، البته استفاده از این سیستم نیازمند انجام کارهایی است. شما در ابتدا باید برج هایی که توسط Enigma (ریدلر جوان) هک شدهاند را از کنترلش خارج کنید تا بتوانید به آن منطقه برای "جابجایی سریع" دسترسی داشته باشید.
یکی از بهترین ویژگیهای این نسخه، غولآخرهای (Boss Fight) آن است که بسیار هیجانانگیز و جذاب طراحی شدهاند. از ایرادات نسخه قبل، غولآخرهای نچندان مشکل بازی بود که تعدادشان هم بسیار کم بود اما B.A.O، این نقص را برطرف و مبارزات بسیار جذاب با غولهای بازی (که تعدادشان کم هم نیست) برای ما به ارمغان آورده است. از جمله این مبارزات میتوان نبرد با "بین" و Deathstroke را نام برد.
Anarky از شخصیتهای عجیب که از نمادهای ماسونی بسیاری استفاده میکند.
اما بهتر است از ایرادات بازی چشم پوشی نکنیم. این نسخه نوآوری بسیار کمی را داراست و اکثر مراحل مانند قسمتهای قبل طراحی شده، حتی بعضی ماموریتهای جانبی مانند نابودی موادهای مخدر نقابسیاه شبیه مراحل "بین" در نسخه قبلی است. وجود باگهای آزاردهنده را نیز نمیتوان نادیده گرفت. گاهی اوقات دشمنان بدون زدن ضربهای K.O میشوند و گاهی اوقات نیز از آسمان پرت میشوند. البته این باگها ممکن است به ندرت پیش بیاید اما یکی از مشکلات مداوم بازی، معلق ماندن بتمن است. یعنی در هنگام پرواز با شنل اگر شیرجه بزنید (Dive) و سپس به حالت اول (پرواز) برگردید، بعضی وقتها ممکن است با اتفاق عجیبی روبرو شوید؛ بتمن مدام بین حالت شیرجه و پرواز در حال تغییر است که صحنهای مسخره به نمایش درمیآید. با این حال گیمپلی سرگرم کننده بازی میتواند چشم مارا به این اشکالات جزئی ببندد.
سیمای آلوده گاتهام
از هرچه بگذریم، سخن گرافیک خوشتر است. این سری همواره در گرافیک حرفهای زیادی برای گفتن دارد و همیشه در طراحی شخصیتها، لباسها، اشیا و... خوش درخشیده. موتور گرافیکی بازی مانند قبل، Unreal Engine 3 میباشد که بسیاری از بازیهای خوب از نظر گرافیک مانند DMC و... از آن استفاده کردهاند. اما ضعفی که این موتور دارد و در تمام بازیهای ساخنه شده با آن میتوان مشاهده کرد، دیر بارگذاری شدن بافتهاست که بعضی مواقض تو ذوق میزند اما مانع لذت بردن شما از گرافیک و محیط چشم نواز نمیشود. بازی کاملا در در شب اتفاق میافتد و سعی شده تا فضا و نورپردازی بازی مناسب با داستان و اتمسفر تاریک آن و همینطور شب کریسمس باشد.
امشب یک شب برفی است، پس نباید این برف فقط ظاهری باشد. در بیشتر پشت بام خانه ها شما برفهای انباشته شده را مشاهده میکنید که با قدم زدن بر روی آنها، ذوب خواهند شد و این دقت سازندگان را میرساند که چگونه به جزییات توجه کردهاند. علاوه بر برف، در سطح خیابان ها زمین های یخ زده قابل مشاهده است که به خوبی طراحی شده و نمیگذارند تا شما زمان این اتفاقات (زمستان) را از یاد ببرید.
علاوه بر القای سرما، میتوان به طراحی شخصیت های بازی نیز پرداخت:
در ساخت کاراکترها به جزییات بسیار دقت شده و هیچگونه کوتاهی در آن دیده نمیشود. چه بتمن، چه دشمنان اصلی و چه مزدوران و خلافکارهای کوچک بازی، همه و همه از طراحی خوبی برخوردارند و به زیبایی، چهره و لباس آنها ساخته شده است. تا باعث شوند بازی بیش از پیش باورپذیرتر به نظر برسد. یکی دیگر از زیبایی های B.A.O، تغییر شکل لباس بتمن و آسیب دیدگی آن در طول بازیاست که بسیار زیبا طراحی شده و به طبیعیتر شدن بازی کمک شایانی میکند.
درسته که لباسش داغون شده ولی قابل مقایسه با نسخه قبل نیست. بیچاره اونجا هیچی از لباسش نمونده بود. این قدر هم زرق و برق نداشت.
از ایرادات گرافیک میتوان به باگهای آن اشاره کرد. گاهی اوقات بتمن از درو دیوار رد میشود و بعضی وقتها هم گیر میکند و شما مجبورید تا بازی را Restart کنید. این مشکل ممکن است برای شخصیتهای دیگر بازی نیز پیش بیاید. البته شرکت سازنده با انتشار دو بروزرسانی تا میزان زیادی این ایرادات را برطرف کرده است و فقط بعضی ایرادات کوچک اما قابل چشم پوشی باقی ماندهاست. از دیگر مشکلات، طراحی کم و محدود دشمنان مزدور (جوجه موجهها) میباشد که کلا سه یا چهار نفر بیشتر نیستند و فقط سعی شده تا با تغییر لباس بینشان تنوع ایجاد کرد. اما در هر مبارزه میتوانید دشمنان شبیه هم را ببینید که این خود یک نکته منفی برای بازی به حساب میآید.
درنتیجه میتوان گفت باوجود مشکلات کوچک، گرافیک این نسخه بسیار خوب است و با دقت بر روی آن کار شدهاست. متاسفانه اگر ایرادهای هرچند جزیی آن برطرف میشد، میتوانستیم شاهد یکی از بهترین گرافیکها در اواخر نسل هفتم باشیم.
قهقهای برای شوالیه
موسیقی و صداگذاری از بخشهایی است که در دو نسل اخیر، بسیار بیشتر مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. در سری آرکهام علاوه به بر تمام بخشهای دیگر، موسیقی و صداگذاری جایگاه ویژهای دارند. (اصلا همین توجه به تمام بخشهای بازی بود که باعث شهرتش شد.)
کمپانی برادران وارنر وظیفه ساخت موسیقی را برعهده آقای کریستوفر دریک که یک آهنگساز با تجربه است و در پرونده کاری خود ساخت قطعات عالی برای انیمیشن های بتمن را دارد، استفاده کرده است. که نتیجه کار بسیار رضایت بخش بوده است. موسیقیهای بازی بسیار با حال و هوای تاریک و رمزآلود گاتهام، همخوانی دارد. در شرایط عادی، موسیقی های ملایم با تمی وهمانگیز و مناسب با حال و هوای کریسمس پخش میشود. و در زمان درگیری ریتم موسیقی تندتر میشود و هیجان مضاعف را به بازیکن القا میکند.
B.A.O در بخش موسیقی نیز بسیار خوش درخشیده و مطابق با حال و هوای بازی با روح شما بازی میکند.
صداگذاری در بازی، به جز صداپیشگان، تغییر چندانی نکرده و هنوز هم در سطح بالایی قرار دارد. صدای قدم زدن، باد، مبارزات، تیرهای خفاشی، طناب، گلوله و... کمترین تفاوتی با نمونههای واقعی ندارند. همگی بسیار خوب و واقعپذیر ضبط و ساخته شدهاند و از نکاتی است که کمتر ایرادی میتوان به آن گرفت.
مسئلهای که خیلی از طرفداران این سری را نگران یا نا امید کرده بود، تغییر صداپیشگان بازی بود که گویا به کل، تیم جدیدی برای صداگذاری بازی انتخاب شده بود. آقای "راجر کریگ اسمیت" که همگی او را با صدای "اتزیو" و "کریس ردفیلد" میشناسند، به جای شخصیت بروس وین ایفای نقش میکند و آقای "تروی بیکر" که همه PS3 بازان با صدایش خاطره دارند، در نقش "جوکر" صداپیشگی میکند. در همان ابتدا باعث تعجب همه میشود که چطور "بورکر دویت" تبدیل به "جوکر" میشود. (خودتون اینارو بذارید بقل هم: جوئل، بوکر، جوکر) اما باید گفت که نه تنها آقایان "اسمیت" و "بیکر" به خوبی از پس نقشهای خود برآمدند، بلکه تمام صداپیشگان، حتی دوبلورهای خلافکاران ساده به خوبی توانستند در نقش های خود قرار بگیرند و به مانند بازیگران حرفهای، وظیفه خود را به خوبی انجام دهند.
به شخصه از موسیقی و صداگذاری بازی و همچنین دیالوگهای بسیار جالب و گاهی اوقات تامل برانگیز بازی هیچ ایرادی نمیتوانم بگیرم و این بخش بسیار عالی در بازی کار شده است
.
هرچند بازی Batman Arkham Origins نتوانست مانند نسخه قبل خود، فوقالعاده ظاهر شود. که آن هم به دلیل ریسک نکردن سازندگان برای استفاده از فرمولهای جدید بود. اما با این حال چیزی از ارزشهای بازی کم نمیکند. با وجود ضعف ها و کاستی های جزیی، استودیوی جدید توانست یک بازی بسیار خوب به طرفداران بتمن تقدیم کند. همچنین جای خوشحالی دارد که بازی را از اصالت خود دور نکرد.
Batman Arkham Origins یک بازی خیلی خوب در سبک اکشن/ ماجراجویی/ مخفیکاری است که میتواند ساعت ها شما را با کنسولهایتان یا رایانه شخصی سرگرم کند.
نکات مثبت: گیمپلی خوب و سرگرم کننده- موسیقی و صداگذاری عالی- داستان خیلی خوب- غول آخرهای بی نظیر- تعادل بین اکشن و مخفی کاری- گرافیک خیلی خوب
نکات منفی: کمی مشکلات و حفرههای داستانی- کمبود خلاقیت در گیمپلی- وجود باگهایی در گیمپلی و گرافیک- طراحی کم شخصیت های مزدور
گیمپلی: 8
داستان: 8.7
گرافیک:8.9
موسیقی و صداگذاری:10
نمرهی کل: 8.7 (خیلی خوب)
در پایان یه عکس برای طرفداران بتمن و یه جمله از آلفرد:
آلفرد: "فکر کنم الان دیگه بتونید شامی که براتون آماده کردم رو بخورید، البته برای صبحانه."
در پناه حق
------------------------------------------------------------------------------------
با تشکر فراوان از جناب AMIR M13 بابت راهنمایی در عکس گذاشتن.