Fatal Frame 2: Crimson butterfly
شخصیت های Fatal Frame 2: Crimson butterfly
Mio Amakura : صداگذاری:Akemi Kanda(ورژن ژاپنی)Kari Wahlgren(ورژن انگلیسی) میو دختری 15 ساله است که پس از تعقیب خواهرش به دهکده گمشده میرسد و درگیر مراسم مذهبی دهکده میشود. حس ششم او نسبت به خواهرش بسیار ضعیف تر است که موجب میشود کمتر تحت تاثیر ارواح قرار بگیرد.از زمانی که در کودکی بخاطر اشتباه میو ,پای خواهرش آسیب دیده,مایواحساس مسئولیتبیشتری نسبت به خواهرش میکن
============================================================================
MayuAmakura
: صداگذاری:AyakoKawasami(ورژن ژاپنی)Kim mai guest(ورژن انگلیسی) مایو خواهر دوقلوی میو است و زودتر از میو بدنیا آمده است. مایو نقط ضعف بیشتری نسبت به خواهرش در برابر ارواح از خود نشان میدهد. به هنگامی که وارد دهکده گمشده می شود روحش توسط سائه تسخیر می شود. مایو به هنگام راه رفتن میلنگد که بخاطر حادثه ای که در دوران کودکیش رخ داده اینگونه شده است.
==========================================================================
ارواح
Fatal Frame 2: Crimson butterfly
Sae Kurosawa: صداگذاری توسط: AyakoKawasami(ورژن ژاپنی)Kim mai guest(ورژن انگلیسی) سائه خواهر کوچکتر یائه بود درحالیکه او زودتر بدنیا آمده بود. او نسبت به خواهرش کمتر مصمم به فرار از مراسم بود ,و با صحبت کردن یائه را قانع کرد تا در کنار هم بمانند. آنها به هنگام فرار از هم جدا شدند و طی حادثه ای(که با حادثه آسیب دیدن پای مایو یکسان است) سائه دستگیر و به دهکده بازگردانده میشود. او را برای به انجام رساندن مراسم به دار می آویزند. احساسات سائه درباره اینکه توسط خواهرش رها شده موجب Repentanceمی شود.
========================================================================
Itsuki Tachibana : صداگذاری:Soichiro Hoshi(ورژن ژاپنی)Sam Paul Salleta(ورژن انگلیسی) ایتسوکی برادر دوقلوی بزرگتر Mutsukiاست در حالیکه بعد از او بدنیا آمده. ایتسوکی قصد فرار از مراسم را داشت ولی مریضی برادرش مانع این کار شده بود. بنابراین آندو مراسم را انجام دادند به امید اینکه خواهران کروساوا را از چنین سرنوشتی نجات دهندولی متاسفانه مراسم بی نتیجه ماند. ایتسوکی به فکر فراری دادن دو خواهر افتاد اما به هنگام فرار آنها ایتسوکی توسط افراد دهکده دستگیر شد و در انبار خانه ی Tsuchiharaزندانی شد(مردم دهکده معمولا از این مکان به عنوان زندان استفاده میکردند).پس از شنیدن خبر دستگیری سائه,ایتسوکی خود را به دار آویخت به امید ملاقات سائه و یائه وبرادرش در دنیای پس از مرگ.
==========================================================================
Mutsuki Tachibana : برادر کوچکتر ایتسوکی. او در مراسم قربانی خونین بدست برادرش خفه شد ولی بااینحال مراسم بی نتیجه مان
=========================================================================
Seijiro Makabe : فولکوریستی که برای تحقیق به دهکده آمده بود. وی از بدو ورود با خوشامد گویی گرمی مواجه شد ولی تمام اینها نیرنگی بیش نبود زیرا آنان برای تکمیل مراسم احتیاج به یک قربانی دیگر نیز داشتند.(اسم این مراسم Kusabiمیباشد.) او را دستگیر و شکنجه کردند و سپس در حالیکه هنوز زنده بود او را به درون Hellish Abyssانداختند. روح او پس از Repentance به دنیا بازگشت و به همراه سائه شروع به کشتن مردم دهکده کرد.
==========================================================================
Ryokan Kurosawa
: رئیس مراسم دهکده و پدر سائه و یائه بود. او نیز یکی از دوقلوهای بازمانده از مراسم های قبلی بود و با اینکه میدانست این تیره بختی گریبان دو دختر خودش را هم گرفته,با قصاوت تمام از دخترانش برای به انجام رسانیدن مراسم استفاده کرد. او در حادثه Repentance کشته شد
======================================================================
Chitse Tachibana : خواهر کوچک ایتسوکی و ماتسوکی. او دختری خجالتی بود و معمولا وقتی غریبه ای به خانه شان می آمد در گوشه ای پنهان می شد. او به دو برادرش بسیار وابسته بود و دلیل اصلی مرگ ماتسوکی را نمیدانست. او به زندان افتادن ایتسوکی را به خاطر فرار یائه تصور و او را در دل سرزنش میکرد. به هنگام وقوع Repentance در کمد پنهان شده بود و شاهد کشتار مردم به دست سائه و Kusabiبود . او به امید اینکه برادرش او را پیدا میکند از کمد خارج نشد و مدتی بعد مرد.
==============================================================================
Akane Kiryu : آکانه خواهرش آزامی را برای مراسم قربانی خونین(پروانه های خونین) خفه میکند اما پس از مراسم بشدت افسرده می شود.پدرش برای آرام کردن او عروسکی از خواهرش میسازد تا او حس کند که دوباره در کنار خواهرش است. ولی عروسک توسط روحی شیطانی تسخیر شده و آکانه را تحریک میکند که پدرش که حقیقت را در مورد عروسک فهمیده بکشد. مدتی بعد عروسک آکانه را نیز میکشد.
============================================================================
YoshtatsuKiryu : عروسک ساز و پدر آکانه و آزامی. او برای آرام ساختن دخترش عروسکی از آزامی میسازد. وقتی به حقیقت وجودی عروسک پی میبرد و تصمیم به نابودی آن میگیرد توسط دخترش که تحت کنترل عروسک بوده به قتل میرسد.
==============================================================================
داستان
Fatal Frame 2
مقدمه
در صده هجدهم میلادی دهکده ای در ژاپن وجود داشت به نام دهکده خدایان. در این دهکده معبد بزرگی بود و در اعماق این معبد، محرابی سری وجود داشت. در این محراب گودالی به نام ورطه جهنمی بود که در اعماق آن تاریکی و ارواح جهنمی بودند. راهبان و بزرگان دهکده برای جلو گیری از خروج ارواح و تاریکی ، مراسم خاصی داشتند. مراسم بدین گونه بود که هر گاه فرزندانی دوقلو در دهکده بدنیا می امدند، به عنوان راهب/راهبه مراسم قربانی پروانه خونین انتخاب میشدند. این دو نفر پس از رسیدن به سن قربانی شدن( 15سالگی) به محراب برده شده و مراسم صورت میگرفت این گونه که فرزند ارشد، فرزند کوچکتر را خفه میکرد. به دوقلو ها ریسمان قرمزی بسته میشد تا به عنوان رابطی بین روحشان عمل کند و وقتی فرزند کوچک مرد روح هر دو با هم یکی شده و ورطه را بسته نگه دارند.
در بیشتر موارد سعی میشد از دختران در مراسم استفاده شود.( چون معمولا قربانی کردن پسر ها جواب نمیداد)
آغاز کابوس
دختران دوقلویی از خاندان کروساوا بدنیا آمدند. نام آندو یائه و سائه بود. یائه از سائه بزرگتر بود و آندو بعنوان راهبان بعدی انتخاب شدند. همزمان با بدنیا آمدن خواهران کروساوا ، دو برادر دوقلوی دیگر نیز بدنیا آمدند و آنها هم برای مراسم انتخاب شدند. نام این دو برادر ایتسوکی و ماتسوکی تاچیبانا بود.به هنگام نزدیک شدن به روز مراسم، ایتسوکی تصمیم به فرار میگیرد اما بدلیل ضعف شدید بدنی برادرش موفق به این کار نمیشود پس آنان تصمیم میگیرند تا مراسم را انجام دهند به امید اینکه خواهران کروساوااز چنین شرنوشت شومی در امان بمانند. مراسم انجام شد ولی متاسفانه بی نتیجه ماند. ایتسوکی به فکر فراری دادن یائه و سائه افتاد. در روز مراسم ایتسوکی، سائه و یائه از دهکده میگریزند. نگهبانان دهکده ایتسوکی را پیدا کرده و به زندان می افکنند. پس از مدتی دوخواهر در جنگل مجبور به جداشدن از یکدیگر میشوند. سائه نیز توسط نگهبانان دستگیر شده و به دهکده بازگردانده می شود کسی موفق به یافتن یائه نمیشود. راهبان به سرعت مراسم را انجام دادند و سائه را به دار آویختند. ایتسوکی با شنیدن این خبر به امید دیدار برادرش و خواهران کروساوا در زندان خودکشی می کند.
سائه بدلیل احساس بدی که نسبت به رها شدنش توسط یائه در وجودش رخنه کرده بود، نتوانست دره جهنمی را بسته نگه دارد و حادثهThe Repentance رخ داد.( توضیح : مرد فولکوریستی قبل از مراسم به دهکده می آید و از بدو ورود مورد استقبال گرم مردم قرار می گیرد غافل از اینکه تمام اینها نیرنگی است برای به دام انداختن او. راهبان برای تکمیل مراسم ، احتیاج به یک قربانی دیگر نیز داشتند پس ، از این مرد استفاده کرده او را به زندان انداخته ، شکنجه اش می کنند و قبل از بدار زدن سائه او را زنده بدرون ورطه جهنمی میاندازند. به این مراسم Kusabi میگویند.)
پس از وقوع حادثه ، ارواح جهنمی به روی زمین راه پیدا میکنند و روح سائه را به تسخیر خود در می آورند . روح Kusabi نیز از درون ورطه برمیخیزد و به همراه سائه شروع به کشتن مردم دهکده میکند. گفته شده شب هنگام صدای خنده ی جنون آمیز زنی در سراسر دهکده طنین انداز میشود. روح ایتسوکی نیز بدنیا بازمیگردد تا راهنمایی باشد برای بخت برگشتگانی که قدم بدرون دهکده گمشده خدایان میگذارند.
Didn’t we promise each other , To always be together…?!
سالها بعد دختران دوقلویی به نام میو و مایو آماکورا به مکان بازی دوران کودکیشان در جنگل بازمیگردند. مایو بخاطر حادثه ای که در زمان کودکیش رخ داده(و میو در این حادثه مقصر بوده) به هنگام راه رفتن می لنگد. روز و زمان وقوع این اتفاق با زمان جدا شدن یائه از سائه یکسان است. در جنگل مایو با دیدن پروانه ی خونین عجیبی به ناگاه شروع به دویدن میکند میو که نگران اوست ، مایو را دنبال کرده و هردو به دهکده گمشده خدایان میرسند. روح مایو به محض ورود به دهکده توسط سائه تسخیر می شود. میو و مایو در دهکده زندانی می شوند. آندو در خانه ای دفترچه خاطرات زنی به نام میاکو را پیدا میکنند. میاکو برای یافتن نامزدش ماسومی به دهکده خدایان آمده بود ولی متاسفانه توسط روح ماسومی کشته شده بود.
در یکی از اتاق های خانه میو دست نوشته های مردی درمورد دوربین عجیبی به نام Camera Obscura پیدا میکند. مرد دوربین را در نزدیکی عمارتی به نام هیمورو یافته بود و بدلیل شایعاتی که درمورد این دوربین بود( که توانایی عکس گرفتن از Other Worldرا دارد) کنجکاو شده و از چاهی در میان جنگل عکس میگیرد.به هنگام گرفتن عکس هجوم ارواحی را به سمت خود مشاهده می کند. او از این اتفاق می ترسد و تصمیم میگرد که دوربین را در مکانی مخفی کند. میو در گوشه ای از اتاق دوربین را پیدا میکند.پس از بازگشت به محوطه ی اصلی خانه با روح میاکو مواجه میشود و بوسیله دوربین او را دفع میکند. دوقلو ها با کمی جست و جو متوجه میشوند که ارواح عذاب کشیده ی این دهکده برای همیشه سرگردانند و روزی که تشریفات به هم خورد را تکرار میکنند. بیشتر ارواح میو و مایو را با یائه و سائه اشتباه میگیرند و به آنها حمله کرده و بخاطر فرارشان آندو را ملامت میکنند. دوقلو درباره ی مراسم عجیب این دهکده اطلاعات کمی پیدا میکنند که در آن گفته شده بود با شکست خوردن در مراسم قربانی پروانه خونین حادثه Repentance رخ داد و دهکده را تاریکی فرا گرفت.
فصل دوم :دوشیزه های دوقلو
روح میاکو میرود و مایو ناپدید میشود. بعد از جست و جو در خانه، میو یادداشتی از مردی به نام سیجیرو ماکابه پیدا میکند. ماکابه از بدو ورود به دهکده مورد استقبال گرم مردم قرار گرفته بود. دهکده کدخدایی نداشت و رئیس مراسم دهکده ریوکان کروساوا کارهای اصلی دهکده را بر عهده داشت. ماکابه برای تحقیق درمورد مراسم مرموز این دهکده به آنجا آمده بود گفته شده بود که مکانی در اینجا وجود دارد به نام ورطه جهنمی .آنجا مکانی ممنوعه و مملو از نفرت و تاریکی است ولی بااینحال عبادتگاهی بود برای ساکنین دهکده.برای آرام نگاه داشتن این ورطه مراسمی صورت میگرفت که بزبان آوردن آن و دیدن آن توسط غریبه ها و مردمان عادی ممنوع بود.
میو به هنگام بازگشت به سالن اصلی خانه، مایو را میبیند که از خانه خارج میشود. مایوکه تحت تاثیر سائه قرار گرفته به سمتی که سائه او را فرا میخواند میرود. مایو با دنبال کردن پروانه های خونین به دختری در لباس کیمونوی خونین میرسد.
میو رادیویی قدیمی میابد که توسط آن میتواند به حرف های ارواح گوش دهد.میو برای یافتن خواهرش از خانه خارج میشود در پشت یک انبار بزرگ پسری را زندانی در انبار میبیند. پسرک(ایتسوکی) او را یائه میخواند و از او میخواهد که قبل از اجرای مراسم به همراه سائه از آنجا بگریزد. ایتسوکی به میو میگوید که خواهرش در خانه کروساوا زندانی شده است.همچنین به میو میگوید که برای باز کردن دروازه خانه کروساوا احتیاج به دو کلید دارد. میو وارد خانه تاچیبانا میشود و آنجا ادامه دست نوشته های ماکابه را پیدا میکند که در مورد مراسم دهکده اطلاعات اندکی به مایو داد.میو با کمک پروانه های خونین دوکلید را پیدا میکند او همچنین در میان مه معبد کوچک و بسیار قدیمی میبیند که بر روی درش نقش پروانه حکاکی شده بود.با توجه به دست نوشته ها ،پروانه ها نیز نقشی اساسی در مراسم داشتند.
میو وارد خانه کروساوا میشود و در بدو ورود چراغ قوه اش از کار می افتد او لحظه ای خواهرش مایو را میبیند.
فصل سوم: توبه
مایو در خانه پیشروی میکند او مردمانی را میبیند که از دست کسی یا چیزی در حال فرار هستند. او پس از ورود به اتاقی با دختری در کیمونوی خونین که پروانه ها اطرافش را احاطه کرده بودند مواجه میشود.
میو نیز وارد همان اتاق میشود بدلیل نداشتن چراغ قوه متوجه اجسادی که در اطرافش وجود داشت نمیشود. میوبا کمی دقت متوجه اجساد شده و میترسد همچنین او دختری در کیمونوی خونینی را میبیند که به طرز دیوانه واری میخندد و از میان اجساد به او مینگرد.روح کوسابی برخاسته و بدنبال میو میرود میو از دست کوسابی میگریزد. در طبقه دوم میو، با روح ماکابه( کوسابی) مواجه میشود و خاطره ای از گذشته او در برابر چشمانش پدیدار میگردد. ماکابه به همراه جوانی به نام موناکاتا به دهکده آمده بود تا بتواند از راز مراسم این دهکده پرده بردارد ولی متاسفانه در تله ی روستاییان می افتد و به عنوان قربانی کوسابی در مراسم از او استفاده میشود. مراسم قربانی پروانه خونین از دو قسمت تشکیل شده قسمت اول مراسمی که آشکارا برگزار میشود اگر این مراسم شکست بخورد قسمت دوم مراسم که باید پنهانی صورت گیرد انجام میشود در مراسم دوم از دختر ها برای مراسم استفاده میشود.
اگر هر دو مراسم با شکست مواجه شود ورطه جهنمی از کنترل خارج شده ، مردگان برمیخیزند و ظلمات همه جا را فرا میگیرد.این رخداد توبه نامیده شده است. میو در اتاق عروسک ها مایو را پیدا میکند و هر دو برای فرار از دهکده به دنبال راهی میگردند.
فصل چهارم: آیین ممنوعه
دست نوشته ماکابه: دختران دوقلو دربی مخفی را به من نشان دادند تا بتوانم از آنجا بگریزم ، آندو میگفتند که شب اجرای مراسم نزدیک است و قبل از اینکه حتی بتوانم حرفی با آنها بزنم از پیش من رفتند. رفتار بقیه افراد خانه کاملا عادیست ولی من برای اطمینان به موناکاتا گفتم که زودتر از من اینجا را ترک کند.
میو و مایو در طبقه دوم خانه یادداشت های رئیس مراسم، ریوکان کروساوا را پیدا میکنند که در آن بر سرنوشت شوم دودخترش لعنت میفرستاد که از سر ناچاری مجبور شده بود دخترانش را برای مراسم قربانی استفاده کند. همچنین آندو یادداشتهای دیگر ماکابه را در مورد کلیدی که در غاری پنهان شده بود میابند.
با خواندن نوشته ها آندو متوجه شدند که در آخرین مراسمع یکی از دوقلو ها (یائه) به خواهرش( سائه) پشت کرده و در جنگل از او جدا شده و هرگز بازنگشته. اهالی دهکده فقط سائه را پیدا میکنند. ریوکان کروساوا از سر ناچاری مراسم را بدون خواهر دوم اجرا میکند و باعث Repentance میشود.
با بدست آوردن دو کلید موفق به باز کردن درب سلول میشوند. در سلول ، در قفسه کتابها کلیدی پیدا میکنند که دربی در خانه اوساکا را باز میکند. آنها با مطالعه بعضی کتابها در مورد دوشیزه های دوقلوی مقدس مطالبی بدست می آورند. باور مردم این دهکده بر این بوده است که دوقلوها در ابتدا یکی بودند و به هنگام تولد روحشان در دو جسم حلول کرده است.پس، از آنها به عنوان قربانی استفاده میکردند. در مراسم، خواهر بزرگتر میبایست خواهر کوچکترش را خفه کند تا روحشان یکی شده و قدرتی مقدس از خدایان دریافت کنند تا ورطه جهنمی را آرام سازند.تنها افرادی که حق نزدیک شدن به ورطه را داشتند محافظین آن بودند. به هنگام اجرای مراسم محافظین چشمان خود را میدوختند تا نتوانند به درون ورطه بنگرند. گناهکاران و هرکسی که بدرون ورطه نگاه میکرد، محکوم به محافظ ورطه بودن میشد. ( نیرویی از ورطه بیرون می آید که باعث کور شدن چشم میشود) این افراد تا ابد در زیر زمین میماندند و هرگز نور خورشید را نمیدیدند.
به هنگام خروج از سلول ، درب به طور خودکار بسته میشود و مایو در سلول زندانی میشود. میو برای یافتن کلید او را ترک میکند. ولی مایو ملتمسانه از او میخواهد که او را ترک نکند. خاطره ای از کودکیشان به یاد میو می آید، آندو در جنگل در حال دویدن بودند مایو برای اینکه به او برسد از ترسی اینکه تنها نماند برسرعت خود می افزاید و پایش میلغزد و از بلندی پرت میشود وپایش آسیب میبیند. ( آسیب دیدگی پایش هیچوقت خوب نمیشود)
فصل پنجم: قربانی
پس از خروج از خانه کروساوا ، چراغ قوه دوباره روشن میشود.( به دلیل وجود نیرویی در خانه چراغ قوه خاموش شده بود) در دهکده، میو دختری در کیممونوی سفید( سائه) را میبیند که در جلوی درب انباری که ایتسوکی در آن زندانی است ایستاده و میگرید و با صدای بلند خواهرش یائه را ملامت میکند که چرا او را ترک کرده. میو به پیش ایتسوکی میرود ، ایتسوکی دوباره او را یائه میخواند و به میو میگوید که کلید سلول در خانه اوساکا است.
میو در خانه اوساکا رای مخفی به زیر خانه که به تونلهایی ختم میشد پیدا میکند. او در تونلها محافظین را میبیند که در تونل حرکت میکنند. از دست یکی از آنها کلیدی می افتد بنظر میرسد که این کلید درب سلول را باز میکند. میو به خانه کروساوا باز میگردد و سلول را باز میکند اما میبیند که خواهرش آنجا نیست. مایو به طرز مرموزی از سلول خارج شده است. مایو برروی دیوار چیزی نوشته و همچنین عکسی از ایتسوکی به جا گذاشته است. صحنه ای از گذشته و فرار سائه و یائه دربرار چشمان میو زنده میشود. آند به هنگام فرار از هم جدا میشوند سائه از ترس تنهایی قدم هایش را سریعتر برمیدارد تا به خواهرش برسد اما پایش میلغزد و از بلندی پرت میشود. یائه هرگز برای یافتن او بازنمیگردد.
مایو با دنبال کردن پروانه ها به خانه کیریو تاچیبانا میرسد میو نیز از خانه کروساوا خارج میشود و در بالای خانه کیریو خواهرش مایو را میبیند که از طریق پلی وارد خانه روبرویی میشود.وقتی میو به بالای پل رفته و درب را امتحان میکند در کمال تعجب متوجه میشود که درب قفل است او مجبور میشود از خانه خارج شده و از راه دیگری وارد خانه روبرو شود. با پیدا کردن ادامه یادداشت های ماکابه ، میو متوجه میشود که دو خانه کیریو و تاچیبانا توسط یک پل به هم متصل هستند و توسط پل دیگری به مجموعه تونلها متصلند. نام این دو پل "بهشت" . " زمین" میباشد. میو از طریق درب پشتی وارد خانه میشود.
فصل ششم: بازمانده
میو دفترچه خاطرات دختری به نام آکانه که در مراسم قبلی خواهرش آزامی را قربانی کرده بود، پیدا میکند. او پس از کشتن خواهرش تنها و به شدت افسرده شده بود تا اینکه پدرش عروسکی از آزامی برای او ساخت. عروسک توسط روحی شیطانی تسخیر شده بود و آکانه تحت تسلط عروسک قرار گرفته بود. پدر آکانه در یکی از شبها صدای راه رفتن شخصی را میشنود و وقتی برای دیدن اینکه چه کسی در خانه است میرود دختر مرده اش، آزامی را میبیند که در خانه قدم میزند! او بسیار میترسد و از کرده خود پشیمان میشود که چرا عروسکی از دختر مرده اش ساخت پس تصمیم به نابودی آن میگیرد. روح شیطانی ، آکانه را مجبور کرده تا قطعات عروسک را در گوشه و کنار خانه مخفی کند تا پدرش نتواند عروسک را از بین ببرد همچنین آکانه را تحریک میکند تا پدرش را به قتل برساند. میو با کمک روح آزامی قطعات گمشده عروسک را پیدا میکند و سرجایشان قرار میدهد با کامل شدن عروسک راهی مخفی ( گذرگاه مخفی خانه که " زمین" نام دارد) به زیر خانه نمایان میشود. این راه مخفی به خانه روبرویی راه داشت میو در راه مخفی به دام سائه می افتد و دوربین و چراغ قوه اش را ازدست می دهد. او به سرعت از دست سائه فرار میکند و در انتهای راه مخفی از انبار خانه تاچیبانا سر در می آورد.
ادامه دارد...
شخصیت های Fatal Frame 2: Crimson butterfly
Mio Amakura : صداگذاری:Akemi Kanda(ورژن ژاپنی)Kari Wahlgren(ورژن انگلیسی) میو دختری 15 ساله است که پس از تعقیب خواهرش به دهکده گمشده میرسد و درگیر مراسم مذهبی دهکده میشود. حس ششم او نسبت به خواهرش بسیار ضعیف تر است که موجب میشود کمتر تحت تاثیر ارواح قرار بگیرد.از زمانی که در کودکی بخاطر اشتباه میو ,پای خواهرش آسیب دیده,مایواحساس مسئولیتبیشتری نسبت به خواهرش میکن
============================================================================
MayuAmakura
: صداگذاری:AyakoKawasami(ورژن ژاپنی)Kim mai guest(ورژن انگلیسی) مایو خواهر دوقلوی میو است و زودتر از میو بدنیا آمده است. مایو نقط ضعف بیشتری نسبت به خواهرش در برابر ارواح از خود نشان میدهد. به هنگامی که وارد دهکده گمشده می شود روحش توسط سائه تسخیر می شود. مایو به هنگام راه رفتن میلنگد که بخاطر حادثه ای که در دوران کودکیش رخ داده اینگونه شده است.
==========================================================================
ارواح
Fatal Frame 2: Crimson butterfly
Sae Kurosawa: صداگذاری توسط: AyakoKawasami(ورژن ژاپنی)Kim mai guest(ورژن انگلیسی) سائه خواهر کوچکتر یائه بود درحالیکه او زودتر بدنیا آمده بود. او نسبت به خواهرش کمتر مصمم به فرار از مراسم بود ,و با صحبت کردن یائه را قانع کرد تا در کنار هم بمانند. آنها به هنگام فرار از هم جدا شدند و طی حادثه ای(که با حادثه آسیب دیدن پای مایو یکسان است) سائه دستگیر و به دهکده بازگردانده میشود. او را برای به انجام رساندن مراسم به دار می آویزند. احساسات سائه درباره اینکه توسط خواهرش رها شده موجب Repentanceمی شود.
========================================================================
Itsuki Tachibana : صداگذاری:Soichiro Hoshi(ورژن ژاپنی)Sam Paul Salleta(ورژن انگلیسی) ایتسوکی برادر دوقلوی بزرگتر Mutsukiاست در حالیکه بعد از او بدنیا آمده. ایتسوکی قصد فرار از مراسم را داشت ولی مریضی برادرش مانع این کار شده بود. بنابراین آندو مراسم را انجام دادند به امید اینکه خواهران کروساوا را از چنین سرنوشتی نجات دهندولی متاسفانه مراسم بی نتیجه ماند. ایتسوکی به فکر فراری دادن دو خواهر افتاد اما به هنگام فرار آنها ایتسوکی توسط افراد دهکده دستگیر شد و در انبار خانه ی Tsuchiharaزندانی شد(مردم دهکده معمولا از این مکان به عنوان زندان استفاده میکردند).پس از شنیدن خبر دستگیری سائه,ایتسوکی خود را به دار آویخت به امید ملاقات سائه و یائه وبرادرش در دنیای پس از مرگ.
==========================================================================
Mutsuki Tachibana : برادر کوچکتر ایتسوکی. او در مراسم قربانی خونین بدست برادرش خفه شد ولی بااینحال مراسم بی نتیجه مان
=========================================================================
Seijiro Makabe : فولکوریستی که برای تحقیق به دهکده آمده بود. وی از بدو ورود با خوشامد گویی گرمی مواجه شد ولی تمام اینها نیرنگی بیش نبود زیرا آنان برای تکمیل مراسم احتیاج به یک قربانی دیگر نیز داشتند.(اسم این مراسم Kusabiمیباشد.) او را دستگیر و شکنجه کردند و سپس در حالیکه هنوز زنده بود او را به درون Hellish Abyssانداختند. روح او پس از Repentance به دنیا بازگشت و به همراه سائه شروع به کشتن مردم دهکده کرد.
==========================================================================
Ryokan Kurosawa
: رئیس مراسم دهکده و پدر سائه و یائه بود. او نیز یکی از دوقلوهای بازمانده از مراسم های قبلی بود و با اینکه میدانست این تیره بختی گریبان دو دختر خودش را هم گرفته,با قصاوت تمام از دخترانش برای به انجام رسانیدن مراسم استفاده کرد. او در حادثه Repentance کشته شد
======================================================================
Chitse Tachibana : خواهر کوچک ایتسوکی و ماتسوکی. او دختری خجالتی بود و معمولا وقتی غریبه ای به خانه شان می آمد در گوشه ای پنهان می شد. او به دو برادرش بسیار وابسته بود و دلیل اصلی مرگ ماتسوکی را نمیدانست. او به زندان افتادن ایتسوکی را به خاطر فرار یائه تصور و او را در دل سرزنش میکرد. به هنگام وقوع Repentance در کمد پنهان شده بود و شاهد کشتار مردم به دست سائه و Kusabiبود . او به امید اینکه برادرش او را پیدا میکند از کمد خارج نشد و مدتی بعد مرد.
==============================================================================
Akane Kiryu : آکانه خواهرش آزامی را برای مراسم قربانی خونین(پروانه های خونین) خفه میکند اما پس از مراسم بشدت افسرده می شود.پدرش برای آرام کردن او عروسکی از خواهرش میسازد تا او حس کند که دوباره در کنار خواهرش است. ولی عروسک توسط روحی شیطانی تسخیر شده و آکانه را تحریک میکند که پدرش که حقیقت را در مورد عروسک فهمیده بکشد. مدتی بعد عروسک آکانه را نیز میکشد.
============================================================================
YoshtatsuKiryu : عروسک ساز و پدر آکانه و آزامی. او برای آرام ساختن دخترش عروسکی از آزامی میسازد. وقتی به حقیقت وجودی عروسک پی میبرد و تصمیم به نابودی آن میگیرد توسط دخترش که تحت کنترل عروسک بوده به قتل میرسد.
==============================================================================
داستان
Fatal Frame 2
مقدمه
در صده هجدهم میلادی دهکده ای در ژاپن وجود داشت به نام دهکده خدایان. در این دهکده معبد بزرگی بود و در اعماق این معبد، محرابی سری وجود داشت. در این محراب گودالی به نام ورطه جهنمی بود که در اعماق آن تاریکی و ارواح جهنمی بودند. راهبان و بزرگان دهکده برای جلو گیری از خروج ارواح و تاریکی ، مراسم خاصی داشتند. مراسم بدین گونه بود که هر گاه فرزندانی دوقلو در دهکده بدنیا می امدند، به عنوان راهب/راهبه مراسم قربانی پروانه خونین انتخاب میشدند. این دو نفر پس از رسیدن به سن قربانی شدن( 15سالگی) به محراب برده شده و مراسم صورت میگرفت این گونه که فرزند ارشد، فرزند کوچکتر را خفه میکرد. به دوقلو ها ریسمان قرمزی بسته میشد تا به عنوان رابطی بین روحشان عمل کند و وقتی فرزند کوچک مرد روح هر دو با هم یکی شده و ورطه را بسته نگه دارند.
در بیشتر موارد سعی میشد از دختران در مراسم استفاده شود.( چون معمولا قربانی کردن پسر ها جواب نمیداد)
آغاز کابوس
دختران دوقلویی از خاندان کروساوا بدنیا آمدند. نام آندو یائه و سائه بود. یائه از سائه بزرگتر بود و آندو بعنوان راهبان بعدی انتخاب شدند. همزمان با بدنیا آمدن خواهران کروساوا ، دو برادر دوقلوی دیگر نیز بدنیا آمدند و آنها هم برای مراسم انتخاب شدند. نام این دو برادر ایتسوکی و ماتسوکی تاچیبانا بود.به هنگام نزدیک شدن به روز مراسم، ایتسوکی تصمیم به فرار میگیرد اما بدلیل ضعف شدید بدنی برادرش موفق به این کار نمیشود پس آنان تصمیم میگیرند تا مراسم را انجام دهند به امید اینکه خواهران کروساوااز چنین شرنوشت شومی در امان بمانند. مراسم انجام شد ولی متاسفانه بی نتیجه ماند. ایتسوکی به فکر فراری دادن یائه و سائه افتاد. در روز مراسم ایتسوکی، سائه و یائه از دهکده میگریزند. نگهبانان دهکده ایتسوکی را پیدا کرده و به زندان می افکنند. پس از مدتی دوخواهر در جنگل مجبور به جداشدن از یکدیگر میشوند. سائه نیز توسط نگهبانان دستگیر شده و به دهکده بازگردانده می شود کسی موفق به یافتن یائه نمیشود. راهبان به سرعت مراسم را انجام دادند و سائه را به دار آویختند. ایتسوکی با شنیدن این خبر به امید دیدار برادرش و خواهران کروساوا در زندان خودکشی می کند.
سائه بدلیل احساس بدی که نسبت به رها شدنش توسط یائه در وجودش رخنه کرده بود، نتوانست دره جهنمی را بسته نگه دارد و حادثهThe Repentance رخ داد.( توضیح : مرد فولکوریستی قبل از مراسم به دهکده می آید و از بدو ورود مورد استقبال گرم مردم قرار می گیرد غافل از اینکه تمام اینها نیرنگی است برای به دام انداختن او. راهبان برای تکمیل مراسم ، احتیاج به یک قربانی دیگر نیز داشتند پس ، از این مرد استفاده کرده او را به زندان انداخته ، شکنجه اش می کنند و قبل از بدار زدن سائه او را زنده بدرون ورطه جهنمی میاندازند. به این مراسم Kusabi میگویند.)
پس از وقوع حادثه ، ارواح جهنمی به روی زمین راه پیدا میکنند و روح سائه را به تسخیر خود در می آورند . روح Kusabi نیز از درون ورطه برمیخیزد و به همراه سائه شروع به کشتن مردم دهکده میکند. گفته شده شب هنگام صدای خنده ی جنون آمیز زنی در سراسر دهکده طنین انداز میشود. روح ایتسوکی نیز بدنیا بازمیگردد تا راهنمایی باشد برای بخت برگشتگانی که قدم بدرون دهکده گمشده خدایان میگذارند.
Didn’t we promise each other , To always be together…?!
سالها بعد دختران دوقلویی به نام میو و مایو آماکورا به مکان بازی دوران کودکیشان در جنگل بازمیگردند. مایو بخاطر حادثه ای که در زمان کودکیش رخ داده(و میو در این حادثه مقصر بوده) به هنگام راه رفتن می لنگد. روز و زمان وقوع این اتفاق با زمان جدا شدن یائه از سائه یکسان است. در جنگل مایو با دیدن پروانه ی خونین عجیبی به ناگاه شروع به دویدن میکند میو که نگران اوست ، مایو را دنبال کرده و هردو به دهکده گمشده خدایان میرسند. روح مایو به محض ورود به دهکده توسط سائه تسخیر می شود. میو و مایو در دهکده زندانی می شوند. آندو در خانه ای دفترچه خاطرات زنی به نام میاکو را پیدا میکنند. میاکو برای یافتن نامزدش ماسومی به دهکده خدایان آمده بود ولی متاسفانه توسط روح ماسومی کشته شده بود.
در یکی از اتاق های خانه میو دست نوشته های مردی درمورد دوربین عجیبی به نام Camera Obscura پیدا میکند. مرد دوربین را در نزدیکی عمارتی به نام هیمورو یافته بود و بدلیل شایعاتی که درمورد این دوربین بود( که توانایی عکس گرفتن از Other Worldرا دارد) کنجکاو شده و از چاهی در میان جنگل عکس میگیرد.به هنگام گرفتن عکس هجوم ارواحی را به سمت خود مشاهده می کند. او از این اتفاق می ترسد و تصمیم میگرد که دوربین را در مکانی مخفی کند. میو در گوشه ای از اتاق دوربین را پیدا میکند.پس از بازگشت به محوطه ی اصلی خانه با روح میاکو مواجه میشود و بوسیله دوربین او را دفع میکند. دوقلو ها با کمی جست و جو متوجه میشوند که ارواح عذاب کشیده ی این دهکده برای همیشه سرگردانند و روزی که تشریفات به هم خورد را تکرار میکنند. بیشتر ارواح میو و مایو را با یائه و سائه اشتباه میگیرند و به آنها حمله کرده و بخاطر فرارشان آندو را ملامت میکنند. دوقلو درباره ی مراسم عجیب این دهکده اطلاعات کمی پیدا میکنند که در آن گفته شده بود با شکست خوردن در مراسم قربانی پروانه خونین حادثه Repentance رخ داد و دهکده را تاریکی فرا گرفت.
فصل دوم :دوشیزه های دوقلو
روح میاکو میرود و مایو ناپدید میشود. بعد از جست و جو در خانه، میو یادداشتی از مردی به نام سیجیرو ماکابه پیدا میکند. ماکابه از بدو ورود به دهکده مورد استقبال گرم مردم قرار گرفته بود. دهکده کدخدایی نداشت و رئیس مراسم دهکده ریوکان کروساوا کارهای اصلی دهکده را بر عهده داشت. ماکابه برای تحقیق درمورد مراسم مرموز این دهکده به آنجا آمده بود گفته شده بود که مکانی در اینجا وجود دارد به نام ورطه جهنمی .آنجا مکانی ممنوعه و مملو از نفرت و تاریکی است ولی بااینحال عبادتگاهی بود برای ساکنین دهکده.برای آرام نگاه داشتن این ورطه مراسمی صورت میگرفت که بزبان آوردن آن و دیدن آن توسط غریبه ها و مردمان عادی ممنوع بود.
میو به هنگام بازگشت به سالن اصلی خانه، مایو را میبیند که از خانه خارج میشود. مایوکه تحت تاثیر سائه قرار گرفته به سمتی که سائه او را فرا میخواند میرود. مایو با دنبال کردن پروانه های خونین به دختری در لباس کیمونوی خونین میرسد.
میو رادیویی قدیمی میابد که توسط آن میتواند به حرف های ارواح گوش دهد.میو برای یافتن خواهرش از خانه خارج میشود در پشت یک انبار بزرگ پسری را زندانی در انبار میبیند. پسرک(ایتسوکی) او را یائه میخواند و از او میخواهد که قبل از اجرای مراسم به همراه سائه از آنجا بگریزد. ایتسوکی به میو میگوید که خواهرش در خانه کروساوا زندانی شده است.همچنین به میو میگوید که برای باز کردن دروازه خانه کروساوا احتیاج به دو کلید دارد. میو وارد خانه تاچیبانا میشود و آنجا ادامه دست نوشته های ماکابه را پیدا میکند که در مورد مراسم دهکده اطلاعات اندکی به مایو داد.میو با کمک پروانه های خونین دوکلید را پیدا میکند او همچنین در میان مه معبد کوچک و بسیار قدیمی میبیند که بر روی درش نقش پروانه حکاکی شده بود.با توجه به دست نوشته ها ،پروانه ها نیز نقشی اساسی در مراسم داشتند.
میو وارد خانه کروساوا میشود و در بدو ورود چراغ قوه اش از کار می افتد او لحظه ای خواهرش مایو را میبیند.
فصل سوم: توبه
مایو در خانه پیشروی میکند او مردمانی را میبیند که از دست کسی یا چیزی در حال فرار هستند. او پس از ورود به اتاقی با دختری در کیمونوی خونین که پروانه ها اطرافش را احاطه کرده بودند مواجه میشود.
میو نیز وارد همان اتاق میشود بدلیل نداشتن چراغ قوه متوجه اجسادی که در اطرافش وجود داشت نمیشود. میوبا کمی دقت متوجه اجساد شده و میترسد همچنین او دختری در کیمونوی خونینی را میبیند که به طرز دیوانه واری میخندد و از میان اجساد به او مینگرد.روح کوسابی برخاسته و بدنبال میو میرود میو از دست کوسابی میگریزد. در طبقه دوم میو، با روح ماکابه( کوسابی) مواجه میشود و خاطره ای از گذشته او در برابر چشمانش پدیدار میگردد. ماکابه به همراه جوانی به نام موناکاتا به دهکده آمده بود تا بتواند از راز مراسم این دهکده پرده بردارد ولی متاسفانه در تله ی روستاییان می افتد و به عنوان قربانی کوسابی در مراسم از او استفاده میشود. مراسم قربانی پروانه خونین از دو قسمت تشکیل شده قسمت اول مراسمی که آشکارا برگزار میشود اگر این مراسم شکست بخورد قسمت دوم مراسم که باید پنهانی صورت گیرد انجام میشود در مراسم دوم از دختر ها برای مراسم استفاده میشود.
اگر هر دو مراسم با شکست مواجه شود ورطه جهنمی از کنترل خارج شده ، مردگان برمیخیزند و ظلمات همه جا را فرا میگیرد.این رخداد توبه نامیده شده است. میو در اتاق عروسک ها مایو را پیدا میکند و هر دو برای فرار از دهکده به دنبال راهی میگردند.
فصل چهارم: آیین ممنوعه
دست نوشته ماکابه: دختران دوقلو دربی مخفی را به من نشان دادند تا بتوانم از آنجا بگریزم ، آندو میگفتند که شب اجرای مراسم نزدیک است و قبل از اینکه حتی بتوانم حرفی با آنها بزنم از پیش من رفتند. رفتار بقیه افراد خانه کاملا عادیست ولی من برای اطمینان به موناکاتا گفتم که زودتر از من اینجا را ترک کند.
میو و مایو در طبقه دوم خانه یادداشت های رئیس مراسم، ریوکان کروساوا را پیدا میکنند که در آن بر سرنوشت شوم دودخترش لعنت میفرستاد که از سر ناچاری مجبور شده بود دخترانش را برای مراسم قربانی استفاده کند. همچنین آندو یادداشتهای دیگر ماکابه را در مورد کلیدی که در غاری پنهان شده بود میابند.
با خواندن نوشته ها آندو متوجه شدند که در آخرین مراسمع یکی از دوقلو ها (یائه) به خواهرش( سائه) پشت کرده و در جنگل از او جدا شده و هرگز بازنگشته. اهالی دهکده فقط سائه را پیدا میکنند. ریوکان کروساوا از سر ناچاری مراسم را بدون خواهر دوم اجرا میکند و باعث Repentance میشود.
با بدست آوردن دو کلید موفق به باز کردن درب سلول میشوند. در سلول ، در قفسه کتابها کلیدی پیدا میکنند که دربی در خانه اوساکا را باز میکند. آنها با مطالعه بعضی کتابها در مورد دوشیزه های دوقلوی مقدس مطالبی بدست می آورند. باور مردم این دهکده بر این بوده است که دوقلوها در ابتدا یکی بودند و به هنگام تولد روحشان در دو جسم حلول کرده است.پس، از آنها به عنوان قربانی استفاده میکردند. در مراسم، خواهر بزرگتر میبایست خواهر کوچکترش را خفه کند تا روحشان یکی شده و قدرتی مقدس از خدایان دریافت کنند تا ورطه جهنمی را آرام سازند.تنها افرادی که حق نزدیک شدن به ورطه را داشتند محافظین آن بودند. به هنگام اجرای مراسم محافظین چشمان خود را میدوختند تا نتوانند به درون ورطه بنگرند. گناهکاران و هرکسی که بدرون ورطه نگاه میکرد، محکوم به محافظ ورطه بودن میشد. ( نیرویی از ورطه بیرون می آید که باعث کور شدن چشم میشود) این افراد تا ابد در زیر زمین میماندند و هرگز نور خورشید را نمیدیدند.
به هنگام خروج از سلول ، درب به طور خودکار بسته میشود و مایو در سلول زندانی میشود. میو برای یافتن کلید او را ترک میکند. ولی مایو ملتمسانه از او میخواهد که او را ترک نکند. خاطره ای از کودکیشان به یاد میو می آید، آندو در جنگل در حال دویدن بودند مایو برای اینکه به او برسد از ترسی اینکه تنها نماند برسرعت خود می افزاید و پایش میلغزد و از بلندی پرت میشود وپایش آسیب میبیند. ( آسیب دیدگی پایش هیچوقت خوب نمیشود)
فصل پنجم: قربانی
پس از خروج از خانه کروساوا ، چراغ قوه دوباره روشن میشود.( به دلیل وجود نیرویی در خانه چراغ قوه خاموش شده بود) در دهکده، میو دختری در کیممونوی سفید( سائه) را میبیند که در جلوی درب انباری که ایتسوکی در آن زندانی است ایستاده و میگرید و با صدای بلند خواهرش یائه را ملامت میکند که چرا او را ترک کرده. میو به پیش ایتسوکی میرود ، ایتسوکی دوباره او را یائه میخواند و به میو میگوید که کلید سلول در خانه اوساکا است.
میو در خانه اوساکا رای مخفی به زیر خانه که به تونلهایی ختم میشد پیدا میکند. او در تونلها محافظین را میبیند که در تونل حرکت میکنند. از دست یکی از آنها کلیدی می افتد بنظر میرسد که این کلید درب سلول را باز میکند. میو به خانه کروساوا باز میگردد و سلول را باز میکند اما میبیند که خواهرش آنجا نیست. مایو به طرز مرموزی از سلول خارج شده است. مایو برروی دیوار چیزی نوشته و همچنین عکسی از ایتسوکی به جا گذاشته است. صحنه ای از گذشته و فرار سائه و یائه دربرار چشمان میو زنده میشود. آند به هنگام فرار از هم جدا میشوند سائه از ترس تنهایی قدم هایش را سریعتر برمیدارد تا به خواهرش برسد اما پایش میلغزد و از بلندی پرت میشود. یائه هرگز برای یافتن او بازنمیگردد.
مایو با دنبال کردن پروانه ها به خانه کیریو تاچیبانا میرسد میو نیز از خانه کروساوا خارج میشود و در بالای خانه کیریو خواهرش مایو را میبیند که از طریق پلی وارد خانه روبرویی میشود.وقتی میو به بالای پل رفته و درب را امتحان میکند در کمال تعجب متوجه میشود که درب قفل است او مجبور میشود از خانه خارج شده و از راه دیگری وارد خانه روبرو شود. با پیدا کردن ادامه یادداشت های ماکابه ، میو متوجه میشود که دو خانه کیریو و تاچیبانا توسط یک پل به هم متصل هستند و توسط پل دیگری به مجموعه تونلها متصلند. نام این دو پل "بهشت" . " زمین" میباشد. میو از طریق درب پشتی وارد خانه میشود.
فصل ششم: بازمانده
میو دفترچه خاطرات دختری به نام آکانه که در مراسم قبلی خواهرش آزامی را قربانی کرده بود، پیدا میکند. او پس از کشتن خواهرش تنها و به شدت افسرده شده بود تا اینکه پدرش عروسکی از آزامی برای او ساخت. عروسک توسط روحی شیطانی تسخیر شده بود و آکانه تحت تسلط عروسک قرار گرفته بود. پدر آکانه در یکی از شبها صدای راه رفتن شخصی را میشنود و وقتی برای دیدن اینکه چه کسی در خانه است میرود دختر مرده اش، آزامی را میبیند که در خانه قدم میزند! او بسیار میترسد و از کرده خود پشیمان میشود که چرا عروسکی از دختر مرده اش ساخت پس تصمیم به نابودی آن میگیرد. روح شیطانی ، آکانه را مجبور کرده تا قطعات عروسک را در گوشه و کنار خانه مخفی کند تا پدرش نتواند عروسک را از بین ببرد همچنین آکانه را تحریک میکند تا پدرش را به قتل برساند. میو با کمک روح آزامی قطعات گمشده عروسک را پیدا میکند و سرجایشان قرار میدهد با کامل شدن عروسک راهی مخفی ( گذرگاه مخفی خانه که " زمین" نام دارد) به زیر خانه نمایان میشود. این راه مخفی به خانه روبرویی راه داشت میو در راه مخفی به دام سائه می افتد و دوربین و چراغ قوه اش را ازدست می دهد. او به سرعت از دست سائه فرار میکند و در انتهای راه مخفی از انبار خانه تاچیبانا سر در می آورد.
ادامه دارد...