نیمار، سمبل تبلیغاتیِ جدید PES
در رأس نبردهای جنجال برانگیز و تا حدودی دشمنتراشِ بازیها که این روزها در دنیای ملموس مجازی خیمه برافراشته، مطمئناً نام نبرد کلیشهایِ PES و FIFA که به عنوان پیشتازان شبیهسازیِ اتفاقات درون مستطیل سبز شناخته میشوند درخشانتر از هر نام و رقابتِ دیگریست. از این که بگذریم در پسِ بادهای خزانی این روزها، شاهد سالگرد بیست سالگیِ عنوانی بودیم که شاید در قدیمالایام محبوب دلِ میلیونها نفر بود. ولی عادت کردهایم، این عنوان ما در قدیم محبوب دلها بود! دیگر با بلاهایی که «کونامی» عادت کرده بر سر عناوین خود بیاورد شاهد سقوط جانسوز این محبوب نیز بودیم. بله حدستان درست است، PES نیز از دست کونامی در امان نمانده و در کنار عناوینی مانند «کَسلوانیا» و «سایلنتهیل» از عرش آسمانها به فرشهای خاکخورده زمینِ ژاپن رسید! سالها گذشت و شاهد رقابت تک جانبهای بودیم که در طول تاریخ «گیم» نظیر نداشته است؛ در حدی که از لحاظ یکطرفه بودن، میتوان این رقابت را بالاتر از تراژدیِ غمانگیزِ «ندایوظیفه» در مقابل «میدانجنگ» دانست. اگر بخواهید خلاصهی داستان را برایتان شرح دهم، این چنین است که «فیفا» هر سال بهتر از سال گذشتهاش میشد، ولی PES این مسیر را دقیقاً به شکلی کاملاً برعکس طی میکرد. چیزی کمتر از ده سال تخت پادشاهی بی چون و چرا در دستانِ پاک ظاهرِ EA و دستنشاندهی بهحقش فیفا بود.
پس میتوان نتیجه گرفت PES چیزی حدود نیمی از عمر پر فراز و نشیبش را در زیر دستی و اطلاعت از فیفا طی کرده است. امّا... شما خودتان از این اوضاع خسته نشدهاید؟ بهنظرتان وقت آن نرسیده تا اذکار و ادعیههای دوستدارانِ این سری به نتیجه برسد؟ آیا وقت آن نرسیده تا کونامی عینک خودبزرگبینی را از چشمانش درآورد و واقعیت را ببیند؟ وقت بازگشت پادشاه چطور؟ دلتان برای آن «نوستالوژیها» تنگ نشده است؟
به هر حال نباید فراموش کرد کونامی جاییست که به افرادِ کاردرست میخندند و آنها را زیر سوال میبرند و به کسانی که مطیع و خامِ زورگویی شدهاند جاه و مقامهای بلند و بالا وعده داده میشود.
اوج نوستالوژیها با آن لوگوی قدیمی بود، نه این!
خودتان میدانید دیگر، خیلی زود یک سال گذشت. آب از آسیاب تکان نخورد و نسخهای جدید از بازیهایِ سالانه مثل PES منتشر شد. این روند آهستهآهسته برای بعضی افراد دارد تبدیل به چرخهی شبانهروز و برخورد با وعدههای غذایی میشود که اگر آن را مصرف نکنیم احساس کمبود سراسر وجودمان را اذیت خواهد کرد!
جدیدترین نسخهی سریِ PES را میتوان به جوانهای تشبیه کرد که پس از مدتها قدم در مسیر درستی گذاشته و میخواهد به هر سختیای که شده سر از خاک در آورد. نسخهی سال گذشته (PES 2015) نیز همان بذری بود که کونامی در اوج یأس و بدون ترس از شکستی دوباره در دل زمین نهاد! بذری که برای تکمیل خود به گیاهی خوش آب و رنگ مسیری دراز امّا درست را در پیشروی خود میدید. این بذر پس از تلاشهای شبانهروزیِ کارکنان کونامی، تبدیل به جوانهای شده که در تلاش است سر خود را از خاک غفلت درآورد.
1995 - 2015؛ چهزود دیر شد!
در همان نگاههای اول میتوان حس کرد که دگرگونیهایِ بی اساس در بازی شکل نگرفته و میتوان روی آن حسابی والا باز کرد. این احساس ممکن است حتا به درجهی پنداشتی در حد یک انقلاب هم بهشما دست بدهد. امّا صدها حسرت و تاسف که این احساس فقط در نگاههای اول گریبانگیرتان میشود! پس از اینکه مدتها درگیر PES 2016 شدید، احساس انقلاب به احساسِ تجربهی یک بازیِ بزرگ تبدیل میشود. تجربهی یک بازیِ بزرگ کمکم رنگ میبازد و شکل بازی در مخچهی شما به رقیبی سرسخت برای حریف دیرینهاش (فیفا) تغییر مییابد. اگر شب و روزهای بیشتری را پای بازی بگذرانید، به مرور زمان نقابِ گولزنکِ PES از چهرهاش برداشته میشود و با عمق قضیه آشنا میشوید؛ در عمق، این بازی چیزی نیست جز یک «شبیهساز ناقص»! شبیهسازی که بههیچوجه «بالانس» ندارد.
در مبحث دفاع کردن خیال میکنم هنوز که هنوز است عینک خود بزرگبینی (و گاهها خفنبینی) بر چشمان کونامی جایی خطیر دارد! همان دو دکمه گرفتن نفرین شده... و بله حکایت از این قرار است که دست خود را بر روی دو دکمهی مربع و ضربدر قرار دهید و از شر حملات تیم رقیب در امان بمانید. به همین سادگی، به همین خوبی و خوشی! البته گاهی اوقات بازیکنی که مجموع قدرتش (همان Overall) از 90 بالاتر باشد و از قضا سرعتش نیز بالا در حد مطلوب باشد، ممکن است از این سدِ مرگبار دفاعی جان سالم بهدر ببرد. این زمان است که شاید کمی تیزهوشی را باید چاشنی کار کنید و با زدن تکل یا بستن راههای نفوذ حمله حریفتان را خنثی کنید. البته نباید فراموش شود که این جور مواقع آنقدر کم است که مطمئناً نمیتوان از آن برای دفاع در مقابل نوع دفاع کردنِ منسوخ شدهی سریِ PES به عنوان یک برگ برنده استفاده کرد.
شک نکنید کسی که آلمان را برداشته، دستش بر روی مربع و ضربدر است!
از دفاع کردن که گذر کنیم، آسان بودن بیش از حد بازی به تمامیِ نورونهای مغز تجاوز میکند! بهشخصه، بهعنوان کسی که از سال 2011 به بعد بههیچوجه پیگیر درست و حسابی این سری نبوده و تنها در حد چند دست بازی کرده، در اولین دیدار دوستانهام در مقابل تیمی بزرگ و در درجهی سختیِ «بازیکنبرتر» توانستم نتیجه را به نفع خود تمام کنم! تنها در سطح «فوقستاره» است که شاهد کمی تنش و چالش در بازی هستیم. من هرگز و بههیچ وجه از این اوضاع راضی نیستم. با یادی از سخنان گذشتهها و همچنین با کمی تحول دراصل مطلب، باید گفت «بازیای که چالش نداشته باشد، بازی نیست.»
انیمیشنهای بازی بسیار روان و پیوسته هستند، بهطوری که شاید در ذهنتان نگاهی به میراث سمت دیگر رقابت داشته باشید و با یک نیشخندی ملیحانه از آن گذر کنید! امّا افسوس که کونامی دست «پیسی گیمران» را برای لمس هر چه بیشتر این حکم محروم کرده و تمامی انیمیشنها را در دسترسشان قرار نداده. این تبعیض که جدیداً کونامی بین کنسولداران و پیسی گیمرها قائل میشود در نوع خود جالب توجه است. و امّا افسوسی دیگر چرا که این امّا و اگرها تمامی ندارد!
چهرهپردازی تناقضات زیادی دارد؛ به عنوان مثال، صورتِ مدافع تیم «چلسی»، «کورتزوما» تفاوت چندانی با واقعیت ندارد، امّا صورت بازیکنی مثل «جرارد پیکه» فرقش با واقعیت همانند تفاوت پشت و روی برگهای ورق است! گاهی اوقات این امور ذهن آدمی را به سویی وا میدارد که خیال کند کارمندان کونامی هنگام پردازش چهرهها در حال چرت زدن بودهاند!
«پُل پوگبا» از آن دسته بازیکنانی است که تاسِ شانسش برای خوب بودن چهرهاش شش آمده!
نکات فرعیای همچون «مسترلیگ» یا «اسطورهشو» (Become a legend) دستخوش تغییرات مفیدی شدهاند. امّا چیزی که در نهایت حاصل شده تصوری از یک ماهیِ تازه رها شده در رود میدهد! نواقص زیادی در این بخش وجود دارد؛ نقصهایی مثلِ نتایج غیرعادی بازیها، منتقل نکردن حسِ یک جامعهی فوتبالی یا چیزهایی مشابه به این. این ماهیِ تازه رها شده با کمی تمرین و بهبود خود میتواند به زندگیِ در رود عادت کند!
هرچهقدر خواستم که مصنوعی بودن گرافیک نسخهی پیسی را بهپای پرداخت هر چه بیشتر به نسخههای نسل هشتم بگذارم، امّا انقدر به من شکنجه وارد کرد که نتوانستم از آن بگذرم. حرف از چمن ورزشگاه به میان نمیآورم، چرا که عملاً با چمن روبهرو نیستیم! شما را نمیدانم، ولی من که با چیزی جز کمی موکت سبز رنگ که حاشیههای سفید دارد در بازی روبهرو نشدم. تماشاگرها تکههایی از مقوا هستند که به زور بازو در کنار یکدیگر چسبانده شدهاند و در حال تکان دادن دستهایشان هستند! گرافیک بازی چیزیست که اگر ده سال پیش با آن مواجه میشدیم نیز برایمان احتمالاً معمولی میبود...
چیزی که که جماعت پیسیگیمر لایق آن بودند:
و امّا چیزی که عاقبت نصیبشان شد:
کمی پیشتر به مسیر درستی که PES در آن قدم گذاشته اشاره کردم؛ باید بگویم این مسیر میتواند به پایانهای تاثیر گذاری در این صنعتِ نانِشبساز برای خیلیها منتهی شود. مسیری که شاید هنوز بدون هیچ منظرهی چشمنوازی طی شود، امّا چه بسا آغازهایی که با انتهایشان مشهور شدهاند!
این مسیر سرشار است از نکتههای نو و جدید امّا ناقص؛ شاید یکی از نکاتی که در آن PES 2016 دلربا و صادق عمل کرده باشد، نوع چینش و طرز تفکر هجومی است. در درجهی سختیِ فوقستاره هجومی بازی کردن بسیار لذت بخش شده، با تکیه بر بازیسازیِ «هافبکها» احساس فوتبالی واقعی را در خودتان مییابید. پاسکاریهای مداوم شاید برای «آرکید پسندها» کمی عذاب آور باشد، ولی دوستداران فوتبالی واقعگرا از این روندی که PES پیشه کرده است مطمئناً شاد خواهند گشت. یک «امّا»ـیِ دیگر به میان میآید در اینجا؛ امّا تا چه زمانی این روند ادامه دارد؟ پس از اینکه به بازی مسلط شدید چه؟ باید بگویم پس از اینها بازی هیچ جایِ پیشرفتی برایتان نمیگذارد. در نهایت تنها چیزی که شاهدش خواهید بود، یک روند اجتناب ناپذیر از تکرارِ مکررات خواهد بود!
پس از مدتی طولانی دیگر حنای بازی رنگی ندارد!
حالت و «استایل» بازیکنان نمایی از توجه و وسواس را به رخ میکشند. اگر چهرهپردازیها هنگام چرتزدن پردازش شدهباشند، استایل بازیکنان در زمان هُشیاری کامل و با مصرف چند لیوان کافئین درست شدهاند! «لیونل آندرس "لئو" مسی» دقیقاً همانند واقعیت است؛ با گامهای ریز ولی با دقت به سمت دروازه میدود و شوتی ناگهانی را روانه چارچوب میکند. عیناً مثل نسخهی واقعیاش! این مطلب برای نود درصد بازیکنان مشهور جهان صادق است.
PES 2016 نقصهای بسیار زیاد و غیرقابل انکاری دارد. با این حال سعی دارد تا خود را سری در میان سرهایِ شبیهسازی نشان دهد. در مورد جواب سوالهای ابتدای متن هم بگذارید اینگونه بگویم :« نه پادشاه برگشته، نه نوستالوژیها، نه کونامی اذکارِ خلوت طرفداران را شنیده است و نه آن عینک خیالی را از چشمانش در آورده!» هیچکدام از این اتفاقها نیفتاده، فقط و فقط زمزمههای دستیابی به بهاری بیکران بعد از ده سال به گوش میرسد که البته هنوز نیز برای قضاوت در موردش زود است! PES 2016 ادامه دهنده رشد بذریست که حال نام جوانه را با خود یدک میکشد. جوانهای مجهول که در روند رشدش مسیری درست را انتخاب کرده. اگر شاهد خرابکاریهای دیگری از سوی کونامی با آن عینک خود خفنبینیاش نباشیم (مثل شاهکارِ (!) PES 2014) مطمئناً رسیدن به حاصل این دسترنج چند ساله چیزی خوب خواهد بود.
ارزش PES 2016:
6.5 از 10