(12-24-2014, 07:36 PM)shemshaki نوشته است: سلام دوست عزیز داستان بازی heavy rain رو بگو اگه میشه .
صبر کن حتما میذارم دوست من .
(12-24-2014, 07:37 PM)Amin_sh2 نوشته است: داستان metal Gear Solid کامل و با حوصله بزار لطفا [img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
حتما عزیرم فقط صبر کنی همه چی درست میشه
داستان کامل بازی Metal gear solid واسه عزیز
METAL GEAR SOLID 3: SNAKE EATER
داستان سری متال گیر از جایی شروع میشه که یک دانشمند اهل روسیه به نام نیکلای اس.ساکلاف در آمریکا زندگی می کرده و پناهنده اونجا بوده. بعد از مدتی به دلیل معامله ای که آمریکا در قبال خارج کردن موشکهای روسیه از کوبا تن داده بوده کشورش باز می گرده.
در 24 آگوست 1964 یک مامور زبده و ماهر سازمانی بنام Force Operations X یا همون FOX وابسته به سازمان سیا به طور مخفیانه وارد خاک روسیه و منطقه ای به نام Tselinoyarsk میشه. نام رمز این فرد Naked Snake و ماموریتش Virtuous Mission ـه نام دارد. ( این مامور در واقع همون بیگ باس خودمونه ! و اسم اصیش هم جکِ ) در این ماموریت اون مستقیما از Major Zero فرمان می گیره ( اینم همون زیرو خودمونه که الان صحبتش زیاد شده ! ) زیرو کسی بوده که بنبان گزار موسسه فاکس بوده !، به هر حال اسنیک دنبال سوکلاو میره و اون رو پیدا می کنه !
سوکلاو به اسنیک توضیح می ده که مجبورش کردن به ساخت یه سلاح به نام Shagohod که ابزاری باشه برای پیروزی روسیه در جنگ سرد، در راه برگشت اسنیک و سوکلاو بر روی یک پل چوبی با The Boss افسانه ای روبرو می شن !
باس مربی اسنیک بوده و رابطه احساسی بسیار زیادی با هم داشتن ! طوری که در همین نسخه 3 اسنیک با باس تماس می گیره و باس بعد از شنیدن صدای اسنیک به اون می گه چقدر لاغر شدی ! { در این حد با هم صمیمی بودن ! }. باس می خواد سوکلاو دو کلاهک هسته ای که دستش هست رو به Colonel Volgin بده.
ولگین شخصیت نسبتاً پیچیده داره یه جورایی قصدش کودتا در روسیه است
پس از برخورد اسنیک با باس بر روی پل ویلگن هم به جمع اون ها اضافه میشه و از باس می خواد تا اسنیک رو بکشه ! بخاطر اینکه صورت اونو دیده!
باس هم با اسنیک درگیر شده و بعد از شکستن یکی از دستهای اسنیک اون رو به رودخانه پایین پل پرتاب می کنه ( در واقع می خواست نشون بده که داره اسنیک رو می کشه اما قصدش این نبود )
بعد از این اتفاق و وقتی باس و دارو دسته اش به همراه هلیکوپتر اونجا رو ترک می کنن ولگین یکی از کلاهک ها رو برای تخریب مرکز تحقیقاتی سوکلاو به کار می بره ! که آسلات سعی داره ازش جلوگیری کنه و حتی بهش میگه :
اینجا کشور خودته !!
بعد از این اتفاق هلکوپتری که اسنیک رو به روسیه آوردن توسط دولت روسیه شناخته میشه و اینجاس که در و تخته با هم جور میشن ! و دولت روسیه فکر می کنه کار آمریکا بوده که به مرکز تحقیقاتی حمله کرده.
بر همین مبنا هم روسیه به آمریکا اخطار می دهد که ظرف یک هفته اعلام جنگ علیه آمریکا خواهد کرد.
اسنیک بعد از یک هفته از اولین ماموریت خودش که با شکست بدی مواجه شد اینبار با رمز Snake Eater به همون منطقه بر می گرده اما اینبار ماموریتش فرق داره، ماموریت اینبار بیگ باس خودمون اینه که ولگین و باس رو نابود کنه تا بی گناهی آمریکا رو ثابت کنه و از جنگ اتمی و کشته شدن میلیون ها نفر جلوگیری کنه.
اسنیک پس از ورود شبانه به منطقه فرستاده شده برای دومین بار در دومین ماموریت خودش با باس در شبی بارانی مواجه میشه :
اسنیک : رئیس، تو اینجا چکار می کنی ؟
باس : من دیگه رئیس تو نیستم ! برگرد برو خونه است ! نمی خواد خودتو اینجا نشون بدی اینجا آمریکا نیست !
اسنیک : چرا خیانت کردی ؟
باس : من خیانت نکردم من وفادارم به هدفم، اما تو چی جک ؟ ( اسنیک ) تو به چی وفادار می مونی ؟ به کشورت یا مربیت ؟ به ماموریتت یا اعتقادت ؟ انتظار ندارم منو ببخشی اما نمی تونی منو شکست بدی من از تو قوی ترم ! دفعه بعدی که ببینمت می کشمت. این صحنه دقیقا صحنه ای که اسنیک در هوای بارونی با اسبی روبرو میشه و باس اون رو غافلگیر می کنه.
اسنیک بعد از این اتفاق متوجه میشه باید با ماموری از آژانس امنیت ملی ملاقات کنه با اسم رمز ADAM .
اسنیک در این راه باز هم به پست BOSS می خوره و مثل همیشه به باد کتک گرفته میشه و تهدید به مرگ میشه !
اسنیک به محل ملاقات با آدام میره و با EVA ( بیگ ماما ) مواجه میشه و خودش رو جای مامور فاکس جا می زنه و ادعا می کنه که مامور مخفی KGB هست خودش رو به جای معشوقه سوکلاو جا زده و می تونی اسنیک رو در ماموریتش یاری کنه.
اما در واقع اون مامور مخفی یه گروه چینی به نام The philosophers ـه که ماموریتش به دست آوردن philosophers Legacy بود حالا این philosophers چیه قضیه اش خیلی مفصله اما توضیح مختصرش این میشه که بعد از جنگ جهانی اول اگه اشتباه نکنم چین و شوروی سابق و آمریکا با هم متحد میشن و نیرو و پول جمع می کنن و کلی هم جمع میشه ! اما بعدا با هم به مشکل می خورن و بیشتر این ثروت می مونه دست شوروی !
حالا اِوا می خواد اونارو بدزده ! و با همین نیت با اسنیک همراه میشه.
اسنیک به سمت ولگین حرکت می کنه و در راه با افراد زیادی مبارزه می کنه و اونارو شکست میده و آخرین کسی که باهاش مبارزه می کنه The Fury که شبیه فضانورد و اسلحه ای داره که از اون شعله می زنه بیرون ! اسنیک اون رو هم شکست میده و خودشو سوکلاو می رسونه که ولگین با یه ضربه اون رو بیهوش می کنه.
اسنیک بهوش میاد ولی همه جا سیاه ! رو سر اسنیک کسیه ای کشیدن ، اسنیک صداهایی می شنوه ولگین در حال کتک زدن سوکلاو و در آخر هم اون رو می کشه !
ولگین به باس میگه چشم های اسنیک رو از حدقه در بیاره باس با چاقو نزدیک به اسنیک میشه در همین حین ولگین اونور در حال اعتراف گرفتن از اِوا هست و برای اینکه اونو بترسونه ماشه تفنگش رو می کشه، اسنیک هم برای نجات دادن اِوا دست و پا می زنه که بر خورد می کنه به آسلات که تفنگ آسلات هم که پر بوده شلیک میشه و تیر می خوره به چشم اسنیک و اون رو کور می کنه.
آسلات یه فرستنده روی اسنیک می زاره و بعد باس به پای اسنیک شلیک می کنه و میگه فرار کن اما اسنیک زندانی میشه و در زندان ( توسط قرصی که مرگ رو صحنه سازی می کنه فرار می کنه ) و بعد برای راحت شدن از دست آسلات از روی یک پل با ارتفاع زیاد می پره !
و یه جورایی زیر آب بیهوش میشه و با کسانی که کشته بوده در خواب تجدید فراق می کنه !! و بعد از مدتی به هوش میاد و خودش رو به کنار رودخانه می رسونه ! اسنیک به همراه اِوا به سمت ولگین می ره تا اونو نابود کنه بین اونها و باس و ولگین درگیری ایجاد میشه و در آخر اسنیک موفق میشه Shagohod و ولگین رو به دَرک بفرسته ! و ولگین به اسنیک میگه هدف اون رسیدن به philosophers Legacy که در بالا توضیح دادم.
و در آخر تراژدیک ترین صحنه عمر 25 سالگی متال گیر ( به نظر مولف ) صحنه رویارویی اسنیک و باس در دشت گلها، که اسنیک او را شکست می دهد ...
باس : فقط یک اسنیک می تواند باشد یا یک باس ...
نتیجه داستان : باس هیچ وقت تلاش نکرد تا اسنیک را بکشد و حتی در ماموریت اول وقتی به همراه ولگین پس از تخریب موسسه تحقیقاتی برای اسنیک دست هم تکان داد ! و همیشه سعی در زنده نگه داشتن اسنیک داشت، اما چرا ؟ چه حقیقتی باعث شد تا اسنیک از دولت و سیاستهای کثیف اونها دوری کنه ؟باس مامور مخفی آمریکا بود و مامور شده بود تا به ولگین نزدیک شود، باس تنها ماموری بود که می توانست به ولگین نزدیک شود اون برای مطمئن کردن ولگین دو کلاهک هسته ای هم به ولگین داد.
و باید به ولگین نزدیک میشد و philosophers Legacy را می دزدید و اون رو به آخرین گروه باقی مونده در آمریکا به نام PATRIOTS ( همون میهن پرستای خودمون ! ) تحویل می داد ! اسنیک نقش یک بیننده رو داشت ! و می تونست با گرفتن باس شهرت زیادی پیدا کنه ! اما موقعی کار خراب شد که ولگین یکی از اون دو کلاهک رو به سمت یکی از مراکز تحقیقاتی روسیه شلیک کرد ! و روسیه آمریکا رو تهدید به حمله نظامی کرد ! حالا ماموریت جدید باس کشته شدن توسط اسنیک بود تا از جنگ جلوگیری کنه اون از اول می دونست که قرار توسط اسنیک کشته شه ! و اسنیک این هارو در آخر فهمید ! و فهمید که باس که کار اصلی رو انجام داده به عنوان منفورترین شخص این ماموریت شناخته میشه ( خیلی دردناکه ) ولی باس همیشه اگر هم زنده می موند باز هم برای کشورش خدمت می کرد کاری که بیگ باس نمی تونست انجام بده و از این سیاست متنفر بود
باس : وفاداری تا انتها ...
بیگ باس حریف باس نبود و باس خودش خواست تا توسط اسنیک کشته بشه ...
تمام اتفاقات زیر سر آمریکا بوده ولی افتخارش نصیب سران آمریکا و خفتش نصیب باس می شود و اسنیک هم ناخواسته قهرمان ملی میشه ...
اسنیک پس از شکست باس با اِوا به آلاسکا می رود ولی فردایش اِوا فرار می کند و نواری برای اسنیک می گذاره که در اون به این اشاره می کنه که اون هدفش دزدیدن philosophes Legacy بوده و همه کاری های دیگه فقط برای این هدف بوده ! و شخص وفادار به آمریکا که فراموش شده باس هست و مورد سو استفاده سران دولتی شده ...
خب اِوا به همراه philosophers Legacy فرار می کنه اما بعدها مشخص میشه که اون philosophers Legacy جعلی بوده و مامور آدام کسی نبوده جز آسلات !!! و philosophers Legacy در اختیار آمریکاست ! به لطف اسنیک ! وفاداترین شخص PATRIOT بدون شک باس بزرگ است .
قسمت سوم متال گیر بیگ باس پس از فهمیدن حقیقت ضربه ای سختی می خوره و از دولت ایالت متحده که با باس مثل یک آشغال رفتار کرده بود به شدت ناراحت بود.
بیگ باس در سال 1971 گروه علمیاتی ویژه ای به نام FoxHound رو ایجاد کرد که گروهی بود از بهترین ها چه در سلاح چه در نیرو در اواخر دهه 70 بیگ باس خودش رو برای یک شورش بزرگ آماده می کنه و با ثروتی که جمع کرده بود ارتش مستقلی رو در Outer Heaven در جنگلهای آفریقای جنوبی تشکیل میده. اونجا جایی بود برای سربازانی که نمی خواستند سرنوشتی مانند باس داشته باشند.
قسمت های بعد چرخ دنده های آهنین در صورت استقبال بیش تر شما . .
ناخدایی خسته در تسخیر طوفانم رفیق
در دل دریا اسیر مکر شیطانم رفیق
صخره ای هستم که سیلی میخورم از دست موج
امپراطوری غم از دست یارانم رفیق
کاش هرگز دل نمی بستم به مرجانهای آب
طعمه ای در کام خشک نارفیقانم رفیق
در دل دریا اسیر مکر شیطانم رفیق
صخره ای هستم که سیلی میخورم از دست موج
امپراطوری غم از دست یارانم رفیق
کاش هرگز دل نمی بستم به مرجانهای آب
طعمه ای در کام خشک نارفیقانم رفیق