12-25-2014, 08:49 AM
داستان بازی Hitman Absolution
:داستان حول محور دختری به نام ویکتوریا می چرخد که یکی از اعضای اصلی سازماآی.سی.ای (ICA) به نام بنجامین تراویس (Benjamin Travis) آزمایش های ژنتیکی روی آن دختر انجام داده و فهمیده که او قدرتی بی همتا دارد و برای تبدیل کردن او به قاتلی برتر از ٤٧ کارهای کثیفی انجام میدهد تا اینکه دیانا برن وود Diana Burnwood (مراقب ٤٧) دلش به حال او میسوزد و او را می دزدد، ۴۷ که در آی سی ای کار میکند از بنجامین تراویس دستور میگیرد که دیانا را به قتل برساند و ویکتوریا را به او تحویل دهد. ۴۷ اصلا نمی خواست این اتفاق بیوفتد چون برای چندین سال او مثل بهترین دوستش بوده است. ولی به هر ۴۷ مجبور است که این کار را بکند پس وارد اتاقش می شود و او را می کشد امّا دایانا در موقع مرگ از ٤٧ تقاضا میکند که از ویکتوریا محافظت کند و در نامه ای به او میگوید که هدف شوم تراویس چه بوده است و به او میگوید که به ویکتوریا شانسی بدهد که خود هرگز نداشته است چون او از هم نوعان ۴۷ است .
پس ٤٧ ویکتوریا را به یک صومعه (پرورشگاه) می برد و سعی میکند که بفهمد قضیه چیست دوستش Bridie که کارش دقیقا کسب اطلاعات است این کار را در ازای پول از ۴۷ می پذیرد پس ۴۷ از بیردی می خواهد درباره ی ویکتوریا اطلاعات کسب کند. بیردی بعد جستجو های فراوان به مردی بنام Blake Dexter میرسد که مقرّش در هتلی بنام ترمیناس است.
درباره Blake Dexter : در واقع دشمن اصلی ٤٧در این نسخه فردی بنام Blake Dexter است که بهمراه دستیارش Layla Stockton فعالیت های تولید و تجارت غیر قانونی اسلحه اش را در شهرکی در داکوتای جنوبی بنامHope انجام میدهد همچنین وی صاحب کمپانی اسلحه سازی مخفی بنام Dexter Industries است .
وقتی که ۴۷ برای کسب اطلاعات از ویکتوریا سروقت بلیک دکستر میرسد محافظش سانچز ٤٧ را از پا در می آورد و دکستر هتل را به آتش میکشد امّا ٤٧ از آنجا فرار میکند و زنده میماند، از طرفی دکستر تبهکاری را بنام Wade (ویید) و پسرش Lenny را اجیر میکند تا ویکتوریا را بیابند (تا اینجا هنوز مشخص نیست که دکستر ویکتوریا را به چه منظور میخواهد فقط میداند که او بهای زیادی دارد). در این زمان Bridie اطلاعاتی درباره ثروتمندی بنام) Dom Osmand دان اوزمند) که با دکستر دوستی دیرینه داشته بدست میآورد و ٤٧ بعد کشتن او عکسی از او می یابد که بهمراه دکستر و وید است. و در این زمان Bridie با ٤٧ تماس میگیرد و میگوید که ووید او را گرفته و میخواهد از زیر زبانش درباره ویکتوریا حرف بکشد.
٤٧ افراد ویید را میکشد اما خیلی دیر شده و ویید از مکان ویکتوریا با خبر شده . حالا ٤٧ بی درنگ به صومعه می رود امّا همزمان افراد ویید هم میرسند آنها به صورت بی رحمی همه ی راهبه ها را می کشند تا وکتوریا را بیابند و بالاخره او را پیدا میکنند اما ۴۷ به موقع سر می رسد و کار ویید را می سازد و او را می کشد اما هنگامی که ۴۷ سرش با کشتن ویید گرم بود پسر دکستر (لنی) ویکتوریا را می دزدد و او را به hope پیش پدرش می برد.
حال ٤٧ به hope میرود و افراد لنی را میکشد و از او بازجویی میکند و میفهمد که ویکتوریا در Dexter Industries است و دکستر در حال انجام آزمایش ژنتیکی بر روی اوست (انگار دکستر فهمیده چه قدرت خارق العاده ای ویکتوریا دارد) او هم میخواهد قدرت درون ویکتوریا را بدست آورد اما نقشه ای دیگر به ذهن داشت با توجه به اعترافات بیردی میخواهد ویکتوریا را به بنجامین تراویس بفروشد.
سپس ٤٧ به آنجا میرود امّا آنها را در آنجا نمیابد سپس ۴۷ متوجه حضور مسابقه ای می شود مسابقه ای بین سانچز (کسی که ۴۷ را به زمین کوبید) و یک نفر دیگر، ۴۷ خود را به جای حریف سانچز جا زد و به داخل رینگ رفت او توانست سانچز را شکست دهد و از او جای ویکتوریا را خواست و فهمید که ویکتوریا در کلانتری شهر است به همین ترتیب دکستر زودتر ویکتوریا را به کلانتری شهر برده است جایی که کلانتر دست نشانده دکستر شریف اسکارتی مشغول فعالیت است .
۴۷ در آنجا خیلی به ویکتوریا نزدیک شده بود اما توسط شک برقی بیهوش شد. هنگامی که به هوش آمد دکستر و شریف را جلوی چشمش دید دستانش بسته بود و هیچ کاری نمی توانست بکند، ولی وقت آن رسیده بود که دکستر با تراویس معامله کند و ویکتوریا را با پول بسیار زیاد بفروشد پس به حساب ۴۷ رسیدن را به وقت دیگری موکول کرد . در این زمان تراویس که ٤٧ و ویکتوریا را تحت تعقیب سازمان و پلیس قرار داده و برای سر ٤٧ جایزه گذاشته توسط خیانت Bridie از مکان ٤٧ با خبر میشود و به کلانتری Hope میآید . در این زمان دکستربا ویکتوریا به شیکاگو میروند و شریف اسکارکی که در خود توان مقابله با نیروهای تراویس را نمی بیند. حین فرار تیر میخورد و لنگ لنگان به کلیسای شهر میرود.
در این زمان ۴۷ را میبینیم که از کلانتری فرار کرده و بسیار با آرامش به دنبال شریف اسکارکی است مامور ۴۷ در جلوی چشم عموم مردم به او تیر میزند، اسکارکی در آخرین لحظات عمر مکان دکستر را به ٤٧ میگوید جایی به نام بلک واتر پارک.
بنابراین مأمور ٤٧ به برج بلک واتر پارک در شیکاگو میرود جایی که دکستر در آنجا با تراویس قرار گذاشته. تراویس یک میلیون دلار پول در ازای ویکتوریا به او میدهد امّا دکستر سر او کلاه میگذارد که دخترک را در مکانی مشخص به او خواهد داد.
هنگامی که دکستر و لیلا در حال خوش حالی پول بودند میفهمند که مزاحمی دارند مزاحمی به نام ۴۷٫ این بار لیلا به دکستر قول میدهد که ۴۷ را بکشد و با هم فرار کنند اما این ۴۷ است که لیلا را می کشد.
دکستر به افرادش دستور داده اگر بعد از ۵ دقیقه لیلا نیامد یعنی ۴۷ او را کشته است پس باید بعد از ۵ دقیقه بلک واتر پارک را با مامور ۴۷ نابود کنیم . او فقط پنج دقیقه وقط داشت که ویکتوریا را نجات دهد . وقت داشت به اتمام میرسید و دکستر در حال فرار کردن با ویکتوریا بود اما سر بزنگاه ۴۷ رسید و دکستر را کشت ، حال فقط خطر تهدید تراویس مانده است.
در قسمت پایانی ۴۷ را قبرستان خانواده برن وود میبینیم، انگار که تراویس شک کرده بود ۴۷ دیانا را واقعا کشته است یا خیر، او به گروه آلفا دستور داده قبر دیانا را باز کنند که آیا او درون آن است یا خیر. ۴۷ به طور مخفی از آنها عبور می کند و به آخرین دشمن خود بنجامین تراویس می رسد.
در قسمت زیر متن صحبت های تراویس و مامور ۴۷ را می بینید :
تراویس : تو هیچ وقت هیچ کاری برای خودت نکردی
تراویس : دیانا به عنوان یه قاتل چندین سال برای آژانس کار کرد، درست مثل تو !
تراویس : وکارش رو به بهترین شکل انجام داد
تراویس : ولی فقط بهم بگو…. واقعا تو اونو کشتی؟
تراویس : دیانا، مرده مگه نه؟
۴۷ : تو هیچ وقت اینو نخواهی فهمید
بنگ …….
در پایان بازی ویکتوریا را نشان میدهد بهمراه دایانا که در تعجب همگان زنده است و ٤٧ را نشان میدهد که از دور مراقب آنها است. (در سکانس بازی هدف اصلی ۴۷ مشخص نیست که آیا میخواهد به دیانا شلیک کند یا از او مراقبت کند، شاید هدف سازنده این بوده قسمت بعدی بازی هم در راه است) در نهایت Bridie به کمیسری که به دنبال ٤٧ است پیشنهاد میکند که در مقابل پول اطلاعاتی درباره ٤٧ به او بدهد .
:داستان حول محور دختری به نام ویکتوریا می چرخد که یکی از اعضای اصلی سازماآی.سی.ای (ICA) به نام بنجامین تراویس (Benjamin Travis) آزمایش های ژنتیکی روی آن دختر انجام داده و فهمیده که او قدرتی بی همتا دارد و برای تبدیل کردن او به قاتلی برتر از ٤٧ کارهای کثیفی انجام میدهد تا اینکه دیانا برن وود Diana Burnwood (مراقب ٤٧) دلش به حال او میسوزد و او را می دزدد، ۴۷ که در آی سی ای کار میکند از بنجامین تراویس دستور میگیرد که دیانا را به قتل برساند و ویکتوریا را به او تحویل دهد. ۴۷ اصلا نمی خواست این اتفاق بیوفتد چون برای چندین سال او مثل بهترین دوستش بوده است. ولی به هر ۴۷ مجبور است که این کار را بکند پس وارد اتاقش می شود و او را می کشد امّا دایانا در موقع مرگ از ٤٧ تقاضا میکند که از ویکتوریا محافظت کند و در نامه ای به او میگوید که هدف شوم تراویس چه بوده است و به او میگوید که به ویکتوریا شانسی بدهد که خود هرگز نداشته است چون او از هم نوعان ۴۷ است .
پس ٤٧ ویکتوریا را به یک صومعه (پرورشگاه) می برد و سعی میکند که بفهمد قضیه چیست دوستش Bridie که کارش دقیقا کسب اطلاعات است این کار را در ازای پول از ۴۷ می پذیرد پس ۴۷ از بیردی می خواهد درباره ی ویکتوریا اطلاعات کسب کند. بیردی بعد جستجو های فراوان به مردی بنام Blake Dexter میرسد که مقرّش در هتلی بنام ترمیناس است.
درباره Blake Dexter : در واقع دشمن اصلی ٤٧در این نسخه فردی بنام Blake Dexter است که بهمراه دستیارش Layla Stockton فعالیت های تولید و تجارت غیر قانونی اسلحه اش را در شهرکی در داکوتای جنوبی بنامHope انجام میدهد همچنین وی صاحب کمپانی اسلحه سازی مخفی بنام Dexter Industries است .
وقتی که ۴۷ برای کسب اطلاعات از ویکتوریا سروقت بلیک دکستر میرسد محافظش سانچز ٤٧ را از پا در می آورد و دکستر هتل را به آتش میکشد امّا ٤٧ از آنجا فرار میکند و زنده میماند، از طرفی دکستر تبهکاری را بنام Wade (ویید) و پسرش Lenny را اجیر میکند تا ویکتوریا را بیابند (تا اینجا هنوز مشخص نیست که دکستر ویکتوریا را به چه منظور میخواهد فقط میداند که او بهای زیادی دارد). در این زمان Bridie اطلاعاتی درباره ثروتمندی بنام) Dom Osmand دان اوزمند) که با دکستر دوستی دیرینه داشته بدست میآورد و ٤٧ بعد کشتن او عکسی از او می یابد که بهمراه دکستر و وید است. و در این زمان Bridie با ٤٧ تماس میگیرد و میگوید که ووید او را گرفته و میخواهد از زیر زبانش درباره ویکتوریا حرف بکشد.
٤٧ افراد ویید را میکشد اما خیلی دیر شده و ویید از مکان ویکتوریا با خبر شده . حالا ٤٧ بی درنگ به صومعه می رود امّا همزمان افراد ویید هم میرسند آنها به صورت بی رحمی همه ی راهبه ها را می کشند تا وکتوریا را بیابند و بالاخره او را پیدا میکنند اما ۴۷ به موقع سر می رسد و کار ویید را می سازد و او را می کشد اما هنگامی که ۴۷ سرش با کشتن ویید گرم بود پسر دکستر (لنی) ویکتوریا را می دزدد و او را به hope پیش پدرش می برد.
حال ٤٧ به hope میرود و افراد لنی را میکشد و از او بازجویی میکند و میفهمد که ویکتوریا در Dexter Industries است و دکستر در حال انجام آزمایش ژنتیکی بر روی اوست (انگار دکستر فهمیده چه قدرت خارق العاده ای ویکتوریا دارد) او هم میخواهد قدرت درون ویکتوریا را بدست آورد اما نقشه ای دیگر به ذهن داشت با توجه به اعترافات بیردی میخواهد ویکتوریا را به بنجامین تراویس بفروشد.
سپس ٤٧ به آنجا میرود امّا آنها را در آنجا نمیابد سپس ۴۷ متوجه حضور مسابقه ای می شود مسابقه ای بین سانچز (کسی که ۴۷ را به زمین کوبید) و یک نفر دیگر، ۴۷ خود را به جای حریف سانچز جا زد و به داخل رینگ رفت او توانست سانچز را شکست دهد و از او جای ویکتوریا را خواست و فهمید که ویکتوریا در کلانتری شهر است به همین ترتیب دکستر زودتر ویکتوریا را به کلانتری شهر برده است جایی که کلانتر دست نشانده دکستر شریف اسکارتی مشغول فعالیت است .
۴۷ در آنجا خیلی به ویکتوریا نزدیک شده بود اما توسط شک برقی بیهوش شد. هنگامی که به هوش آمد دکستر و شریف را جلوی چشمش دید دستانش بسته بود و هیچ کاری نمی توانست بکند، ولی وقت آن رسیده بود که دکستر با تراویس معامله کند و ویکتوریا را با پول بسیار زیاد بفروشد پس به حساب ۴۷ رسیدن را به وقت دیگری موکول کرد . در این زمان تراویس که ٤٧ و ویکتوریا را تحت تعقیب سازمان و پلیس قرار داده و برای سر ٤٧ جایزه گذاشته توسط خیانت Bridie از مکان ٤٧ با خبر میشود و به کلانتری Hope میآید . در این زمان دکستربا ویکتوریا به شیکاگو میروند و شریف اسکارکی که در خود توان مقابله با نیروهای تراویس را نمی بیند. حین فرار تیر میخورد و لنگ لنگان به کلیسای شهر میرود.
در این زمان ۴۷ را میبینیم که از کلانتری فرار کرده و بسیار با آرامش به دنبال شریف اسکارکی است مامور ۴۷ در جلوی چشم عموم مردم به او تیر میزند، اسکارکی در آخرین لحظات عمر مکان دکستر را به ٤٧ میگوید جایی به نام بلک واتر پارک.
بنابراین مأمور ٤٧ به برج بلک واتر پارک در شیکاگو میرود جایی که دکستر در آنجا با تراویس قرار گذاشته. تراویس یک میلیون دلار پول در ازای ویکتوریا به او میدهد امّا دکستر سر او کلاه میگذارد که دخترک را در مکانی مشخص به او خواهد داد.
هنگامی که دکستر و لیلا در حال خوش حالی پول بودند میفهمند که مزاحمی دارند مزاحمی به نام ۴۷٫ این بار لیلا به دکستر قول میدهد که ۴۷ را بکشد و با هم فرار کنند اما این ۴۷ است که لیلا را می کشد.
دکستر به افرادش دستور داده اگر بعد از ۵ دقیقه لیلا نیامد یعنی ۴۷ او را کشته است پس باید بعد از ۵ دقیقه بلک واتر پارک را با مامور ۴۷ نابود کنیم . او فقط پنج دقیقه وقط داشت که ویکتوریا را نجات دهد . وقت داشت به اتمام میرسید و دکستر در حال فرار کردن با ویکتوریا بود اما سر بزنگاه ۴۷ رسید و دکستر را کشت ، حال فقط خطر تهدید تراویس مانده است.
در قسمت پایانی ۴۷ را قبرستان خانواده برن وود میبینیم، انگار که تراویس شک کرده بود ۴۷ دیانا را واقعا کشته است یا خیر، او به گروه آلفا دستور داده قبر دیانا را باز کنند که آیا او درون آن است یا خیر. ۴۷ به طور مخفی از آنها عبور می کند و به آخرین دشمن خود بنجامین تراویس می رسد.
در قسمت زیر متن صحبت های تراویس و مامور ۴۷ را می بینید :
تراویس : تو هیچ وقت هیچ کاری برای خودت نکردی
تراویس : دیانا به عنوان یه قاتل چندین سال برای آژانس کار کرد، درست مثل تو !
تراویس : وکارش رو به بهترین شکل انجام داد
تراویس : ولی فقط بهم بگو…. واقعا تو اونو کشتی؟
تراویس : دیانا، مرده مگه نه؟
۴۷ : تو هیچ وقت اینو نخواهی فهمید
بنگ …….
در پایان بازی ویکتوریا را نشان میدهد بهمراه دایانا که در تعجب همگان زنده است و ٤٧ را نشان میدهد که از دور مراقب آنها است. (در سکانس بازی هدف اصلی ۴۷ مشخص نیست که آیا میخواهد به دیانا شلیک کند یا از او مراقبت کند، شاید هدف سازنده این بوده قسمت بعدی بازی هم در راه است) در نهایت Bridie به کمیسری که به دنبال ٤٧ است پیشنهاد میکند که در مقابل پول اطلاعاتی درباره ٤٧ به او بدهد .
ناخدایی خسته در تسخیر طوفانم رفیق
در دل دریا اسیر مکر شیطانم رفیق
صخره ای هستم که سیلی میخورم از دست موج
امپراطوری غم از دست یارانم رفیق
کاش هرگز دل نمی بستم به مرجانهای آب
طعمه ای در کام خشک نارفیقانم رفیق
در دل دریا اسیر مکر شیطانم رفیق
صخره ای هستم که سیلی میخورم از دست موج
امپراطوری غم از دست یارانم رفیق
کاش هرگز دل نمی بستم به مرجانهای آب
طعمه ای در کام خشک نارفیقانم رفیق