07-06-2015, 02:53 PM
(آخرین ویرایش: 07-06-2015, 03:02 PM، توسط Devil Prince.)
(07-06-2015, 04:29 AM)Last Warrior نوشته است: سلام و اینکه مثل همیشه خوب نوشتید
ولی خب من هم بعنوان بدمن ماجرا یه چند نکته درباره نحوه نوشتنتون بگم
اما اون چند نکته:
اول اینکه ماشاا... به مقدمه! میدونید، این نظر شخصی من هست که نباید نقد رو با طولش سنجید بلکه باید با محتواش سنجید، که در مورد نقد شما صدق میکنه. اما موردی که وجود داره اینه که نقدی جمعوجور با محتوای مناسب ارجحیت داره به نقدی مفصل ولی با همون محتوا. شاید پیچیده باشه! به زبان ساده، کیفیت در عین کوتاهی بهتره از کمیت و طولانی بودن. شاید این دوره و زمونه اقتضا میکنه که نوشتههای کوتاهتر ولی درعین حال جامع عرضه بشن و شاید نباید همه ریز ودرشت یه بازی رو هم توی نقد آورد چون بعضیاشون گفتنش با نگفتنش زیاد فرق نداره.
از طرفی یه نقد باید اونقدر قوی باشه تا بتونه مخاطب رو با خودش همراه کنه و وقتی طولانی میشه این کار براش سختتر هست. در مورد بعضی بازیها شاید وادار به طولانی نوشتن بشیم ولی اون رو هم میشه طوری نوشت که متفاوت و در عین حال مخاطب پسند باشه؛ این موارد رو خودم هم دنبالشم تا بعضی وقتا که دست به قلم میشم اینطوری بنویسم ولی بعضی اوقات هم نمیشه، پیش میاد
اما نکته دوم؛ حس میکنم که یک روش نوشتن دارید و هر بار که مینویسید شکل و قالب رو تغییر نمیدید؛ منظورم بخش بندی کردن نقدتون هست و دوباره هر بخش رو به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنید. این روش در درازمدت ممکنه موجب بشه خودتون رو تکرار کنید، همین الان هم این نوشتتون با نقد قبلیتون مقایسه کنید میبینید که بعضی جاها شباهت دارن، این مورد بدی نیست ولی در طولانی مدت ممکنه دیگه کلیشهای بشه؛ مثلا پرداختن به داستان و شخصیت پردازی و استفاده از این کلمات( داستان و شخصیتپردازی) به کراّت در این نقد! و همچنین جمله اول بخش تحلیل داستان این نقد و نقد قبلیت رو ببیند :
نقد فعلی : " داستان در سری Metal Gear همیشه جزو ارکان اصلی به حساب می آید. "
نقد قبلی : " داستان در سری Prince of Persia همیشه جزو مهم ترین عناصر و نقاط قوت سری به حساب می آید. "
حالا شاید بگید خب چی بگم یا این روش منه یا اصلا به تو چه! البته ممکنه حق با شما باشه ولی اینجاست که قدرت یک نویسنده دیده میشه و اونم اینه که کمتر از کلمات کلیشهای استفاده کنه ولی مفهوم رو برسونه؛ این یکی رو هم خودم در تلاشم تا بهش برسم
اما در همون بخش داستان باید بگم اون قسمتی که به شخصیت Raiden میپرداختید، خیلی خوب بود و بقیه بخشها هم با فاکتور گرفتن از اون دو نکتهای که گفتم خوب بود و از اون تیکههای طنزتون رو هم خوشم اومد.
خب خیلی طولانی شد، معمولا هر چند بار اینقدر طولانی نظر میدم که اینبار قرعه به نام نوشتهی شما افتاد؛ در کل قصدم به هیچ وجه تخریب نقد نبود فقط میخواستم یه بحث مفیدی برای دوستان علاقهمند باشه.
ممنون بابت نقدتون و موفق باشید.
سلام خدمت Last Warrior
اول از همه می خوام به چند نکته اشاره کنم. اون بند اولی که در نقد خودم قرار دادم، مقدمه نیست. فضا سازی نام داره. یعنی به فراخور موضوع مقاله، زمینه های مناسب روانی رو در خواننده ایجاد کنیم. از فوایدش هم میشه به جذاب کردن نوشته اشاره کرد.بند بعدی مربوط به مقدمه ی مقاله میشه که دیگه در حداقل حجم خود قرار داره. نمیشه که از استاندارد های تعیین شده چشم پوشی کرد. در ضمن شما جوری از طولانی بودن صحبت می کنید که انگار نقد بنده 10000 کلمه داره! این نقد سر جمع 5000 کلمه ی مفید داره که از نظر حجم هیچ تضادی با استاندارد های تعیین شده نداره. با این وضع شما به نقد های استاد Van Ord چی میگید که اونقدر طولانی هست و بعضی ها به خسته کننده شدن مقاله در اواسط نقد اشاره کردند. به نظر من نقد یک بازی هر چقدر هم کوتاه باشه، تا زمانی که خواننده انگیزه ی جدی برای خوندن نقد رو نداشته باشه، اون نقد واسش از صد تا شاهنامه طولانی تره. از طرفی بنده هر بار که به نقدم نگاهی اجمالی میندازم، هیچ بخش قابل حذفی رو مشاهده نمی کنم. وقتی مطلبی در نقد بیان میشه باید دلیل و مدرک کافی براش ارائه بشه که ساده ترین راه، ارائه ی مثال هست؛ وگرنه چطور خواننده می تونه با نوشته ی من ارتباط برقرار کنه و به درک مطلب بنده دست پیدا کنه؟ مثلا وقتی من میگم MGR:R در بخش مبارزات موفق ظاهر شده، باید دلیل قانع کننده داشته باشم. اگر دلیل داشته باشم، خواننده دلیل من رو در ذهنش بررسی می کنه و میبینه که آیا با معیار های اون هم مطابقت داره یا خیر. در ضمن وقتی بنده به نقد یک بازی مشغول می شم، در برابر تمام خواننده های این نقد مسئولیت دارم تا به نقد تمام بخش ها بپردازم. چشم پوشی از نقد یک بخش می تونه مساوی با مخفی شدن یکی از مشکلات بازی بشه که ممکنه به مذاق خیلی ها خوش نیاد و بازی رو براشون به کابوس تبدیل کنه و اون وقت تمام انگشت های اتهام به سمت من منتقد بلند میشه که کاملا هم طبیعی هست. تمام این ها مواردی هستند که نمیشه به همین سادگی ها ازشون گذشت و در نقد حذفشون کرد. در مورد اون نکته که گفتید ریز و درشت بازی رو در نقد نباید بررسی کرد، باید بگم: اگه دقت کرده باشید، می بینید که بنده در جزئیات فقط به نقاط ضعف اشاره کردم و کمی درموردشون توضیح دادم و در رابطه با کلی بخش از بازی هیچ صحبتی نکردم. چون به قول خودتون گفتن و نگفتنش فرق آنچنانی نداره. یک نکته هم بگم. بنده برای خسته کننده نشدن نوشته در بعضی مقاطع نقد سعی کردم تا با افزودن جملات طنز، به این مهم دست پیدا کنم.
اما درباره ی نکته ی دوم شما. بله. عموما نوشته های بنده قالبی مشابه دارند که البته نکته ی عجیبی به حساب نمیاد. به هر حال هر نویسنده ای سبکی داره که میشه نشانه هاش رو در هر نقدش مشاهده کرد. همین استاد Van Ord. نوشته هاش همیشه سبک ادبی رو دنبال می کنند که با خوندن اولین بند هر نقد ایشون، میشه به این نکته پی برد. البته بنده هم قبول دارم که گاهی جمله بندی نقد هام خیلی شبیه هم هست، اما این موضوع رابطه ی مستقیمی با عناوینی داره که بنده برای نقد انتخابشون می کنم. اگه نگاهی کوتاه به نقد های بنده بندازید، می بینید که عناوینی که نقد کردم، حداقل در یک چیز با هم مشابه اند. داستان قوی. البته این دلیل چندان قانع کننده نیست، اما بنده در تلاشم تا این مشکل هم برطرف بشه. خودم موقعی که داشتم اون جمله ی اول بخش داستان MGR:R رو می نوشتم، یاد جمله ی مشابه در نقد PoP افتادم اما هر کاری کردم نتونستم جمله ای بهتر و تاثیر گذار تر از جمله ی مذبور پیدا کنم. اما باز هم خودم متوجه شدم که نیاز به ایجاد تغییرانی در قالب نوشتاری هست.
اما نکته ی عجیبی که شما بهش اشاره کردید و گفتید که زیاد از کلمات شخصیت پردازی و داستان، برای من غیر قابل فهم هست. آیا شما کلمه ی جایگزینی برای این دو کلمه دارید؟ وقتی توضیحات در مورد بخش داستانی طولانی میشه، به طبع استفاده از این کلمات هم افزایش پیدا می کنه...
با تشکر از توجه دقیق شما دوست عزیز.
(اوه اوه ببین. یه پا نقد نوشتم تو همین بخش!)
!Praise Prince of Persia