MGS V: The Phantom Pain | Story Thread

[Blue Sun]

Ocelot: Friendship with Big Boss

خب خیلی ها براشون این سوال پیش اومده که رابطه دوستانه ای که بین اسلات و بیگ باس هست چطوری به وجود اومده، منم دیگه تصمیم گرفتم بیام تا جایی که میتونم این مسئله رو توضیح بدم. البته اینم بگم که در کل دوستی آن چنانی نیست و اصن حتی شاید بهتره که بهش نگیم دوستی و صرفا بهش بگیم همکاری. 

اولش بگم که نظرم داستان MGS 3 و خیلی چیزای دیگه رو کاملا اسپویل میکنه، پس دیگه خوندنش با خودتونه. 

توی سال 1960 اسلات به روسیه میره. بدون این که کسی بدونه، اون هم جاسوس CIA و هم KGB هست و همه این کارا رو هم زیر نظر Philosophers یا همون فیلسوفان انجام میده، در حالی که در ظاهر داره برای GRU و کلنکل ولگن کار میکنه. توی همون سال 1964 به نیکد اسنیک یا همون بیگ باس دستور داده میشه تا نیکولای سوکولاو، کسی که Shagohod (دستگاه پرتاب موشک های اتمی) رو ساخته بود رو از روسیه خارج کنه. از طرفی به اسلات هم توسط کلنکل ولگن دستور داده شده بود که سوکولاو رو گیر بیاره. خلاصه اسلات و بیگ باس به هم برخورد میکنن و با همدیگه مبارزه میکنن، اما در نهایت بیگ باس توی مبارزه اسلات رو شکست میده و اون رو بیهوش میکنه. اسلات وقتی بهوش میاد میبینه که سوار هلیکوپتر همراه کلنکل ولگن هست. کلنکل ولگن که دیگه هم Shagohod و هم سوکولاو رو گیر اورده، یه موشک اتمی میزنه به مرکز تحقیقاتی سوکولاو، هر چند اسلات تلاش میکنه تا متوفقش کنه اما خب موفق نمیشه.

پس از این حادثه از اتاق فرمان به اسلات دستور داده میشه که باید به بیگ باس (در اون زمان نیکد اسنیک) کمک کنه تا باس، Shagohod، نیرو های کبرا و کلنل ولگن رو از بین ببره و همچنین میراث فیلسوفان (The Philosopher's Legacy) رو به آمریکا برگردونه. البته حتی بعد از این اتفاق این دو نفر چندین و چند بار با هم مبارزه میکنن، برای این که اسلات میخواد حسابی که بینشونه (همون شکستش از بیگ باس) رو تسویه کنه، اما اسلات توی تک تکشون به یه نحوی شکست میخوره. توی شکنجه هم که اشتباهی به یکی از چشم های بیگ باس شلیک میکنه.

توی مبارزه ای که بعدا بین بیگ باس و کلنکل ولگن به وجود میاد، ولگن به اسلات دستور میده تا به بیگ باس شلیک کنه اون رو بکشه، اما اسلات سر باز میزنه و در عوض اسلحه رو برای بیگ باس پرتاب ممیکنه تا اون ازشون استفاده کنه. البته اسلات بعدا هم تلاش میکنه تا باز با بیگ باس مبارزه کنه و اون رو شکست بده، اما خب موفق نمیشه. اما خب با تمامی این موارد یا بهتره بگم به خاطر تمامی این موارد، اسلات احترام خاصی برای بیگ باس قائله.

بعد از ماجرا های MGS 3 اسلات نقشه های سلاح پیشرفته متال گیر رو به CIA تحویل میده. بعدا مشخص میشه که در کنار تمام این جاسوس بازی ها اسلات به فکر خودش هم بوده و اهداف خودش رو هم دنبال میکرده. اون نصفی از میراث فیلسوفان که متعلق به KGB بوده رو برای خودش برمیداره. توی سال 1970 هم از اختلافاتی که بین CIA و پنتاگون بین نصفه خودشون از میراث فیلسوفان پیش اومده استفاده میکنه و تصمیم گرفته میشه تا کنترل نصف دیگه از میراث فیلسوفان هم به اسلات داده بشه، یعنی دیگه تا الان اسلات تمام میراث فیلسوفان رو در اختیار داره. نقشه کلی اسلات هم اینکه نفوذ فیلسوفان روی آمریکا رو کم تر کنه. یکی از همکارای اسلات و کسایی که کمکش هم میکنه Zero (زیرو) هست. توی همون موقع ها اسلات و زیرو گروه مهین پرستان (Patriots) رو به وجود میارن. اسلات به عنوان یه جاسوس برای مهین پرستان هم کار میکنه، اما خب کم کم شروع میکنه تا با ایدئولوژی هاشون مخالفت کنه. 

اسلات توی تعدادی از جنگ هایی که بین 1970 تا 1980 توی آفریقا و خاورمیانه به وجود میان (از جمله حمله روس ها به افغانستان) هم نقش داشته. توی دهه 80، به درخواست زیرو، اسلات با میلر و بازمونده های گروه سربازان بدون مرز که دیگه Diamond Dogs رو به وجود آوردن ملاقات میکنه و باهاشون وارد همکاری میشه. توی فانتوم پین هم که اسلات ونوم اسنیک رو از مخمصه خارج میکنه و میبرش به افغانستان، توی دایموند داگز هم حضور داره و باهاشون همکاری میکنه. 

دیگه بخوام همه چیز رو با تمام جزییات توضیح بدم حتی طولانی تر از این هم میشه، پس فعلا همین قدر کافی هست و احتمالا توی نظرات بعدیم توی این تاپیک توضیحات بیشتری راجع به ادامه این موارد (فانتوم پین) بدم. 

این رو هم بگم که از صحت دقیق تمامی این مواردی که گفتم مطمئن نیستم و ممکنه که اشتباهاتی توشون باشه چون واکتورو MGS 3 رو خیلی وقت پیش دیدم و اینا رو هم با توجه به چیزی که به خاطر داشتم و تونستم از منابع خارجی گیر بیارم نوشتم.