داستان هیروی Drow Ranger
Drow Ranger نامی است که به Traxex داده شده است که به صورت شوخیآمیز، یک نام خوب و کوتاه برای مردم نسبتا تنفر آمیز Drow است؛ اما Traxex خودش یک Drow نیست. والدین او در یک کاروان راهزنان، مسافر بودند که باعث خشم مردم آرام Drow شد و کاروان را قتلعام پر سر صدایی کردند. بعد از اینکه قضیه آن جنگ حل و فصل شد، مردم Drow یک دختر کوچک که در واگنهای نابود شده مخفی شده بود، کشف کردند و توافق کردند که نمیتوان آن بچه را کنار گذاشت.او حتی زمانی کودکی خود را در هنرهایی که داشت، طبیعی جلوه داد هنرهای ارزشمندی مانند: مخفیکاری، سکوت، ظرافت در روح، وگرنه در بدن خود او ممکن است یک دمدمی بوده است که به خانه ی مناسب خود برگشته است. اما هنگامی که او بزرگ شد، با توجه به خانوادهای که در آن زندگی میکرد، او فکر کرد که مانند آنها زشت است! ولی حقیقت این بود که در کل ویژگیهای او صاف و مناسب، کاملا عاری از زگیل (و جوش) و موهای زائد درشت بود؛ جدا از قبیلهای که در آنجا به انتصاب رسیده بود، او آنجا را برای به تنهایی زندگی کردن در جنگل ترک کرد. مسافران گمشدهای که راهشان را از میان جنگل پیدا کرده بودند، گاهی اوقات از یک ولگرد خانه بدوش (ranger) زیبا که به آنها از اعماق درختان جنگل خیره هست و هنگامی که آنها میخواهند به او نزدیک شوند؛ صحبت میکنند. لاغر و یواشکی، Hot و یخی، او مانند غبار در سکوت حرکت میکند. تو میشنوی زمزمهای که می گوید تیرهای یخی اش در حال پیدا کردن قلب یک دشمن است...
منبع
ویدیوی داستانی او:کلیک