02-22-2016, 08:46 AM
The Adventure of Titin:The Secret of the Unicorn
تنتن:صبر صبر کن (خطاب به کاپیتان) فهمیدم! سِر فرانسیس 1 مدل از اون کشتی نساخته بود، 3مدل ساخته. 3 مدل برای 3 برادر.
کاپیتان:(بعد از چند ثانیه مکث) ااا.....آفرین!
(خطر اسپویل)
توی صحنه دیگه که تنتن میره کلید رو برداره و نزدیک هست که گیر بیوفته و بعد از اینکه کلید رو میگیره
کاپیتان:باید اعتراف کنم خیلی شجاعی، از ترس قلبم اومده بود تو دهنم، راستی اگه اومده بود تو دهنم حتما از گرسنگی میخوردمش.
تنتن:خب حالا میشه بریم؟
کاپیتان:البته،(در انباری رو باز میکنه، و دو سه بطری برمیداره) و بعدش میگه: قربانت شوم اینا لازم میشه.
تنتن:صبر صبر کن (خطاب به کاپیتان) فهمیدم! سِر فرانسیس 1 مدل از اون کشتی نساخته بود، 3مدل ساخته. 3 مدل برای 3 برادر.
کاپیتان:(بعد از چند ثانیه مکث) ااا.....آفرین!
.gif)
(خطر اسپویل)
توی صحنه دیگه که تنتن میره کلید رو برداره و نزدیک هست که گیر بیوفته و بعد از اینکه کلید رو میگیره
کاپیتان:باید اعتراف کنم خیلی شجاعی، از ترس قلبم اومده بود تو دهنم، راستی اگه اومده بود تو دهنم حتما از گرسنگی میخوردمش.
تنتن:خب حالا میشه بریم؟
کاپیتان:البته،(در انباری رو باز میکنه، و دو سه بطری برمیداره) و بعدش میگه: قربانت شوم اینا لازم میشه.