04-09-2016, 10:35 PM
(آخرین ویرایش: 04-09-2016, 10:43 PM، توسط سجاد محمدی پور.)
سلام دوستان. قبل از هرچیزی جاداره یک سری توضیح در مورد پستی که دوست خوبم امیر محمد جان ایجاد کردند بدم. سعی کنید همیشه برای انشاء و یا داستانی که مینویسید ارزش قائل بشین، منظورم اینه که این پست رو با بخش "خاطره نویسی" اشتباه نگیرید! بهتره برای اینکه مطلبتون مورد استقبال قرار بگیره، اولا براش وقت بذارید و جنبههای مختلف اون رو مورد بررسی قرار بدین و درثانی، همیشه سعی کنید دستنوشتههاتون جنبهی مثبتی داشته باشه و در نهایت به یک هدف روشنی ختم بشه. به هرحال هدف از این حرفم اینه که برای نوشتههاتون ارزش قائل بشید.
و اما اصل موضوع... بنده هم تو این مدت بیکار نبودم و سعی کردم یک داستان درخور توجه رو برای کاربران شریف گیمفا آماده کنم که امیدوارم براتون لذت بخش باشه. در صورتی که این پست مورد حمایت قرار بگیره قطعا نسخهی کاملی از اون رو در یک تاپیک جداگانه ایجاد خواهم کرد. به هرحال این پست همونطور که امیر محمد جان عرض کردن، مکان مناسبی برای سنجش ایدههاست... به هرحال امیدوارم خوشتون بیاد.
توجه: داستان پیش روی شما درواقع اولین مقالهی بنده در انجمن هست! جالبه بدونید که بنده با چنین وضعیت نگارشی، نویسندگی رو شروع کردم (هرچند هنوز خودم رو نویسندهی بزرگی نمیدونم). به هرحال متن زیر تصحیح شدهی اولین مقالهی بنده در انجمن با نام "من یک گیمر هستم" هست که امیدوارم با درست شدن مسالهی نگارشی (بهجز تصحیح فعل "میباشد")، مورد توجه دوستان قرار بگیره....
زندگی در عرض چند دقیقه!
واقعا دنیای عجیبی شده است. زمان درحال سپری شدن میباشد و تکنولوژی همان چیزی است که هرگز از پای نمیایستد. روزگاری را بهیاد دارم که یک محله برای دیدن مسابقات فوتبال به دور یک تلوزیون چند اینچی مینشستند و با تمام وجود از تماشای آن لذت میبردند. اما زمانه عوض شده است! همان تلوزیونهای کوچکی که یک محله برای تماشای آن سر و گردن میشکستند، اکنون جای خودرا به سینماهای خانگی دادهاند که شاید! شاید کسی هر از چند گاهی یک نگاهی به آن بیاندازد. اما زندگی و دنیایی که ما در آن حضور داریم خیلی فرق میکند. تفاوتش در این است که ما همگی گیمریم و در دنیایی زندگی میکنیم که محیطش هیچگاه تکراری نخواهد شد. شاید به خودتان بگویید که این مقدمهی نسبتا ادبی و عارفانه چه موضوعی را درپیش دارد!؟ هرچه که باشد، بدانید که به خواندنش میارزد...
آنچه گذشت!
آنچه گذشت!
زندگی یک "گیمر" همان جایی است که ماجراجوییاش را به وسعت Tomb Rider، خاطرات جنگش را به تلخی Call Of Duty MW، حتی زیباییاش را به عشق در The Last OF Us مدیون است. بهراستی که دنیای ما زیباست. دقیقا زمانی که در جامعه، افسوس نداشتنها تبدیل به عادت شده است و هرکسی نداشتههایش را به رخ میکشد، در این دنیا همهچیز به زیبایی عشقی است که در The Last Of Us توصیف میوشد، به تلخی موفقیتی است که با خون دوستانمان در Call Of Duty بدست میآوریم. اینجا همه چیز بهزیبایی بهشت است. دقیقا زندگی را در عرض چند دقیقه تجربه خواهیم کرد! اما در کنار تمام این زیباییهایی که از آن گفتیم، تلخیها نیز در دلمان جا خوش کردهاند. تلخیهایی که دستپخت خودمان هستند و این ماییم که آنرا وارد زندگی پاک گیمری کردهایم. روزگاری که در آن هیچ ارزشی برای جامعهی بازیبازان قائل نمیشوند. حالا به گذشته فکر کنید!!؛ واقعا که گذشتهها گذشت...
گاهی اوقات وقتی به گذشته فکر میکنم، به خودم میگویم: هیچ اهمیتی ندارد که زندگی ما چقدر فراز و نشیب دارد، مهم آن است که یک گیمر واقعی هیچگاه در این افت و خیزهای روزگار Game Over نخواهد شد. همان گیمری که به حوادث روزگار میگوید "Restart Match"! یعنی از اول، یعنی شکست همان پیروزی افتخار آمیزی است که ما در آینده به آن خواهیم رسید. چراکه یادمان دادهاند "خواستن، توانستن است".
آری ما همگی گیمریم. نه آن کسی که جامعه و خانوادههایمان به ما میگویند، آن گیمری که نتنها برای زندگی خودش میجنگد، بلکه برای پیروزی و موفقیت در جامعهی خویش نیز در تلاش است. در آخر یادمان باشید که بازیها تنها رویایی از زندگی واقعی هستند و چه خوب است که بدانیم، اینجا برنده کسی است که بتواند قهرمان دنیای خودش باشد. کسی چه میداند، شاید ماهم در وجود خودمان کوجیمای نهفتهای داشته باشیم که خیلی وقت است منتظر یک جرقه است، جرقهای که مارا به سمت موفقیت میکشاند. در آخر یادمان باشد که Game Over شدن در بازیها چندان مهم نیست، آنچیز که واقعا ارزشمند است این میباشد که در زندگی واقعی ثابت کنیم که شکست برای یک گیمر حرفهای معنا ندارد. پس پیش به سوی آیندهای که برای آن آفریده شدهایم.
یاحق
کاری از سجاد محمدی پور...
هر آنچه خواندید دلنوشتهای بود از زبان یک گیمر... موفق باشید
گاهی اوقات وقتی به گذشته فکر میکنم، به خودم میگویم: هیچ اهمیتی ندارد که زندگی ما چقدر فراز و نشیب دارد، مهم آن است که یک گیمر واقعی هیچگاه در این افت و خیزهای روزگار Game Over نخواهد شد. همان گیمری که به حوادث روزگار میگوید "Restart Match"! یعنی از اول، یعنی شکست همان پیروزی افتخار آمیزی است که ما در آینده به آن خواهیم رسید. چراکه یادمان دادهاند "خواستن، توانستن است".
آری ما همگی گیمریم. نه آن کسی که جامعه و خانوادههایمان به ما میگویند، آن گیمری که نتنها برای زندگی خودش میجنگد، بلکه برای پیروزی و موفقیت در جامعهی خویش نیز در تلاش است. در آخر یادمان باشید که بازیها تنها رویایی از زندگی واقعی هستند و چه خوب است که بدانیم، اینجا برنده کسی است که بتواند قهرمان دنیای خودش باشد. کسی چه میداند، شاید ماهم در وجود خودمان کوجیمای نهفتهای داشته باشیم که خیلی وقت است منتظر یک جرقه است، جرقهای که مارا به سمت موفقیت میکشاند. در آخر یادمان باشد که Game Over شدن در بازیها چندان مهم نیست، آنچیز که واقعا ارزشمند است این میباشد که در زندگی واقعی ثابت کنیم که شکست برای یک گیمر حرفهای معنا ندارد. پس پیش به سوی آیندهای که برای آن آفریده شدهایم.
یاحق
کاری از سجاد محمدی پور...
هر آنچه خواندید دلنوشتهای بود از زبان یک گیمر... موفق باشید