پایان یک ادامه:نقد و برسی بازی Grand Theft Auto Episodes From Liberty city

[Mahdi.AC4]

سری بازی های GTA همیشه با وجود تمام مشکل ها و ضعف ها از جذابیت خاصی بر خوردار بودند. ولی این جذابیت جذابیتی دلنشین است زیرا کمپانی معروف راکستار برای جزئیات و آزادی عمل این فرانچایز نهایت تجربه ی خود را قرار میدهد تا نسخه های متعدد این فرانچایز جذاب باشند و جذابیتشان به مذاق همه ی گیمر ها خوش بیاید. کمتر گیمری یافت میشود که سری محبوب GTA را تجربه نکرده باشد چون نام پر افتخار این عنوان از قدیم بر سر زبان ها بوده است و نسخه هایش تمام گیمر ها را به سمت خود جذب میکرده و به صورتی آن ها را معتاد خود میکرده است. همگی مشتاق تجربه ی نسخه های متعدد این فرانچایز بودند تا این که آخرین نسخه از این فرانچایز با نام GTA IV عرضه شد و تمام انتظارات طرفداران از نسخه های قبلی را برآورده کرد. همه چیز در این عنوان در حد اندازه ی یک بازی به تمام عیار بود و گیمر ها بیش از نصف زمان گیمری خود را صرف بازی این عنوان میکردند.محیطی بزرگ سلاح های متفاوت جذابیت محیط های مختلف گرافیک کار شده فوق العاده بر بعضی از مکان ها که خیره کننده بود مراحل متفاوت و جذاب که به هیچ وجه باعث خستگی گیمر نمیشد و عوامل زیادی که دست بر دست هم عنوانی را منتشر کردند که از همه لحاظ سرگرم کننده بود. البته نکات ضعفی هم در بازی و بر روی برخی از پلتفرمها وجود داشت اما با نگاهی سطحی بر روند بازی شاهد موفقیت این عنوان از جهات مختلف بودید.خلاصه در سال 2008 این عنوان منتشر شد که با پیشرفت های گرافیکی و سخت افزاری که در آن زمان وجود داشت همراه بود و در زمان انتشار در لباس یک عنوان موفق ظاهر شد. در سال 2012 راکستار وعده ی انتشار یک عنوان مستقل و برداشتی از نسخه ی IV را به همه داد که با تغییراتی جزئی ولی در حد و اندازه ی نسخه ی قبلی به نام Grand Theft Auto Episodes From Liberty city بود. در پایان این عنوان مستقل عرضه شد و یک بار دیگر لذت نسخه ی IV را برای همه باز سازی کرد. گرافیک بازی پیشرفت زیادی کرده بود و گیم پلی متفاوت و جذابی در بازی ایفا شده بود.برخلاف بعضی از عناوین اینبار این نسخه نسخه ی بی ارزشی نبود و از نظر بعضی ار افراد این نسخه بسیار کامل تر از نسخه ی قبلی بود زیرا طراحی مراحل به مانند IV بسیار عالی بود که خستگی را در ذهن گیمر به وجود نمی آورد.این نسخه کامل بود و برخی از ضعف های نسخه ی پیشین در این نسخه برطرف شده بود و همین حرکت باعث افزایش شور و اشتیاق گیمر ها برای تجربه ی این عنوان شد.بازی از دو بخش داستانی تشکیل شده بود که ارتباط های جزئی و مبهمی در داستان هر دو بخش وجود داشت و همین ارتباط های ناچیز باعث افزایش اشتیاق بازیکن برای ادامه ی کار میشد.هر بخش از بازی روایتگر داستان یکی از خلافکاران شهر را بر عهده داشت که در مواقع مختلف ارتباط های ناچیزی بین این دو شخص به وجود می آمد.شاید به ذهن شما هم این ایده رجوع کرده باشد که ممکن است در پایان بازی این دو شخص در مقابل هم قرار بگیرند و یکی بر دیگری پیروز شود اما در آن زمان سخت در اشتباه بودید

این دو شخص هر کدام برای یکدیگر یک مزاحم محسوب میشدند و جلوی عملیات ها و پیشرفت های خلافکارانه ی یکدیگر را میگرفتند.ولی داستان هر دو بخش داستانی متفاوت بود و در روند بازی شاهد بودید که ذره ذره ی داستان هر بخش از جذابیت خاصی برخوردار بود و مقایسه این دو بخش کار اشتباهی است چون نتیجه ای یافت نمیشود.بله نسخه ی جدیدی که برداشتی از نسخه ی قبلی  بود منتشر شد و یکبار دیگر طرفداران این فرانچایز را به پای تجربه ی این عنوان کشاند.
همانطور که در مطالب فوق عرض کردم بازی از دو بخش داستانی تشکیل میشود. نام یک بخش lost and damned و نام دیگری Ballad of gay tony است که در ادامه ی این مقاله شاهد داستان هر دو بخش این بازی مستقل خواهید بود.داستان بخش lost and damned از جایی شروع میشود که شما عضو یکی از گروه های خلافکارانه به نام Lost mc هستید که این گروه به سرپرستی شخصی به نام Bily اداره میشود. شما در بازی به مانند واقعیت به خلافکاری در شهر می پردازید که مطمئنا جزء افرادی هستید که از این ایده ی داستانی بسیار خوشتان می آید. در مرحله ی اول شما با دشمنانتان که آن ها هم اعزایی از خلافکاران شهر هستند به مبارزه می پردازید و بیشتر آن ها را به درک واصل میکنید بعد به سراغ یکی از اعزای آن گروه خلافکارانه میروید تا جای دقیق موتور سرپرست گروه یعنی Bily که به سرقت رفته است را  پیدا کنید.موتور های مخصوص یکی از مهم ترین وسایل نقلیه در بخش lost and damned است و ممکن است  در محیط بازی GTA که از انواع و اقسام وسایل نقلیه تشکیل میشود دنبال یک موتور بودن کار احمقانه ای باشد اما موتور های مخصوص جزو یکی از مهمترین وسایل نقلیه برای این گروه و گروه های دیگر است.روند داستان بازی با مراحل جذاب ادامه پیدا میکند.نام شخصیت اصلی این بخش johnny kelibtz است که تا حدی با عقاید سرپرست گروه مخالف بوده و خود او هم دلایل این مخالفت را نمیداند.شما در طی مراحل خلاف های زیادی با پلیس های شهر یا دشمنان گروهتان انجام میدهید و هدف اصلیتان به مانند هدف بیشتر خلافکاران به دست آوردن پول است و این پول از طریق مواد یا دزدی و یا هرچیز دیگر به دست می آید.در یکی از مراحل بازی شما و سرپرست گروه به همراه دو تن از دوستانتان طبق معمول بازی برای به دست آوردن پول به یکی از گروه های چینی موجود در آمریکا می روید.زمانی که به آن منطقه میرسید شما و دوست صمیمیتان یعنی Jim به داخل ساختمان برای فروختن مواد میروید و بعد از صحبت هایی که بین دو طرف صورت میگیرد رئیس آن گروه معامله را بهم میزند و با گرفتن اسلحه به سمت شما و دوستتان کیف مواد را می دزدد و پا به فرار میگذارد شما بعد از فرارشان به دنبال آن ها میروید و بعد از شکست دادن افراد دشمن که مانع از عبور شما میشدند به سراغ Billy و یکی دیگر از افراد به نام brayan میروید که  آن ها نیز وظیفه ی مانع شدن از فرار آن ها را بر عهده داشتند.در آن لحظه شما با صحنه ای مواجه میشوید. Billy توسط پلیس ها دستگیر شده و خبری از brayan  نیست. بیلی دستگیر شده بود و شما کاری از دستتان بر نمی آمد. به سمت هم گروهیتان رفته  و پا به فرار میگذارید. بعد از رسیدن به پایگاه از او دلیل اینکار را میپرسید ولی باز هم دلیل مبهم میماند.

بعد ها شاهد آن خواهید بود که وی به شما خیانت کرده و با تشکیل گروهی از از شما جدا شده است و قصد مخالفت با شما را دارد و شما از دلیل این کار خبر ندارید.بعد ها به شما خبر میرسد که او و افرادش در منطقه ای قصد فعالیتی دارند. johnny با افرادی از گروهش به سمت آن ها میروند اما به طور کامل به خواسته ی خود نمیرسند ولی تا حدی موفق میشوند زیرا بسیار از افراد او را سر به نیست میکنند و brayan با شمار کمی از افرادش به سمت خانه ای میروند و شما با باخبر شدن از مکان آن ها تنهایی برای از بین بردنشان میروید و بعد از کشتن تمام افراد با خیانتکار داستان مواجه میشوید البته نه خیانت کار اصلی و او را میکشد.قسمتی از داستان خلافکارانه ی ما مربوط به فروش یک الماس میشود الماسی گرانقیمت که در دست گروه است. طبق رسم همه ی معامله ها جان در ابتدا با شخصیت اصلی نسخه ی چهارم نیکو که از قبل با هم آشنایی داشتند و این آشنایی توسط شخصیت الیزابت صورت گرفته بود به سمت انجام معامله میروند.وجود شخصیت اصلی نسخه ی چهارم در این نسخه و در قسمت lost and damned یکی از بهترین برخورد های در بازی بود و جانی و نیکو توسط نقشه های الیزابت عملیات های زیادی را انجام میدادند.به داستان بازی برگردیم جانی با نیکو به سمت انجام معامله میروند و طبق معمول معامله در حال انجام بود که شخصیت اصلی بخش دیگر بازی به سمتشان تیر اندازی میکند.جان با زحمت زیادی پول ها را با خود میبرد اما شخصیت بخش داستانی دیگر بازی به نام Luis موفق میشود تا الماس را به سرقت  ببرد. این مزاحمتی بود توسط شخصیت دیگر و مزاحمت های جانی برای او را در داستان بخش Ballad of gay tony خواهید دید.این یکی از برخورد های دو شخصییت با هم بود که در داستان بازی ار جذابیت خاصی برخوردا بود.در طی داستان بازی جان بایکی از ثروتمندان و بزرگان شهر به نام آقای stubs  آشنا میشود و با انجام کار های ارزشمندی برای او رضایت او را جلب میکند تا در مواقع مهم از کمک او بهر بگیرد و همین طور هم میشود.
 

در یکی از مراحل بازی mr stubs به دیدن جان می آید و مسئله ای را برای او تعریف میکند.درست است انتظار های همه به حقیقت پیوست بیلی با همدستی با یکی از سران بزرگ شهر قصد سوء استفاده از گروه خلاففکارانه ی داستان ما را دارد.هیچکس از این واقعه چیزی سرش نمیشد که سرپرست یکی از گروه های قدرتمند شهر که گروهش را به هدف آزادی به پیش میبرد از آدم های بزرگ و قدرتمند شهر اطاعت کند و این مسئله باعث شد که خشم همیشه داغ Lost mc داغ تر شود و با کمک stubs گروه ما هدفشان را حمله به زندان قرار دادند تا خیانت یک خیانتکار را سرکوب کنند.سرانجام تمام نیرو های گروه ما که با شعار برادرانه همراه بودند با خشم خود و با کمک هایی از همه لحاظ به زندان حمله کردند.همه می دانستند که این کار کار سختی خواهد بود اما با نیرویی عجیب حفاظت های ابتدایی زندان را شکستند.طبق نقشه افراد دیگر از نیرو های پلیسی که از زمین و آسمان یورش می آوردند دفاع میکردند و جانی برای تمام کردن هدفش به سمت سرپرست گروه که از آن به بعد یک خیانتکار به شمار میرفت میرود و با Bily روبه رو میشود.او سعی میکرد که از خودش محافظت کند و با چاقو مانع از کشتنش شود اما خشمی که در دل johnny kelibtz بود دارای قدرت عظیم بود و سرانجام این خیانکار به سرنوشت خیانت کاران دچار شد.داستان بخش lost and damned داستانی قهرمانانه بود که با سلایق بعضی از طرفداران این فرانچایز سازگار بود.
داستان بخش Ballad of gay tony روایتگر داستان شریک یکی از ثروتمندان که بخش عظیم از club های شهر را برا عهده داشت را داراست!.نام این شریک Luis است که در مقابل شریک Tony یک دوست و تا حدی محافظ اوست و او را گاهی اوقات از مخمصه های فراوانی نیز نجات میدهد.شروع شدن داستان بازی از سرقتی که نیکو در قسمت چهارم انجام داده بود است و در واقع نیکو برای لوییز یک دشمن حساب میشود و در ادامه ی داستان این بخش از دشمنی او با لوییز بیشتر اطلاعات به دستتان می آید!از آغاز بازی شما ایده ی داستانی بازی را میفهمید.این بخش نسبت به بخش lost and damned داستانی درگیر کننده را ندارد ولی خیلی از گیمر ها از این بخش خوششان آمد زیرا پولدار بودن در شهری پر از ماشین های گران قیمت چیزی است که کمتر گیمری پیدا میشود که از آن دلخوشی نداشته باشد.همانطور که خواندید لوییز تونی را که شریک مهم او است از بسیاری از مشکلات نجات می دهد و اگر او نباشد تونی در مشکلات سرسام آور غرق میشود!در بازی شما با شخصیت های فراوانی روبه رو میشوید و بیشتر مواقع برخلاف نسخه های دیگر این فرانچایز شما برای یک نفر آدم نمیکشید تا پول کسب کنید بلکه بخشی از مراحل داستانی بازی و بیش از نصف مراحل جانبی بازی برای مادر لوییز و برادرش صورت میگیرد و این عوامل سبب پدید آمدن یک داستان دور از کلیشه میشود.به داستان بازی برمیگردیم نجات دادن تونی توسط لوییز در مراحلی مانند معامله ها و یا حمله کردن به مکان آن ها صورت میگیرد.تونی فردی ساده طلب است که در بیشتر مواقع دیگران اهداف او را بر عهده میگیرند و لوییز گاهی اوقات از این مسائل جلوگیری میکند.داستان بازی با همین عوامل به پیش میرود تا شما در بازی با یکی از برخورد های دو شخصیت کل بازی مواجه میشوید و اینبار بر خلاف داستان lost and damned جانی مزاحم لوییز میشود.در قسمتی از بازی شما برای فروش مواد مخدر به یکی از بند های شهر خواهید رفت. لوییز مشکوک بودن محیط را تصور میکرد طولی نکشید که جانی با افراد پایگاهش برای برهم زدن معامله و کسب پول و یا مواد ها اقدام میکند ولی با محافظت شدید لوییز روبه رو میشود. سرانجام لوییز و تونی از این واقعه جان سالم به در میبرند و این مزاحمت مزاحمتی کوچک بود.بخش Ballad of gay tony رنگ بوی بیشتری نسبت به نسخه های قبلی فرانچایز GTA دارد چون در این بخش در روند داستان بازی چیز درگیر کننده ای دیده نمیشود و شما طبق معمول به خلافکاری و کسب پول ادامه میدهید. اما بخش lost and damned از داستان جذاب تری برخوردار بود که بیشتر با علایق طرفداران سازگار بود.وقایع مهم موجود در داستان این بخش بسیار اندک است شما در طی داستان با شخصیت های زیادی اعم از شخصیت به نام Yusuf آشنا میشوید که تشابه زیادی با کارکتر stubs دارد.وی نیز یکی از پولداران بزرگ عرب شهر محسوب میشود که برای هدف هایی که با پول به دست نمی آیند از کمک لوییز بهره میبرد.این کار ها از دزدیدن هلیکوپتر موجود در وسط دریا شروع شده و تا دنبال کردن یک شخص در بزرگترین برج شهر و یا جدا کردن یکی از واگن های قطار در حال حرکت تمام میشود تعجب آور است نه؟!سری محبوب GTA همیشه این خصوصیات جذاب را دارا بوده است و همانطور که اشاره شد به همین دلیل این بخش به نسخه های دیگر این فرانچایز تشابه دارد.در بخشی از داستان که لوییز به معامله ی جانی حمله کرده و الماس را به دست آورد بود و نیکو دوست همیشگی johnny kelibtz با ترفندی نامزد تونی را دزدید تا آن های مجبور به پس دادن الماس شوند.سر انجام نیکو و رفیقش در بندرگاهی با لوییز و تونی روبه رو میشوند و لوییز مجبور به پس دادن الماس میشود تا نامزد تونی را آزاد کند.در بخشی از داستان لوییز با دو نفر از خلافکاران شهر آشنا میشود که آن ها با کمک لوییز خلافکاری های زیادی را انجام میدهند و لوییز هم در این عوامل نقش مهمی داشت.پس از گذشت زمانی آن ها با به دست آوردن اطلاعاتی از لوییز قصد کشتن او را داشتند تا نقشه هایشان به هم نریزد.در یکی از مراحل آن ها شما را برای انجام ماموریتی به پشت بام یکی از ساختمان ها می فرستند و در آنجا لوییز متوجه میشود که آن دو نفر قصد کشتنش را دارند.لوییز با زحمت هرچه تمام از شر آن ها خلاص میشود.بعد ها یکی از آن دونفر با زنگ زدن به لوییز او را تهدید میکردند اما با اینکه او فرد شجاعی بود آن ها را به تمسخر میگرفت!لوییز یکی از آن دو نفر را در یکی از پارک های  شهر سر به نیست کرد اما این را فهمید که نفر اصلی در حال فرار کردن با هواپیما در فرود گاه شهر است لوییز با عجله خودش را به او رساند و سوار بر هواپیما شد و تمام محافظ هایش را کشته و آن ها را سر به نیست کرد و با خود او مواجه شد.او که دیگر زندگی برایش باقی نمانده بود نارنجک را از ضامن رها کرده و در دست خود میگیرد تا اگر زمانی خودش کشته شد هواپیما هم در آسمان نابود شود اما لوییز با کشتن او با چتر نجات به پایین پرواز میکند و وی یکی از دشمنان او را از سر راه خود دور میکند.چیزی از این ماجرا نگذشته بود که چند نفر که قدرت زیادی را به همراه داشتند لوییز را تهدید میکنند که اگر تونی شریک خود را از بین نبرد او و خانواده اش را میکشند.آنها ثروت و قدرت تونی را دیده بودند و میخواستند با نقشه ای جسورانه آن ها را از آن خود کنند ولی باز هم لوییز که از هیچ کسی ترسی نداشت با گول زدنشان با آن ها به سمت تونی  میروند تا او را بکشند اما هنگامی که لوییز اسلحه را به سمت تونی نشانه میگرید در همان لحظه به طرف یکی از از افراد شلیک میکند و او را سر به نیست میکند.سرانجام رئیس ان گروه با حمله به پاتوق همیشگی تونی یک بار دیگر قصد کشتن او را داشتند اما باز هم موفق نشدند و یک مشکل بزرگ دیگر از دوش تونی و شریکش برداشته شد.داستان این بخش از به دست آوردن قدرت و مزاحم بودن مزدورانی برای گرفتن این قدرت بود که هیچوقت آن ها موفق به این عمل نشدند و داستان این بخش به پایان رسید.
 

تفاوت زیادی در کلیات گرافیکی هر دو بخش یافت نمیشود فقط تفاوت های ناچیزی در گرافیک بین این دو بخش وجود دارد که بعضی مواقع این تفاوت تفاوت بی ارزشی است.مشکلات زیادی برای خروجی پلتفرم PC اعم از باگ های شدید افت فریم های بسیار بزرگ و این مشکلات گرافیکی در انتظار همه ی طرفداران این پلتفرم بود.تفاوت های گرافیکی بین این دو نسخه از ارزش گرافیک کار شده بر روی بازی کم میکند!نور پردازی ضعیف در بخش lost and damned همه را به تعجب آورد.نور پردازی ضعیف در مقابل رنگ بندی محیط که در این بخش اصلا جای تحسین ندارد کار را خرابتر میکند.بخش lost and damned از لحاظ گرافیکی تعریف زیادی در مقابل بخش Ballad of gay tony ندارد و این یکی از نکات ضعف بازی محسوب میشود که خیلی ها را ناراضی کرد.همانطور که عرض شد تفاوت زیادی بین کلیات گرافیکی بازی دیده نمیشد و این تفاوت ها فقط مشکلات کوچک و جزئی گرافیک بازی بود که ظاهر ضعیفی برای گرافیک این عنوان را نشان میداد.گرافیک این نسخه نسبت به نسخه ی IV پیشرفت زیادی کرده بود از جمله ی این پیشرفت ها افزایش طراحی انفجار ها بود که گیمر ها برای این انفجار های سریع و دلنشین مشتاق میکرد.اگر نگاهی عمیق به گرافیک بازی کنید شاهد کیفیت ضعیف بافت ها میشوید این کیفیت ضعیف گاهی اوقات ظاهر میشود ولی سطح ظاهری بافت ها در حد متوسطی بود و راکستار برخلاف همیشه اینبار نگاهی عمیق بر این عامل کرده بود.جلوه ی های گرافیکی زیادی در محیط اطرف به چشم بازیکن میرسد برای مثال آثار تصادف بر روی اتومبیل ها و یا جای ترمز و یا حرکت آن ها بر روی زمین از سطح بالایی بهره میبرد.همچنین طراحی ظاهری ماشین ها در بازی کیفیت نورپردازی گرافیک را نمایان میکند به مانند بازتاب دقیق اجسام از سطح اتومبیل که این خودش نکته ی بزرگی در گرافیک بازی است که عمل کردن به آن در بیشتر بازی ها مورد تحسین قرار میگیرد و این عامل نسبت به نسخه ی قبلی پیشرفت های زیادی کرده بود و در کل بازی پیشرفت های گرافیکی نسبت به نسخه ی IV به نحو احسن ظاهر میشود.طراحی سلاح ها و یا لباس اعضای گروه و NPC ها در سطح بالایی قرار دارد و این عوامل هرچه بیشتر گیمر را در بازی غرق میکند چون این عوامل در ذهن او عوامل بزرگی شناخته میشود که بازی را از این جهت عالی قرار میدهد.همانطور که گفتم گرافیک کار شده بر روی محیط های متفاوت از جلوه ی خوبی برخوردار است مخصوصا تغییر آب و هوا به خوبی بر محیط اطراف تاثیر میگذارد.ذرات معلق در هوا در تاثیر عالی آب و هوا بر روی محیط این مسئله را به خوبی نشان میدهد.جزئیات گرافیکی بازی بسیار عالی هستند که همین جزئیات سبب افزایش ارزش گرافیک بازی میشود و این عنوان را از لحاظ گرافیکی از بقیه ی عناوین هم سطح مستثنا میکند.نکته ی آخر در مورد گرافیک بازی این است که گرافیک این عنوان نسبت به نسخه ی قبلی پیشرفت های زیادی کرده بود اما نکات ضعفی اعم از تفاوت نورپردازی شدید میان دو بخش از این پیشرفت ها جلو گیری میکرد و رضایت بازیکن ها  را به خوبی جلب  نمیکرد. بهتر بود راکستا به جای نورپردازی خشک در یک بخش و بر خلاف بخش دیگر و یا تفاوت ها ی گیم پلی که در ادامه با آن آشنا خواهید شد از نکات دیگری بهره میبرد تا وضعیت کیفیتی بازی به این صورت درهم نمیشد.مسلما وقتی سازنده ای یک بازی را از دو بخش و یا چند بخش تشکیل میدهد به تفاوت های جزئی  آن هم توجه کند تا گیمر حس دو عنوان متفاوت را به خود القا نکند.
میرسیم به بخش گیم پلی که در سری GTA همیشه شاهد جذابیت این بخش بوده ایم.در روند گیم پلی جذابیت خاصی وجود دارد و شما در این روند احساس خستگی نمکنید چون راکستار همیشه بر این بخش مسلط بوده و آن را به نحو احسن روایت میکند.توضیحات جزئی در رابطه با طراحی مراحل داده شد مسئله را باز تر میکنیم.طراحی مراحل در بخش lost and damned طبق نظر منتقدین بسیار جذاب تر از بخش دیگر است زیرا انجام دادن مراحل به صورت گروهی که این گروه از قدرت خاصی برخوردار است نسبت به تنها بودن در مراحل Ballad of gay tony بهتر صدق میکند. بخش مهمی از این مراحل در بخش TLAD را موتور سواری گروهی با موتور های مخصوص تشکیلی میدهد.شاید شما این بخش را بخشی خسته کننده بدانید اما طبق تجربه ی راکستار هیچوقت رانندگی چه با موتور و چه با اتومبیل خسته کننده نیست و این طبیعت GTAاست!اتمسفر کلی شهر با واقعیت مو نمیزند و این کار جهان باز را هرچه بیشتر باز میکند تا بازیکن خودش را در این دنیای باز گم کند.همانطور که گفتم طراحی اتمسفر ها در شهر بسیار عالیست ساختمان های بلند که همیشه در این سری محبوب حضور داشتند و یا ماشین های متفاوت و جذاب که در این اتمسفر حضور دارند همیشه در این عنوان به صورت عالی ایفا ی نقش میکنند.پرواز با هلیکوپتر فضای شهر را به خوبی نشان میدهد و با اوج گرفتن خانه های شهر تا حدی زنده هستند و به صورت قوطی کبیریت نمیشوند!البته این عوامل در نسخه ی IV هم حضور داشتند اما همه ی این عوامل در این نسخه پیشرفت بسزایی داشتند.گیم پلی هم در تفاوت بین دو بخش نقش زیادی دارد برای نمونه شما در بخش TLAD به هیچ وجه اتومبیل ها یا موتور های موجود در بخش TBOG را نمیبینید.هیچکس دلیل این پدیده را نمیداند زمان داستانی هر دو بخش به طور یکسان و در واقع در یک زمان است ولی ماشین های گران قیمت را فقط دربخش TBOG شاهد هستید و اتومبیل های معمولی را در بخش دیگر. در واقعیت این تفاوت ها بر روی ذهن گیمر تاثیر میگذارد.برای مثال وقتی بک بازیکن قصد داشته باشد که هر دو بخش را به تنهایی ادامه دهد مسلما با این تفاوت ها روبه رو میشود که چرا در بخش TBOG اجازه ی چشیدن لذت ماشین های گران قیمت وجود دارد اما در بخش دیگری نه!عامل ضعفی که در بخش گیم پلی بیشتر از بقیه ی عوامل نمایان میشود این قسمت است.شاید سازندگان اگر این مشکل را رفع میکردند و تفاوتی بین دو بخش قرار نمیدادند دیگر حس و حال قهرمانانه ی این دو بخش با هم فرق نمیکرد ولی تا این زمان طرز تفکرشان غلط بود چون این عامل خیلی ها را ناراضی کرد و بعضی ها با در لحظه ی اولیه با دیدن این تفاوت بخش TLAD را در زمان های قدیم قرار دادند!جلوه های گیم پلی هم به مانند گرافیک به خوبی نمایان میشوند جزئیات بازی به مانند واکنش های NPC ها که مربط به هوش مصنوعی قوی بازی میشود.هوش مصنوعی کلی بازی مثل رانندگی اتومبیل های دیگر و یا هوش مصنوعی NPC ها که درمطالب فوق عرض شد در بیشتر بازی های سبک Open world نقش مهمی دارند.این عنوان در بخش گیم پلی به صورت عالی خودش را نشان داد و سری بازی های GTA همیشه از این قابلیت بهره میبرند اگرچه برخی از مشکلاتی که ذکر شده تا حدی مانع از این کار میشوند.

 

این روز های موسیقی و صدا گزاری در عناوین از سطح بالایی بهره میبرند زیرا سازندگان از عملکرد این بخش به خوبی آگاه هستند و تا حد امکان به این بخش نیرو میبخشند.این بخش در این عنوان به خوبی عمل شده است.صداگزاری بر روی شخصیت های عالی کار شده است صدا پیشه ی شخصیت های هردو بخش از صدا پیشگان معروفی به شمار میروند که صدایشان با این شخصیت ها به خوبی به خاطر میماند شخصیت هایی که شجاعت را در درونشان شاهد بودید.موسیقی های موجود در بازی در مقابل صدا گزاری بهتر کار شده و شما در هر بخش از بازی شاهد موسیقی های قهرمانانه زیادی هستید که با صحنه های درام کم بازی مخصوصا صحنه ی اخر بخش TLAD که یکی از بهترین صحنه های درام بازی است همراهی میکنند.این موسیقی ها فقط مربوط به این مواقع نمیشود و در مواقع مختلف مثل رادیو و موسیقی هایی که از آن به صدا در می آید وجود دارند که لذت رانندگی را به بازیکن القا میکنند.این بخش به مانند بازی های دیگر از اهمیت خاصی برخوردار است که به بهتریت نحو اجرا شد.
در پایان این عنوان یعنیcity  Grand Theft Auto Episodes From Liberty توانسط یک بار دیگر شور و هیجان نسخه ی IV را زنده کند و طرفدران این عنوان را بازهم به پای این عنوان بکشاند در پایان شاهد نمره ی بخش های مختلف بازی خواهید بود:
داستان:8
گرافیک:7
گیم پلی:9
موسیقی و صداگزاری:10
نمره ی نهایی:8.5