09-17-2017, 09:54 PM
زنگ در یک آپارتمان کسل کننده را میزنم، یک چشم در برابرم ظاهر میشود. صدای خسته و ناامید من میگوید KPD یعنی پلیس کراکوف. ادامه میدهم، من باید چند لحظه با شما صحبت کنم. صدایی که جواب میدهد غریب، لرزان و پارانوید به گوش میرسد. با خودم میگویم که آیا اصلا این صدا واقعی است یا نه!
این سوالی نیست که زیاد در بازی های رایانهای برایم پیش بیاید ولی Observer یک بازی خاص است. بازی اول شخص کمپانی لهستانی Bloober Team پس از مدت ها یکی از واقعی ترین تجربیات گیمینگ من بود. و توسعه دهندگان بازی تنها با این هدف این تجربه واقعی را خلق کردند که آن را در هم بشکنند. معمولا من خیلی به اینکه بازی به کجا میرود و دنیای آن تا چه حد در هم میشکند توجه نمیکنم، بالاخره این یک بازی است و واقعی نیست. اما Observer، یک مدیتیشن سایبرپانکی درباره ضعف قوه ادراک و پیوندهای ضعیفی که مردم را به هم متصل میکند باعث شد تا به چشمهای خودم شک کنم.
در بازی شما نقش یک Observer حرفهای را بازی میکنید، یک نوع کارآگاه در زمانهای آینده که با متصل کردن ذهنش به مغز قربانیان سعی میکند اطلاعاتی درباره جرایم به دست بیاورد. شما کارتان را از یک ماشین گشت آغاز میکنید، جایی که یک تماس ناگهانی از پسرتان دریافت میکنید. بازی ادامه پیدا میکند و شما وارد یک مجموعه آپارتمان میشوید. اندکی پس از اینکه به آنجا میرسید مجموعه به دلیل نامعلومی قفل میشود و شما به همراه مستاجرهای آن در آنجا گیر میافتید. اگر داستان بازی را فیلیپ دیک نوشته بود بازی شبیه فیلمهای جان سخت میشد، جایی که تنها راه خروج حل کردن معمایی پر رمز و راز و پیچیده درباره پایه و اساس واقعیت است.
چیزی که خیلی مهم است نه داستان بازی بلکه نحوه ارائهی آن است. همین طور که وارد ذهن مرده ها یا افراد در حال مرگ میشوید تا سر نخی درباره پسر خود پیدا کنید، کم کم واقعیت تار و گنگ میشود. دنیای Observer با این همه تصاویر هولوگرافیک و صفحه نمایشها و تبلیغات ناپایدار به نظر میرسد اما به محض اینکه وارد ذهن قربانیها میشوید همه چیز تغییر میکند.
خاطرات افراد در حال مرگ خوشایند نیستند. در میان بخشهای ترسناک و توهمات تکه و پاره و فضاهای در هم شکسته، Observer شما را در داستانهای زندگیهای از دست رفته میچرخاند.
پس از اینکه کمی از توهمات Observer را تجربه کنید دیگر هیچ چیز به نظرتان واقعی نمیرسد. و وقتی توهمات دنیای ذهنی راهشان را به دنیای واقعی باز میکنند تمام دنیای بازی در محدودهای ناپایدار قرار میگیرد. آیا اینها واقعی هستند؟! اینها توهمات چه کسی هستند؟! Bloober Team این سوالات را با فضایی خیره کننده و ارائهای بینظیر به شما میفروشد. اینها ایده های جدیدی نیستند و داستانی که Observer روایت می کند داستان جدیدی نیست، ولی زمان و مکان به طرز دلهره آوری در برابر چشمانتان تغییر میکنند. تکنولوژی و انسان به طرز وحشتناکی با هم آمیخته شده اند.
بازی Observer احساس عدم اطمینانی در شما ایجاد میکند، هیچ وقت نمیدانید که چه اتفاقی قرار است بیافتد.
به نظر نمیرسد که این بازی بر روی PC و Xbox طرفداران زیادی پیدا کند، و بسیاری از کسانی که آن را تجربه میکنند به دلیل سختیهایش از آن زده میشوند. بازی برخی بخشهای مخفی کاری دارد که بسیار خسته کننده و غیر ضروری است و دلیل خاصی هم نمی توان برای وجود این بخش ها متصور شد. بسیاری از بخشهای بازی هم درست کار نمیکنند اما در جریان کلی بازی غرق میشوند و خیلی به چشم نمیآیند.
آخرهای بازی شما با یک تصمیم مواجه میشوید، وارد ذهن یک قربانی دیگر شوید یا به راهتان ادامه دهید، اگر زیاد مکث کنید ممکن است اطلاعات کلیدی را از دست بدهید، و هیچ کس نمی داند که اگر وارد ذهنش شوید چه اتفاقی میافتد. هر کدام از این سفرهای ذهنی دنیای واقعی را در هم میشکند و اگر زیاد این کار را بکنید ممکن است Observer شما نیز در هم بشکند.
زیبایی Observer در جزییات سادهی آن است، من کمی مکث کردم زیرا از نتیجه انتخابم هراس داشتم. هر بازی ای که بتواند اینقدر شما را درگیر خود کند بازی موفقی بوده است.
عملکرد دستگاه MSI GE62 7RE در اجرای بازی خیلی خوب بود. بازی را بر روی بالاترین تنظیمات گرافیکی قرار دادم. میانگین فریم ریتی که GE62 ارائه کرد 50fps بود. از نظر کیفیت تصویر بسیار فوق العاده بود و مرا حسابی راضی کرد. کیفیت صدای اسپیکرها قابل قبول است اما برای یک تجربه گیمینگ بی عیب و نقص مناسب نیست. من ترجیح میدهم از هدفون های قابل اعتمادم استفاده کنم. کیبوردهای سفارشی SteelSeries همچنان محبوبترین کیبوردهای لپتاپی است که دستانم آن را لمس کرده. حتی می توانم بگویم آن ها را به کیبوردهای مکانیکی خودم نیز ترجیح میدهم. سیستم خنک کننده دستگاه هم بدون مشکل و بدون سر و صدای اضافی کارش را به خوبی انجام میدهد. اگرچه در محل قرار گیری دست کمی گرما احساس میشود که آزار دهنده است و خیلی دوست داشتم که این گرما را زیر دستم احساس نکنم. در کل از نظر من MSI GE62 در اجرای Observer نمره خیلی خوب را کسب می کند.
این سوالی نیست که زیاد در بازی های رایانهای برایم پیش بیاید ولی Observer یک بازی خاص است. بازی اول شخص کمپانی لهستانی Bloober Team پس از مدت ها یکی از واقعی ترین تجربیات گیمینگ من بود. و توسعه دهندگان بازی تنها با این هدف این تجربه واقعی را خلق کردند که آن را در هم بشکنند. معمولا من خیلی به اینکه بازی به کجا میرود و دنیای آن تا چه حد در هم میشکند توجه نمیکنم، بالاخره این یک بازی است و واقعی نیست. اما Observer، یک مدیتیشن سایبرپانکی درباره ضعف قوه ادراک و پیوندهای ضعیفی که مردم را به هم متصل میکند باعث شد تا به چشمهای خودم شک کنم.
در بازی شما نقش یک Observer حرفهای را بازی میکنید، یک نوع کارآگاه در زمانهای آینده که با متصل کردن ذهنش به مغز قربانیان سعی میکند اطلاعاتی درباره جرایم به دست بیاورد. شما کارتان را از یک ماشین گشت آغاز میکنید، جایی که یک تماس ناگهانی از پسرتان دریافت میکنید. بازی ادامه پیدا میکند و شما وارد یک مجموعه آپارتمان میشوید. اندکی پس از اینکه به آنجا میرسید مجموعه به دلیل نامعلومی قفل میشود و شما به همراه مستاجرهای آن در آنجا گیر میافتید. اگر داستان بازی را فیلیپ دیک نوشته بود بازی شبیه فیلمهای جان سخت میشد، جایی که تنها راه خروج حل کردن معمایی پر رمز و راز و پیچیده درباره پایه و اساس واقعیت است.
چیزی که خیلی مهم است نه داستان بازی بلکه نحوه ارائهی آن است. همین طور که وارد ذهن مرده ها یا افراد در حال مرگ میشوید تا سر نخی درباره پسر خود پیدا کنید، کم کم واقعیت تار و گنگ میشود. دنیای Observer با این همه تصاویر هولوگرافیک و صفحه نمایشها و تبلیغات ناپایدار به نظر میرسد اما به محض اینکه وارد ذهن قربانیها میشوید همه چیز تغییر میکند.
خاطرات افراد در حال مرگ خوشایند نیستند. در میان بخشهای ترسناک و توهمات تکه و پاره و فضاهای در هم شکسته، Observer شما را در داستانهای زندگیهای از دست رفته میچرخاند.
پس از اینکه کمی از توهمات Observer را تجربه کنید دیگر هیچ چیز به نظرتان واقعی نمیرسد. و وقتی توهمات دنیای ذهنی راهشان را به دنیای واقعی باز میکنند تمام دنیای بازی در محدودهای ناپایدار قرار میگیرد. آیا اینها واقعی هستند؟! اینها توهمات چه کسی هستند؟! Bloober Team این سوالات را با فضایی خیره کننده و ارائهای بینظیر به شما میفروشد. اینها ایده های جدیدی نیستند و داستانی که Observer روایت می کند داستان جدیدی نیست، ولی زمان و مکان به طرز دلهره آوری در برابر چشمانتان تغییر میکنند. تکنولوژی و انسان به طرز وحشتناکی با هم آمیخته شده اند.
بازی Observer احساس عدم اطمینانی در شما ایجاد میکند، هیچ وقت نمیدانید که چه اتفاقی قرار است بیافتد.
به نظر نمیرسد که این بازی بر روی PC و Xbox طرفداران زیادی پیدا کند، و بسیاری از کسانی که آن را تجربه میکنند به دلیل سختیهایش از آن زده میشوند. بازی برخی بخشهای مخفی کاری دارد که بسیار خسته کننده و غیر ضروری است و دلیل خاصی هم نمی توان برای وجود این بخش ها متصور شد. بسیاری از بخشهای بازی هم درست کار نمیکنند اما در جریان کلی بازی غرق میشوند و خیلی به چشم نمیآیند.
آخرهای بازی شما با یک تصمیم مواجه میشوید، وارد ذهن یک قربانی دیگر شوید یا به راهتان ادامه دهید، اگر زیاد مکث کنید ممکن است اطلاعات کلیدی را از دست بدهید، و هیچ کس نمی داند که اگر وارد ذهنش شوید چه اتفاقی میافتد. هر کدام از این سفرهای ذهنی دنیای واقعی را در هم میشکند و اگر زیاد این کار را بکنید ممکن است Observer شما نیز در هم بشکند.
زیبایی Observer در جزییات سادهی آن است، من کمی مکث کردم زیرا از نتیجه انتخابم هراس داشتم. هر بازی ای که بتواند اینقدر شما را درگیر خود کند بازی موفقی بوده است.
عملکرد دستگاه MSI GE62 7RE در اجرای بازی خیلی خوب بود. بازی را بر روی بالاترین تنظیمات گرافیکی قرار دادم. میانگین فریم ریتی که GE62 ارائه کرد 50fps بود. از نظر کیفیت تصویر بسیار فوق العاده بود و مرا حسابی راضی کرد. کیفیت صدای اسپیکرها قابل قبول است اما برای یک تجربه گیمینگ بی عیب و نقص مناسب نیست. من ترجیح میدهم از هدفون های قابل اعتمادم استفاده کنم. کیبوردهای سفارشی SteelSeries همچنان محبوبترین کیبوردهای لپتاپی است که دستانم آن را لمس کرده. حتی می توانم بگویم آن ها را به کیبوردهای مکانیکی خودم نیز ترجیح میدهم. سیستم خنک کننده دستگاه هم بدون مشکل و بدون سر و صدای اضافی کارش را به خوبی انجام میدهد. اگرچه در محل قرار گیری دست کمی گرما احساس میشود که آزار دهنده است و خیلی دوست داشتم که این گرما را زیر دستم احساس نکنم. در کل از نظر من MSI GE62 در اجرای Observer نمره خیلی خوب را کسب می کند.
»» همین الان عضو شوید «« . »» معرفی و نقد بازی ها ««