امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 2.6
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
در هاله ای از ابهام| نقد و بررسی بازی The Evil Within
#1
 
در هاله ای از ابهام
        یک داستان ترسناک، باید شخصیت اصلی و مخاطب را بدون هیچ توضیح و دلیلی در فضای غیرمعقول رها کند چون بزرگترین ترس، ندانستن است که همچون تاریکی در وجود فرد وحشت می آفریند. هنگامی که در محیطی ناشناخته گیر افتاده اید و توضیحی برای اتفاقات رخ داده در پیرامون خود ندارید، ترس به سراغتان می آید؛ مانند فردی که در تاریکی تنها مانده و هرچیز ساده ای را، هیولایی عجیب و ترسناک می پندارد. در این لحظه تنها راه نجات، روشنایی است که حقیقت تمام تاریکی ها و سایه ها را نمایان کرده و آرام آرام ترس شما از محیطی سراسر ابهام را از بین می برد اما چنین فضایی، نیازمند یک چراغ است تا از مسیر خود دور نشود؛ داستان سراسر تاریکی نمی تواند تا انتها جذابیت خود را حفظ کند و باید هرچه به جلوتر می رود، گره ها را بگشاید. "الن ویک" مدت ها پیش این نکات را به من آموخت. مهم نیست در محیطی آشنا باشید یا ناشناخته و "جن زده"، مهم نیست دشمنانتان چه شکلی باشند؛ فقط و فقط باید تنها در دنیایی سراسر تاریکی، در هاله ای از ابهام، راه خود را به سوی روشنایی درپیش بگیرید تا حقایق نمایان شود. حقیقت وحشت همین است.
[تصویر:  The-Evil-Within_IGN_04-19_007.jpg]
          سال ها سپری شده و استاد سبک ترس و بقا (Survival horror) پس از یک دهه، دوباره بازگشته تا میراث خود را که اکنون از مسیر اصلی‌اش دور شده، به راه راست هدایت کند. The Evil Within (در ژاپن به نام Psycho Breack  شناخته می شود) پس از مدت ها انتظار، منتشر شد تا همگان دستپخت جدید "شینجی میکامی" را بچشند و وحشت و ترسی که سال ها منتظر آن بودند؛ حس کنند. اکنون پس از چهار بار سفر به "منزلگاه اهریمن"، میکامی تمام تجربیات خود را روی میز می ریزد و ما را به "اهریمن درون" خود دعوت می کند تا ترسی نو را تجربه کنیم ولی آیا این تجربه می تواند راضی کننده است؟ این سوالی است که در پایان این نقد، به جواب آن پی خواهیم برد.
 
[تصویر:  The_Evil_Within_boxart.jpg]
نام بازی: The Evil Within (Psycho Break in japan)
توصعه دهنده: Tango Gameworks
ناشر: Bethesda Softworks
کارگردان: شینجی میکامی
پلتفرم ها: PC, PS3, PS4, Xbox 360, Xbox One
سبک: ترس و بقا-سوم شخص (3[sup]rd[/sup] Person-Survival horror)
تاریخ انتشار: اکتبر 2014
شکاف ذهن
        می گویند هر انسانی دارای دو نیمه ی تاریک و روشن است که معمولا نیمه ی تاریک تا مدت ها خود را نشان نمی دهد و یک اتفاق ناگوار، یک حادثه و یا یک تلنگر کوچک می تواند این نیروی خفته را بیدار کند ولی کابوسی سراسر وحشت نیز به میزان درد و رنج موجود در آن نیمه گرفتار فرد می شود. حتما شنیده‌اید که عشق و نفرت قویترین نیروهای موجود در دنیا هستند که معادل تاریکی و روشنایی هستند؛ داستان اهریمن درون نیز از این نظریه نشعت می گیرد که تاریکی درون یک فرد و در اصل نفرت او، تا کجا را می تواند به نابودی بکشد. نفرتی که به خاطر یک اشتباه ساده و عدم توجه و آگاهی، دردی بزرگ بر قلب یک فرد به جا می گذارد.
           ماجرای The Evil Within از یک تماس اضطراری در شبی بارانی آغاز می شود؛ جایی که کارآگاه "سباستین کاستلانوس" به همراه دو دستیار تازه‌کار خود که چندی قبل، یک پرونده را به اتمام رسانده بودند، در راه بازگشت به شهر تماسی اضطراری از طرف "آسایشگاه روانی بیکن" دریافت می کنند و به طرف تیمارستان به‌راه میفتند اما با ورود به آنجا اتفاقات بسیار عجیبی برای خود و همکارانش رخ می دهد که این کارآگاه خسته و کهنه کار را وارد یک بازی خطرناک و پیچیده می کند.
        داستان بازی روایت بسیار گنگ و نامفهومی دارد که بدون توجه به جزییات، یادداشت ها و نوارهای ضبط شده، درک آن بسیار سخت است؛ چه بسا اگر با دقتِ تمام نیز به همه ی نکات ریز، یادداشت های سباستین و دیگر شخصیت ها و همین طور نوارهای ضبط شده‌ی "روویک" (ضدقهرمان داستان) توجه کنید، باز هم سردرگم بمانید. البته شاید اینگونه روایت به این دلیل است که در آینده نسخه دومی از این عنوان را شاهد خواهیم بود ولی به هرحال، روایتی پر از ابهام و بعضی سوالاتی که تا انتها بی جواب می مانند، به فهم و درک داستان بازی، لطمه ی شدیدی می زند.
[تصویر:  The-Evil-Within_IGN_04-19_003.jpg]شب واقعه
         متاسفانه شخصیت پردازی نیز چنگی به دل نمی زند و افراد موجود در داستان، ماندگار نیستند. ما با شخصیت سباستین، به لطف یادداشت های قرار گرفته در جای جای بازی (اکثراً هنگام ورود به محل ذخیره بازی) تا حدودی آشنا می شویم و بهتر می توانیم خستگی و غم موجود در چهره ی او که من را بسیار به یاد مکس پین می انداخت، درک کنیم. در سوی دیگر ضدقهرمان بازی نیز دلایلی برای کارهای خود دارد که تماماً احساسی است و با فلش بک ها و صحنه هایی که سباستین قادر به دیدن آنها است، با او آشنا می شویم اما گویی هر دو شخصیت قهرمان و ضدقهرمان نیمه کاره رها شده اند و می توان گفت هیچ عمقی در شخصیت پردازی آنان وجود ندارد که این مورد بیشتر درباره سباستین صدق کرده و بازی در شناساندن روویک بهتر عمل می کند. درباره دیگر شخصیت ها بهتر است چیزی نگویم چون به قول معروف در حد مقوا کار شده اند؛ از "کیدمن" گرفته تا "لزلی" و "دکتر مارسلو"، به ظاهر شخصیت های مهم و کلیدی هستند ولی تا انتهای داستان چیز زیادی از آن ها نمی فهمیم و ظاهرا باید منتظر قسمت دوم بازی باشیم.
 
        در مقدمه درباره ویژگی های داستان ترسناک توضیح دادم. (البته این نظر شخصی است) علاوه بر پیچیدگی و ابهاماتی که لازمه‌ی یک داستان قوی است، گره گشایی در طول ماجرا و روشن شدن حقایق در انتها نیز از نیازهای اصلی آن است و اینجاست که ضعف The Evil Within مشخص می شود زیرا در انتها هیچ چیز جز مشتی سوال بی پاسخ برای ما باقی نمی گذارد و حتی سعی نمی کند مانند Alan Wake با نمادها، دیالوگ ها و صحنه های "خاص" اصل مطلب را به مخاطب برساند و ما پس از قریب به 15 ساعت ماجراجویی در دل ترس و وحشت، به معنای واقعی کلمه، "هیچ" نصیبمان می شود. به شخصه امیدوارم در نسخه بعدی یا محتوای اضافی (DLC) که در آینده منتشر خواهد شد، شاهد روشن شدن حقایق پشت پرده این اتفاقات باشیم. داستان بازی جالب و هیجان انگیز در عین حال کمی کلیشه ای آغاز می شود ولی روایتی خسته کننده و نچندان جالب دارد؛ به سادگی هرچه تمام تر نیز به پایان می رسد و مخاطب را با کلی سوال بی‌جواب، رها می کند. شخصیت پردازی بسیار ضعیف شخصیت های فرعی، عدم پرداخت کافی به قهرمان داستان و گُنگ بودن بیش از حد، از ایرادات بخش داستانی است.

می‌خواهم زنده بمانم
        از داستان پر ایراد که بگذریم، به مهمترین بخش بازی می رسیم. گویا "میکامی" هنوز درس بزرگی که پس از ساخت Resident Evil Remake گرفته بود را فراموش نکرده است و مانند Resident Evil 4 با دست پُر به سراغمان آمده است. گیم پلی بسیار عالی و پرهیجان به همراه سیستم های مختلفی که در تمام طول بازی برای ترساندن به کار رفته، برای شما تدارک دیده شده است. طبق گفته‌ی کارگردان بازی، سبک "ترس و بقا" در طی این سال ها بیشتر به عناوین اکشن شبیه بوده و "بقا" به کل در آن ها حذف شده است؛ مهمترین ویژگی The Evil Within  نیز همین تفاوت بزرگ با دیگر عناوین هم سبک خود است؛ در اینجا دیگر خبری از کلکسیون مهمات و اسلحه خانه تمام مجهز نیست، خبری از دوست و یار همیشگی نیست، دیگر نمی توانید با خود RPG یا مسلسل حمل کنید چون اینجا جنگی درکار نیست. اکنون شما در قلمروی اهریمن هستید و فقط و فقط باید به یک چیز بیندیشید: "بقا".
        مهمترین نکته در تمام طول بازی، زنده ماندن است؛ شما باید از دشمنان نچندان احمق پنهان شوید، مراقب تله های بی‌شمار باشید، از درگیری جلوگیری کنید، تله کار بگذارید یا از تله های محیط به نفع خود استفاده کنید، به صورت مخفیانه زامبی ها را بکشید و در نهایت استفاده از اسلحه، آخرین راه حل شما باشد. ظالمانه است ولی در هرصورت اساس کار یک ترس و بقا همین بوده و این عنوان به خوبی می تواند این ژانر را به مسیر اصلی خود بازگرداند. با کمرنگ شدن نبردهای مستقیم و اکشن محض، عنصر مخفی کاری پا به میدان می گذارد که تنها راه نجات شما در لحظات بحرانی است؛ آتش زدن کاه ها یا پرتاب شیشه ها و ایجاد سروصدا برای پرت کردن حواس دشمنان، پنهان شدن در زیر تخت، داخل کمد و... نیز به شما برای عبور از میان آن ها بسیار مناسب است. به یاد داشته باشید که در این دنیای نفرین شده مهمات زیادی پیدا نمی کنید و همان مقداری هم که با جست و جوی فراوان می یابید را باید خرج یک یا دو دشمن بکنید پس صرفه جویی در مصرف تیرها نیز در درجه اول اهمیت است زیرا هنگام رویارویی با دشمنان بزرگ و غول های اصلی (به اصطلاح Boss fight) که کم هم نیستند، به تمام آنها احتیاج پیدا خواهید کرد البته درصورت اتمام مهمات، می توانید از تبرها و مشعل های زامبی ها استفاده کنید که چندان قابل تکیه نیستند چون علاوه بر قدرت و تاثیر بسیار بالا، فقط برای یک ضربه کارایی دارند اما باز هم اگر تماماً دست خالی بودید، می توانید دشمنان را به باد مشت بگیرید ولی باز هم متذکر می شوم که دلتان را به زور بازویتان خوش نکنید چون این ضربات برای زامبی ها، بیشتر حکم نوازش را دارند.
[تصویر:  The-Evil-Within-lady.jpg]این هیولا را می توان شکست داد ولی نبرد با او توصیه نمی شود. (همش چرنده! همین که دیدینش، فلنگو ببندین)
           درست است که گفتیم اکشن بازی تا حد زیادی پایین آماده ولی از کیفیت مناسبی برخوردار است؛ تیراندازی بسیار روان و خوب طراحی شده و هنگام هدف گیری، دوربین به صورت شِبه اول شخص درمی آید تا کمی در ایجاد ترس کمک کند. همانند واقعیت، نشانه گیری تا حدودی مشکل است که می توان با ارتقا سیستم نشانه گیری هر سلاح، تمرکز خود را تا حدی بالا برد. (درباره سیستم ارتقای بازی جلوتر توضیح خواهم داد) در طول مراحل، به طور کلی چهار اسلحه به دست میاورید که از هفت تیر تا تفنگ دوربین دار را شامل می شود اما در این میان، تیر و کمان یا بهتر است بگوییم "گیوم‌تِل (Crossbow) "مهمترین سلاح بازی است که با وجود تیرهای متنوع همراه با کارایی متفاوت، به نوعی در حد چهار اسلحه می باشد و علاوه بر این ها، بهترین وسیله‌ی تله گذاری است البته نباید فراموش کرد که این دنیای شیطانی با وجود تمام بی‌رحمی اش شانس کوچکی به شما اهدا کرده تا در صورت ثابت کردن توانایی های خود، تقویتشان کنید و قویتر شوید؛ در طول مراحل هر از چند گاهی، به درهایی خواهید رسید که گویا نشان تیمارستان با خون روی آن هک شده و موسیقی بسیار آرامش بخشی نیز از داخل اتاق پخش می شود (موسیقی Claire de lune به معنی مهتاب) که با ورود به آن از طریق آینه ای شکسته به دنیایی دیگر راه میابید و با نشستن روی صندلی عجیب و غریب آنجا، می توانید بسیاری از توانایی های خود از جمله قدرت بدنی، میزان سلامتی و استقامت و همچنین قدرت، دقت و تعداد گلوله های اسلحه ها را بهبود بخشید و به اصطلاح "ارتقا" دهید البته ناگفته نماند که دراین بین، درد زیادی را نیز باید تجربه کنید زیرا در اصل سباستین شست و شوی مغزی می‌شود؛ گذشته از آن، این عمل نیازمند جمع آوری امتیازهای موجود در طول مراحل یا همان گوی های حاوی مواد سبز رنگ است که در جای جای محیط بازی، قابل رویت است.
        شاید چندان خوب نباشد که از مهمترین مشخصه این عنوان که بزرگترین دلیل هر فرد برای انتخابش نیز هست سخنی به میان نیاوریم ولی بهتر است که در همین ابتدا بگویم انتظار ترس عناوینی چون Amnesia یا  Slender manو... را نداشته باشید و اصولا اینگونه عناوین را با سبک Survival Horror اشتباه نگیرید زیرا  The Evil Withinتا حدودی در این مسئله از کمیت رنج می‌ برد. ترس های موجود در بازی به اصطلاح "ترس روانی" می باشند که البته خوشبختانه از شدت بالایی برخوردار نیستند (این نوع ترس بسیار خطرناک می‌باشد) اما موثر عمل می کنند چون بار این وحشت بر دوش چندین شخصیت خاص بوده که براثر مواجه با آنان در طول بازی، دلهره و استرس خاصی در وجودتان شکل می گیرد که با هر تجدید دیدار در طول مراحل بعد، این حس دوباره زنده شده و می‌تواند شما را ناخودآگاه مجبور به فرار کند اما همانگونه که گفتم، تعداد این ترس ها چندان زیاد نیست و باقی صحنه‌های وحشتناک بازی، بیشتر برپایه حملات ناگهانی و شوک های کوتاه و استرس ناشی از طراحی خاص محیط و موسیقی است؛ گویا میکامی ترجیح داده تا کمی هم به فکر قلب های ضعیف عده‌ای از جمله بنده باشد اما در هر صورت، گیم پلی The Evil Within تجربه ای ناب از یک "ترس و بقا" مدرن است به خصوص برای کسانی که این روزها، چنین سبکی را با عناوین ضعیف این چند سال اخیر می‌شناسند.
 [تصویر:  birwqsdv2jp0m9lnt5rl.png]شاید برای شما هم اتفاق بیفتد.
 تنها در تاریکی
       
 ID Tech5در به تصویر کشیدن قلمرو اهریمن، تلاش زیادی کرده و جلوه خاصی به دنیای تاریک و مبهم بازی داده است تا تحسین همگان را  در خلق اتمسفر خاص شهر برانگیزد. طراحی محیط و مراحل، بسیار خوب انجام شده و می تواند حس سنگینی و ترس نهفته در جَو بازی را منتقل کند که در کنار انیمیشن های طبیعی و طراحی خوب و پرجزییات "سباستین" که "خستگی روحی" این کارآگاه را نشان می دهد، بیش از پیش راضی کننده خواهد بود اما کافی است تا کمی دقیقتر شویم و آنگاه ضعف های گرافیکی را نظاره‌گر خواهیم بود. با کمی نگاه جزیی به تمام شخصیت های موجود در بازی، می توان تفاوت گرافیکی و میزان جزییات بکار در رفته در آنان را مشاهده کرد گویا تنها موجود باکیفیت بازی، شخصیت اصلی است و سازندگان دیگر حوصله طراحی دقیق دیگر کاراکترها را نداشتند و همگی به خصوص دو همکار سباستین از چهره ای بی روح و کم جزییات در حد عناوین نسل6 برخوردارند اما مشکلات به همین جا ختم نمی شود زیرا تاخیر در بارگذاری بافت ها و افت فریم های متعدد به خصوص در صحنه های شلوغ با وجود فقل بودن بر روی 30 فریم و همچنین گرافیک کاملا نسل هفتمی، از لذت بازی می‌کاهد. همچنین با وجود نورپردازی خوب، در بعضی زوایا، با چرخش دوربین، سایه ها به طرز عجیبی درهم و قاطی می شوند که ضعف نورپردازی را مشخص می کنند و شاید بدتر از همه این ها، بارگذاری بسیار طولانی بازی است که به نوع خود زنگ تفریح مناسبی است تا بروید و تمام کارهای عقب افتاده خود را انجام دهید و برگردید، به امید اینکه شاید بارگذاری به پایان رسیده باشد؛ با این حال سازندگان لطفی هرچند کوچک به ما کرده و در حین بارگذاری، تصاویری بَس ترسناک به نمایش می گذارند تا شاید کمی از دردهایمان را التیام بخشند اما از حق نگذریم، با تمام این ایرادات، The Evil Within در نمایش دنیای شیطانی چیزی کم نگذاشته و طراحی بسیار زیبا و تنوع بالای مراحل و دشمنان، هرگز به شما مجال خستگی نمی دهند.
چیزی شنیدی؟
        برگ برنده ی یک عنوان ترسناک را می توان موسیقی و صداگذاری آن دانست که حتی به خوبی می تواند تمام بار وحشت بازی را به دوش بکشد اما درعین حال، اشتباه در این بخش نیز ممکن است یک تجربه عالی را به افتضاحی تمام عیار تبدیل کند اما معمولا وقتی کار به عاشقان این سبک سپرده می شود، نیازی به هیچگونه نگرانی نیست.
        موسیقی بسیار عالی بازی در صحنه های مختلف ضربان قلب را بالاتر می برد و به ترس کم بازی کمک شایانی می کند به خصوص در هنگام مواجه با دشمنان غول پیکر یا هنگامی که جز فرار راه دیگری ندارید، به زیبایی طنین مرگ را می نوازد اما در هر صورت بیشترین موسیقی نواخته شده در طول بازی، آهنگ سکوت است که خود بدتر از هر طنین مرگی است اما تمام زیبایی موسیقی این عنوان در یک قطعه خلاصه می شود؛ قطعه‌ی سوم سوئیت (نوعی فرم موسیقی) "برگاماسک" ((Suite bergamasque با نام Claire de lune (مهتاب) اثر "کلود دبوسی" که با ساز ویولون درآمیخته شده و قبل از رسیدن به اتاق رابط آسایشگاه و محل ذخیره بازی، به گوش می رسد و آرامشی فوق‌العاده و بی‌نظیر را پس از درگیری ها و هیجانات موحود در بازی، به شما منتقل می کند که واقعا بیاد ماندنی است. البته صداگذاری مناسب را نیز نمی توان فراموش کرد؛ جیغی که هنگام رویارویی با موجود موبلند خونین (لاورا) می شنویم، فراموش نشدنی است یا صدای ارّه برقی که برای "اِویل بازان" بیشتر جنبه نوستالژی دارد و همچنین زامبی های نفرت انگیز را نیز نمی توان از یاد برد که در کل باعث شده اند تا تجربه‌ای خاطره انگیز رقم بخورد. جدا از هیولاها، صداگذاری محیط بازی نیز کاملا طبیعی بوده و از افکت های صوتی مناسبی استفاده شده و خوشبختانه دچار عدم توجه به جزییات مانند گرافیک بازی نشده است. این نکته را می توان با دقت به صدای پای شخصیت ها هنگام عبور از سطوح مختلف متوجه شد.
[تصویر:  lplndbulkv7lhyml835l.png]
تنها جایی که می توانید در آن یک نفس راحت بکشید.
        البته صداگذاری شخصیت های فرعی کمی خشک و بی روح هست به خصوص صداپیشه "کیدمن" که خانم "جنیفر کارپنتر" ایفاگر نقش آن بوده است اما نمی توان چندان ایرادی به صداپیشگان گرفت زیرا در بازی به طبع داستان گُنگ آن، دیالوگ های خوب و تاثیر گذاری وجود ندارند و دست بازیگران نیز تاحدودی بسته بوده و اکثراً دیالوگ هایی کلیشه ای داشتند. در کل فقط صداپیشگان "سباستین"، "روویک" و "لزلی" که به ترتیب آقایان "آنسون مونت"، "جکی هیل" و "آرون لاندن" به جای آن ها صحبت کرده اند، وضعیت بهتری دارند اما در هر صورت موسیقی و صداگذاری محیط نسبت به صداپیشگان برتری دارند. به شخصه توصیه می کنم که حتما یک بار دیگر قطعه "مهتاب" اثر "کلود دبوسی" را گوش کنید.
کابوس تازه آغاز شده
        نمی توان "اهریمن درون" را یک شاهکار نامید اما با تمام ایرادات ریز و درشت آن، از معدود عناوینی است که آبروی سبک خود را حفظ کرده است و باعث شد پس از دو ماه دوری از بازی، دوباره ساعت ها پشت رایانه خود بنشینم. گیم پلی بسیار دشوار و چالش برانگیز ولی لذت بخش آن، موسیقی و صداگذاری خوب محیط و طراحی بصری عالی و متنوع، از دلایلی است که حداقل یک بار تجربه این عنوان را برای طرفداران این سبک واجب می کند. با وجود گرافیک فنی ضعیف و داستان بی سر و تَه و سوالات بی جواب بسیار در انتهای آن، تنها می توان امید به نسخه بعدی داشت که شاید این ضعف ها را بهبود بخشد زیرا کاملا مشخص است که نسخه اول فقط برای محکم کردن جا پای خود بوده و باید صبر کرد و دید که میکامی چه خوابی برای شیطان درون خود خواهد دید.
[تصویر:  i98my257bqs6yj30n3aw.jpg]
 
نکات مثبت: موسیقی عالی، سیستم تیراندازی بسیار خوب، یک ترس و بقای ناب، تنوع محیط و گرافیک هنری عالی
نکات منفی: گرافیک فنی ضعیف، داستان گنگ، شخصیت پردازی ضعیف، بارگذاری های طولانی، طراحی بد دشمنان و شخصیت های فرعی و صداگذاری ضعیف آن ها

نمره کل: 7.8
ارزیابی: خیلی خوب


 

 
[تصویر:  8f3_sfv_ed.jpg]
?So who you gonna be when the reaper come knocking
Actions speak louder than words, so stop talking
So watch me break out of this cage
I fight now, I wont change
پاسخ
#2
تشکر بابت عکسها و نقد خوب تون  . [img]images/smi/s0 (29).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img]

 
If life gives you errors, burn life's house down with the errors


کیس های ماد شده  (تاپیکی برای حرفه ای ها)
پاسخ
#3
این که کپیه مجلست.

 
only call of duty series
پاسخ
#4
(12-04-2014, 02:50 AM)mjsh نوشته است: این که کپیه مجلست.

  

[img=18x18]images/smi/s0 (25).gif[/img]
نه کاملا!
عکسای من خلاقانه تره[img=18x18]images/smi/s0 (25).gif[/img]
از شوخی گذشته... نویسنده این مطلب خودمم
[تصویر:  8f3_sfv_ed.jpg]
?So who you gonna be when the reaper come knocking
Actions speak louder than words, so stop talking
So watch me break out of this cage
I fight now, I wont change
پاسخ
#5
(12-04-2014, 02:55 AM)'PWLG' نوشته است:
(12-04-2014, 02:50 AM)'mjsh' نوشته است: این که کپیه مجلست.

  

 

[img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
نه کاملا!
عکسای من خلاقانه تره[img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
از شوخی گذشته... نویسنده این مطلب خودمم

 

داخل مجله هم کار میکنی؟
چه مجله ایی؟

نقد خیلی خوب بود بنده جرئت ایراد گرفتن از استاد خودم رو ندارم
فقط یه نکته خیلی خیلی کوچیک ای کاش به هر بخش جداگونه نمره میدادی.[img]images/smi/s0 (62).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img]

 
.Oh, then that's the rule you'll have to break to know the truth
پاسخ
#6
درود بر شما
نقدتون عالی بود... زنده باشی عزیز[img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
نمره من: 9/10
[تصویر:  0nxp_assassins_creed_fanart_by_barbeanic...4og5u0.jpg]
پاسخ
#7
ممنون بابت نقدتون نقد خیلی خوبی بود بخصوص با  دکلمه ی اول کار نقد خیلی حال کردم و خوشم اومد.
کلابازیش برای اینکه ادم رو واقعا بترسونه چیز خیلی خوبیه و من خیلی از ترسناک بودنش خوشم اومد خیلی بهم حال داد یاد بازی تپه ی خاموش یک بخیر.
[تصویر:  bazb_thevideogamegallery_29143_1200x1697.jpg]
پاسخ
#8
نقد خوبی بود[img]images/smi/s0 (74).gif[/img]

نمیدونم چرا به این بازی تو اینکه شاید مثل DeadSpace 2 و 3 بتونه من رو بترسونه امید داشتم!!![img]images/smi/s0 (43).gif[/img]
انصافا ترسناک نبود و کمی تو مایه های The last of US بود که اون رو هم همه میدونن که ترسناک نیست.
پاسخ
#9
(12-06-2014, 09:08 PM)hexer نوشته است: داخل مجله هم کار میکنی؟ [font]بله[/font]
چه مجله ایی؟ گیمفا دیجیتال. این نقد با همین نام ولی همراه یه بخش اضافی تو شماره آخر مجله چاپ شد.

نقد خیلی خوب بود بنده جرئت ایراد گرفتن از استاد خودم رو ندارم. این چه حرفیه؟[img]images/smi/s0 (30).gif[/img]
فقط یه نکته خیلی خیلی کوچیک ای کاش به هر بخش جداگونه نمره میدادی.[img]images/smi/s0 (62).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img] والا من کلا به نمره دادن اعتقادی ندارم ولی به خاطر توصیه جناب خردمندی فقط یه نمره کلی به بازی میدم. نمره جداگانه هم به نظرم درست نیست چون اونجوری باید به هر بخش نمره بدیم و بعد میانگین بگیریم. مثلا من اینهمه ایراد گرفتم از بازی پس آیا باید بهش نمره نزدیک به هشت میدادم؟ نمره منتقد به خاطر لذتی ـه که از بازی با تمام عیب و ایراداش میبره و من هم خیلی با این بازی حال کردم. ناگفته نماند که این بازی باعث شد بعد دوماه دوباره بیام سراغ گیم
 
[تصویر:  8f3_sfv_ed.jpg]
?So who you gonna be when the reaper come knocking
Actions speak louder than words, so stop talking
So watch me break out of this cage
I fight now, I wont change
پاسخ
#10
نقد جالبی بود .
من ب شخصه با این بازی زیاد حال نکردم [img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
[تصویر:  anime-psycho-pass_1436198.jpg]
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقد و بررسی بازی مافیا officialamir 1 1,989 05-10-2023, 04:01 PM
آخرین ارسال: برنا زرین
  بررسی بازی The Quarry : فیلم خوب، بازی معمولی علی امینی 0 1,100 06-14-2022, 03:46 PM
آخرین ارسال: علی امینی
  بررسی بازی Lego Star Wars: The Skywalker Saga ساسان گیمر 0 1,123 04-18-2022, 11:40 AM
آخرین ارسال: ساسان گیمر
  زنگ ورزش | نقد و بررسی FIFA 14 White Fang 23 8,556 02-28-2022, 03:36 PM
آخرین ارسال: alireza663
  نقد و بررسی گوشی سامسونگ a51 pishrotech 0 1,275 10-20-2021, 07:48 PM
آخرین ارسال: pishrotech

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان